واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دبيركل حزب الله لبنان: نمودهاي شكست آمريكا در منطقه و لبنان مشاهد ميشود
سياسي. لبنان. مقاومت. نصرالله
تهران - سيد حسن نصرالله گفت: اين روزها در منطقه و بخصوص در لبنان آنچه مي بينيد همه نمودهاي شكست آمريكاست وبا اين اراده و عزمي كه ملتهاي منطقه و رزمندگان دلاورشان دارند، شاهد ناكامي طرحهاي آمريكايي نيز خواهيم بود.
به گزارش ايرنا، دبيركل حزب الله لبنان كه دوشنبه شب در گفت و گوي ويژه خبري شبكه دوم سيماي جمهوري اسلامي ايران شركت كرده بود به سوالات مختلف پاسخي داد كه مشروح آن به شرح زير است.
وي در ابتداي اين گفت و گو درپاسخ به سوال مجري درباره تدابير امنيتي كه براي محافظت از وي صورت ميگيرد، گفت: سالهاي سال است كه به اين مسايل عادت كردهايم ، بخصوص پس از شهادت سيد عباس موسوي دبيركل سابق حزب الله كه در سال ۱۹۹۹با همسر و فرزندش توسط اسراييليها و در روز روشن ترور شد ، از آن موقع تدابير امنيتي شديد و لازم به كار گرفته ميشود.
وي افزود : در برهه اخير نيز بخاطر جنگي كه رخ داد(جنگ ۳۳روزه) ما تصميم به اتخاذ تدابير شديدتر امنيتي گرفتيم و اين چيزي است كه من به آن عادت كردم و براي من طبيعي است.
س - تابستان داغي كه خانم رايس از آن صحبت ميكرد تبديل به تابستان خنك پيروزيهاي حزب الله شد، شما از ماهها قبل با قاطعيت ميگفتيد كه اسرا از جمله سمير قنطار آزاد خواهند شد، چطور به اين پيش بيني رسيده بوديد؟ ج - طبيعي است كه ما به خداوند ايمان و به وعده پروردگارمان اطمينان داريم و يقين داريم پروردگار به مجاهدان كمك ميكند و عنايت دارد اين را سال هاست كه تجربه ميكنيم. من البته سير مذاكرات را دنبال ميكردم و يقين داشتم كه كار به جايي ميرسد كه قنطار و يارانش آزاد ميشوند. ما در موضع قدرت بوديم نه موضع ضعف و از آنجا كه ما از موضع قدرت برخوردار بوديم به يقين ميدانستيم كه هر شرطي در برابر دشمن بگذاريم آنها قبول مي كنند.
اما درباره انتطارات خانم رايس ، تحولات منطقه نشان ميدهد كه خواست آمريكا خواست خدا كه نيست، گرچه متاسفانه برخي با خواستها و نظرات آمريكا در منطقه به گونهاي برخورد ميكنند كه انگار خواست و نظر خداوند است ، و اگر آمريكا چيزي را اراده كند همان بايد در منطقه انجام شود، درصورتي كه اينطور نيست ما منكر اين نيستيم كه آمريكا دولتي قوي است، وليكن تجربه دهههاي گذشته نشان داده هرآنچه را كه بخواهد نميتواند انجام دهد بخصوص انقلاب اسلامي امام خميني (ره) و پيروزي ملت ايران و پيامدهاي مثبت اين پيروزي براي مردم منطقه شاهدي بر اين مدعاست.
همه اين انقلابها و نيروهاي مقاومت و جنبشها در منطقه كه طي سه دهه گذشته شكل گرفته نشان داد كه طرحهاي توسعهطلبانه آمريكا آسيب ديده اند و آرزوهاي واشنگتن در منطقه با ناكامي مواجه شده است . اين روزها در منطقه و به خصوص در لبنان آنچه ميبينيد همه نمودهاي شكست آمريكاست و بوضوح هم آشكار است كه در آينده نزديك يا دور انشاءالله در منطقه بطور عموم و در لبنان بطور خاص با اراده و عزمي كه ملتهاي منطقه و رزمندگان دلاورشان دارند ، شاهد ناكامي طرحهاي آمريكايي نيز خواهيم بود.
