تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836162044
آموزش ماها یوگا ( بررسی برای یافتن خویش )
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ـ توجه : تمرینات ماهایوگا علی رغم تشابه اسمی با یوگا دو بحث کاملا جداگانه هستند.
در صورتی که این مطلب در سایت قرار بگیرد از آن تاریخ به بعد هر هفته یک بخش از کتاب ((من که هستم؟)) از سری تعلیمات گورو ((شری باگاوان رامانا ماهاریشی)) مربوط به بررسی و تمرین برای رسیدن به روشن بینی مطلق را در بخش متافیزیک خواهیم داشت.
تلاش زیاد بشر تا کنون صرف دانستن مطالبی در خارج از وجود خویش شده است. تحقیقات بسیار و انتشارات بی نهایتی درباره آفرینش ، تکامل ، طبیعت ، جهان ، مرگ ، ستاره ها ، ماه و غیره انجام گرفته است. تمدنهای بسیار و با شکوهی آمده و رفته اند ، ولی بشر همچنان در سردرگمی و عدم آگاهی در مورد خویشتن باقی مانده است.چرا؟ در حالی که بشر در تلاش هایش برای غلبه بر طبیعت ، مسائل تاریخی ، جغرافیایی و نجومی به پیشرفت های بسیار چشمگیری نائل شده است ، هنوز نمیداندکه خود او واقعا کیست و چیست؟
● تکنیک ((من کیستم؟))طراح این سوال نهایی است
ـ توجه : تمرینات ماهایوگا علی رغم تشابه اسمی با یوگا دو بحث کاملا جداگانه هستند.
▪ توفیق بیداری:
((ماهاریشی)) یکی از شناخته شده ترین و محترم ترین سیج های هند است که از یازده سالگی تجربه سامادی را داشته و در هفده سالگی به روشن بینی رسیده است. ماهاریشی زندگی اش را در بازشناسی ارزش سکوت ، سکوت تابان در کوه مقدس آروناچالا در جنوب هند سپری کرد.هزاران نفر از جویندگان حقیقت و معنویت ، از طریق و راه او به درجات بالاتر آگاهی و بسیاری نیز به روشن بینی رسیده اند.اکنون نیز روزانه صدها نفر از سراسر هند و اقصا نقاط جهان به دیدار ((اشرام)) او می آیند ، تا از برنامه غنی که هر روزه صبح و عصر در اشرام او برگزار میشود و از سکوت بی نظیر آن مکان مقدس ، برای رسیدن به درجات بالاتر آگاهی برخوردار شوند.
زیبایی تعالیم ماهاریشی در سادگی و قابل فهم بودن این تعالیم برای مردم عادی است.هر کلمه او حقیقتی را که هر فرد در زندگی روزمره خود تجربه میکند ، جلوه گر می سازد.او میگوید همانگونه که حقایق مربوط به گرسنگی ، خواب و رویا را همه تجربه می کنند ، حقیقت وجود نیز باید در دسترس همگان در هر زمان ، مکان و شرایطی قرار بگیرد.
او میگوید: حقیقت یعنی واقعیت موجود ، نه چیز ایده آل و تخیلی. حقیقتی که درون هر انسان موجود است ((نور آگاهی)) است و هیچکس نمیتواند ادعا کند که این حقیقت را نمیداند. حتی انکار این حقیقت ، نشاندهنده وجود آنست.
خداوند بشر را تصویری از خویش خلق نمود و این نشانده آن است که وجود بشر الهی است ، ذات الهی بشر فنا ناپذیر است و فقط ممکن است مدتی با غبار جهالت پوشانده شود ، ولی میتوان این ذات الهی را از زیر غبار بیرون آورد و با نور آن دنیا آن را روشن کرد. ماهاریشی بر خلاف سایر فلاسفه علاقه ای به قبول یا رد تئوری ها نداشت.هنگامی که سوالی مطرح میشد بجای جواب لفظی ، سوال کننده را به عمق سوال و تردیدش راهنمایی میکرد.
اگر چنین سوالی مطرح میشد:آیا تولد دوباره ای وجود دارد؟
جواب او به این صورت بود: سوال کننده کیست؟ چه کسی میخواهد در باره تولد دوباره بداند؟
● چرا درد و رنج در دنیا وجود دارد؟
این سوال را در خوابتان مطرح کنید.
ماهاریشی نمی خواست تا به این روش از پاسخ دادن طفره برود ، بلکه میخواست تا به این وسیله توجه سوال کننده را از متن به جواب واقعی که ((خود سوال کننده)) است معطوف دارد.
هنگامی که یک فرد بسیار تردید میکرد و شک داشت ماهاریشی به او میگفت: در مورد شک کننده باید تردید داشت.
