تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835981718
*گزارش ايسنا از همايش ايران و استعمار انگليس* *حضور اسرائيل در منطقه از گناهان بزرگ انگليس محسوب ميشود
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *گزارش ايسنا از همايش ايران و استعمار انگليس* *حضور اسرائيل در منطقه از گناهان بزرگ انگليس محسوب ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي خارجي
غلامعلي حدادعادل گفت: تا وقتي ملت ايران در صحنه باشد قطعا استعمار انگليس ديگر تكرار نخواهد شد.
به گزارش خبرنگار سياسي - خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر غلامعلي حدادعادل، عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در سخناني در همايش ايران و استعمار انگليس با بيان اينكه نسل امروز هنوز از تاريخ 50 ساله گذشته چيز زيادي نميداند مگر در مواردي استثنا؛ بايد كاري كنيم اين نسل با فراموشي مواجه نشود چرا كه فراموشي ممكن است به نفع دشمنان ايران تمام شود.
وي در خصوص پديده استعمار صرف نظر از اينكه استعمار در سالهاي قبل از انقلاب گذشته بر سر ايران چه بلايي آورده است، گفت: استعمار غرب پديده و فصلي سياه و شرمآور از كل تاريخ بشر است.
وي گفت: فجايع استعمار بر سر مردم جهان به مراتب تلختر از دوران بردگي در دوران قديم است.
نماينده مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه حتي اگر ايران قرباني استعمار نبود جا داشت اين پديده مورد بررسي قرار گيرد، با طرح اين سوال كه چرا توازن و تعادل دنيا با هجوم بيرحمانه و اشغالگرانه از سمت غرب به سمت آفريقا و آسيا و بخشهايي از آمريكاي لاتين به هم خورد و ملتها در اين بخشها به دست چند كشور اسير شدند؟ افزود: ضرب المثل معروفي است كه انگليسيها ميگفتند و آن اينكه "آفتاب در امپراتوري انگليس هرگز غروب نميكند" چرا كه آنها در تمام دنيا مستعمره داشتند. آنها همچنين هيچ جا خود را خارجي نميدانستند.
وي ادامه داد: چطور شد كه 200 سال جنگ صليبي به پديده استعمار منتهي نشد و مسلمانها توانستند اروپاييهاي متحد را از فلسطين و بيتالمقدس بيرون كنند اما در برابر استعمار اين اتفاق نيفتاد؟
حدادعادل معتقد است كه اختراع تفنگ و توپ به دست غربيها و نيز تلگراف به گسترش استعمار و ماندگاري آن كمك كرده است.
نماينده مجلس افزود: استعمار انگليس در ايران به اندازهاي مهم است كه معتقدم بايد تاريخ 300 تا 400 سال گذشتهي كشور را بر حسب موضوع استعمار انگليس بازنويسي كرد؛ يعني از دوران صفويه يا دوران قاجاريه.
وي با اشاره به بخشهايي از حضور انگليسيها در دوران ناصرالدين شاه، قتل اميركبير را يكي از جنايات انگليسيها دانست.
وي همچنين به نقش ميرزاي شيرازي در خنثي كردن اقدامات و توطئههاي انگليسيها اشاره كرد و گفت: همچنين سيدجمال الدين اسدآبادي در اين خصوص كمك شاياني كرد. نامه وي به ميرزاي شيرازي كه ملت را در برابر شاه كه قصد داشت قرارداد تنباكو را به امضاء برساند بسيار حائز اهميت است.
وي با اشاره به نقش انگليس در پيروزي مشروطيت و جهت دادن به آن اظهار داشت: چطور شد كه مردم به سفارت انگليس در تهران كشيده شدند؛ مشروطيتي كه علماي نجف رهبري آن را بر عهده داشتند چطور شد كه از سفارت انگلستان سر آوردند. اين مساله سادهاي نيست چرا كه در تبريز و اصفهان هم چنين اتفاقي افتاد.
حدادعادل با اشاره به اخبار بي.بي.سي در پاييز سال 57، گفت: انگليسيها اخبار تظاهرات مردم را به دقت بررسي و پخش ميكردند و با ظرافت حركت مردم ايران را كه حركتي اسلامي بود سعي داشتند به حركتي مليگرايانه تبديل كنند. آنها سعي داشتند از اين حركت سلب سبقهي ديني كنند كاري كه در مشروطيت كردند اما هوشياري امام خميني (ره) مانع آن شد.
وي با اشاره به سالهاي 1285 تا 1299 به دوران چهارده سالهاي اشاره كرد كه مشروطيت در آن پيروز شد و افزود: تا كودتاي 1299 كه رضاخان را بر سر كار آوردند انگلستان بسيار در ايران فعال بود.
وي ايجاد ناامني در ايران را از اقدامات انگليسيها دانست و گفت: مردم ايران سعي داشتند با تاسيس مجلس و دولت به حكومت خود نظم دهند چرا كه انضباط را از زمينههاي رشد و توسعه ميدانستند اما انگليسيها مخالف نظم و قانون در ايران بودند. از اين رو آنها ياغيهاي محلي را تحريك ميكردند مثل شيخخزعل و سالارالدوله برادر محمدعلي شاه.
وي ادامه داد: انگليسيها از سرگرم شدن روسها به مسائل داخليشان استفاده كردند و به حكومت قاجاريه پايان دادند. با انقلاب اكتبر شوروي، حكومت تزاري از بين رفت و در اين خلاء كه روسها متوجه ايران نبودند انگليسيها سعي كردند حكومتي را سر كار بياورند كه متعلق به خودشان باشد.
وي گفت: بعد از 28 مرداد، انگليس پشت سر آمريكا مخفي شدكه هنوز هم اين وضعيت در همه جاي دنيا ادامه دارد.
وي با اشاره به بخشهاي ديگري از دخالت انگليس در مسائل داخلي ايران، به دخالتهاي اين كشور در تعيين مرزهاي ايران و نيز تحولات بلوچستان اشاره كرد و گفت: محدود كردن قدرت ايران در خليجفارس و گرفتن جزايري كه به ايران تعلق داشت نيز از اين جمله است. انگليسيها مجبور شدند قبل از انقلاب به شيخنشينهاي حاشيه خليجفارس استقلال دهند كه البته بعضي از اين اقدامات به ضررشان تمام شد.
رييس سابق مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه انگليسيها نه فقط به تماميت ارضي و هويت ملي ما لطمه زدند، بلكه به عنوان يك ملت مسلمان نيز توطئههاي زيادي را عليهمان انجام دادند افزود: آنها نقشهي منطقه را تغيير دادند تا جايي كه در كتابها گفته ميشد عراق كاردستي چرچيل بوده است. آنها حتي اصطلاح خاورميانه را جعل كردند براي اينكه به اين منطقه جهان اسلام گفته نشود.
