واضح آرشیو وب فارسی:قدس: رنج نامه زعفرانكاران يك روستا ؛ گل بازار زعفران را دلالها مي چينند
* سعيد كوشافر
هنوز خورشيد از پشت قله هاي كوه بالا نيامده، از خواب برمي خيزي، وقت نماز نرسيده كه از خانه خارج شده اي، سردي هوا صورتت
را سرخ مي كند، اندكي بعد دورتر از روستايي، جايي كنار زميني كه مدتهاست دلت را به آن خوش كرده اي، نگاهت را به خاك مي دوزي كه چه به تو هديه كرده ، بنفشي فرش زمين گل لبخند را بر لبانت شكوفا مي كند و تو شادمان مي شوي كه دعاي مردم روستا مستجاب شده است.
***
مدتهاست كه خشكسالي رونق را از آباديها گرفته ديگر از آن شور و شوق فرا رسيدن فصل چيدن گل زعفران خبري نيست، مردم دست به دامان تانكرهاي آب شده اند، اگر چه قيمت زعفران بالاتر رفته، اما كمبود آب باعث شده بسياري از زمينهايي كه سالهاي قبل زير كشت زعفران بوده امسال مانند سال قبل و سالهاي قبل تر ديگر گلي ندهد.
اما تمام ماجرا به همين جا ختم نمي شود، چرا كه گرفتاريهاي روستانشينان يكي، دو تا نيست تازه وقتي گل را برداشتي، هزار جور دلال واسطه سر راهت قرار مي گيرند تا تو به حقت از آنچه زمين خدا به تو هديه داده نرسي.
***
روستاهاي اطراف تربت حيدريه، يكي از بزرگترين قطبهاي توليد زعفران در كشور هستند. همين مسأله سبب شده كه براي تحقيق در خصوص زعفران راهي يكي از اين روستاها شويم، در اين روستا شغل دوم آنها پس از دامپروري كشت زعفران است و آن هم به خاطر اين است كه طي سالهاي اخير بي آبي فشار مضاعفي به كشت آنها وارد آورده و سطح كشت گندم و جو تا حد قابل ملاحظه اي كاهش يافته است.هوا سرد شده است و مردم روستا اندك اندك براي چيدن گلهاي زعفران آماده مي شوند، بسياري از روستاييان به خاطر اينكه بتوانند حداقل درآمدي از ناحيه زعفران كسب كنند، مجبور شده اند پولهاي گزافي براي خريد آب با تانكر بدهند و اكنون اميدوارند كه زمينشان گل بدهد.
***
صبح هنوز سرنزده كه اهالي روستا بيدار مي شوند، لباس گرم مي پوشند، چون سردي هوا در اين منطقه بسيار شديدتر است. روستاييان بر اين باورند كه همين سردي باعث مي شود گل زعفران از زمين سر بيرون آورد.
آنهايي كه توانسته اند يك يا چند كارگر اجير كنند، خوشحالترند، چون بهتر مي توانند گلهاي زعفران را جمع كنند و آنهايي كه به دليل گران شدن هزينه كارگر، توان اين كار را نداشته اند، مجبورند كه تا پاسي از روز و زماني كه خورشيد تا وسط آسمان آمده، گلها را جمع كنند كه كيفيت گل زعفران را كاهش داده و قيمت آن را پايين مي آورد.اين روزها بازار كارگر براي جمع كردن گل زعفران هم داغ است، برخي براي چند ساعت كار دستمزد يك روز را طلب مي كنند و برخي ديگر فقط به شرطي حاضرند در جمع آوري گل كمك كنند كه در ماحصل زمين شريك شوند.
در اين ميان سر كشاورزان كه پول نقد براي پرداخت روزانه دستمزد كارگران را ندارند، بي كلاه مي ماند يا اينكه مجبورند محصول خود را روز فروش كنند كه باز هم عايدات آنها را كاهش مي دهد.
