تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836470313
ايران پيش از تاريخ (روايت استاد عبدالعظيم رضايي)
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ايران پيش از تاريخ (روايت استاد عبدالعظيم رضايي)1
اروپاي يخين، ايران بارانين
2-1- در اينجا سرزمين ايران را از ديدگاه تحقيقات زمينشناسي و مورّخان نامداري چون گيرشمن ايرانشناس معروف و ديگر دانشپژوهان و تاريخنگاران مورد بررسي قرار ميدهيم.
بنابر تحقيقات اخير زمينشناسي، در هنگامي كه بخش اعظم اروپا را تودههاي يخ پوشيده بود، فلات ايران دورهي باران را از سر ميگذراند كه طي آن حتّي نقاط مرتفع نيز در زير آب قرار داشت، در آن زمان در بخش مركزي اين فلات - كه امروزه به شكل بيابان نمكزار وسيعي درآمده است - درياچهاي پهناور قرار داشت كه رودهاي بسياري از كوههاي بلند به سوي آن سرازير ميشد. سنگوارههاي ماهيان و صدفهاي اين درياچه (كه نه تنها در بيابان مزبور بلكه حتّي در درههاي مرتفع نيز به دست آمده است)، وضع طبيعي اين آب و خاك را در چند هزار سال پيش از ميلاد مسيح مجسم ميسازد. در دوراني كه ميتوان آن را بين ده تا پانزده هزار سال پيش از ميلاد فرض كرد، به تدريج وضع آب و هوا رو به تغيير نهاد: دوران باراني از ميان رفت و به جاي آن دوراني فرا رسيد كه اصطلاحاً « عصر خشك » ناميده ميشود، و هنوز هم ادامه دارد. كمشدن باران از يك طرف و بلند بودن سطح درياها و درياچههاي داخلي از سوي ديگر موجب كندي جريان رودها و جويبارهايي شد كه آب كوهها را به منابع مزبور ميرسانيد. بر اثر نظم جريان رودخانهها، در مصب آنها ذخاير رسوبي، گرد آمده قطعه زمينهايي را تشكيل داد كه به زودي سر از آب بيرون آورده حد فاصلي ميان درهي موجود يا دشت آينده و كوه به موجود آورد. در اين دوران، انسان پيش از تاريخ كه بيشتر در فلات ايران به سر ميبرد، در سوراخهايي سكني ميگزيد كه در اطراف پر درخت كوهها حفر ميكرد و سقف آنها را با شاخههاي درختان ميپوشاند گاهي نيز غارها يا پناهگاههاي سنگي متعددي را كه اغلب آنها بسترهاي زيرزميني رودهاي كهن بودند، به عنوان سرپناه مورد استفاده قرار ميداد.
2-2- در بهار سال 1949 مكتشفين براي نخستين بار در ايران آثار و بقاياي انسان دورهي مورد اشاره را طي حفاري غاري در تنگ پيده (در كوههاي بختياري واقع در شمال شرقي شوشتر) تشخيص دادند. انسان در اينجا براي تهيهي غذا به شكار ميپرداخت و درين رهگذر از حيله و تدبير، بيش از نيرو و قدرت استفاده ميكرد. وي به طرز كاربرد چكش سنگي، تبردستي و تبري كه به چوبدستي شكافداري متصل بود، آشنايي داشت. با اندكي صيقل دادن، از ناهنجاري اين ابزارهاي بدوي، اندكي كاسته ميشد. آلات استخواني از قبيل درفش كه از استخوان حيوانات ميساختند، به مراتب كمتر از مصنوعات سنگي تداول داشت. انسان در آن موقع از نوعي ظرف سفالين استفاده ميكرد كه به طور ناقص پخته ميشد و در پايان سكونت وي در غار، بر اثر دودخوردگي كاملاً سياه رنگ شده بود. اين نوع ظرفها همراه با قديميترين بقاياي انسان در فلات ايران پيدا شده و بنابراين نشانهي مهمي از وجود ارتباط بين دو مرحلهي سكونت اوست.
