واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
بازیگری که توانسته بود با این «شاه نقش» نظر همه را به سوی خود جلب کند، دختر جوانی بود به نام ویشکا آسایش که در واقع نخستین تجربه بازیگری خود را پشت سر میگذاشت. بعد از پخش سریال بود که...
آی بانو، آرام تر از قطام است
از قطام تا آی بانو؛ ویشکا آسایش از بازی در نقشهای تاریخیاش میگوید.
زمان پخش سریال امام علی علیهالسلام، سوالی مشترک بین همه مخاطبان این سریال مطرح بود که بازیگر نقش قطام کیست. بازیگری که توانسته بود با این «شاه نقش» نظر همه را به سوی خود جلب کند، دختر جوانی بود به نام ویشکا آسایش که در واقع نخستین تجربه بازیگری خود را پشت سر میگذاشت. بعد از پخش سریال بود که نام او سر زبانها افتاد اما این درست مصادف با زمانی بود که او برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. پس از بازگشت، بار دیگر فعالیتهای هنری خود را با داوود میرباقری در دو فیلم «ساحره» و «مسافر ری» ادامه داد و در ادامه، فیلمهایی چون بلوغ، عشق به اضافه دو، گل یخ، هشت پا و ... در کارنامه او به ثبت رسید؛ اما فاصلهای چند ساله او را از عرصه بازیگری دور کرد تا اینکه با پیشنهاد محمد حسین لطیفی وارد پروژه «نردبام آسمان» شد. نقش آی بانو تماشاگرانی را که از آسایش سابقه قبلی داشتند به سالها قبل یعنی سالهای پخش سریال امام علی علیهالسلام برد. نگاههای نافذ آی بانو همه را به یاد نگاههای قطام انداخت که چطور ولید و مروان و بعد ابن مجلم را ذلیل و خوار کرد. او در گفت و گویی که با ما داشت، درباره نزدیکی نقشهایش به یکدیگر و فاصله چند ساله بین کارهایش گفته است.
در کارهایتان ما با زنی طرفیم با ویژگیهای خاص؛ زنی که مردان را میشناسد و میداند چطور وارد دنیای آنها شوند. این ویژگی از نقش قطام به شما سرایت کرد یا به خاطر ویژگیهای ضاهری خودتان است؟
خب قطام یک شروع بود و متأسفانه بعد از آن هر پیشنهادی به من میشد تقریبا ً همان قطام بود؛ همان دختر خشن و جدیای که میخواهد بدجنس باشد. قبول دارم که این نقشها شباهتهایی به هم دارند چون فکر میکنم کارگردانها به خاطر نوع فیزیک و راه رفتن و حرکاتم برای این نقشها انتخابم میکردند؛ مثلا ً برای نقش روشنک در مسافر ری و برای آی بانو در «نردبام آسمان» برای کارگردانها مهم بود که بازیگر این قش حتما ً اسب سواری بلد باشد و حرکات ورزشیاش خوب باشد.
وقتی پیشنهاد بازی در نقش آی بانو را گرفتید چه ویژگی متفاوتی در آن دیدید که قبولش کردید؟
یکی از دلایلش اطمینان خاطری بود که آقای لطیفی به من دادند. برای نقش روشنک (مسافر ری) همین اتفاق افتاد. من به آقای میرباقری گفتم که نمیخواهم نقش قطام را دوباره تکرار کنم و ایشان هم گفتند مطمئنا ً شبیه قطام نخواهد شد و البته تأکید کردند که چه اشکالی دارد وقتی ویژگیهایی داری از آنها استفاده کنی. برای آی بانو هم این نکته را به آقای لطیفی تأکید کردم. فرقی که آی بانو با باقی شخصیتهایی که بازی کردم دارد در این است که آی بانو تغییر شخصیت میدهد. در جوانی همان زن اغواگر و شیطان است اما بعد به خاطر اتفاقهایی که در زندگی اش میافتد پختهتر میشود و رفتارش تغییر میکند.
به هر حال شما بعد از 6 سال به بازیگری برگشتید و آی بانو میتوانست همان ذهنیت را برای بیننده ایجاد کند. چه کردید که مثل قبل دیده نشوید؟
راستش کمی سخت بود چون چیزی که کارگردان، نویسنده و قصه از من میخواست شخصیتی بود که محکم و قوی باشد و در عین حال اغواگریهایی هم داشته باشد و بتواند خیلی ملایم غیاثالدین را به طرف خودش جذب کند. اجرای این ویژگیها کنار هم خودش به تنهایی سخت است. برای من هم سختتر بود چون خودم کمی خجالتی هستم و باید فکر میکردم که چطور این نقش را بازی کنم که هم مبالغه نشود و هم با نقشهای قبلیام – مثل قطام و روشنک – فرق کند. همه نگرانیام این بود که بیننده با دیدن آی بانو بگوید این قطام است. آقای لطیفی میگفت بازی کن و من متوجه نبودم چه کار میکنم ولی آقای لطیفی میگفت که بازیات شبیه قطام نیست.