***
جمع آوري گل زعفران كار ساده اي نيست، در سرمايي كه گاه به زير صفر درجه مي رسد بايد نشسته طول زمين را بپيمايي و دانه دانه گلها را بچيني. بعضي از روستاييان حتي به طور خانوادگي به سر زمينهاي زعفران مي روند، مشاهده كودكان خردسال در حال جمع آوري گل و نوزادان در سبد يا قندان كنار زمين اين روزها خيلي تعجب آور نيست.
مرد، زن و فرزندان خانواده كشاورزان خرده پا، همه در فصل برداشت گل زعفران همكاري مي كنند، اما باز هم در روزهايي كه ميزان بيشتر گل سر از زمين بر مي آورد، مشكل چيدن حل نمي شود.برخي از كشاورزان كه خانواده هاي آنها به هر دليل توان همكاري براي برداشت گل را ندارند و مقدار آن كم هم نيست، در دام دلالان گرفتار مي شوند، دلالان كه گلها را به اصطلاح روي زمين مي خرند. البته بهايي كه به كشاورز داده مي شود، آنقدر ناچيز است كه در بسياري موارد حتي كفاف هزينه هاي انجام شده را نمي دهد. در مقابل دلالها با آوردن چند كارگر روزمزد چند برابر درآمد كل سال كشاورز از آن زمين به جيب مي زند.
***
بايد هنوز كه خنكاي صبح برجاست، گلها را جمع كرده و به خانه برساني، اندكي چاشت و سپس كار دوباره شروع مي شود، البته براي آناني كه هنوز رمقي در بدن دارند.برخي نيز كه امكاناتي دارند گلها را به شهر تربت حيدريه و حتي مشهد مي فرستند تا كساني كه به صورت كارمزدي زعفران را از گلها جدا مي كنند، به كار مشغول شوند.
البته اين امكان براي همه موجود نيست، بلكه فقط كساني كه اقوام يا آشنايانشان در تربت حيدريه و يا مشهد زندگي مي كنند، مي توانند گلهاي زعفران را ارسال كنند، آن هم در شرايطي كه امكان و وسيله حمل و نقل برايشان فراهم باشد.
بيشتر كساني كه كار پاك كردن زعفران را انجام مي دهند، زنان خانه دار در محلات پايين تر هستند، اساس كار هم بر اعتماد متقابل است، يعني نه چكي و نه سفته اي ميان كسي كه گل را تحويل مي دهد و كسي كه گل را پاك مي كند، رد و بدل نمي شود فقط براساس اعتماد متقابل گل تحويل و زعفرانهاي پاك شده تحويل گرفته مي شود.
اگرچه هميشه مقدار زعفران كه تحويل مي شود كمتر از ميزان واقعي محصول است، كه آن هم به خاطر نداشتن وقت و مهارت لازم در كساني است كه اقدام به اين كار مي كنند، اما چيزي كه پا برجاست هزينه اي است كه بايد بابت پاك كردن گلها پرداخت كه از هر كيلو 200 تومان در چند سال قبل به هر كيلو 1000 تومان رسيده است.
***
به هر حال تقريباً كمتر كشاورزي پيدا مي شود كه خودش بتواند تمام گلهاي جمع شده را همان روز پاك كرده و آماده نمايد تا دچار پوسيدگي و احتمالاً كپك زدن نشود، مگر كساني كه زمين اندكي دارند و توليدشان بيشتر كفاف مصرف خودشان را مي دهد.
در اين ميان نقش كساني كه خود را واسطه مي نامند، پررنگ تر مي شود، همانهايي كه ما دلال مي ناميمشان، هر روز پس از چيدن گلها، زماني كه روستاييان كيسه ها و سبدهاي گل را به روستا مي آورند، افرادي با وانت بار و يا سواري وارد روستاها مي شوند و سراغ كشاورزاني مي روند كه مستأصل از همه جا مانده اند با گلهاي چيده شده چه كنند، و آنجاست كه اين دلالها آنقدر قيمت را پايين مي آورند كه در برخي موارد فقط مزد كارگري جمع كردن گل براي كشاورز باقي مي ماند.