س - من فكر ميكنم از روانشناسي سررشته زيادي داشته باشيد ، چون روزنامه هاآرتص اخيرا در مطلبي نوشته بود كه تيم ۱۵نفره كارشناسان اسراييلي اعم از اسلام شناس، روانشناس و جامعه شناس ريز به ريز حركات شما را بررسي مي كنند كه شايد گام بعدي شما را تخمين بزنند.از طرفي نيز به نوعي به آنها هربار بدل زديد و در خيلي از گذرگاهها هم از نظر رواني كارهاي عجيبي انجام داديد، مثلا در جنگ ۳۳روزه براي سربازاني كه براي شما نامه مي نوشتند ، نامه مينوشتيد يا حتي آن ماجراي ريما دختر لبناني كه عباي خودتان را به او هديه داديد ، چرا اين كار را كرديد؟
ج - اسراييليها از جنگ رواني حزب الله عليه خود صحبت ميكنند و ميگويند من هم جنگ رواني راه مياندازم حتي جايي خواندم كه آنها گفتهاند من جنگ رواني را در جايي ياد گرفته ام و همراه تعدادي از برادران حزب الله نزد استادان بزرگ آموزش ديده ام كه اين نادرست است. كارهايي كه ما انجام مي دهيم از طبيعت و سرشت ما برمي خيزد ، اما اگر اين حركات و سكنات جزئي از جنگ رواني به حساب ميآيد خدا را سپاسگزارم كه به ما فنون روانشناسي ياد داده است.
وقتي نامه برادران رزمنده به دستم رسيد ديدم نامهاي سراسر از محبت و عشق است ، پاسخ دادن به نامه آنها اخلاقي و عاطفي بود و با آنها و مردم از محبت و پايداري و معرفت آنها گفتم، گرچه اين نامه نگاري نقش رسانه اجتماعي رواني سياسي و تربيتي خود را بين رزمنده و مردم هوادار مقاومت بازي كرد ، اما اينكه من به نامه آنها پاسخ دادم پاسخ طبيعي به رشادتهاي آنها بود .
اما در مورد خانم لبناني ايشان در بحبوبه جنگ با تلويزيون المنار مصاحبه اي كرد و از منظري زيبا و جالب نظرش را گفت و تنها آرزويش هم اين بود كه از من يك عبا به يادگاري داشته باشد ، خوب من تنها كاري را كه كردم محقق كردن يك آرزو بود و عبايم را برايش فرستادم .
حالا بعدها گفتند كه اين عبا پيامدهاي و آثار رواني خود را داشت ، حالا من هدفم رسيدن به اين آثار و پيامدها نبود پاسخ من به خواسته آن زن يك امر طبيعي بود . من و بردارانم به دنبال كارهايي هستيم كه از طريق آن به خدا نزديك شويم و همين گاهي آثار مثبتي از خود بجاي ميگذارد. اين همان چيزي است كه با فرهنگ و عقيده ما سازگار است ، كار اگر براي خدا باشد خداوند به آن بركت ميدهد و آثار و پيامدهاي مثبتي خواهد داشت ، اينها براي دوست مايع شادي و براي دشمن باعث رنجش است و روحيه دشمن را تخريب ميكند البته شكي نيست كه در برخي سخنرانيها واژههاي را عمدا به كار ميبريم كه در چارچوب جنگ رواني ميگنجد.
بله گاهي برخي حقيقتها را بازگو ميكنيم يا برخي پنهان كاريها داريم كه عمدي است ، اما بسياري از مسايلي كه اولش به شكل طبيعي انجام ميشود ، بعدا در چارچوب جنگ رواني به شمار ميرود.
آن مجموعه ۱۵نفري كه گفتيد كار تحليل مسايل رواني ما را دنبال ميكنند من به شما ميگويم كه نميتوانند درست تحليل كنند ، آنها از درك و تحليل بسياري از مسايل ناتوان هستند .
به هنگام صحبت در يك نشست خبري بايد آرام صحبت كرد، در مصاحبه تلويزيوني يا روزنامه بايد آرام باشيد و اين طبيعي است ، اما اگر در يك جمع بزرگي سخنراني كنيد ، بايد با حماسه و هيجان صحبت كنيد، اما اسراييليها حماسه و هيجان را به انفعالي برخورد كردن تحليل ميكنند يا از آن به عنوان آشفتگي شخصي و خشم ياد ميكنند.
اسراييليها شكل سخنراني ما را اشتباه تحليل ميكنند، در هرحال اين مساله پيچيدهاي است، اگر تمام كارشناسان دنيا را هم جمع كنند نميتوانند به تحليل دقيقي از اين حركات و سكنات برسند.
س - ميخواهم بدانم پسر شما هادي چطور به شهادت رسيد، در طول جنگهاي تاريخي لبنان چه داخلي چه خارجي هيچوقت سابقه نداشته كه فرزند يكي از رهبران سياسي يا شبه نظامي يا نظامي جانش را بر سر آرمانش بگذارد، درباره هادي براي ما بگوييد؟
ج - شهيد هادي قبل از شهادتش دوسال عضو مقاومت بود و در خطوط مرزي خدمت مي كرد. شهيد هادي در برخي از عملياتها شركت ميكرد. در عملياتي در منطقه اقليم التفاح ايشان با تعدادي از برادران رزمنده با گروهي از نظاميان صهيونيست درگير و بدنبال آن هادي و دو تن از رزمندگان شهيد شدند.
