واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سفارش ماندگار
اشاره: آنچه در پي ميآيد، متن نامه صوتي امام موسي صدر خطاب به خواهرزادهشان، آقاي دكتر صادق طباطبايي كه شب عزيمت ايشان به آلمان براي تحصيل، بر روي نوار ضبط و همراه او شده است.با اينكه اين نامه ظاهراً خصوصي وشخصي است، اما چنان است كه گويي مخاطبش عام است و با اينكه ساليان درازي از ايرادش ميگذرد،ولي همچنان خواندني و آموزنده است.
***
صادق عزيز؛ شب سهشنبهاي است كه تصور ميرود، فرداي آن ما را ترك كرده، به سوي آلمان، يعني كشوري كه تا حد زيادي فعاليت در آن در سرنوشت تو موثر است، بشتابي. حالت فعلي ما را كه مشاهده ميكني: شبي است و نيمهشب، همه در خواب برفتند و شب از نيمه گذشت. ميزي، چراغي، اجتماعي و سيگار همايي! تصور ميكني كه اين منظره، اين صدا و اين حالت، با گذشت امشب محو ميشود؟ ابدا! خود اين ضبط صوت بهترين سند و گوياترين شاهد براي ابدي بودن موجودات در اين جهان است. صداي من را اين ضبط صوت در خود ثبت ميكند و به همراه تو، و در شبهاي تو، و در روزهاي تو، به گوش تو فروميخواند. جهان ما ضبط صوت بزرگي است كه صداي ما، و هر كلمهاي را كه از ما صادر ميشود، ثبت ميكند. هر حالتي كه از ما به وقوع بپيوندد ضبط ميكند، و هر عملي كه از ما صادر شود، در خود نگه ميدارد. در قرآن به اين آيه بر ميخوريم: . همه افعال و اقوال و حالات، در كتاب الهي، يعني اين ضبط صوت بزرگي كه همه چيز را در خود ضبط ميكند، مسجل و يادداشت ميشود. همه چيز محفوظ ميماند تا روز حساب.
مقصود من از نه تنها حساب قيامت است و جزاي الهي! مقصود حساب زندگي نيز هست. تصور كنيم كه دو نفر راهي را ميپيمايند؛ اولي قدمي برميدارد و قدمي ميگذارد، گاهي ميخوابد و گاهي باز ميگردد، گاهي چرت ميزند و گاهي آرام ميرود. ديگري ساعات خود را هدر نميدهد و به سوي هدف خود ميشتابد. بديهي است كه دومي زودتر به مقصد ميرسد و اولي يا به هدف نميرسد و يا ديرتر! آيا ميتوان شك كرد ساعاتي كه بر اين دو گذشته، و حالاتي كه اين دو در اين ساعات داشتهاند، در سرنوشت آنها بيتاثير است؟ چگونه مي توان فرض كرد گامي را كه يكي از اين دو تن در آن لحظه برداشتهاند، در حساب آخر و در روز برداشت محصول بي اثر بوده است؟
به طور كلي آنچه از ما صادر ميشود، آنچه ميگوييم و آنچه ميشنويم، مجسم و متبلور شده، و به صورت جزاي اعمال در اين جهان و آن جهان به دست ما داده ميشود. آن روز است كه به تعبير قرآن ميگوييم: ؟ امتحانات خود نمونه زندهاي از حساب الهي است و همچنين شاهد صدقي بر نتيجه اعمال ما در سعادت زندگي ماست.
تصور ميكنم كه دقت در اين بحث اگر با اقتناع توام باشد، و اگر طغيان و عنفوان جواني بر اين تفكر پردهاي نيندازد، با كمال وضوح ميبينيم، سفري را كه با اين رنج براي تو فراهم شده است، ايامي را كه با نهايت تلخي بر خويشان تو ميگذرد، بسيار گرانبهاتر است از آنكه به هدر رود، و يا در ترسيم آينده تو بيتأثير باشد. فكر ميكنم كه اگر ممكن بود كسي تمام عمر را به تلاش و فعاليت، و به قدم برداشتن در راه حق و خير و صلاح صرف نمايد، حتماً جز اين شيوه عقل و آيين منطق نبود؛ ولي چه بايد كرد كه انسان خسته ميشود. انسان نشاط هم لازم دارد؛ ولي به قدري كه نمكي در طعام باشد، نه آنقدر كه غذا را شور كند! و نه آنقدر كه هدف از زندگي انس و تفريح باشد، و درس چون آبي و چون صورتي و ماسكي بر زندگي انسان قرار گيرد.
