واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: از كودكانه هاي گذشته تا امروز
جوان دلويي نمي دونم اين احساس رو فقط من دارم يا شماها هم اين جوري فكر مي كنيد؟ اين كه روزهاي ماه مهر آدم رو ياد دوران كودكي، مدرسه، كيف و كتاب و به خصوص برنامه هاي كودك مي اندازه! وقتي ظهرها از مدرسه مي اومدي، و بعدش نهار مي خوردي و كمي استراحت مي كردي، رأس ساعت 5 بعد از ظهر سراغ تلويزيون كه اون هم اون موقع ها سياه و سفيد و 24 اينچ بود، مي رفتي و دفتر مشقت رو جلوت مي ذاشتي و يه چشمت به تلويزيون و يه چشم ديگه ات به دفترت بود!! ... اما خودمونيم ها چه كيفي مي كرديم، وقتي داشتيم كارتون نگاه مي كرديم، اصلا مي رفتيم به يه دنيايي ديگه و خودمون رو جاي قهرمان اون كارتون ها مي ذاشتيم ... اگه يادتون مونده باشه اون موقع ها، منظورم يه چيزايي حدود 10 تا 15 سال پيش (كه شايد بعضي از شماها يادتون نياد!!) برنامه هاي كودك تلويزيون تنها به 2 شبكه و اون هم به يه ساعت خاصي محدود مي شد!! اما ديدن كارتون ها اون هم به صورت سياه و سفيد واقعا لذت بخش بود!! حافظه ام ياري نمي كنه و يادم نمياد كه اولين كارتوني كه ديدم چي بود؟ اما كارتون هايي كه اون موقع جزئي از زندگي و اوقات فراغت ما رو پر مي كرد، قهرمانانش تنها بودند و با كلي مشكل دست و پنجه نرم مي كردند!!! هاچ زنبور عسل كه به تنهايي دنبال مادرش مي گشت! (راستي بالاخره مادرش رو پيدا كرد؟) حنا دختري در مزرعه كه دختري تك و تنها بود كه در مزرعه اي براي خانواده اي كار مي كرد يا ژان وال ژان در كارتون بينوايان يا سباستين در كارتون (بل و سباستين) و ...! اما ويژگي بيشتر اين كارتون ها، تلاش و كوشش شخصيت اصلي داستان براي رسيدن به اون چيزي بود كه آرزوش رو داشت!! يه جورايي من و باقي هم نسلانم، با اين كارتون ها و به خصوص شخصيت اصلي اونا همذات پنداري مي كرديم!!!مسافرت كردن هم يكي ديگه از ويژگي هاي اين كارتون ها و شخصيت هاي اصلي اون بود مثل مسافر كوچولو، مهاجران، خانواده دكتر ارنست، لوك خوش شانس، با خانمان، دختري به نام نل و ... كارتون هاي اون موقع پر بود از نكته هاي اخلاقي و حسابي ... مثل كارتون پسر شجاع مشورت كردن با ديگران و همكاري كردن با ديگران براي انجام دادن كاري، زشت بودن دروغ گفتن و تبعات بعد از اون در كارتون معروف پينوكيو و ... وقتي كه كم كم بزرگ شديم و ديگه به سن نوجووني رسيديم، كارتون ها و شخصيت هاي اون هم مثه ما بزرگ شدند مثه كماندار نوجوان كه درباره پسر نوجووني كه به اتفاق خواهرها و برادرش در يه جنگلي زندگي مي كردند و فرمانرواي شهرشون آدم بدجنس و بد ذاتي بود كه به همه ظلم مي كرد و ... يا كارتون فوتباليست ها كه اون موقع ها كلي طرفدار داشت كه حتي بزرگ ترها هم از بيننده هاي ثابت اون كارتون شدند يا كارتون بابا لنگ دراز كه مطمئن هستم كه همه شما چندين و چند بار اونو ديديد اما معتقديد كه بايد بارها اين كارتون رو ديد! ديدن كارتون ها و برنامه هاي كودك اون موقع، يه جورايي حس خوبي به آدم مي ده! اما الان چي؟ الان كه چندين و چند شبكه تلويزيوني در طول روز انواع و اقسام برنامه هاي كودك و كارتون پخش مي كنه چي؟ بازم اين حس بهت دست مي ده؟ اصلا فرصت مي كني، يه روز از صبح بشيني و فقط برنامه هاي كودك رو ببيني؟ مخصوصا الآن كه شبكه كودك هم راه اندازي شده؟ قبول دارم كه ديگه كارتون هاي الان صنار شاهي با اون چيزهايي كه من و تو مي ديديم و دوستشون داشتيم و حتي بعضي موقع براي شخصيت اصلي اونا دلسوزي مي كرديم و با ناراحتيشون، ناراحت مي شديم، كلي تفاوت داره!! اصلا بعضي موقع ها با خودمون فكر مي كنيم، اينا چيه كه به عنوان كارتون و برنامه هاي كودك وارد تلويزيون كردند و به خورد كودكان مي دهند؟ يا اصلا چرا كارتون هاي الان پر شده از بزن و بكش و در رو و ...؟ ؟ يا از اين طرف با چند تا مجري به عنوان خاله و عمو و دايي و ... كه با لباس هاي رنگارنگ بر صحنه تلويزيون ظاهر مي شوند و كلي از اين كه بچه ها بايد كارهاي خوب انجام بدهند و اصلا چه كاري خوب است و بد حرف مي زنند و قصه تعريف مي كنند! از آن طرف كارتون هايي پخش مي شود كه برخلاف حرف هاي عمو و خاله برنامه است! و واقعا مي ماني كه اين ها چيست كه بچه هاي الان مي بينند!!!
بعد كه يك روز از سال رو به نام روز جهاني كودك از صبح علي الطلوع تا آخر شب كارتون هاي كه نمي دانيم مال كدام ناكجا آباد است را به عنوان هديه اين روز براي نوگلان ميهن مان پخش مي كنيم !!!!! نمي خواهم موضع بگيرم، اما اگر فقط لحظه اي يكي، دوتا از اين برنامه هاي كودك و به خصوص كارتون ها را ديده باشيد، متوجه منظورم مي شويد! دعوا كردن، جنگيدن، استفاده از سلاح هاي عجيب و غريبي كه حتي مشابه اش در دنياي خارج نيست و ... از ويژگي هاي اصلي اين كارتون ها شده! و اين نوگلان عزيز ما هم شدند، مشتري هميشگي اين كارتون ها! (واقعا خدا آخر و عاقبت مان را به خير كند!) اما با همه اين هايي كه گفتم خيلي دوست دارم، بدانم كه بر سر كارتون هاي اون موقع و شخصيت هاي اصلي اون چه بلايي اومده؟
خيلي دوست داشتم و دارم كه بدونم پدر پسر شجاع كي بود؟ چرا پينوكيو اين قدر زود گول مي خورد؟ سرانجام هايدي چي شد؟ و ... اما اين وسط از فيلم هاي سينمايي اون موقع مثه گلنار، مدرسه موش ها، گربه آوازه خوان، الو الو من جوجوام و ... يادي هم مي كنيم! هر چند كه سينماي كودك الان هم غريب و تنها شده و كسي يادش نمياد كه ما يه زماني سينماي كودكي واسه خودمون داشتيم!! .... اما با اين همه چند وقتيه كه كارتون هاي اون موقع دوباره از رسانه ملي پخش مي شه و شبكه يك ظهر روزاي جمعه كارتون هاي درخواستي اون موقع رو پخش مي كنه!! و هم چنين پخش كارتون هايي مثل روياي زيباي من يا همون يانگوم خودمون هم حس خوب كودكي رو دوباره در وجودمون زنده كرده! اما با اين حال بايد يه فكر اساسي در اين باره كرد كه اختصاص دادن يه شبكه به كودكانمان بدون توجه به نياز اصلي اون ها هيچ دردي رو دوا نمي كنه!!!
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]