وقتی قطام را بازی کردید 20 ساله بودید، آن قطام چقدر مربوط به خودتان بود و چقدر مربوط به کارگردانی میرباقری؟
درباره سریال امام علی علیه السلام خوب یادم میآید که اصلا ً فیلمنامه را نخواندم. اولین پلان بازیام این بود که باید پشت پنجره میرفتم و شخصیت محمد ابن ابی بکر را که پرویز پرستویی بازی میکرد، نگاه میکردم و او هم به من نگاه میکرد. آقای میرباقری به من گفت جوری نگاه کن که نتواند نگاهت را تحمل کند و خجالت بکشد و برود. من نمیدانم آن نگاه از کجا آمد. ولی چون اولین روز کارم بود و میخواستم ثابت کنم که از عهده کاری که به من محول کردند بر خواهم آمد آن نگاه را کردم و خب، نگاه خوبی هم شد؛ طوری که آقای پرستویی خندهاش گرفت و گفت چرا این جوری نگاه میکنی! از آن به بعد من آن نگاه را پیدا کردم و حفظ کردم. البته اول خیلی غریزی بود، بعد تربیت شد و آقای میرباقری راهنماییهای زیادی کردند و روی آن نگاه که درآمد کار کردیم.
موقعی که با یک نقش برخورد میکنید، روی چه نکته ای مانور میدهید تا آن ویژگی اغواگری نقش دربیاید و باورپذیر شود؟
خب وقتی آدم فیلمنامه را میخواند نکتههای ویژهای را پیدا میکند؛ مثلا ً آی بانو در صحنهای که نوشیدنی برای پدرش و غیاثالدین میآورد از لحاظ فیزیک نسبت به غیاثالدین موقعیتی دارد و همین نکته کافی است که آدم فکر کند با چه حرکت یا نگاهی میتواند تأثیر صحنه را بیشتر کند. نکته ای که مهم است و در سریال امام علی علیهالسلام هم به من یاد دادند این بود که کاری که انجام میدهی را باور کن. بنابراین یک وقتهایی بازیگر باید خودش را واقعا ً در شرایط نقش بگذارد. من هم واقعا ً خودم را در آن تاریخ و موقعیت گذاشتم و مثلا ً در همان صحنه چای آوردن، فکر کردم به عنوان یک زن باید چه عکسالعملی داشته باشم. اینجاست که هر کس به شکل و شیوه ای خاص عمل میکند. فکر میکنم اگر بازیگری عمیق در خودش فرو برود، حرکاتی را پیدا میکند که خاص خودش و طبیعی است اما اگر فقط ظاهری و سرسری به نقش و آن سکانس نگاه کند، حرکاتش تبدیل به ادا میشود.
الأن چقدر بازیگری برایتان مهم شده؟ هنوز هم مثل همان چهار سال قبل که بازیگری برایتان یک کار جانبی بود، آن را جدی نمیگیرید؟
الان بازیگری برایم جدی تر شده. زمانی که از سینما دلسرد شدم به همان دلیل پیشنهاد نقشهای تکراری بود و من دوست نداشتم و ندارم کلیشه بشوم. ضمنا ً کارگردان و عوامل گروه هم برایم خیلی مهم است. وقتی نقش آی بانو پیشنهاد شد، خیلی برایم مهم بود که کارگردان آقای لطیفی است و کار ویژه است و خب همه این دلایل من را جذب کرد؛ به خصوص دیدم که من بعد از شش – هفت سال که خودم را کنار کشیدهام، حالا یک داستان و نقش خوب من را جذب کرده است.
در رابطه با رشته تحصیلی تان، طراحی صحنه چطور؟ آن را ادامه میدهید؟
طراحی صحنه هم برایم خیلی مهم است. الأن هم مشغول طراحی صحنه نمایشی هستم که قرار است در جشنواره بانو اجرا شود. بیشتر هم ترجیح میدهم برای تئاتر طراحی صحنه کنم تا سینما و سریال؛ چون در فیلم سینمایی و سریال طراح صحنه آن قدر فعال نیست مگر این که کار تاریخی باشد. طراحی صحنه کار تاریخی، خیلی جذاب است. نمیتوانم بگویم بین بازیگری و طراحی صحنه کدام جدیتر هستند.
اگر الأن میخواستید ادامه تحصیل بدهید باز هم همین رشته را انتخاب میکردید؟ چون ویشکا آسایش بازیگر بیشتر از آسایش طراح صحنه دیده شده.
