واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: افزايش بهره ورى با تغيير در آموزش هاى ضمن خدمت دانش به روز
[داوود پنهانى ]
تلاش هر روزه براى امرار معاش تنها چيزى نيست كه يك انسان با كسب شغل به دنبال آن باشد. انسان با كسب يك تخصص، هويتى تازه نيز براى خويش تعريف مى كند. در اين هويت تازه كه به دنبال مدرن تر و پيچيده تر شدن جوامع براى انسان ها تعريف شده و شخصيت شان را تحت تأثير قرار مى دهد، هر انسان به مثابه عضوى از يك ساختار محسوب مى شود كه در تعامل با ديگر اعضا به پيشبرد حركت اجتماع كمك مى كند. اين نگاه نوعى ديدگاه مدرن تر نسبت به جايگاه اجتماعى انسان محسوب مى شد كه از فرداى صنعتى شدن جوامع و پيدايش موضوعى با نام تقسيم كار اجتماعى آرام آرام از طريق انديشمندان اجتماعى و صاحبنظران مختلف به جوامع تزريق شد. اين نكته اكنون به شكل يك امر پذيرفته شده در آمده و كسى از عمل كردن بر مبناى آن تعجب نخواهد كرد. چنين است كه هر فرد در هر موقعيت اجتماعى اى كه دارد تلاش مى كند با اتكا به دانسته هايى كه در حوزه كارى خويش كسب كرده نقش خود را در فعاليت اجتماعى به خوبى انجام داده و لياقت خويش را در اين زمينه نشان دهد.
انسان امروز در پى كسب تخصص هاى هر چه بيشتر تفاوت هاى ديگر خود را با ساير همنوعانى كه پيش از اين بر اين كره خاكى مى زيسته اند نشان داده است. اين انسان خود را حامل چكيده تمامى تحولات و انديشه هايى مى داند كه انسان در طول قرن هاى متمادى براى به دست آوردن آنها تلاش كرده است. چنين است كه ما خود را در عصرى مى بينيم كه تحولات دانش بشر سرعتى شتاب آور به خود گرفته اند.شايد از اين روست كه بسيارى از انديشمندان بزرگ امروزه از دانش به مثابه يك منبع قدرت ياد مى كنند. دانشى كه همه سيستم هاى اجتماعى در يافتن راههاى استفاده عملى از آن تلاش مى كنند.
دانش و توسعه
اگر كسب دانش و رسيدن به قله هاى افتخار در اين زمينه را به عنوان يكى از ايده آل هاى مورد علاقه انسان امروز به شمار آوريم آنگاه ناچار از اين خواهيم بود كه اندكى درباره روش هاى رسيدن به جايگاه هاى بهتر در اين زمينه نيز تلاش كنيم. اينكه رسيدن به يك جايگاه مطلوب امرى ارزنده است جاى شكى در آن نيست. چنين است كه بسيارى از ما براى رسيدن به يك جايگاه مطلوب در سلسله مراتب اجتماعى تلاش مى كنيم تا خود را به يك جايگاه علمى قابل قبول برسانيم.درس مى خوانيم، مراحل مختلف تحصيلى را پشت سر مى گذاريم و براى كسب يك تخصص راهى دانشگاه مى شويم. در گذر از هر مرحله به مرحله بعد تعدادى از ما راه خود را جدا كرده و هر يك به نوعى تصميمى ديگر مى گيرند. يكى قيد رفتن به دانشگاه را زده و كسب و كارى اختيار مى كند كه فعاليت در آن به ظاهر به دانش هاى علمى و نظرى چندان نياز ندارد و به تعبيرى در حيطه تجربيات و آموزش هاى عملى قرار مى گيرد. به عنوان مثال عده اى كاسب شده و عده اى جذب مشاغل ديگر مى شوند. يكى راننده تاكسى مى شود و ديگرى در رستوران كار مى كند.