بعد از آن بين رزمندگان و صهيونيستها درگيري گستردهاي رخ داد و كار به جايي رسيد كه تعدادي از سربازان و افسران ارتش لبنان نيز در كنار رزمندگان ما عليه صهونيستها وارد عمل شدند و جنگندههاي دشمن منطقه را بمباران كردند و تعدادي از ارتشيهاي لبنان نيز به شهادت رسيدند .
اين حادثه خيلي مهم بود ، چرا كه براي اولين بار تعدادي از نيروهاي ارتش در كنار رزمندگان مقاومت به شهادت رسيدند شايد حضور هادي در ميان شهدا اين حادثه را براي مردم پررنگ تر و برجسته تر نشان داد و از نظر سياسي و رسانهاي خيلي مهم جلوه كرد، اما از نظر من هادي كه پسر من است مثل ديگر شهداست و هيچ ارزش فوقالعادهاي درقياس با ديگر شهدا ندارد، او هم مثل ديگر شهدا و رزمندگان است كه در ميدان شرف و عزت به شهادت رسيدند.
س - يكي از عوامل محبوبيت شما در لبنان اين است كه اگر از شهادت ميگوييد اول پسرتان را جلو ميفرستيد فكر ميكنم يك مجموعهاي از همين حركات و عملها است كه سيد حسن محبوب ميشود. شما چطور اين لبنانيها را كه مجموعهاي از اعراب ملي گرا ، طيفها ، مذاهب ، نگاهها و سليقههاي مختلف را در لبنان شاهد هستيم، تقريبا همه را حول محور حزب الله جمع كرديد، چطور اين كار را كرديد؟
ج - شهادت پسرم حالت خاصي در حزب الله نيست . در جنگ اخير و سالهاي طولاني مقاومت ، سران و فرماندهان حزب الله همگي فرزندانشان در خطوط مقدم نبرد با صهونيستها بودند و در جنگ اخير نيز تعدادي از فرزندان فرماندهان حزب الله در خط مقدم عليه دشمن ميجنگيدند. اينها در حزب الله طبيعي است هادي در مقاومت بود و در خطوط مقاومت خدمت ميكرد و چون شهيد شد همه فهميدند كه در خط اول نبرد با دشمن بوده است. بايد تاكيد كنم كه فرزندان سران و فرماندهان حزب الله در طول سالهاي مقاومت و جنگ اخير همگي در خطوط مقدم بودند چيزي كه رخ داد مخصوص شخص من و پسر من نبود.
ما مشتركات زيادي در لبنان داريم ، وسعت مشتركات اسلام با ديگر اديان زياد است و ما تلاش داريم كه بيشتر روي اين مشتركات مانور دهيم، چه در محدوده اسلام مذهب شيعي يا سني و چه در برخورد با اديان ديگر يهودي و مسيحي .
اين در خصوص مسايل عقيدتي و فرهنگي بود .
اما در بحث سياسي ، موضوع مقاومت يك مساله مورد توافق كلي يا شبه كلي است كه اسراييل دشمن است و اين حقيقتي است كه كسي نميتواند آن را انكار كند . از طرفي موضوع ايستادگي در برابر دشمن را هم همه درك كردهاند .
به سبب همين است كه در اطراف ما طوايف ، مذاهب ، احزاب و جريانهاي مختلفي با نگرشها و بينشهاي مختلف جمع ميشوند، چون ميدانند موضوع مقاومت در بعد سياسي هم نقطه اشتراك لبنانيها است ، اما كساني هم هستند كه با حزب الله مخالف هستند كه البته پيشينه تاريخي و سياسي آنها معلوم است. برخي از آنها نميتوانند بگويند اسراييل دشمن است پس در ظاهر مي گويند اسراييل دشمن است و بعد به مخالفت با مقاومت ميپردازند. در مجموع براين باوريم كه جمع كردن مردم براي مقابله با دشمن مشترك از ديگر عوامل مشترك نظير مسايل عقيدتي ، سياسي وفرهنگي مشترك كارسازتر است .
اين نقطه اشتراك و غيرقابل اختلاف همه لبنانيها است كه اسراييل دشمن اشغالگر، جنايتكار و غاصب است .اين يك مساله مشترك ميان همه لبناني ها است.
به سبب همين حزب الله از جايگاهي بالا و احترامي وسيع در ميان همه لبناني ها برخوردار ميشود، حالا برخي مخالفتها هم اگر وجود داشته باشد ديگر نمي تواند به حيثيت حزب آسيب بزند جايگاه و ارزش مقاومت ميان مردم مانند ارزش خورشيد در روز نمايان است و هيچ ابر بهاري نميتواند جلوي تابش خورشيد را بگيرد.
س - شايد به خاطر همين نگاه شما بود كه خيلي از احزابي كه وزن سياسي حزب
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]