حدادعادل با تاكيد بر حمايت ايران از ملت فلسطين و مقاومت آنها در برابر رژيم صهيونيستي گفت: حمايت ما از فلسطين جزئي از تاريخ است؛ حضور اسرائيل در منطقه از گناهان بزرگ انگليس محسوب ميشود. ايران همچنين از حضور انگليس در عراق از گذشته تا به امروز زيانهاي زيادي را متحمل شده است.
رييس كميسيون فرهنگي مجلس با تاكيد بر توجه به روشها و ابزارهاي استعمار از سوي انگليس، تصريح كرد: اينكه دستگاه جاسوسي انگليس چه اقداماتي را انجام ميداده فصلي مفصل از كتاب استعمار انگليس در ايران است. آنها اخيرا با چاپ مجموعه كتابهايي، بيوگرافي كامل و جامعي از رجال سياسي و مديران كشور در قبل انقلاب (دوران قاجار و پهلوي) ارائه كردند. اين مجموعه به گونهاي است كه ما امروز هيچ اطلاع جامعي از رجال سياسيمان نداريم.
وي خاطر نشان كرد: انگليسيها با ارائه خدمات عامالمنفعه سعي داشتند توجه مردم را به خود جلب كنند آنها از خلع ارائه خدمات حكومت در زمان شاه به مردم استفاده ميكردند تا بتوانند اهداف استعماري خود را بيشتر پياده كنند.
رييس سابق مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه سكهي استعمار دو رو دارد و روي ديگر استعمارگري، استعمارزدگي است، گفت: درست است استعمارگر با بيرحمي سعي در غارت ملت ايران داشت اما زمينههايي را هم ايجاد ميكرد تا پذيرش استعمار از درون ايجاد شود.
وي روشنفكران خوشبين به غرب را در اين خصوص موثر دانست و گفت: اين روشنفكران در ايجاد شرايط استعمار بيتاثير نبودند كه هرچند يكسري از آنها هم مزدور بودند در عين حال برخي ديگر بودند كه عاشق تجدد، پيشرفت و توسعه بودند و ميخواستند ايران مثل كشورهاي اروپايي توسعه پيدا كند و نميخواستند ايران به مستعمره تبديل شود.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: امروز بايد قضاوت كرد كه اين روي خوش نشان دادن به غرب از سوي روشنفكران آيا باعث پيشرفت شد؟ معتقدم نتيجهي استعمار با شعارهايي كه براي پيشرفت ايران ميداد ايجاد حكومت رضاخان بود. متاسفانه استعمار نه تنها در ايران بلكه در همه جاي دنيا به رغم شعار دموكراسي از حكومتهاي فاسد دفاع كرده است.
حدادعادل با نقل و قول از يكي از مقامات انگليسي سابق گفت: آنها معتقد بودند كه هر وقت حكومت ايران (زمان شاه) بتواند صدهزار نفر را به طرفداري از خود به خيابان بريزد آن وقت انگليسيها نيز به آنها كمك خواهند كرد.
وي ادامه داد: بنابراين تا وقتي ملت ايران در صحنه باشد قطعا استعمار انگليس ديگر تكرار نخواهد شد. بنابراين حضور و پشتيباني مردمي از نظام انقلاب اسلامي را حفظ كنيم.
در سخنراني افتتاحيه همايش "ايران و استعمار انگليس" دكتر فرهاد رهبر، رييس دانشگاه تهران با قدرداني از دستاندركاران اين همايش گفت: دستاندركاران اين همايش به يكي از مهمترين موضوعات تاريخي پرداختند و تلاش كردند كه همواره حافظهي تاريخي ملت ايران به ويژه جوانان و نخبگان را زنده نگه دارند.
وي با اشاره به اهميت برگزاري و موضوع همايش "ايران و استعمار انگليس" گفت: استعمار سياه انگليس كه براي چندين قرن بخش اعظم جهان را تحت سلطهي خود قرار داده بود به ملتهاي مسلمان بيشترين لطمهها را وارد كرد.
رهبر افزود: در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم مسائلي چون ارتباطات و بعدها كشف نفت و مسائل استراتژيكي و ژئوپولتيك منطقهي خاورميانه موجب علاقهي بريتانيا در مستحكمتر كردن جاي پاي خود در منطقه و خاورميانه و خليج فارس شد.
رييس دانشگاه تهران اظهار كرد: ايران، عراق، افغانستان و فلسطين و طيف وسيعي از ساير كشورهاي اسلامي تحت فشار قرار گرفتهاند و لطمههاي جبرانناپذيري به آنها وارد شد كه هنوز هم زخمهاي التيام نيافتهاي وجود دارد كه هم اكنون خون تازه ملتها از آن جاري است.
او با تاكيد بر خيانتهاي گسترده انگليس به ملتهاي مسلمان به مسالهي فلسطين اشاره و تاكيد كرد: نمونهي بارز اين مساله فلسطين عزيز است؛ كه با تباني انگليسيهاي شرور در اختيار تروريستهاي صيهونيستي قرار گرفته است و هنوز هم از آنان حمايت ميكنند.
رهبر با اشاره به اهميت حفظ اسناد مرتبط با خيانتهاي انگليس و استعمار انگليس در كشورهاي مسلمان گفت: پروندهي سياه استعمار انگليس به كشورهاي اسلامي محدود نميشود و اگر قرار باشد انگليس به خاطر شرارتهايش در حق ملتها غرامتي بپردازد بايد به بردگي ملتهايي درآيد كه زماني تحت استعمار آنها بودند.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: يكي از زخمهاي غيرقابل التيام در ايران فاجعه قحطي بزرگ در ايران در سالهاي 1917 تا 1919 است.
رييس دانشگاه تهران فاجعهي قحطي بزرگ ايران را فاجعهي قحطي بشريت دانست كه در آن نزديك به 40 درصد جمعيت ايران از بين رفتند و گفت: اين قحطي از نمونههاي نسلكشي تاريخ معاصر است كه انگليسيها برنامهريزي شده در آن عمل كردند و به فكر استحكام پايههاي قدرت خود در منطقه بودند.
او با اشاره به بهرهبرداري نيروهاي انگليسي از بازار داخلي ايران به جاي بهرهگيري از مواد غذايي وارداتي، آن را مهمترين مسالهي منجر به قحطي دانست و تاكيد كرد: چنين اقداماتي جنايت جنگي و عليه بشريت است و بنا بر مستندات، از قحطي به عنوان وسيلهاي براي سلطه بر ايران بهره بردند و حتي زمينهي دوم كودتاي سوم اسفند و بيست و هشت مرداد را فراهم كردند تا مسير تاريخ ملت ايران را تغيير دهند و با حاكم كردن سلسلهي پهلوي آن را به قهقهرا ببرند.
