واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: شهريار: من اگر روزه بگيرم رطب آيد سر بازار
از شعرهاي معروف او ميتوان به «علي اي هماي رحمت» و «آمدي جانم به قربانت» به فارسي و «حيدر بابايه سلام» (به معني سلام بر حيدربابا) به تركي آذربايجاني اشاره كرد.
سيد محمدحسين بهجت تبريزي در سال 1285 متولد شد و در 27 شهريور سال 1367 درگذشت. او متخلص به شهريار (قبل از آن بهجت) بود كه شعرهايي به زبانهاي فارسي و تركي آذربايجاني دارد.
از شعرهاي معروف او ميتوان به «علي اي هماي رحمت» و «آمدي جانم به قربانت» به فارسي و «حيدر بابايه سلام» (به معني سلام بر حيدربابا) به تركي آذربايجاني اشاره كرد.
امروز 27 شهريور سالروز درگذشت اوست، كه در ايران روز ملي شعر نامگذاري شده است.
شهريار در برخي از غزلهايش به طور صريح و يا با به كارگيري از آرايه تشبيه به روزهداري پرداخته است.
شهريار در غزلي ميگويد:
شب همه بي تو كار من شكوه به ماه كردنست
روز ستاره تا سحر تيره به آه كردنست
متن خبر كه يك قلم بي تو سياه شد جهان
حاشيه رفتنم دگر نامه سياه كردنست
چون تو نه در مقابلي عكس تو پيش رونهيم
اينهم از آب و آينه خواهش ماه كردنست
نو گل نازنين من تا تو نگاه ميكني
لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنست
ماه عبادتست و من با لب روزهدار ازين
قول و غزل نوشتنم بيم گناه كردنست
ليك چراغ ذوق هم اين همه كشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه كردنست
غفلت كائنات را جنبش سايهها همه
سجده به كاخ كبريا خواه نخواه كردنست
از غم خود بپرس كو با دل ما چه ميكند
اين هم اگر چه شكوه شحنه به شاه كردنست
عهد تو سايه و صبا گو بشكن كه راه من
رو به حريم كعبه لطف آله كردنست
گاه به گاه پرسشي كن كه زكوه زندگي
پرسش حال دوستان گاه به گاه كردنست
بوسه تو به كام من كوه نورد تشنه را
كوزه آب زندگي توشه راه كردنست
خود برسان به شهريار ايكه درين محيط غم
بي تو نفس كشيدنم عمر تباه كردنست
او در غزل روزهشكن آورده است:
تا دهن بستهام از نوش لبان ميبرم آزار
من اگر روزه بگيرم رطب آيد سر بازار
تا بهار است دري از قفس من نگشايد
وقتي اين در بگشايد كه گلي نيست به گلزار
هرگز اين دور گل و لاله نميخواستم از بخت
كه حريفان همه زار از من و من از همه بيزار
هر دم از سينه اين خاك دلي زار بنالد
كه گلي بودم و بازيچه گلچين دل آزار
گل بجوشيد و گلابش همه خيس عرق شرم
كه به يك خنده طفلانه چه بود آنهمه آزار
چشم نرگس نگرانست ولي داغ شقايق
چشم خونين شفق بيند و ابر مه آزار
ابر از آن بر سر گلهاي چمن زار بگريد
كه خزان بيند و آشفتن گلهاي چمنزار
شهريارست و همين شيوه شيدايي بلبل
بگذاريد بگريد بههواي گل خود زار
همچنين او در غزلي با مطلع «امشب از دولت مي دفع ملالي كرديم» ميسرايد:
باري از تلخي ايام به شور و مستي
شكوه از شاهد شيرين خط و خالي كرديم
روزه هجر شكستيم و هلال ابروئي
منظر افروز شب عيد وصالي كرديم
چهارشنبه 27 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]