زنان ايراني در عصر نوسنگي
در اين جامعهي ابتدايي وظيفهي خاصي برعهدهي زن گذاشته شده بود: وي گذشته از آنكه نگهبان آتش و شايد مخترع و سازندهي ظرفهاي سفالين بود، ميبايستي چوبدستي بردارد و در كوهها به جستجوي ريشههاي خوردني گياهان يا جمعآوري ميوههاي وحشي بپردازد. شناسايي گياهان و فصل رويش آنها و دانه هايي كه ميآورد، مولود مشاهدات طولاني و مداوم وي بود و او را به آزمايش كشت و زرع رهنمون ميشد. نخستين كوششهاي وي در زمينهي كشاورزي، بر روي زمينهاي رسوبي انجام گرفت و در همان حال كه مرد اندكي پيشرفت كرده بود، زن با كشاورزي در عصر نوسنگي - كه سكونت در غاربدان دوره تعلق دارد - ابتكارات فراواني به منصهي ظهور رسانيد. اين امر ناگزير به ايجاد تفاوتي بين زن و مرد ميانجاميد، و شايد همين موضوع سبب شده باشد كه در جوامع نخستين، زن بر مرد برتري يابد. در چنين جوامعي زن، كارهاي قبيله را اداره ميكرد، به مقام روحانيت ميرسيد، و در عين حال سلسلهي وي زنجير اتصال خانواده بود. اين نحوه از اولويت و برتري زن از مختصات ساكنان اصلي فلات ايران بوده و بعدها در آداب آرياييان فاتح وارد شده است.
نخستين ساكنان فلات ايران
2-3- خشكشدن روزافزون درهها كه معلول پيشرفت دورهي بيآبي (خشك) بود، موجب بروز تغييرات ژرفي در شرايط زندگاني انسان گرديد. به تدريج درياچهي بزرگ مركزي خشك شد و سواحل درياچهي مزبور كه رودها در آن ذخيرهاي از رسوبات حاصلخيز به جاي گذاشته بود، از مراتع و مرغزارهاي فراوان پوشيده شد. جانوراني كه در كوهها ميزيستند به سوي چمنزارهاي نوپديد ره سپردند و انسان كه وسيلهي زيستش، شكار بود، به تعقيب آنها پرداخت و در دشت سكني گزيد. از اين زمان كه ميتوان تاريخ آن را در حدود هزارهي هشتم پيش از ميلاد فرض كرد، اين امكان را در دست داريم كه پيشرفت حاصله در تمدّن مادي ساكنان فلات را تقريباً بدون انقطاع پيگيري كنيم. اين تمدّن تابع تأخير محيط، وضع طبيعي زمين، آب و هوا، تماس با ملل همسايه و نيز هجوم و مهاجرت بوده است. اما نميتوان تغييرات حاصله را در اينجا مورد مطالعه قرار داده در حقيقت هنوز غالب اين امور بر ما مجهول است، چه حتّي تا حال حاضر سراسر خاك ايران از نظر تحقيقات باستانشناسي بكر و دست نخورده باقي مانده است.
2-4- كهنترين محل سكونت انسان كه در دشت ايران شناخته شده، سيالك (Sialk) نزديك كاشان در جنوب تهران است كه در آنجا نشانههاي سكونت اوليهي انسان در پايهي تپهاي مصنوعي و درست برفراز خاك بكر و دست نخورده پيدا شده است. در آن روزگار انسان هنوز خانه را نميشناخت، طرز ساختن آن را نميدانست و در زير آلونكهايي كه از شاخهي درختان درست شده بود، خود را محفوظ ميداشت. ولي به زودي چينههاي محقري بر بالاي باقيماندههاي مساكن پيشين ساخته شد. انسان همچنان كه به شكار ادامه ميداد، فعاليتهاي كشاورزي را نيز توسعه ميبخشيد. سومين نوع فعاليت وي ذخيره كردن آذوقه بود و اين امر از آنجا بر ميآيد كه در ميان بقاياي دوران نخستين، استخوان گاو و گوسفند اهلي پيدا شده است.