فعاليت در چنين مشاغلى بخشى از تقسيم كار اجتماعى است كه همه جوامع بدان نياز دارند و به تلاش انسان هايى كه در اين زمينه ها فعاليت مى كنند احترام مى گذارند. آن عده ديگر كه به كسب تخصص هاى ديگرى علاقه دارند، راهى ديگر در پيش مى گيرند و نگاهى متفاوت به دانش و علوم پيدا مى كنند. صاحبنظر شدن در حيطه يك دانش علمى و كارشناس يك تخصص خاص شدن نياز به تلاش و مرارتى در حيطه رنج روح دارد. آنانى كه چنين راهى را انتخاب مى كنند بخش عمده اى از زندگى خويش را در اين راه صرف مى كنند تا بتوانند به جايگاهى كه علاقه دارند دست پيدا كنند. چنين است كه پروسه دشوار آموزش را تا رسيدن به نتيجه مورد علاقه ادامه مى دهد. آموزش در اين مرحله به فرايندى گفته مى شود كه شخص با طى كردن مراحل مختلف آن رسيدن به نقطه مطلوب مورد علاقه خود را دنبال مى كند.با طى مراحل آموزشى و رسيدن به نقطه اى كه شخص براى رسيدن به آن زحمت كشيده او به جايى رسيده كه مى بايست نتايج دانش خويش را در اختيار جامعه اى بگذارد كه فرصت يادگيرى را به او داده است. در چنين مرحله اى است كه نتايج آموزش هاى فرد به شكل خدمات، دانش ها، تكنيك ها و اختراعاتى چند نصيب جامعه مى شود. به عنوان مثال يكى در قالب كارمندى صاحب تخصص در يك سازمان شروع به كار كرده و نتايج آموخته هاى خويش را در اختيار آن سازمان مى گذارد تا باعث ارتقاى آن سازمان و موفقيت آن شود. پزشك مى شود و به نجات جان بيماران مى شتابد، يكى نويسنده مى شود و به دانش افزايى بيشتر بشر كمك مى كند و آن ديگرى راه علوم ديگر را در پيش گرفته و به كسب اختراعاتى ديگر مى انديشد. يكى ديگر در ساختن يك جاده تخصص كسب مى كند يا به عنوان معمار در فكر استحكام بخشيدن بيشتر به بناهايى است كه بشر در آنها زندگى مى كند.
تداوم آموزش
در كسب اين تخصص ها اما همواره يك نكته كليدى وجود دارد.اگر به تحولاتى كه طى سالهاى طولانى تمركز بشر بر ياد گيرى و دانش افزايى بيشتر رخ داده نگاه كنيم متوجه مى شويم كه پروسه كسب دانش پروسه اى ادامه دار و هميشگى است كه هيچگاه متوقف نمى شود. «محمد كريم زاده» كارشناس مسائل اجتماعى در اين زمينه مى گويد:« آن كس كه براى كسب يك تخصص تلاش مى كند نمى تواند تنها به آموزش هايى كه در يك دوره معين زندگى آموخته بسنده كند. اگر نگاهى به تغييرات مداومى كه در دانش بشرى ايجاد شده بيندازيم متوجه اهميت اين نكته خواهيم شد. بشر امروز به جايى رسيده كه براى تغييرات مورد علاقه خويش به استفاده از لحظات مى انديشد. به تعبيرى مفهوم زمان واجد اهميت بيشترى شده كه در نتيجه آن استفاده از حداكثر زمان براى كسب نتايج بهتر به يك قانون نانوشته تبديل شده است. نگاهى به اطراف خود بيندازيم تا متوجه اين تغييرات بشويم. سيستم هاى مديريتى، ادارى، تغييرات تكنولوژيك، دانش و معرفت بشر، سيستم هاى آموزشى همه و همه تغييرات پى در پى را تجربه مى كنند تا با استفاده از اين تغييرات ميزان بهره ورى خود را افزايش دهند. بنابراين بسنده كردن به دانشى كه در يك مقطع مشخص آموخته ايم و ديگر هيچگاه به فكر تازه تر كردن و افزودن به منابع مورد نياز آن نبوده ايم چيزى جز در جا زدن نيست.»