درباره رعايت مسائل ديني، تصور مي كنم همين مقدمهاي كه گفتم، كافي باشد. مطالعه و رعايت صلاح ابدي همان قدر مهم است كه رعايت صلاح و سعادت آينده زندگي. و چه بسا سعادت ابدي بسيار پراهميتتر از سعادت 50 سال يا 40 سال زندگي به حساب آيد. هر چند كه اين دو مصلحت با يكديگر تفاوتي ندارند. در دين اسلام دنيا و آخرت يك مفهوم و يك واحد را تشكيل ميدهند. در قرآن كريم به اين موضوع چنين اشاره شده است: . آنان كه رفتار نيك و ايمان به خدا دارند، زندگي گوارا و جزاي آخرت مطبوع در انتظار آنان است. دنيا و آخرت در نظر اسلام از هم جدا نيست. راه صحيح راهي است كه سعادت آينده انسان و سعادت ابدي او را در آن واحد، تحصيل كند. بسيار آسان است كه انسان راهي را كه ميرود، با قصد صالح به جاي آورد. همان طور كه روزي ميگفتم، انسان نقاط گوناگون و عناصر مختلفي در وجود خود دارد. اگر بتواند راهي را انتخاب كند كه تمام عناصر او ارضا شود، آن راه موفقيتآميزتر است؛ چه، با نيروي بيشتر و متمركزتري به سوي هدف ميشتابد. طبيعي است كه اگر از درس خواندن، كار كردن، مدرسه رفتن و حتي از خانه دار شدن و اداري بودن قصد صالح داشته باشيم، همه اين كارها را ميتوانيم در سلك عبادت قرار دهيم.
عبادت به نماز و روزه منحصر نيست. پيغمبر اسلام به ابي ذر كه يكي از نزديكترين صحابه اوست ميگويد: آري، خواب و خوراك از لوازم زندگي انسان است. سبب تأمين نيرو براي انسان ميشود و موجب ميگردد كه انسان بتواند با نشاط بيشتري در راه خير، در راه صلاح مردم، در راه كمك به همنوع قدم بردارد. پس خواب و خوراكي كه با قصد قربت و با تصميم بر كار نيك انجام گيرد، عبادت است. سفر كردن براي تحصيل، اگر با قصد قربت و قصد خدمت به جامعه و همنوع و خانواده همراه باشد، و اگر به قصد حفظ حيثيت انسان و تأمين آسايش همنوعان صورت گيرد، جهاد در راه خدا محسوب ميشود. آنگاه اين قصد سبب ميگردد كه انسان در اين راه با دقت بيشتري قدم بردارد. چه بسا وجود اين قصد انسان را محدود ميكند؛ ولي راه موفقيتآميزتر و نتيجه بخشتر است. درآيه ديگر ميخوانيم: . دعوت پيغمبر را سبب زندگي شمرده است. با كمال تأسف متدينين امروز معتقدند كه دين فقط براي مرگ است. به اين سبب، جوانان كه تصور ميكنند دين با راه زندگي، با كار و كوشش، و با تلاش براي تأمين آينده هماهنگي ندارد، از دين اعراض ميكنند. در حالي كه به طور مسلم ميتوان گفت اسلام و يا هر دين خدايي، هيچ يك از غرائز اصلي و احتياجات ضروري انسان را منع نكرده است. از خوردن و آشاميدن جلوگيري نكرده است. بلكه گفته است، راه صحيح را براي خوردن و آشاميدن انتخاب كنيد! تجاوز نكنيد! افراط در خوردن نكنيد! عيناً همان ترتيب را در غريزه جنسي انسان مشاهده ميكنيم. به هيچ وجه از اين غريزه منع نشده است. در اسلام جلوگيري از اين غريزه و ساير غريزه هاي زندگي انساني، رهبانيت ناميده شده و گفته شده است: ؛ ليكن از تجاوز به ناموس غير و از افراط در اين امر منع شده است. اين غريزه نيز مانند خوردن و آشاميدن است. بهره بردن از زيباييهاي زندگي، و بهره بردن از نعمتهاي الهي، به طور معقول و منطقي نه تنها بي اشكال است، بلكه در بسياري از آثار وارد از اهل بيت ديده ميشود كه مرغوب و محبوب خداوند است. پس ميتوان راهي را رفت كه بدن انسان لذت برد، روح انسان شاد باشد، افكار انسان آرامش يابد، و در عين حال خويشان انسان خشنود باشند. چه امتيازي ميشود داد به كساني كه يك قسمت بزرگ از وجود خود، يعني فطرت خداجويي را كنار گذارند، و يا غرق در شهوات شوند، و يا از حريم اجتماع و زندگي اجتماعي كناره گيرند؟