2-5- علاوه بر ظروف سفالين و سياه و دود زده كه در غارها با دست و بدون داشتن ابزاري چون چرخ ساخته ميشد - يك نوع ظرف قرمز زنگ هم پيدا شده است كه آن را در كورههاي بسيار ابتدايي ميپختهاند و عوارض ناشي از اين نوع پختن لكههاي سياهرنگي بر سطح آنها به جاي گذاشته است. در اين دوران نخستين پيشرفت در فن كوزهگري صورت گرفت، و آن پيدايش ظروف نقشدار بود. ظرفهاي مزبور عبارت از كاسههاي ناهموار و كم دوام بود با پايهاي به شكل جاي تخممرغ و پوشيده از قشري سفيدرنگ كه بر روي آن خطوط افقي و عمودي نقش ميكردند. با مطالعهي دقيقتر معلوم ميشود كه نقش مزبور مقدمهي سبد سازيست، زيرا هنوز چيزي از آن زمان نگذشته بود كه انسان به جاي ظرف، سبدهايي را به كار برد كه روي آنها را با گل رس اندوده و در آفتاب خشك كرده بود.
2-6- پيداشدن تعداد قابل ملاحظهاي حلقه كه از گل رس پخته يا از سنگ ساخته شده است نشان ميدهد كه انسان قديم ايران مبادي صنعت نساجي را ميشناخته است . ابزار كار همه از سنگ بود، مثل تيغهي كارد كه از سنگ چخماق ساخته ميشد، تيغهي داس، تير صيقلي شده و آلت تراش. در اواخر اين عصر نخستين اشياء كوچك مسين كه چكشكاري ميشد، پديد آمد. انسان غارنشين تازه داشت نخستين فلزي را ميشناخت كه ميبايستي آن را مورد استفاده قرار دهد و نيز متوجه شده بود كه مس از قابليت انعطاف و تورق برخوردار است. اما هنوز راه ذوب كردن آن را نميدانست، و اين زمان درست پايان عصر نوسنگي بود. مرد و زن هر دو به آرايش علاقه داشتند. گردنبندهايي از صدف ترتيب ميدادند و حلقهي انگشتري و دستبند را از صدفهاي بزرگ يا سنگهاي نرم ميساختند. احتمالاً خالكوبي و يا بزك هم معمول بود و مواد لازم براي اين كار را در هاونهاي ظريف نرم ميكردند.
2-7- در كندهكاري، ذوق هنري بر روي استخوان جلوهگري ميكند. انسان ايراني سابق بر آن كشيدن شكل جانور و آدمي را آغاز كرده بود. هنرمند عصر حجر اخير بر روي استخوان كنده - كاري ميكرد و دستهي ابزار خود را با تصوير سر غزال يا خرگوش ميآراست. زيباترين قطعهاي كه تاكنون كشف شده دستهي چاقويي است كه انسان اين دوران را نشان ميدهد، در حالي كه شب كلاهي بر سرنهاده و لنگي را به وسيلهي كمربند به دور خود بسته، و اين يكي از كهنترين تصاويري است كه از انسان خاور نزديك به دست آمده است.
ايرانيان نوسنگي و حكايت مرگ
2-8- مرده را به طور مچاله و به طرز در هم پيچيدهاي در كف آلونكها يا اتاقها به خاك ميسپردند. اين نزديكي و همجواري با مرده، زندگاني را از لزوم تهيهي هدايا براي او معاف ميداشت، زيرا كه روح وي ميتوانست در خورد و خوراك با ساير افراد خانواده شريك شود. انسان از قديم معتقد بود كه پس از مرگ همانگونه زندگي خواهد كرد كه در روي زمين زيسته بود. وجود تبري از سنگ صيقلي و دو فك گوسپند در نزديكي سر مرده (كه در غار به دست آمده است) اين باور را نشان ميدهد. همچنين خوردنيهاي جامد و به احتمال قوي مايعات نيز در گور گذاشته ميشد. جسد مرده را به رنگ قرمز در ميآوردند و اين پديده در نقاطي غير از ايران نيز مشاهده شده است و ازين موضوع چنين بر ميآيد كه يا افراد انساني بدن خود را با پوششي از رنگ قرمز ميپوشانده و يا پيش از به خاك سپردن مرده اكسيد آهن بر روي جسد وي ميپاشيدهاند.