وي تاكيد كرد: انگليسيها اميدوار بودند تا بعد از انقلاب بتوانند به توطئههاي خود ادامه دهند اما ناكام شدند. آنان اسناد وزارت جنگ و نظامي خود را در رابطه با ايران در سالهاي 1914 تا 1921 منتشر نميكنند و اعلام كردند تا سال 2053 ميلادي آن را منتشر نخواهند كرد؛ چون آنان همواره مصمماند حافظهي ملتها دربارهي انگليس را دست كاري كنند.
رهبر با اشاره به رسالت مهم جوانان و نسل آشنا به استعمار انگليس گفت: رسالت ما اين است كه ميان نسل امروز و واقعيت تاريخ معاصر فاصلهاي كه ايجاد شده است را از بين ببريم و بيگانگان ميخواهند تاريخ ايران را مخدوش كنند و با منتشر نكردن اسناد موفق به پنهان كردن تاريخ شوند و ما وظيفه داريم با احياء و بازسازي حافظهي تاريخي به افكار جوانان عمق بخشيم.
او تاكيد كرد: تدوين و نشر پيشينه استعمار انگليس و اعلان همهي تجارب آن در اختيار آمريكا به روحيهي دشمنشناسي در كشور كمك ميكند و از آن درسهايي استخراج ميشود كه در سياستگذاري ما خصوصا سياستگذاري خارجي ما موثر واقع ميشود.
رييس دانشگاه تهران در پايان با تقدير از برگزاري اين همايش بيان كرد: اين همايش امروز اين رسالت را بر عهده دارد كه فاصلهي ميان نسل امروز و حافظهي تاريخي ما را محدود كند و به جوانان پيام دهد كه مراقب باشند كه اتفاقاتي كه در گذشته رخ داده است زمينهاي براي ادعا عليه استعمارگر پير انگليس باشد.
استاد و پژوهشگر حوزهي تاريخ معاصر با تاكيد بر اهميت تلفيق حوزههاي اجتماعي و اقتصادي با حوزههاي سياسي و فرهنگي در بررسي تاريخ، اظهار كرد: در بررسيهاي تاريخي كه دربارهي كشورم انجام ميشود پارهاي نقايص وجود دارد؛ مانند اين كه مفاهيم اجتماعي كه از دورهي قاجار به بعد وارد ادبيات كشور شده است با مفاهيم اقتصاد و سياست آميخته نميشود.
پرفسور شاپور رواساني اولين سخنران همايش "ايران و استعمار انگليس"، افزود: مفاهيم اجتماعي از دورهي قاجار به بعد همگام با ترجمه وارد زندگي ما شده است. اين مفاهيم از جمله استقلال و آزادي را از انقلاب فرانسه به صورت ترجمهاي از آنها گرفتهايم ولي از معناي آنها بهره نبردهايم.
رواساني تاكيد كرد: هيچ پديدهي اجتماعي را نميتوان به درستي تحليل كرد مگر اين كه با مسائل اقتصادي و مفاهيم اجتماعي آميخته شود.
وي افزود: رهبران فرانسه به مقابله با نظام سرمايهداري پرداختهاند و به وضعيت سياسي اعتراضي نداشتهاند و به همين دليل مفاهيم اجتماعي انقلاب فرانسه محدود به مسائل سياسي است.
اين استاد و پژوهشگر حوزهي تاريخ معاصر، خاطرنشان كرد: فرهنگ و سياست اگر آزاد باشد اما اقتصاد در دست اقليتي محدود باشد، آزادي معنا نميدهد. زيرا به اين شكل اقليت ميداند از ابزار اقتصادي استفاده كند. وقتي اقتصاد مملكتي در دست قدرتي ديگر باشد، استقلال سياسي و آزادي آن محدود ميشود؛ يعني ميتواند دست ديگري باشد.
او افزود: بايد ربط منطقي فرهنگ، سياست و اقتصاد را در نظر بگيريم و همه چيز را از ترجمه نياموزيم. تحت تاثير نظريات انگليسي و آمريكايي ما مسائل سياسي و فرهنگي را از مسائل اقتصادي جدا ميدانيم در حالي كه در نقل تاريخ بايد ساختار اجتماعي را در كنار سياست و اقتصاد مطرح كرد.
رواساني خطاب به نسل جوان گفت: بايد دوستان و دشمنان آزادي و استقلال را بشناسيم و با اين ديد تاريخ ايران را ميتوان به دو دورهي باستاني و جديد تقسيم كرد كه دورهي باستاني دورهي اسلامي را نيز در بر ميگيرد و در اين دوره سرنوشت جامعه را عناصر داخلي تعيين ميكردند؛ در حالي كه از قرن 19 به بعد يعني دورهي جديد با ورود ايران به بازار جهاني و نفوذ امپرياليسم سرمايهداري، دورهي جديدي آغاز شد كه در اين دوره دو مشخصهي اصلي در اقتصاد ايران نفوذ كرد.
اين استاد و پژوهشگر حوزهي تاريخ معاصر، تشريح كرد: تعيين شيوهي توليد مستعمراتي به عبارتي صدور مواد خام و ورود مواد توليد شده و همچنين تشكيل طبقهاي با عنوان طبقهي پيوسته به استعمار از مشخصههاي دورهي جديد است و بايد در اين بررسي به شناخت طبقهي پيوسته به استعمار به عنوان جايگاه استعمارگران در ايران پرداخت و مسائل فرهنگي و سياسي را با مسائل اقتصادي ربط داد.
رواساني با اشاره به ضربالمثل "دستي كه نان ميدزد نميتواند آزادي بياورد"، تصريح كرد: جامعهاي آزاد است كه حاكميت خود را در دست داشته باشد. آزادي نيز فقط در عرصهي سياسي و فرهنگي نيست؛ بلكه در اقتصاد هم بايد حاكم باشد. دستي كه نان مردم كشور را ميدزد نميتواند براي آنان آزادي بياورد.
وي با برشمردن انواع فعاليتهاي استعماري انگليس در ايران، گفت: نفوذ اقتصادي، سلطهي كالايي، نفوذ سياسي، تشكيل احزاب و سازمانهاي علني، تشكيل سازمانهاي غير علني مانند فراماسونري، نفوذ فرهنگي و تحريف تاريخ و باستانشناسي تاريخي از شيوههاي مختلف و راههاي متنوعي بود كه انگليس براي استعمار خود برگزيد. انگليس حتي تجارت خارجي را در اختيار گرفت و انحصار خود را از جنوب آغاز كرد و به كل ايران گسترش داد.