درس بايد خواند، مرد اجتماع بايد بود؛ در عين حال مرد ديندار هم ميتوان بود! همه اينها با هم جمع ميشوند، بلكه همه اينها يك راه است. آرامشي كه در نتيجه نماز، و رضايتي كه در نتيجه روزه براي انسان حاصل ميآيد، نه تنها زحمت مختصري كه در راه به پا داشتن اين عبادات ميكشد را جبران ميكند، بلكه آرامش، آسايس و نوري در قلب انسان پديد ميآورد، كه توفيق وي را در هدفهاي تحصيلي او نيز تأمين ميكند. تصور ميكنم كه با كمال وضوح ميتوان دريافت كه عبادات با تمرين، بسيار آسان ميشود. انساني كه خاشع بود، با كمال سهولت به عبادات مختصري كه از طرف خداوند بزرگ به او تكليف شده است، گردن مي نهد.
آنچه ميتوانم بر مطالب گذشته خود بيفزايم، اين است كه هرگاه اشكالي در يكي از بحثهاي ديني بر تو و يا براي يكي از دوستانت پيش آمد، با نهايت خوشوقتي آماده جواب دادن به آنها هستم. اصولا اين قسمت از مكاتبات را از بهترين وظايف خود ميدانم. تو خود ميداني كه در هفته متجاوز از 7 ساعت در مدارس اينجا و بيروت با جوانان سر و كله ميزنم. به آنها گفتهام كه در سالن را ميبنديم و دهانها را ميگشاييم. آنچه ميتوانيد، سوال كنيد و من آماده پاسخ دادن به آنها هستم. به نظر من، سعي در اصلاح جوانها بسيار ارزشمندتر از سعي در اصلاح بزرگسالان است؛ چه، آنها با عبادت خوي گرفتهاند و از آنها اميدي براي ساختمان مستقبل (آينده) نيست. آينده ما به دست تو و امثال تو از جوانهاست. اميدواريم كه از تنگ نظري قديميان و از تندروي امروزيان، كه نتيجه و عكسالعمل آن افراط بوده است، بر حذر باشيد. اميدواريم كه دنيايي كه نسل شما ميسازد، دنيايي آزاد و آباد و آسوده باشد. دنيايي باشد كه در آن عدل و حق و خير، همراه ايمان و علم ديده شود؛ دنيايي كه ما بتوانيم ايام پيري خود را با كمال راحتي و آسايش در آن بگذرانيم، و اميدوار باشيم كه فرزندانمان آيندهاي سعادتمند دارند.تو را به خدا ميسپارم، و با اين جمله از تو خداحافظي ميكنم: اميدوارم كه هميشه خوش و موفق باشي و ما را فراموش نكني! اين آيه را به وسيله اين نوار در گوش تو ميخوانم: و الله خير حافظا و هو ارحم الراحمين. اين آيه خطاب به پيغمبر است و او را بشارت ميدهد، خدايي كه قرآن را بر تو نازل و واجب كرده است، به طور حتم تو را به سرانجام مقصود ميرساند. او بهترين پناهنده و مهربانترين مهربانان است.آري؛ راهي كه پيغمبر ميرود، راهي كه در راه حق و خير و عدل باشد، قدمهايي كه با تدبير و با علم توام باشند، حتما به سرانجام خواهند رسيد. اين آيه براي ما تفالي است از وضع آينده تو!
خداحافظ و نگهدار تو!
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]