واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: قاطعيت علمي، مبارزاتي و مديريتي
گروه تاريخ- محمد مهدي اسلامي: شايد چندان تصادفي نباشد كه در فاصله يك هفته از انفجار هشتم شهريور و شهادت شهيدان رجايي و باهنر، در لحظاتي كه پرده هاي ابهام كنار زده مي شد و خط نفوذ در نخست وزيري در حالي شناسايي بود، آيت الله علي قدوسي به شهادت رسيد.
شهيد آيت الله علي قدوسي اگرچه يكي از تأثيرگذارترين چهره هاي انقلاب بوده است، اما غالباً مورد غفلت رسانه ها و مسئولين قرار گرفته و نهايتاً به نقش علمي وي در تأسيس مدرسه حقاني و... اشاره مي گردد. اين در حالي است كه او يكي از اصلي ترين چهره ها در مبارزه با خط نفاق بود و در تثبيت انقلاب نقش اساسي ايفا نمود.
وي كه در سال 1306 به دنيا آمده بود، دروس حوزوي را در نهاوند آغاز كرد و با مهاجرت به قم به سطوح عالي آن دست يافت. درس خارج را نزد آيتالله بروجردي و امامخميني و درس فلسفه را نزد علامه طباطبايي فرا گرفت و پس از چندي با دختر علامه طباطبايي ازدواج كرد.
قدوسي در 1341 به درجه اجتهاد رسيد و به تدريس در حوزه علميه قم مشغول شد. او با آغاز فعاليت فدائيان اسلام به صف مبارزين اين گروه پيوست و در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت در مخالفت با حزب توده فعاليت زيادي داشت، اما پس از شكست نهضت ملي و پيروزي كودتاچيان 28 مرداد 1332 و تا شروع نهضت امام خميني در 1341، مشغول تكميل دروس حوزوي بود. در 1343 با همكاري چند تن از فضلاي حوزه علميه قم از جمله مقام معظم رهبري، مرحوم آيتالله رباني شيرازي و شهيد دكتر بهشتي، تشكلي را براي تحرك هر چه بيشتر حوزه علميه بوجود آورد. سازمان ظاهرش علني بود اما بنيانش تشكيلاتي بود. در جهت تأسيس حكومت اسلامي در قيام امامخميني (ره). اين تشكل در 1345 توسط ساواك شناسايي و بسياري از روحانيون فعال آن از جمله خود شهيد قدوسي دستگير و به زندان قزل قلعه انتقال يافت. قدوسي در مرداد سال بعد و پس از آزادي از زندان، مديريت مدرسه حقاني را بر عهده گرفت.
در طول سالهاي فعاليت وي، مدرسه حقاني به مركزي براي مبارزه با شاه تبديل شد و بسياري از شاگردان آن به زندان افتاده و يا فراري و تبعيد شدند.
شهيد قدوسي در كنار مدرسه حقاني، مدرسه علميهاي نيز به نام «مكتب توحيد» -مختص خواهران و تربيت مبلغان زن- تأسيس كرد. او در مبارزات مخفي نيز فعاليت هاي گسترده اي داشت كه كمتر به آن پرداخته شده است؛ از جمله هدايت نيروهاي انقلابي در ارتش همچون سپبهد قرني و تيمسار زماني كه تأثير گسترده اي بر روند پيروزي انقلاب و ساماندهي ارتش پس از پيروزي داشت.
وي پس از پيروزي انقلاب به فرمان امامخميني (ره)، مسئوليت دادستاني كل انقلاب را پذيرفت و با آن كه بيمار بود و همواره از ناحيه كبد رنج ميبرد، در انجام وظايف كوتاهي نكرد. يكي از سختترين مسائل روزهاي انقلاب، مسائل دادگاهها بود. كارهاي انقلابي وسيعي كه انجام ميشد، ميطلبيد كه دادگاه منظم انقلابي وجود داشته باشد. آيتالله قدوسي ايثار كرد و موقعيت عظيم علمي و سوابق خود را در اختيار و در خدمت انقلاب قرار داد. بينظمي حاكم با قدرت مديريتي ايشان سامان پيدا كرد و نظم دادگاههاي انقلاب مرهون تلاش شخص آيتالله قدوسي بود. او كه براي كارهايش حساب دقيقه ها را هم نگه مي داشت.
