واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: درباره شيرين و جنجال هاي نمايش اش خوشحالي بيمار
احمد ميراحسان
آه شيرين شيرين، نمي دانيد چه تجربه ناب و بي سابقه، چه فيلم آوانگارد و چه ميني مال كن فيكون كننده يي است شيرين،زنگ زدم به متين غفاريان، شماره صالح نجفي را نداشتم تا تلفني رويش را ببوسم و بگويم حرف هاي درست تو، كارم را سبك كرده و ديگر نيازي به نوشتن حرفي كه در من براي گفتن به هر سو سر مي كوبد، ندارم. حالا مانده بود پرسشم درباره يك خوشحالي بيمار، منتظر بودم كسي درباره اش چيزي بنويسد، درباره چيزي تا بدين حد مبتذل و موهن و نشان سقوط اخلاقي و آلودگي فضاي نقد فيلم. شادماني از آنچه كه به نظرشان ناكامي شيرين است.درباره جنون براي حذف عباس كيارستمي، يا توقع ياوه و پند به او كه به شكل، دلخواه و قدر فهم مبتذل شان فيلم بسازد، درباره شيرين، استدلال هايم را طي مقاله هاي مفصلي نوشته ام و مي ماند چند سوال درباره حواشي اين روزها؛
1- مي شود آقايان دست بلند كنند تا بدانيم از خيل جوسازان و خوشحالان بيماري كه درباره ماجراي ساخته و پرداخته ونيز و به زمين خوردن كيارستمي در جهان مجازي رسانه ها و دروغ ها، و عليه شيرين مدام مي نويسند و خوشحالي مي كنند، حتي يك نفرشان، فيلم را ديده است؟ به شما اطمينان مي دهم حتي يك نفرشان فيلم را نديده. پس آيا تعجب آور نيست كه با اين فضاحت از چه خوشحالند و چرا؟ حتي تمايل نشان نداده اند كه دست كم فيلم را ببينند، اما داوري كرده اند،آيا بهتر از اين مي توان به جنس و ماهيت پنددهندگان كيارستمي و سياست بازان رياكار و آنان كه مرجع شان VOA و سطح شعورشان به اندازه دستگاه تبليغاتي نوكان ها و جناح هاي سلطه جو و باند مافيايي رسانه هاي برلوسكوني و ساركوزي است، پي برد؟
2- آيا براي اولين بار است كه هنر پيشرو با واكنش عقب مانده ميانمايگان روبه رو شده است؟ راستي چه اتفاقي افتاد كه قبلاً در ارتباط با درخشان ترين چهره هاي فرهنگ قديم و جديد نيفتاده؟ كيك به صورت گدار پرتاب نكرده اند؟ آنتونيوني هو نشده؟ وسط نمايش فيلم هاي برگمان و تاركوفسكي بلند نشده، نرفته اند. چرا از خودمان نگوييم؛ سالن نمايش خشت و آيينه خالي نمانده، صندلي هاي سينماي نمايش دهنده چشمه و طبيعت بيجان و مغول ها و گاو ترك يا با تيغ پاره پاره نشده است؟ اينها كه تازگي ندارد. حيرت آور خوشحالي مدعيان فرهنگ و دوستدار سينما از چنين واكنش هايي است. آيا جاي روانشناسي چنين واكنش هايي برابر فيلم شيرين خالي نيست؟
3- آيا گفتن دارد كه عباس كيارستمي به شيوه خودش، هميشه فيلمسازي بنيانگذار، صاحب نگاه و سبك ويژه، و بي توجه به جوسازي رسانه ها و قدرت ها و پوپوليسم بوده و هنر مستقل و آوانگارديسم ضدآوانگارد او تره براي ژورناليسم ميانمايه و عقب مانده خرد نكرده است؟ آيا نمي دانند عادت ستيزان جهان از حلاج و عين القضات تا برونو و گاليله و اينشتين و رمبو و پولاك و ماياكوفسكي و ون گوگ و پيكاسو و جويس و دوشان و وارهول و ماركس و فرويد و هايدگر و دريدا، و در ايران نيما و گلستان و هدايت و فروغ و گريگوريان و سپهري و رويايي و شهيد ثالث و تناولي و همين كيارستمي غالباً و سال ها در معرض خشونت و توهين و حسد و آزار و سركوب خودكامگي عوامانه و دگماتيسم و كهنه گرايي منتقدان سطحي و معتاد به عادات و فرمول ها بوده اند. و غالباً نقد نشده اند بلكه به سبب توان فرا رفتن از هنجارها و نبوغ شالوده شكني باورها و سبك هاي صلب، مواجهه با انزجار تا حدي تمايل به نابودي زيسته اند. از سوي عادت پرستان و به رغم قتل ها و حذف ها، آن شطحيات كهن و اين سركشي عليه قواعد مدرن، قوه محركه جاودانه فرهنگ و هنر و رازگشايي باقي مانده است و راهگشاي آفرينش نو؟