بازیگری برایم مهم است ولی فکر میکنم آدم عملیای هستم و دوست دارم کارگردانی کنم. مجسمهسازی یکی از کارهایی است که دوست دارم و الأن هم انجام میدهم؛ یعنی اگر قرار باشد کتابی درباره بازیگری بخوانم ترجیح میدهم کتابی درباره مواد و متریال مجسمه و ... بخوانم. دوست دارم درباره فلزات بخوانم و ببینم هر چیزی را اگر با چیز دیگری ترکیب کنم چه اتفاقی میافتد. علاقه عجیبی به کارکردن با مواد و کارکردن با دست دارم.
برگردیم سراغ نردبام آسمان. در اولین برخوردی که با فیلمنامه داشتید، نوع دیالوگها را چطور دیدید؟ به خصوص این که شما با سابقه کار تاریخی هم داشته اید.
دیالوگها در سناریوی اصلی نردبام آسمان خیلی شق و رقتر بودند. به خاطر وقت کم، فیلمنامه را کامل نخواندم اما چون به آقای لطیفی اطمینان و اعتقاد داشتم. داستان را برایم کامل تعریف کردند. وقتی فیلمبرداری شروع شد هم آقای لطیفی گفتند دیالوگها را روانتر میکنید و همه تغییرات هم در صحنه اتفاق میافتاد. کار جالبی که آقای لطیفی انجام میدادند این بود که به حال و هوای سکانس خیلی توجه میکردند که خیلی خشک نباشد.
با این که فیلمنامه را کامل نخوانده بودید، نمیترسیدید نقش شبیه قطام شود؟
چرا گاهی ترس برم میداشت و مرتب از آقای لطیفی میپرسیدم الأن چطور است؟ آقای لطیفی هم اطمینان میداد که نه، شبیه قطام نمیشود. البته سعی میکردم خودم هم تفاوتهایی در نوع بازیام قائل شوم؛ مثلا ً اگر یادتان باشد قطام ریتم تندی داشت و راه میرفت و خیلی زیاد حرکت میکرد اما در آی بانو سعی کرد آهستهتر راه برم و حرکت کنم. گاهی هم که تند راه میرفتم لطیفی به من تذکر میداد که اینجا قطام شدی، با طمانینه راه برو.
الأن که سریال را نگاه میکنید، آن را چطور ارزیابی میکنید؟
من نردبام آسمان را خیلی دوست داشتم. یکی از دلایلی که آن را خیلی دوست دارم این است که کار خیلی نزدیک به ما و حال و هوای ماست. نکته دیگری که در سریال خیلی دوست دارم، ریتم تند آن است چون معمولا ً سریالهای تاریخی ریتم کندی دارند و شخصیتها خیلی آرام صحبت میکنند؛ انگار شما تئاتر تماشا میکنید. اما نردبام آسمان خیلی کادره و خشک نیست و در قصهاش هم جادوگری هست، هم شوخی وجود دارد و بیننده حس نمیکند با یک کار تاریخی خیلی خشک طرف من است. داستان نردبام آسمان خوشی و شادی و غم و سختی را در کنار هم دارد.
فکر نمیکنید اگر سریال ماه رمضان پخش نمیشد بهتر بود؟
من چون چندان تلویزیون نمیبینم، نمیتوانم نردبام آسمان را با سریالهای ماه رمضان مقایسه کنم؛ فقط میدانم که بچههای گروه مجبورند کارها را خیلی به سرعت انجام دهند که به پخش برسند. اما فکر میکنم مردم همین هر شب پخش شدن سریال را دوست دارند و برایشان جذاب است و لازم نیست منتظر بمانند تا هفته آینده و قصه یادشان برود. من نمیتوانم درباره این که چه زمانی برای پخش سریال مناسبتر است نظر درستی بدهم.
شما در سریال امام علی علیه السلام یک بازیگر تازه وارد بودید، برعکس در نردبام آسمان شما یک بازیگر حرفه ای بودید و بازیگر مقابلتان برای اولین بار به صورت حرفهای جلوی دوربین میرفت. این تازهکاری بازیگر مقابلتان روی کار شما تأثیر نداشت؟
نه، من اصلا ً به این موضوع فکر نکردم چون در آن زمان که قطام را بازی کردم، هیچ آشنایی با سینما نداشتم و هیچ بازیگری را نمیشناختم و آن غدغهای را که بازیگرها در این شرایط دارند، نداشتم. اصلا ً نمیدانستم چه کسی قدیمیتر و حرفهایتر است و چه کسی سوپراستار است و باید طور خاصی با او رفتار کنم. بازیگرهای سریال امام علی علیهالسلام هم خیلی این احساس خوب را به من میدادند؛ مثلا ً احساس میکردم سیروس گرجستانی که نقش پدرم را بازی میکرد واقعا ً پدرم بود. در نردبام آسمان هم به خاطر این ذهنیتم فکر نمیکردم بازیگر مقابلم کم تجربه است و خودم با تجربهام و بازیگر مقابلم باید به من احترام بگذارد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]