اين استاد و پژوهشگر حوزهي تاريخ معاصر، با تكيه بر آمار اقتصادي ايران در اوايل قرن 19 ميلادي، گفت: صادرات ايران در آن برهه قالي و ترياك و واردات ايران مواد غذايي بود و اين حجم صادرات و واردات مانع از ورود ايران به نظام سرمايهداري جهاني شد.
رواساني تاكيد كرد: طبقهي پيوسته به استعمار كه حاكم بر اقتصاد بود در سياست و فرهنگ هم نفوذ و دخالت داشت و توانست پاي استعمار را باز كند.
وي با برشمردن قراردادهاي متنوع و امتيازات بسياري كه ايران به انگليس در دورهي قاجار و پهلوي داد، خاطرنشان كرد: قرارداد دارسي، قرارداد 1919، قرارداد 1904 و قرارداد 1905 شاهدي بر گفتههاي من است.
اين استاد و پژوهشگر حوزهي تاريخ معاصر، افزود: كتب تاريخي ما ترجمه است و افرادي كه اين كتب را مينويسند وابستهاند و ناسيوناليزم نژادي را وارد متون ميكنند و ما هنوز از نظر واقعي نتوانستهايم تاريخ ايران را بشناسيم. باستانشناسي ما نيز ترجمه است و در آن خويشاوندي فكري و تمدني ما به مرزهاي گستردهي خود را انكار ميكند. ما نقشهي كنوني ايران را نميتوانيم و نبايد با نقشهي تاريخ ايران يكسان كنيم.
رواساني در پايان با ذكر داستاني آفريقايي با خطاب قرار دادن جوانان، تاكيد كرد: اگر قصد داريم با استعمار مبارزه كنيم بايد شيوهي توليد مسلط آن را بشناسيم تا بتوانيم آزادي و استقلال را به دست بياوريم. من به جوانان ميگويم به آيندهي پراميد و درخشان و طلوع آزادي بنگريد و در آسمان ايران پرواز كنيد. استعمار نميتواند از عقابهاي تيزپرواز ايران مرغ خانگي بسازد.
يك استاد دانشگاه گفت: استعمارگران بريتانيا و روسيه با وجود اختصاص سرمايه و تلاش چشمگير به توسعه حمل و نقل ريلي در قلمروي خود، وجود خط آهن سراسري در ايران را تهديدي عليه منافع خويش حساب ميكردند.
محمدعلي كاظم بيگي نيز صبح سهشنبه در اين همايش با ارائه مقالهاي با عنوان "بريتانيا و خطوط آهن ايران و خاورميانه در فاصله سالهاي 1918 تا 1919" افزود: ايران كشوري پهناور با اوضاع اقليمي و عوارضي طبيعي گوناگون است. در چنين قلمرويي توسعه به مفهوم گسترده آن مستلزم تحقق شرايطي است كه يكي از مهمترين آنها وجود راه هاي مواصلاتي مناسب است. از نخستين گام دولت ايران در عصر ناصري براي ساخت خط راهي سراسري در چارچوب امتياز اعطايي به بارون جوليوس دورويتر، تبعه بريتانيا تا ساخت آن در دوران رضاشاه نزديك به 7 دهه به طول انجاميد. مهمتر آن كه از ديدگاه برخي از نويسندگان در انتخاب مسير اين خط آهن نيز به جاي توجه به منافع ملي منافع بريتانيا لحاظ شده بود.
وي ادامه داد: در راه ساخت خط آهن در ايران دشواريهاي گوناگوني چون كمبود منابع مالي يا امور فني مربوط به راهسازي وجود داشت. اما مهمتر از همه موانعي بود كه از سياستهاي قدرتهاي رقيب اروپايي در آسيا و ايران ناشي ميشد.
كاظم بيگي افزود: دو دولت استعمارگر و توسعه طلب بريتانيا در هندوستان و روسيه با وجود اختصاص سرمايه و تلاش چشمگير به توسعه حمل و نقل ريلي در قلمروي خود وجود خط آهن سراسري در ايران را تهديدي عليه منافع خويش حساب ميكردند.
او خاطرنشان كرد: از ديدگاه سنتپترزبورگ، موقعيت برتر روسيه در سراسر ولايات شمالي ايران از نبود ارتباطات مناسب بين آن مناطق و جنوب كشور ناشي ميشد. از اين رو ساخت خط آهن شمال ـ جنوب با هموار كردن راه گسترش نفوذ بريتانيا از ولايات جنوبي به مناطق شمالي و كمرنگ كردن مزيت همجواري روسيه، منافع سياسي، اقتصادي و راهبردي سنتپترزبورگ را در ايران به مخاطره ميانداخت.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: متقابلا از منظر بريتانيا چنين خط آهني دسترسي به ولايات جنوبي ايران و آبهاي آزاد را در كنار تسهيل پيش روي نظامي به سوي هندوستان براي روسيه به ارمغان ميآورد. بدين ترتيب موضوع راهآهن سراسري همه ملاحظات سياسي، اقتصادي و راهبردي روسيه و بريتانيا را در بر ميگرفت.
كاظم بيگي گفت: به همين سبب تا پايان قرن 19 مخالفتهاي اين دو قدرت مشكل ناكامي طرحهاي راه آهن سراسري در ايران شده بود.
گفتني است كه روسيه تحت اطمينان از ساخته نشدن خط آهن و در نتيجه پيچيدهتر شدن رقابت و مناسباتش با بريتانيا ابتدا در ربيع الاول 1308 يعني نوامبر 1890 از ناصر الدين شاه تعهد كتبي گرفت كه براي 10 سال يعني تا سال 1318 هجري قمري هيچ راه آهني در ايران تاسيس نشود. آنگاه در دوران مظفرالدين شاه و پيش از سررسيد اين موعد در مذاكرات براي اعطاي وامي جديد، دولت امين السلطان را در سال 1318 هجري قمري مصادف با 1899 متعهد كرد كه براي 10 سال ديگر يعني تا 1328 هجري قمري نيز ساخت هر خط آهني در كشور مشروط به موافقت قبلي سنتپترزبورگ باشد.
وي در ادامه با اشاره به شرح برخي از خطوط آهني كه به بريتانيا براي اتصال شهرهاي ايران به هم پيشنهاد شده بود، اشاره كرد و در پايان گفت: آنها در خطوط خود تاكيد داشتند كه هيچ خط آهني از مناطق غربي و مركزي ايران به سمت شرق نرود. چرا كه ميخواستند اقتصاد ايران بيشتر وابسته به غرب و بين النهرين كه در اشغال آنها بود باشد.
يك پژوهشگر حوزهي تاريخ ايران با تاكيد بر اهميت متون تاريخي براي شناخت تاريخ عمومي ايران و تاريخ نفوذ استعمار در كشورمان، گفت: نقش روسيه در كتب تاريخي برخلاف باور عمومي در استعمار ايران بسيار جلوتر از انگلستان بوده است.