2-9- اهليكردن حيوان - كه انگيزهي آن نياز انسان به داشتن چهارپاياني بوده است كه قابل قربانيشدن باشند - در پيشرفت تمدّن عامل مهم و عمدهاي به شمار ميرود و حيوان - بيآنكه در مورد تغذيه به انسان نيازمند باشد - خوراك و پوشاك بشر را تأمين ميكرد و نيز ميتوانست در كاريا حمل و نقل مورد استفاده قرار گيرد. گلهداري و تربيت اغنام و احشام مستلزم وجود خانوادهاي بزرگ بود كه زنان، فرزندان و حتّي بردگان را در بر ميگرفت. بدين ترتيب در اين دوران عناصر اوليهي اقتصادي به وجود آمد: شكار، صيد ماهي، باغداري، كشت و زرع، تربيت حيوانات و بهرهبرداري از منابع زيرزميني.
2-10- بدينسان بشر از وضعي كه در آن براي تهيهي خوراك روزانه ملزم به شكار كردن بود بيرون آمد، به كار توليد پرداخت و وارد نخستين مرحلهي گسترش تجارب يعني ايجاد مواد اضافي شد كه ميتوانست آنها را با كالاهاي مورد نياز ديگر مبادله كند. در حقيقت بازرگاني پيش از آن زمان به وجود آمده بود. صدفها و جانوران صدفي كه ساكنان سيالك كاشان در اين عصر (دوران اول) به عنوان زينت به كار ميبردند، مورد آزمايش متخصصان قرار گرفته و معلوم شده است كه تعلق به انواعي دارد كه تنها در خليج پارس - كه در حدود هزار كيلومتر تا سيالك فاصله دارد - به دست ميآمده است. بديهي است كه مبادلات مستقيماً انجام نميگرفت، بلكه دست فروشان دورهگرد وسيلهي اجراي آن بودند.
حتّي در اين تاريخ هم ساكنان يك دهكدهي ما قبل تاريخي از زندگي مجزا و منفرد برخوردار بودهاند. شروع تجارت از امتيازات خاص ساكنان فلات ايران نبوده است، زيرا معاصران آنان در آلمان نيز صدف را از اقيانوس هند و فرانسويان و انگليسيان عنبر را از بالتيك وارد ميكردهاند. محتملاً در معتقدات يهودي و مسيحي دربارهي راندهشدن بشر از بهشت، خاطرهاي از پايان عصر نوسنگي وجود دارد. انتقال انسان از وضع پيشين به حالت روستايي يكي از بزرگترين تحولات جامعهي بشري بوده است كه نتايج آن تا در اين دوران در كشور ما در صنعت كوزهگري يك پيشرفت قطعي - كه ايران هنوز هم از فوايد آن برخوردار است - پيدا شد و آن اختراع چرخ كوزهگري و ضمائم وسيلهي مزبور بود. كوزهگر به مدد ابزار پيشرفتهي خود ظروفي با شكلهاي گوناگون و مزين به طرحهاي تازه به مشتريان خود عرضه ميكرد: جامهاي بزرگ، كاسههاي عالي، خمرههاي توشهدان و نيز جامهاي شراب با پايههاي بلند، رنگ خمير بر حسب شدت و ضعف گرماي كوره تغيير ميكرد و كوزهگر ميتوانست آن را به ميل خود به رنگهاي خاكستري، رنگ گل سرخ، قرمز و سبز درآوردزمان حاضر هم ادامه دارد.