4- چرا رسانه هاي ما، جهان يكسويه و مجازي رسانه هاي بوش و برلوسكوني و ساركوزي را فقط بازتاب داده اند. چرا كف زدن هاي پايان ناپذير براي شيرين در نمايش اصلي كه آدم هاي حرفه يي سينما در آن شركت داشتند، در اينجا بازتاب نيافت؟ چرا اثري از آن ستايش هاي باورنكردني كيتانو و اشتياق ويم وندرس و تحسين اوله ويرا، آلن بديو، ژان لوك نانسي، رزنبام و... منتشر نشده است؟
5- آيا موضع صلح طلب كيارستمي كه حاضر نيست چون زائده سياست مزخرف و موحش نوكان ها بر طبل خونريزي و جنگ طلبي خاورميانه يي بكوبد در نمايش «محاكمه» ونيز و آن يك سوم روزنامه نگاران رسانه هاي مافياي برلوسكوني كه سالن را ترك كرده اند و آن پلاكاردها و اعلاميه هاي از پيش تصميم گيري شده كه با هم سر برآوردند نداشته است؟ سوال كه حرام و جرم نيست، هست؟ VOA چرا آن طور مشتاق جوسازي بود؟
6- رسانه هاي ما چرا حرف هاي ژوليت بينوش را تحريف كردند و نصفه منتشر كردند؟ او تاييد كرد بسياري از زنان مذهبي ايران به دلخواه روسري مي گذارند و وقتي به او گفتند چرا در شيرين روسري گذاشت، گفت براي همدلي با كساني كه خود انتخاب كردند كه حجاب داشته باشند و نيز همدردي با كساني كه ناگزيرند روسري بر سر بگذارند، اين بي ظرفيتي و سانسور مطبوعات ما چه معني دارد؟ چرا حرف آدم ها را ديگر شما سانسور مي كنيد؟
---
آيا حقيقت آن نيست كه دشمني عاميانه با آوانگارديسم و حسد عليه هنر پيشرو تازگي ندارد؟ در واقع اين تنها هيتلر نبود كه فرياد جنون بار او در دفاع از هنر مردمي و ملي، در سال 1933 عليه نمايشگاه هنر مدرن، مدرنيست هاي سركش و شالوده شكن را سركوبگرانه متهم به فريبكاري و عدم جذابيت براي مردم و ابهام و كسالت باري و هيچ انگاري مي كرد و به رسانه هاي همصدا و دست نشانده اش دستور مي داد مفتضح شان كنند و خواهان نابودي آنان مي شد. اين تنها استالين نبود كه خط دهنده ژدانف بود و با نفرت از هنر آبستره و آوانگارد و «عرفان» بازي و مدرنيسم بورژوايي حرف مي زد و فرياد مي كشيد و به بهانه خنثي بودن، دستور رويگرداني از ماخولياي فردگرايي هنرمندان هنجارزدا و مدرن و سركوب شان را صادر مي كرد و دادش از تخليه معنا به آسمان مي رفت. امروز هم ميانمايگاني، هنرمندان نوگرا را دعوت به واپسگرايي مي كنند و در پشت راديكاليسمي رياكار، ابتذال، درك سطحي، احساس حقارت و تقليد، نگرش خشونت بار، فقدان كنش خلاق و اعتياد به مصرف قواعد كهنه و توده گرايي مزورانه يي را نهان مي سازند در حالي كه هنر هميشه ساحتي بوده كه لااقل داورانش عوامل و رسانه هاي دست نشانده برلوسكوني و بوش نبوده اند. نرفتن زير بليت ارتجاع جهاني و سبك هاي عادت شده و هاليوود، استقلال كيارستمي در برابر محافظه كاري و ارتجاع حاكم بر امريكا و اروپا و رسانه هاي حامي جنگ طلبان و نيز تحجر و استبدادطلبي ما يا همراهان داخلي نوكان ها بهاي خود را مي طلبد. اين تعجب ندارد.
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]