به گزارش ايسنا، حجتالاسلام واعظزاده خراساني، دومين سخنران همايش "ايران و استعمار انگليس" بود، وي در تشريح مقابلهي خود با عنوان "نقش انگليس در فرقهسازي كشورهاي اسلامي"، افزود: اين مقاله شامل دو بخش كليات دربارهي سابقهي دخالت انگليس در ايران و نقش استعمار انگلستان و روسيه در شكلگيري بابيت و بهاييت است.
واعظزاده خراساني، افزود: معمولا مورخان دخالت انگليس در كشور ما را از زمان جنگ ايران و هرات و شكست ايران در آن ميدانند كما اين كه دخالت روس را از زمان شكست ايران در قفقاز و قرارداد ننگين تركمنچاي ميشمارند.
وي تاكيد كرد: هر دوي اين شكستها در زمان فتحعلي شاه قاجار رخ داد اما دخالت انگليس و روسيه در ايران پيش از اين تاريخ است.
اين پژوهشگر حوزهي تاريخ ايران، اظهار كرد: من در مقالهي خود به گفتههاي جواد شيخالاسلامي در كتاب مجموعهي مقالات بسيار تاكيد كردهام. در اين كتاب آمده است علت اين كه غالبا رجال قاجار تمايلات نزديكي به انگليس و روس داشتند اين بود كه هر كس كه از سمت خود بركنار ميشد، رقباي او عليه او اقداماتي ميكردند و او امنيت نداشت و ناچار بود براي حفظ امنيت خود پس از داشتن مقام به همكاري با يكي از دو دولت روس و انگليس بپردازد تا آنها از او حمايت كنند.
او افزود: اين به دليل فساد اداري در دورهي قاجار بود كه نميتوانست از افراد خود نگهداري و حفاظت كند و به معناي خيانت افراد نيست و افراد ناچار به اين اقدام بودند.
واعظزاده خراساني، خاطرنشان كرد: انگلستان در قرن 18 وزارتي به نام وزارت مستعمرات داشت كه رسالت آن ترويج ناداني و بيسوادي عمومي، ترويج جمود فكري و تعصب و گسترش بياعتمادي به زندگي، ناامني و ... بود. از سوي ديگر انگلستان در راهاندازي فرقههاي مختلف از جمله بابيت و بهاييت دست داشت و آموزههايي نيز براي وهابيت مطرح كرد.
اين پژوهشگر حوزهي تاريخ ايران، افزود: تكفير همهي مسلمانان كه به مذهب شخص نگرويده بودند، انهدام كعبه به مثابهي نشان باقيمانده از بتپرستي و ويران كردن مقابر و زيارتگاهها از اقداماتي بود كه آموزشديدگان و پايگاههاي انگليس در جوامع اسلامي ترويج ميدادند.
وي نقش انگليس در پيدايش فرقه "قادياني" را بسيار برجسته دانست و تشريح كرد: انگليس در پيدايش قادياني در كتب مختلف نقش عمده داشته است تا آن جايي كه سران قادياني افتخار به طرفداري از دولت انگليس ميكردند. نقش انگليس و روس در پيدايش بابيت و وهابيت بسيار بالاست.
واعظزاده خراساني در ادامه به بيان تاريخ بابيت و بهاييت پرداخت و گفت: اين دو فرقه از درون شيخيت به رهبري شيخ احمد احصايي بيرون آمده است. سيد محمد علي باب كه خود را به عنوان باب در فرقهي بابيت مطرح كرد ابتدا ادعاي باب علم بودن، سپس باب امام زمان (عج) را كرد و تا الوهيت ادامه داد.
اين پژوهشگر حوزهي تاريخ ايران، افزود: نقش آغازين در شروع اين فرقهها را ابتدا روسيه و سپس انگليس برعهده گرفت و ارتباط روس و انگليس با فرقههاي مختلف در ايران و كشورهاي اسلامي از زمان تبعيد ميرزا حسينعلي به بغداد قابل بررسي است.
وي در پايان سخنان خود با تاكيد بر لزوم مطالعهي مقاله به صورت كامل، خاطرنشان كرد: انگليس از قبل زمينهچيني براي از بين بردن عثماني و تجزيهي آن كرد تا سرزميني را از آن جدا و به يهوديان اختصاص دهد. انگليس نهايت ارتباط را با يهوديان در سراسر جهان داشت و تا آخر هم همكاري خود را ادامه داد.
يك استاد دانشگاه تصريح كرد: بلوچستان از نخستين مناطق جنوبي ايران بود كه در جريان رقابت كشورهاي اروپايي بر سر كنترل و تسلط بر هندوستان مورد توجه آنها قرار گرفت.
دكتر عبدالودود سپاهي، استاد دانشگاه سيستان و بلوچستان نيز در سخنراني خود در اين همايش با عنوان "بلوچها و سياست استعماري انگليس در بلوچستان" هدف انگلستان از مورد توجه قرار دادن منطقهي بلوچستان را كوتاه نمودن دست ساير رقيبان از هندوستان و كنترل تجارت و سياست در اين منطقه عنوان كرد و گفت: در اين راستا براي امنيت بخشيدن به سرحدات هندوستان، انگليسيها مصمم بودند مناطق حائلي را در مرزهاي شمال غربي تشكيل دهند كه از اين زمان سياست استعماري انگليسها در اين ناحيه از ايران شروع شد.
به گفتهي وي توجه همزمان انگليسيها و دولتهاي قاجار به بلوچستان موجب تقابل سياست آنان شد كه در اين مبارزه، ديپلماسي فعال انگلستان در برابر سياست منفعل قاجاري قرار گرفت و انگليسيها براي رسيدن به اهداف خود اقدامات وسيع و برنامهريزي شدهاي را انجام دادند و تلاش كردند بلوچستان را به عنوان سنگبناي سپر دفاعي هندوستان از ايران جدا نمايند.
استاد دانشگاه سيستان و بلوچستان اضافه كرد: خطر حملهي ناپلئون به هندوستان باعث شد كه دولت انگليس و كمپاني هند شرقي به مناطق همجوار هندوستان و راههايي كه احتمال حملهي ناپلئون از طريق آن وجود داشت توجه كنند كه در كنار آن پايان يافتن جنگهاي ايران و روس عاملي شد كه انگليسيها تصور كنند دولت ايران هر قدمي به سوي هندوستان برميدارد به طور قطع به اشارهي دولت روسيه است.
سپاهي خطر ديگر مورد توجه انگليسيها از جانب ايران كه متوجه هندوستان ميشد را اقدام ايرانيان در برابر كمكخواهي ساكنان هندوستان عنوان كرد.