هاشمي رفسنجاني درباره شهيد قدوسي مي گويد: «يك خصوصيت بارز ايشان نظم و قاطعيت بود، در بين همه ما ايشان زبانزد بود به نظم و قاطعيت و به همين دليل ما براي ايشان مديريتي قائل بوديم و كارهايي كه در آن روزها احتياج به مديريت قاطعي داشت، به ايشان سپرده مي شد و به همين دليل هم ايشان را مسئول محاكمات آن زمان كردند. درابتدا ايشان را مسئول زنداني هاي بازداشتي از رژيم قبل كه در روزهاي اول انقلاب خيلي بي نظم بود، كردند و اين كار براي اين انجام شد كه بشود، به آن جا نظمي داد.»
يكي از اصلي ترين فعاليت هاي او در مبارزه با گروهك هاي مسلح پس از پيروزي انقلاب بود. او به همراه ياراني همچون شهيد آيت الله دكتر بهشتي و شهيد لاجوردي توانستند در گام هايي منطقي در برابر جريان هاي برانداز بايستند. از آن جمله مي توان به اطلاعيه 10 ماده اي كه با امضاي شهيد قدوسي منتشر شد اشاره نمود. بر اساس اين اطلاعيه كه در 19 فروردين 1360 منتشر شد، انتشار روزنامه بدون مجوز وزارت ارشاد، انجام متينگ بدون مجوز وزارت كشور، مسلح بودن احزاب و گروه هاي مسلح غير رسمي و... ممنوع اعلام شد و متذكر شده بود كه احزاب مخالف مي توانند در صورت زمين گذاشتن اسلحه و روي آوردن به مبارزات سياسي در چهارچوب قانون اساسي و در صورتي كه اقدامات آنها متضمن جرم ديگري همچون دروغ، تهمت و تحريك نباشد آزادانه به فعاليت بپردازند.
بعد از اين اطلاعيه و مقاومت سازمان منافقين در تحويل سلاح بود كه اهداف شوم آنها علني شد و به مرور نقاب از چهره آنها فرو افتاد و سرانجام پس از آخرين اخطار شهيد قدوسي براي تحويل سلاح در 14 خرداد و اقدام براي خلع سلاح آنان بود كه سازمان منافقين تصميم به جنگ مسلحانه گرفت.
اما اقدام شهيد براي شناسايي و دستگيري عوامل نفوذي منافقين در ارگانهاي نظام كه منتهي به شهادت افرادي همچون شهداي حزب جمهوري اسلامي، دفتر نخست وزيري و... شده بود، صبر منافقين داخلي و حمايتگران خارجي آنها را لبريز كرد. پس از آغاز شناسايي خط جنازه ساز براي كشميري در جريان انفجار هشتم شهريور و برخورد با افراد غير مسئولي كه خود سرانه در حال رسيدگي به پرونده بودند؛ محمد فخارزاده كرماني عضو نفوذي منافقين در دادستاني دستور انفجار دفتر آيت الله قدوسي را دريافت كرد و با كار گذاشتن بمبي قوي در اتاق زيرين دفتر كار آيت الله قدوسي او را به شهادت رساند. او پيش از اين، فرزند خود را نيز در راه حفظ نظام و با خيانت هاي بني صدر در راه آرمانهايش اهدا كرده بود. وي كه در آن زمان جزء دانشجويان برجسته مشهد بود، در زمره پيشتازان جنگ تحميلي قرار گرفت و در هويزه به شهادت رسيد و پيكرش نيز هيچگاه پيدا نشد. وقتي خبر شهادت او را به قدوسي دادند، همه متأثر شدند اما پدر خم به ابرو نياورد و به گونهاي عمل كرد تا عواطف پدرانه خود را بروز ندهد و تنها خواست كه اگر پيكر اين شهيد پيدا شد، به ايشان خبر دهند.
آيت الله قدوسي اما پس از يك عمر مبارزه و پس از 31 ماه خدمت، خود نيز به فيض عظماي شهادت نايل آمد.
اما م خميني (ره) در پيام خويش فرمودند: «اين جانب ساليان طولاني از نزديك با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف مي شناختم. شهادت بر او مبارك باد! وفود الي الله و خروج از ظلمات به سوي نور بر او ارزاني باد. راهي است كه بايد پيمود و سفري است كه بايد رفت. چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامي شربت شهادت نوشيد و با سرافرازي به لقاء الله رسيد و اين همان است كه اولياي معظم حق تعالي كه آرزوي آن را مي كردند و از خداي بزرگ در مناجات خود طلب مي كردند دست يافت.»
نظرات كاربران:
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]