البته اين دلالها به همين مسأله هم بسنده نمي كنند و آنقدر از كيفيت گلهاي جمع شده بدگويي مي كنند كه شايد خود كشاورز هم باورش شود، گلهاي زعفران مزرعه او كيفيت لازم را ندارند، حال آنكه همان گلها ساعتي بعد در بازار گل زعفران كه هر سال در حاشيه پايانه تربت حيدريه تشكيل مي شود، به چند برابر قيمت و به نام گل با كيفيت فروخته مي شود.
***
اين افراد تمام وقت خود را صرف سركشي به روستاها نمي كنند، بلكه پس از جمع آوري مقدار كافي به بازار گل زعفران مي روند، آن جاست كه علاوه بر فروش گلهايي كه از روستاييان به بهايي اندك خريده اند، كساني كه كارشان فرآوري گل زعفران است، سراغ كشاورزاني مي روند كه با هزار بدبختي كيسه اي گل زعفران را با ميني بوس و اتوبوس از روستاهاي دور دست به پايانه تربت حيدريه آورده اند تا روزي سالشان را كسب كنند.
اما به محض پياده شده از وسيله نقليه به دام اين دلالها افتاده و تا بيايند بفهمند قيمت چند است، با چند اسكناس در مشت و كيسه خالي به دست از پايانه بيرون آمده اند.
از آن طرف كساني كه براي خريد گل زعفران مي آيند، با چنان قيمتهايي مواجه مي شوند كه اگر براي روستاييان و زعفرانكاران تعريف كنند، برق از سرشان مي پرد.
اين افراد، كساني هستند كه در اين فصل از محل فرآوري گل زعفران امرار معاش مي كنند، آنها با خريد چند صد كيلو گل زعفران و سپردن آنها به همسايگان، دوستان و كساني كه كار پاك كردن انجام مي دهند، زعفران را استحصال كرده و سپس به بازار عرضه مي كنند تا شايد سودي نصيبشان شود.
نمايندگان برخي شركتهاي بسته بندي نيز گاه وارد اين بازار مي شوند كه البته با ايجاد بازار كاذب نان خرده پاها را هم آجر مي كنند.
***
اگر بخواهيم عادلانه و منصفانه قضاوت كنيم، در بسياري موارد حتي بيشتر از كشاورزان كه يك سال انتظار و چند ماه زحمت كشيده، اكنون در بازار زعفران، دلال سود مي برد، دلالهايي كه در بخشهاي مختلف كمين كرده اند تا دسترنج كشاورز را يكجا ببلعند.جالب است كه اين بازار بي در و پيكر مثلاً بازار يكي از استراتژيك ترين محصولات صادراتي كشور ماست و سازمانهاي مسؤول نيز نظاره گر هستند.
برخي توليدكنندگان نيز كه اكنون از كنار همين كشاورزان به نان و نوايي رسيده و رئيس فلان... شده اند، انگار ديگر فراموش كرده اند كه نردبان رشد آنها همين كشاورزان بيچاره بوده اند.به طور قطع اگر سازمان جهاد كشاورزي خراسان رضوي در درجه اول و سازمان بازرگاني خراسان رضوي در درجه دوم براي اين قشر زحمتكش تمهيدات لازم را اتخاذ مي كردند و بيش از آنكه به فكر ايجاد يك بورس صوري و بي خاصيت زعفران باشند، به فكر راه اندازي يك بازار نظام مند و قانومند باشند كه دست دلالها در آن كوتاه باشد و كشاورزان بتوانند با خيال راحت محصول توليدي خود را در آن عرضه كنند، قيمتها مشخص باشد و با درجه بندي گل زعفران بهاي منصفانه اي را به كشاورزان بپردازند.
در اين صورت هم خيال كشاورزان راحت خواهد بود و گلهاي زعفران را تحت شرايط نامناسب به راههاي دور نمي فرستند، هم خيال توليدكنندگان و مصرف كنندگان كه محصول سالم و مطمئن را با قيمت مناسب خريداري خواهند كرد.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]