وي اضافه كرد: عدم تسلط دولت مركزي ايران بر بلوچستان در آن دوره به معناي چشمپوشي دولتمردان بر اين بخش از ايران نبود و گسترش نفوذ دولت مركزي در اين مناطق از جمله اهداف دولت ايران بشمار ميرفت.
اين استاد دانشگاه آغاز سلطنت ناصرالدين شاه را عاملي براي توجه دولت مركزي ايران به بلوچستان دانست و گفت: در اين راستا جاسوسان انگليسي مردم بلوچستان را تحريك به شورش عليه ايران كردند و مردم اين ناحيه قول كمكهاي مالي و نظامي دادند. انگليسيها در اين سالها سعي كردند با ايجاد جو بدبيني در ميان مردم بلوچستان آنها را به شورش عليه دولت مركزي وادارند.
سپاهي با اشاره به فشارهاي وارده به دولت ايران در خصوص مسالهي بلوچستان، گفت: در اين شرايط و با فشارها و اصرار دولت انگليس ايران موافقت كرد خطوط مرزي در شرق ايران را تعيين كند كه اين مسئله زمينهاي شد كه عليرغم تمام آمادگيهاي مردم بلوچستان براي حفاظت از حقوق حقهي ايران در اين منطقه دولتمردان نتوانند از اين مسئله بهرهبرداري كنند و در جهت حفظ حقوق كشور پاسخ مثبتي بدهند.
دكتر غفار پوربختيار دربارهي بختياريها، نفت و دولت انگليس گفت: دولت انگليس پس از روي گرداني سران ايل بختياري از آنها به رضاخان روي آورد.
دكتر غفار پوربختيار ، استاد دانشگاه نيز در اين همايش گفت: روابط بخيتاريها با انگليسيها از زمان محمد شاه و محاصرهي هرات آغاز شد. در آن زمان انگليس تلاش ميكرد با تحريك اقوام ايراني دولت مركزي ايران را تضعيف كند.
وي ادامه داد: در همين راستا در قضيهي هرات آنها قولهايي به سران ايل بختياري دادند اما پس از فروكش كردن غائلهي هرات انگليسيها وعدههاي خود به ايل بختياري را فراموش كردند و روابط بين ايل بختياري و انگليسي تيره شد. اما دوباره در زمان احداث جادهي بختياري و گرفتن اين امتياز از دولت توسط ايل بختياري پروژهي انجام اين كار توسط سران اين ايل به انگليسيها واگذار شد، از اين جا به بعد بود كه روابط بين ايل بختياري و انگليسيها رسمي شد.
پوربختيار افزود: پس از كشف نفت در مسجد سليمان كه قشلاق بختياريها بود روابط اين ايل با بريتانيا خوب شد. و در قضيهي استخراج نفت، از شركت نفت ايران- انگليس درخواست 20 درصد سهم كرد كه تنها با سه درصد آن موافقت شد. ايل بختياري همچنين در بحث حق الارض و حق الحفاظه نيز با انگليسي به چانه زني پرداختند. از آنجايي كه انگليسيها پول زيادي به سران ايل بختياري قرض داده بودند ميخواستند به جاي طلبهاي خود سهم سه درصد اين ايل را پس بگيرند كه سران اين ايل با چنين درخواستي مخالفت كرد.
وي در پايان گفت: وقتي كه سران ايل بختياري در جنگ جهاني اول از انگليسيها روي گرداندند و به مخالفت با انگليسي پرداختند دولت انگليس دنبال متحد ديگري براي خود در ايران ميگشت كه به سراغ دولت مركزي و رضاخان رفت؛ از اينجا به بعد بود كه بختياري ها توسط دولت مركزي و شخص رضاخان سركوب شدند.
علياكبر عليمرداني پژوهشگر نيز در اين همايش با توجه به روابط ساواك با سرويس جاسوسي انگلستان اظهار داشت: پس از آنكه محمدرضا شاه به انگلستان سفر كرد و با ملكهي انگلستان ديدار كرد پيشنهاد آموزش كادر ساواك به شاه ارائه شد كه با موافقت وي روبهرو شد.
وي با بيان اينكه فردوست در سه ماموريت انگلستان آموزشهاي مختلفي را از سوي انگليسيها دريافت ميكند و نيز از طريق MI6 اين آموزشها را دريافت كرد گفت: همكاريها ميان ساواك و سرويس جاسوسي انگلستان از 1341 شروع مي شود و بعضا اولويتهايي در چارچوب اهداف و مواضع سنتي مورد توجه دو سرويس بوده است.
انگلستان از پيش روي شوروي به جنوب نگران بود و ايران نيز از كشورهاي همسايهي خود از جمله افغانستان به دليل نزديكياش با شوروي سابق نگران بود. همچنين يكي از نگرانيهاي دو سرويس فعاليتها و تحولات در شبه قارهي هند بود و در اين بين افغانستان به خاطر كودتايي كه در آن صورت گرفته بود مورد توجه ساواك بود. همچنين موضوعاتي مثل قاچاق مواد مخدر و تحرك بلوچها در افغانستان نيز از ديگر موضوعات مورد توجه دو سرويس جاسوسي ايران و بريتانيا بود .
عليمرداني گفت: دو كشور در رابطه با عراق و حمايتهايي كه اين كشور از سازمانهايي با گرايش چپ در حوزهي خليج فارس و در ميان كشورهاي عربي داشته است نگران بودند. همچنين اكراد و حوزهي نجف و حضور حضرت امام خميني (ره) موجب نگراني آنها بود.
اين پژوهشگر ادامه داد: تحولات لبنان، سوريه، مصر و يمن از اولويتهاي ديگر دو سرويس جاسوسي بودند اين دو سرويس فعاليتهايي نيز در شبه آفريقا داشتند.
وي گفت: براي اين دو سرويس جاسوسي تروريسم بين المللي از ديگر اولويت بود كه گروههاي كارلوس بعد از نيروهاي فلسطيني براي آنها مورد توجه بودند.
عليمرداني خاطرنشان كرد: به دليل پيشرفت و توسعهاي كه سرويس جاسوسي بريتانيا داشت ساواك بيشترين همكاريها را در زمينهي فني و آموزشي از اين سرويس دريافت ميكرد.
وي با اشاره به تحولات 1357 و در آستانهي انقلاب اسلامي تصريح كرد: MI6 به دنبال تحويل اسناد سرويس جاسوسي بريتانيا از سوي رژيم شاه بود. اما اين اقدام با مخالفت ساواك قرار گرفت. به گفتهي فردوست، شبكهي بيسيم وابسته به سرويس اطلاعاتي بريتانيا خواهان تمامي اسناد فعاليتهاي جاسوسي بريتانيا در ايران بود كه ساواك به دليل تبعات اين تصميم براي رژيم و نيز ساواك با آن مخالفت كرد.