به گفته كارشناسان، براى تغيير چنين مدلى و رفتن به سمتى كه دانش افزايى به يك امر عمومى تبديل شود مى بايست در دو سطح عمومى و خصوصى تغيير ايجاد كرد.
« حميد جوادى» كارشناس مديريت در اين زمينه مى گويد:«در سطح عام بايد به امكاناتى انديشيد كه مى توان با استفاده از آنها دانش نيروى فعال در مجموعه را بالا برد. تمامى سيستم هايى كه به آموزش هاى ضمن خدمت به كاركنان خويش اهميت مى دهند از چنين مدلى پيروى مى كنند. به اين معنا كه هر سال نيروهاى كارشناس و كليدى حاضر در آن مجموعه با استفاده از امكانات آموزشى موظف مى شوند كه دانش خود را در همان حيطه تخصصى افزايش داده و علم خويش را بالاتر ببرند.»
استفاده از اين مدل هم اكنون نيز در سطح كشور ما انجام مى گيرد. با اين حال به گفته كارشناسان ايراد برگزارى چنين دوره هايى در حال حاضر اين است كه بيشتر از آنكه جنبه محتوايى داشته باشند بيشتر به يك امر روزمره تبديل شده و جنبه شكلى پيدا كرده است. اينكه بعد از گذشت هر چند سال يكبار با برگزارى يك دوره سه روزه اميدوار باشيم كه نيروى تحت نظر ما دانش هاى جديد را در حوزه تخصصى كار خويش ياد گرفته و به تعبيرى عام تر ذهن اش را به روز كرده است، چيزى جز يك تلقى اشتباه نيست. كارشناسان در بررسى هاى خويش بر ويژگى هايى چون مداوم بودن و دربرگيرى گسترده به همراه عميق بودن مطالب در اين دوره ها تأكيد مى كنند. فارغ از جنبه عام اين آموزش ها بايد روش هاى ديگرى را نيز به ياد آورد كه پيروى از آن مى تواند بخشى از وظيفه شخصى هر يك از ما تلقى شود. در نتيجه همه ما به سهم خود وظيفه داريم از آنها پيروى كرده تا در نتيجه اين استفاده دانش تخصصى خود را تقويت كنيم. به اعتقاد كارشناسان، اين تلقى شخصى هنگامى كه به عنوان يك امر همگانى مورد قبول قرار گيرد و جا بيفتد نتايج خود را بر جاى نهاده و در سطح ملى اثرگذار مى شود.
« محمد كريم زاده» كارشناس مسائل اجتماعى در اين باره مى گويد: « هر شخصى به سهم خود بايد تلاش كند كه دانش خويش را در حيطه تخصصى كارش افزايش دهد. يك استاد دانشگاه بايد دائم مطالعه و تحقيق كند، يك مدير بايد خود را در جريان تازه ترين شيوه هاى مديريتى قرار داده و يك كارشناس متخصص نيز بايد موضوعات تازه در رشته يا فن مورد علاقه خود را بداند و از طريق آشنايى با آنها كيفيت دانش خويش را افزايش دهد. وقتى اين علاقه به يك علاقه عام تبديل شود به مرور زمان چارچوب هاى خود را پيدا مى كند. وقتى هم كه چارچوب پيدا كرد فراموش كردن آن حتى از نظر اخلاقى براى تك تك افراد دشوار مى شود. چنين است كه آنگاه ما با مجموعه افرادى رو در رو مى شويم كه قدرت درك تحول را داشته و در نتيجه كسب اين قدرت به گسترش خلاقيت در جامعه كمك مى كند.»
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]