خداوند، سرزمين آريا را بهترين سرزمينها آفريد
2-11- كهنترين سند تاريخي در مورد مهاجرت و پيدايش اقوام آريايي، كتاب مقدس اوستاست كه به شرح مندرج در آغاز كتاب حاضر، قريب 6500 سال پيش از ميلاد به وسيلهي زرتشت پيامبر ايراني و با الهام از اهورامزدا آورده شده است. بنا به روايت آغاز ونديداد اوستا، اهورا مزدا سرزمين آرياويج (Arya Vej) را در بهترين مكانها آفريد. اما اهريمن بر ضد او قيام كرده سرماي سختي در آن سرزمين پديد آورد و چون به سبب سرماي شديد و انبوهي جمعيت سكونت در آن ديار سخت و ناگوار بود، شهرها و مكانهاي زيباي ديگري پديد آورد. به موجب مندرجات آن كتاب مقدس، در هفت كشور ايران شانزده ناحيه به وجود آمد:
1- آرياويج - اين ناحيه در سمت باختري درياي خزر واقع و مشتمل است بر قفقازيه و قسمت شمالي آذربايجان كنوني ايران ناحيهي مزبور از جانب خاور به درياي سياه و خزر و از باختر به درياي سياه ميرسد و در ازاي آن يك هزار و پانصد كيلومتر است.
2- سغديا سغديان (Sogdiana) - در كتابهاي فارسي هر دو نام قيد گرديده است. اين واژه در اوستا به صورت Sughda و همراه با كلمهي گاوو (Gau) آمده است. دهارلز دانشمند فرانسوي « گاوو » را پايتخت سغديان ميداند. اما به عقيدهي دارمستز ، «گاوو» به زبان پهلوي يعني دشت، و بنابراين از عبارت مورد اشارهي اوستا، معني « دشت سغد » مستفاد ميشود كه سراسر سبز و خرم و باغ و چراگاه و مزرعه بود. سغد در «درهي زرافشان» و كاشكا دريا واقع شده و پايتخت آن در گذشته سمرقند بوده است كه موّرخان آن را ماركاندا (Marcanda) ناميدهاند. سمرقند در حملهي مغول با خاك يكسان گشت و ساكنان آن همه به هلاكت رسيدند.
كاوشهاي مهمي در خرابههاي اين شهر صورت گرفته و آثار گرانبهايي از آن به دست آمده است. مركز شهر مزبور « ارك » نام داشت و در سدهي چهارم پيش از ميلاد تمدّن بزرگي در آن تشكيل يافته بود. همچنين در خرابههاي پنچيكانت (Pentchikent) اكتشافات بزرگي به عمل آمده است. شهر اخير نيز كه در درهي زرافشان و در فاصلهي شصت و هشت كيلومتري سمرقند قرار گرفته بود، در سدهي هشتم ميلادي در اثر هجوم اعراب ويران گرديد. در مجاري آب اين شهر تنبوشههاي سفالين به كار رفته بوده است. از بناهاي عمدهي پنچيكانت ميتوان دو معبد بزرگ را نام برد كه يكي از آنها داراي تالار مربعي به مساحت هشت متر در هشت متر بوده و سقف آن بر روي چهارستون قرار ميگرفته است. معبد مزبور در جانب شرقي بدون ديوار و منتهي به يك ايوان بوده و در مقابل آن محوطهاي واقع شده بوده است. در و ديوارهاي معبد داراي نقش و نگارهايي بوده كه از لحاظ باستانشناسي جالب توجه و دقت است. در نقش يكي از ديوارها مردي روحاني به سوي محراب خم شده و چند نفر از جمله دو مرد دهقان در مراسم مذهبي حضور يافتهاند. ديوار روبهرو تصوير چند شاهزادهي سغدي را نشان ميدهد. معبد ديگر در شمال شهر واقع شده و آن نيز داراي يك تالار بزرگ، چهارستون و يك ديوان است. يكي از نقوش ديوار اين معبد صحنهي سوگ سياووش، نيمه خداي ايراني، را نمايش ميدهد.
يك دانشمند ايرانشناس شوروي [ 1 ] در مورد سغد و پنچيكانت چنين مينويسد: ميدان شهر پنچيكانت، شهرستان نام دارد. در بخش خاوري آن، بناها و كاخهاي چندي كشف شده است. در تالار يكي از كاخها، صحنههاي زيادي بر روي ديوار نقش گرديده است. در يكي از اين صحنهها، پادشاه بر تخت نشسته و چند شاهزادهي سغدي و چند نفر دهقان در برابر وي ايستاده مشغول برگزاري مراسم جشنند. صحنههاي ديگر نمايشگر گروهي است كه به نواختن و رقص مشغولند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]
-
گوناگون
پربازدیدترینها