وي خاطر نشان كرد: اين همكاريها و نيز در نهايت درخواست بريتانيا براي تحول اسناد فعاليت سرويس جاسوسياش در ايران در حالي صورت مي گرفت كه آنها مي دانستند به زودي تحولاتي اساسي در ايران روي مي دهد و انتشار اسناد مربوط به اقدامات جاسوسي بريتانيا دردسر ساز خواهد شد اما ساواك فكر نميكرد انقلاب اسلامي به پيروزي برسد.
دكتر محمود لالوي، پژوهشگر و محقق تاريخ معاصر ايران سياستهاي انگليس در ايران را در سده پيش از انقلاب قائم به صنعت نفت دانست و بحران و شورش جنوب ايران را بهانهاي براي حل بحران آذربايجان برشمرد.
وي در نشست بعدازظهر اين همايش گفت: در نهايت سير وقايع اواخر قرن نوزدهم و اواخر قرن بيستم به ملي شدن صنعت نفت انجاميد.
لالوي افزود: در بحران آذربايجان انگليسيها توانستند مواردي از جمله تاسيس انجمنهاي ايالتي و ولايتي را به ايران تحميل كنند. اين اقدام از نظر ايرانيان صورت جديد قرارداد 1907 را كه شامل تقسيم ايران به نواحي نفوذ شده بود در بر داشت.
وي با اشاره به تشكيل كميسيون سه جانبه با موافقت چرچيل، تشريح كرد: كميسيون سه جانبه نيز از ديد آمريكا قابل ترديد بود و سفير وقت آمريكا در ايران به وزارت خارجه اين كشور در اين باره توضيح داده است كه در طرح كميسيون سه جانبه تاكيد بر استان نفتخيز ايران "خوزستان" بسيار ترديد برانگيز است و انگلستان قصد دارد تا به اين بهانه خوزستان را از ايران جدا كند.
پژوهشگر تاريخ معاصر ايران در مقاله خود اظهار كرد: مهمترين دستآورد طرح سه جانبه براي انگلستان استقرار نيروها در جنوب و نواحي نفتخيز بدون هزينهاي بود در همين راستا انگلستان با طرح شكايت ايران عليه شوروي در سازمان ملل مخالفت كرد چون معتقد بود اگر بحثي درباره نفت شمال در سازمان ملل شكل بگيرد ممكن است موقعيت خود نيز در جنوب مورد سوال واقع شود.
لالوي در ادامه خاطر نشان كرد: انگليس به اين ترتيب خواهان سختگيري عليه شوروي نبود و مادام كه منافع خود را در خطر نميديد ايران را به پاسخ مثبت به شوروي ترغيب ميكرد.
وي افزود: به هرحال اتحاد شوروي به دليل ملاحظات امنيتي خواهان سهمي بود و سفير انگلستان نيز تاكيد ميكرد تا ايران از برخورد منفي با روسيه بپرهيزد.
لالوي با اشاره به شروع كار قوام و دورهي مناقشهبرانگيز مساله نفت در تاريخ ايران گفت: سياستهاي انگلستان بر حفظ امتياز نفت استوار بود و براي تماميت ارضي ايران ارزشي قائل نبودند با انتخاب قوام به نخستوزيري انگلستان مجبور شد طرح كميسيون سه جانبه را كنار گذاشته و پس از بازگشت قوام از مسكو قرارداد شركت نفت ايران و شوروي نيز ملغي شد و به همراه فشارهاي بينالمللي زمينه خروج نيروهاي شوروي از ايران مهيا شد.
اين پژوهشگر تاريخ معاصر ايران تاكيد كرد: انگلستان در تعقيب سياست سنتي خود براي حفظ وضع موجود و كسب نفت بيشتر عمل ميكرد و هشداري به تهران براي تغيير ندادن خط مشي خود داده بود به هر حال شورش جنوب به نفع انگلستان تمام شد و تهران فهميد كه نبايد به انديشههاي شاه و روسيه گرايش يابد.
وي افزود: اقدام انگلستان در شورش جنوب نتيجه داد و شورش و ماهيت آن سران حزب توده را نگران كرد و قوام توانست كابينه خود را ترميم كرده و روسها را از كابينه حذف كند.
لالوي در پايان نتيجه گرفت: چنانچه آذربايجان از شورش دوري نميكرد چه بسا شورش جنوب منجر به حوادث بزرگتري در تاريخ ايران ميشد و نهايتا بحران آذربايجان پس از يك سال به پايان رسيد. همه اين اقدامات در راستاي خواسته انگلستان بود و در سياست استعماري انگلستان آنچه در نظر نبود استقلال و حفظ تماميت ارضي ايران بود.
حجتالاسلام حامد قرائتي به بررسي نقش انگلستان و نقشآفريني سياسي آن در تحولات تاريخ صد ساله اخير ايران پرداخت و سياستهاي استعماري انگلستان در كشورهاي اسلامي را با بهرهگيري از بابيت و بهاييت دانست و گفت: انگلستان در دوره قاجار در كشورهاي اسلامي با بهرهگيري از بابيت و بهاييت رويكردي در پيش گرفت تا با استفاده از آموزههاي فرقهاي به اهداف خود برسد.
وي در اين همايش افزود: در تاريخ فرقهها ميتوان به اختلاف ديني بر سر مسائل جانشيني اشاره كرد اما در دورهي قاجار عامل سياست در اين ميان از هر عامل ديگري مهمتر بود و باعث گسترش فرقهها و تاسيس آنها شد.
قرائتي در تشريح فرقهي آقاخان اول گفت: آقاخان اول موسس اين فرقه با نام محمدحسن حسيني است و در منابع قاجار شيعه اثني عشري خوانده شده است و پيروان او آقاخانيه شناخته ميشوند.
وي افزود: در سال 1840 ميلادي اين فرقه با انگلستان رابطه برقرار كرد و توانست حمايت آن را جلب كند و شورشي در منطقه كرمان با حمايت مستقيم انگلستان صورت دهد. در حين اين قيام و در جريان شورشها زماني كه در شرف شكست بودند انگلستان توپ و تجهيزات نظامي از طريق افراد محلي براي آنها فرستاد كه اين خود نشان ميدهد كه اين فرقه براي انگلستان و سياست آن مفيد بوده است.
اين پژوهشگر تاريخ معاصر ايران مهمترين مساله در مقاله خود را شناخت هنر استعمارگري دانست و گفت: هنر استعمار شناخت دقيقي است كه از خصوصيات اجتماعي و ديني ما داشته است؛ شناخت اين فرقهها نشان دهنده آن است كه از ويژگيهاي ديني و مذهبي ما مطلع بودهاند. مانند اينكه شباهتهايي در آموزههاي اين فرق و افكار غرب شاهديم مثل اينكه جهاد در هر دو انديشه معنايي ندارد.
