واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رضا اسماعيلي _ 5
بايد دست شعر را گرفت و به ميان مردم كوچه و بازار برد تا با مردم حشر و نشر داشته باشد و نشست و برخاست كند، در بازار معامله كند، در مدرسه درس بخواند، در دانشگاه اعتراض كند، در جبهه بجنگد، در بيمارستان بستري شود، در تيمارستان ديوانگي كند، در مسجد نماز بخواند، در كارخانه اعتصاب كند، با ماشين مسافركشي كند، در خيابان بخوابد، از خانه فرار كند، در پارك قدم بزند، به سينما برود، زير باران عاشق بشود، در كوچهباغها آواز بخواند، در اداره پشت ميز بنشيند، در خانة سالمندان انتظار بكشد و... تا رنگ و بوي مردمي بگيرد. شعر بايد حديث غمها و شاديهاي مردم باشد. با خندههاي آنان بخندد، با گريههايشان اشك بريزد و خونسرد و بيتفاوت از كنار مردم عبور نكند.
اگر امروز اين اتفاق خجسته بيفتد، شايد فردا آغوش گرم و پرمهر مردم بار ديگر به روي شعر گشوده شود و مردم زمانة ما نيز همچون زمان سعدي و حافظ و مولانا، شعر را موجودي از جنس خويش براي خويش بدانند و براي همصحبتي و همنشيني با او، بيقراري كنند و سر و دست بشكنند.
مردم انتظار دارند سيماي پرفروغ خويش را در آيينة شعر شاعران معاصر ببينند ـ نه آنگونه كه شاعر نقاشي ميكند، بلكه آنگونه كه در جهان واقع هست ـ و اين به نظر من مطالبهاي منطقي و بهحق است. امروز مردم به شعر شاعراني رو نشان خواهند داد كه صداي رفت و آمد و نشست و برخاست خويش را در كلمه به كلمة آن اشعار بشنوند، و رمز موفقيت اشعاري كه بعد از انقلاب مقبول مردم واقع شده است، چيزي جز اين نميتواند باشد، هر چند اين اشعار در نظر اديبان كهنانديش از دايرة تعريف شعر خارج باشند؛ اشعاري همچون: شعري براي جنگ (قيصر امينپور)، خيابان هاشمي (محمدرضا عبدالملكيان)، مولا ويلا نداشت (عليرضا قزوه)، ياران چه غريبانه (پرويز بيگي حبيبآبادي)، و دو شعر از بيخطي تا خط مقدم و يك قلم ناسزا به محتكر، قربتاً الي الله (سلمان هراتي).
* مخاطبانديشي
«... من همة قطعات شعرهاي خودم را نميپسندم. مردم حق دارند. شعر افسون است. اما يك افسون خيرخواهانه. بايد از حيث كلمات، شكل، وضع تعبير، جملهبندي و خصوصيات زبان و همه چيز با مردم كنار بياييم. شعر بايد مردم را از خود گريزان نكرده، اول رو به خود بياورد. بعداً مطالبي را به آنها برساند.»
«نامههاي نيما ـ ص 503»
«مخاطبانديشي» يكي از مؤلفههاي اصلي شعر مفهومي است. در واقع شعر مفهومي، پژواك وجدان جمعي و ترجمان عواطف و علايق گروهي است. شاعران مفهومي تلاش ميكنند كه گسست ايجادشده بين شعر و جامعه را ترميم نموده و مخاطب را بار ديگر در مركز توجه خويش قرار دهند. چرا كه بر اين اعتقاد و باورند كه شعر كالايي فرهنگي است كه بايد متناسب با ذائقة ادبي و نيازهاي عصري مردم توليد شود و صد البته ارتقاي كيفي اين كالاي فرهنگي نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.
شاعراني كه بدون توجه به مطالبات جامعه و سفارشهاي اجتماعي مردم عصر خويش شعر ميگويند و انزواي خويش را به پاي شعرنافهمي مردم زمانة خويش ميگذارند، راه خودفريبي را در پيش گرفتهاند و شايد دچار نوعي توهم نبوغ ادبي و خودبزرگبيني شدهاند. قدر مسلم، شاعري كه امروز نتواند با مردم زمانة خويش ارتباط برقرار كند و به زبان آنان سخن بگويد، فردا هرگز نخواهد توانست در ادبيات ما جايگاهي شايسته داشته باشد. نبايد از اين نكته غفلت كرد كه شاعران بزرگي همچون حافظ، سعدي، مولانا و... قبل از هر چيز زبان گوياي مردم عصر خويش بودهاند و سخنگوي صادق فرهنگ و تمدن روزگار خويش. امروز نيز اين بزرگان آيينة تمامنماي فرهنگ اين مرز و بوم و حافظة تاريخي ملت ما هستند. آري، رمز موفقيت شاعران بزرگ ـ قبل از هر چيز ـ پيوند با مردم و جامعه و واگوية آرمانها، پيروزيها و شكستهاي آنان به زبان شعر بوده است.
مطمئن باشيد هيچ شاعري در انزوا و دوري از مردم بزرگ نشده است. حتي نيماي منزوي و خلوتگزين نيز سرانجام پذيرفت كه دور از مردم و اجتماع نميتوان از رنج مردم گفت و به همين خاطر در ادامة مسير خويش از پيلة انزوا و تنهايي خود بيرون آمد، دست شعر خويش را گرفت و به ميان مردم برد و پس از طي اين سير و سلوك «نيماي بزرگ» شد.
* نيما، از انزوا تا اجتماع
نيما علاوه بر دگرگون كردن وزن، به تغيير دادن فرهنگ شعري نيز ميپردازد و ميخواهد شعر را به ميان مردم ببرد.
شايد ارزش كار او در اين بيان «ژان دوهو» خلاصه شده باشد كه ميگويد: «... از صد سال پيش به اين طرف، شاعران از قلههايي كه ميپنداشتند بر آن نشستهاند به زير آمدهاند، اربابهاي خود را دشنام گفتهاند و سرود عصيان مردم را آموختهاند و بدون دلسردي ميكوشند آوازهاي خود را به ديگران بياموزند، و اطمينان دارند كه براي همه سخن ميگويند. تنهايي شاعران امروز دارد از ميان ميرود. اينك آنها مردمي هستند، در ميان مردم ديگر...».
«عبدالعلي دستغيب ـ نيما يوشيج (نقد و بررسي) ـ ص 53»
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]