واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: وقتي پينوكيو مي شوي!
قاسمي: تا به حال شده با كسي صحبت كنيد و فكر كنيد او دارد به شما دروغ مي گويد، از كجا بفهميم كسي دارد دروغ مي گويد؟
ارتباط چشمي كسي كه دروغ مي گويد، خيلي كم است يا به هيچ وجه وجود ندارد، حركت هاي بدني، از جمله حركت هاي دست، كم مي شوند و همين حركت هاي محدود هم، خشك و ساختگي به نظر مي رسند.
دست و پاها به طور تقريبي به بدن مي چسبند و فرد، فضاي كمتري را اشغال مي كند.
اگر بخواهد وانمود كند كه جواب هايش، لحظه اي و بدون نقشه قبلي اند، ممكن است كمي شانه اش را بالا بيندازد.ميان حركت ها و كلمه ها، فاصله مي افتد، سر تكان دادن ها، ساختگي است.حركت ها، با پيام كلامي، همخواني ندارند، مدت زمان بروز حركت هاي احساسي، طولاني مي شود.وقتي كه فرد به حس ويژه اي مانند شادي، تعجب و ترس تظاهر مي كند، حالت هاي چهره فقط به اطراف دهان محدود مي شود.
حركت دروغگو، در جهت دور شدن از كسي است كه او را متهم مي كند و به احتمال زياد به سمت در خروجي است.
دروغگو دوست ندارد رور در روي كسي كه او را متهم مي كند، بايستد و ممكن است سر يا بدنش را به سمت ديگري بچرخاند و از او دور شود.
كسي كه دارد دروغ مي گويد، به احتمال زياد قوز مي كند، احتمال اين كه صاف بايستد و دست هايش كشيده و باز، در دو طرف بدنش قرار بگيرند، خيلي ضعيف است.با انگشت، به طرف مقابل صحبتش اشاره نمي كند ممكن است بين خودش و طرف مقابل، يك مانع فيزيكي قرار دهد.دروغگو، براي بيان مقصودش از كلمه هاي خودتان استفاده مي كند.آن قدر به دادن اطلاعات اضافي ادامه مي دهد تا مطمئن شود كه با داستانش حسابي سرتان را كلاه گذاشته است.در حالي كه مي گويد به طور كامل متوجه موضوع است، از جواب دادن طفره مي رود تا نگذارد شما موقعيتش را زير سوال ببريد.دروغگو، به جاي جواب دادن مستقيم، با بيان عقيده هايش، يك جواب كلي به شما مي دهد.دروغگو، هنگام جواب دروغ دادن به سوال هايي كه به نگرش و باورهايش مربوط مي شود، به زمان طولاني تري نياز دارد كسي كه دروغ مي گويد، ممكن است از ضميرهاي مربوط به خودش استفاده نكند و با صدايي يكنواخت و بي روح، حرف بزند ممكن است جمله هايش به هم ريخته و نامفهوم باشند و نكته هاي دستوري در آن ها رعايت نشود؛ به عبارتي ديگر، جمله هايش به احتمال زياد در هم و برهم هستند.جمله هاي خبري اش، بيش از حد به جمله هاي پرسشي شبيه هستند و اين نشان مي دهد او دنبال آن است كه ديگران حرفش را تصديق كنند.در داستان ساختگي يك دروغگو، به طور معمول، ديدگاه شخص سوم و همچنين نكته منفي وجود ندارد.دروغگو با كمال ميل به سوال ها پاسخ مي دهد؛ اما خودش چيزي نمي پرسد.هنگامي كه بحث عوض مي شود، راحت تر مي شود و احساس بهتري پيدا مي كند.اگر او را به ناحق متهم كنند برآشفته نمي شود.
از عبارت هايي مانند راستش را بخواهي يا اگر بخواهم راستش را بگويم يا چرا بايد دروغ بگويم استفاده مي كند.براي سوال هايتان، جواب حاضر و آماده دارد.براي اين كه از جواب دادن طفره برود، از شما مي خواهد كه سوال هايتان را تكرار كنيد يا سوال هايتان را با سوال ديگري جواب مي دهد.گفته هايش نامعقول به نظر مي رسد.گفته هايش را اين طور شروع مي كند: نمي خواهم فكر كني كه ... و اغلب، اين طور دقيق، همان چيزي است كه او مي خواهد شما به آن فكر كنيد.براي اين كه نگراني شما را بر طرف كند، از شوخي يا گوشه و كنايه استفاده مي كند.
وقتي نمي تواند چيزي را كه از او خواسته ايد، به شما بدهد، يك انتخاب به اصطلاح خودش بهتر را به شما پيشنهاد مي دهد.
ممكن است بر اثر اضطراب، عكس العمل هاي غير ارادي از خود نشان دهد.براي توجيه يك كار مشكوك، از يك واقعيت آشكار استفاده مي كند.
چيزهاي با اهميت را سرسري مي گويد و رد مي شود.براي اين كه به او مشكوك نشويد، تظاهر مي كند كه از كار فرد ديگري كه همين اشتباه را انجام داده، بدش مي آيد.داستانش آن قدر عجيب و غريب است كه به طور تقريبي باور كردني نيست، اما شايد باور كنيد، چون به نظرتان اگر او مي خواست دروغ بگويد، چيزي مي گفت كه بيشتر با عقل سليم، جور در بيايد.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]