وي افزود: هميشه بين اقليتها (فكري و فرقهاي) نياز به يك حامي وجود دارد و اگر اين اقليتها كنترل نشوند به سمت حاميان خارجي گرايش مييابند.
قرائتي تاكيد كرد: نخستين گام شورش كرمان زماني شروع ميشود كه سپاه ايران عازم هرات بود و توجهي نميتوانست به اين مساله نشان دهد.
وي اضافه كرد: فرقهي آقاخانيه با اصطلاحات و تجديدنظر در رويكرد ديني دورهاي را تجربه كرد كه كمتر شبيه به افكار انديشمندان مصري يا اهل الموت بود و تجربهي حيات خود را پيروزي در معادلات سياسي ميدانست.
قرائتي در پايان پيدايش اين فرقه را عامل مهمي براي از هم گيسختي مذهبي و سياسي از ديد انگلستان توصيف كرد و گفت: اين اختلاف ناشي از ديدگاههاي فرقهاي زمينه ساز نظام سياسي غيرمتكي به دولتها بود. انگلستان زمينهساز شكلگيري فرقهاي شد كه در عرصهي ملي و بينالمللي به دفاع از آن بپردازد. حتي در تاريخ شاهديم كه آقاخان در جوامع مختلف به ترويج زبان انگليسي ميپرداخت.
يك پژوهشگر حوزه ارتباطات و تاريخ با تاكيد بر لزوم شناخت رسانهها براي پي بردن به اهداف متوليان آنها، موضوع مقالهاش در همايش "ايران و استعمار انگليس" را به نقد و بررسي رسانهي بينالمللي بريتانيا (بي.بي.سي) اختصاص داد.
دكتر مجيد تفرشي عصر سهشنبه در اين همايش اظهار كرد: نقد و بررسي رسانهي بينالمللي بريتانيا خصوصا بخش فارسي آن بدون بررسي سياستهاي ميان مدت يا بلند مدت آن ممكن نيست.
وي افزود: آرشيو بي.بي.سي بر خلاف قوانين به روي همه باز نيست و از سوي ديگر اسناد وزارت خارجهي بريتانيا هنوز پروندههايي از بي.بي.سي دارد كه اجازه انتشار ندارند.
اين پژوهشگر حوزه ارتباطات و تاريخ به اهميت شناخت ديپلماسي انگلستان براي فهم سياستهاي بي.بي.سي اشاره كرد و گفت: بعد از آغاز قرن بيست و يكم، ديپلماسي انگلستان بر پايه تحولات شكل گرفت و انگلستان فهميد ديپلماسي سنتي او پاسخگوي مسائل جديد نيست و كميسيوني شكل گرفت و سياستهاي كلي انگلستان در رفتار با ساير كشورها در آن تعيين شد.
او ادامه داد: يكي از نتايج اين جلسات تاسيس تلويزيون عربي بي.بي.سي بود و چهار محور براي بررسيهاي جديد و رفتارهاي انگلستان با كشورهاي ديگر انتخاب شد. اين چهار محور سرويس جهاني بي.بي.سي، شوراي فرهنگي و هنري انگلستان، شبكهي خبري ماهوارهاي انگلستان و سازمان نمايشگاههاي فرهنگي و تجاري اين كشور بود.
تفرشي با اشاره به تاسيس بي.بي.سي خاطرنشان كرد: عنوان اوليهاي بي.بي.سي امپراتوري را نيز در عنوان خود داشت و سايت رسمي بي.بي.سي نيز اكنون اين مساله را اين گونه توجيه ميكند كه انگلستان به دنبال استعمار نبوده است بلكه منظور از امپراتوري اجتماع همه كشورهاي انگليسي زبان بوده است و هدف آنها استعماري نبوده است.
وي افزود: در آخرين روزهاي سال 1940 و هشت ماه قبل از شهريور 1320 (هـ .ش)، راديو فارسي بي.بي.سي آغاز به كار كرد و با نظارت مستقيم وزارت امور خارجه انگلستان به انجام فعاليتهاش پردخت.
اين پژوهشگر حوزه ارتباطات و تاريخ معاصر با اشاره به حضور كاركنان بومي در ميان كاركنان شبكههاي مختلف بي.بي.سي اظهار كرد: در ايران نيز تعدادي از بوميان از جمله حسن موقت، مجتبي مينوي و مجدالدين ميرفخرايي به كار گرفته شدند و اين خود نقض منشور بيطرفي اين رسانه است.
وي افزود: ايرانياني كه از سر استيصال به اين كار اقدام كردند در كارنامه علمي خود بعدها اصرار به پنهان كردن اين مساله داشتند.
تفرشي در ادامه تاكيد كرد: در آرشيو اين رسانه مصاحبههايي صرفا تشريفاتي يا تبليغاتي ديده ميشود كه به نظر من بدون دليل و برنامه نيست.
او تاكيد كرد: در جنگ جهاني دوم اختلاف ميان مسوولان بي.بي.سي و وزارت امور خارجه انگلستان به وجود آمد كه نهايتا بي.بي.سي ناچار شد هرآن چه كه وزارت امور خارجه انگلستان ميخواهد اجرايي كند.
اين پژوهشگر حوزهي ارتباطات با اشاره به دوره استثنايي بيطرفي در بي.بي.سي گفت: تنها نقاط استثنا در تاريخ بي.بي.سي، تاريخ جنگ جهاني دوم و زمان مصدق است. در سالهاي 1332 تا 1352 نيز بي.بي.سي عليه ايران فعاليتهايي كرده است و در مساله اعادهي حاكميت ايران بر جزاير سهگانه، مواضع ضدايراني اتخاذ كرد.
وي در پايان اظهار كرد: بي.بي.سي فارسي با چالشهاي بزرگي مواجه است و آشكار است كه علاقمند است كه سابقهي خود را بزدايد و چهرهي نجيب از خود نشان دهد. سال گذشته نيز كنفرانسي در لندن برگزار شد كه در آن همه مسوولان بي.بي.سي به دنبال بيان بي.بي.سي آزاد بودند اما ديپلماسي بي.بي.سي در 64 سال كار آن نشان ميدهد كه بي.بي.سي استطاعت دروغگويي هر روزه را ندارد و هوشمندتر از اين است كه هر روز دروغ بگويد زيرا مردم در صورتي دروغهاي آن را باور ميكنند كه از آن 99 حرف راست بشنوند و صدمين حرف را به دروغ باور كنند.
انتهاي پيام
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 593]
-
گوناگون
پربازدیدترینها