شک کننده منشا تمام شک هاست ، اگر شک کننده روشن شود ، شک ها نیز بر طرف خواهند شد.
● برای چه کسی شک وجود دارد؟ سوال کننده کیست؟
تلاش زیاد بشر تا کنون صرف دانستن مطالبی در خارج از وجود خویش شده است.تحقیقات بسیار و انتشارات بی نهایتی در باره آفرینش،تکامل،طبیعت،جهان،مرگ،ستاره ها،ماه و غیره انجام گرفته است.تمدنهای بسیار و با شکوهی آمده و رفته اند ، ولی بشر همچنان در سردرگمی و عدم آگاهی در مورد خویشتن باقی مانده است.چرا؟
در حالی که بشر در تلاش هایش برای غلبه بر طبیعت ، مسائل تاریخی ، جفرافیایی و نجومی به پیشرفت های بسیار چشمگیری نائل شده است ، هنوز نمیداندکه خود او واقعا کیست و چیست؟
تکنیک ((من کیستم؟))طراح این سوال نهایی است.
● مهمترین سوال او اینست که واقعیت درونی انسان چیست؟
نوشته ها میگویند که واقعیت درونی انسان (( سات ، چیت ، آناندا ، سوآرو پا)) به معنی((آگاهی ، دانش ، و شادی)) است و او با خداوند در وحدت و یگانگی می باشد.این تعریف فوق العاده است ولی آیا بشر آنرا درک میند؟
ماهاریشی روی منشا مساله میرود و توجه را روی منشا تمام تجربیات ، که ((تجربه کننده))است میگذارد.او میگوید : طبیعت واقعی بشر شادی است ، هر انسانی بدون استثتا و به طور آگاهانه یا نا آگاهانه به دنبال شادی است.
بشر همواره خواهان شادی مطلق و جاودان ، مبرا از هر نوع رنگ ناشادی است.شادی غریزه واقعی بشر است و تلاش او برای کسب شادی ، تلاش نا آگاهانه ی او برای یافتن واقعیت خویش است.خواسته و آرزوی بشر برای شادی نشان دهنده همیشگی بودن شادی در خود او (خود بزرگ یا خویشتن خویش) می باشد. در غیر اینصورت چنین خواسته ای را به طور مداوم نداشت.
اگر سردرد طبیعی بشر بود ، هیچکس برای رهایی از آن تلاش نمیکرد ، ولی هرکس که مبتلا به سردرد می شود ، نهایت تلاشش را برای خلاصی از آن انجام میدهد.زیرا تجربه لحظات بدون سردرد را نیز داشته است.
بشر تنها به دنبال چیزهای طبیعی است ، شادی در طبیعت انسان است و به این جهت او به دنبال شادی است .
آموزش ما بر این اصل استوار است:
من جسم نیستم.من ذهن نیستم. زمان و مکان برای من محدودیتی ندارد. من ماوراء زمان و مکان هستم. من همیشه و در همه جا هستم.
ما آگاهی مطلق و بی حد و مرز هستیم ، ما در حد کمال و کاملا آزاد هستیم و از حقیقت و آزادی مجزا نمی باشیم.
وجود ما هم اکنون همان چیزی است که همواره به دنبال آن گشته ایم و دیگران بدنبال آن هستند.
راهنمایی های ماهریشی برای رسیدن به این اصول بسیار ساده و لذتبخش است.
● کاملا آرام ، مطلقا آرام باشید ، خود را خواهید یافت .
توفیق روش ماهاریشی در سراسر جهان طنین انداز شده است.کسانی که زندگی خود را وقف یافتن خویش ، آرامش و حقیقت کرده اند ، از مواهب این روش برخوردار گشته اند .
((شری پونچا)) مرد خانواده ای از پنجاب غربی که بدنبال یافتن حقیقت خدا و روشن بینی است به سراسر هند ، مهد دانش ودائی سفر کرده است. وی بالاخره در سال ۱۹۴۴ گمشده خویش را در حضور ((شری باگاوان را مانا ماهاریشی)) و در سکوت او می یابد. از آن پس پونجا که وی را ((پاپاجی)) لقب داده اند ، هر روز زندگی اش را وقف رساندن پیام استاد ماهاریشی (پیام آزادی او)به دنیا کرده است.
در سال ۱۹۹۰ ((گانگاجی)) معلم خویش ((پاپاجی)) را در کناره رود مقدس گنگ در هندوستان ملاقات نمود . در این ملاقات رضایت حقیقی که در سراسر زندگی به دنبال آن می گشت و برای کسب آن تلاش می نمود برایش آشکار گردید. با تایید روشن بینی او پاپاجی از وی خواست تا این رسالت برای غرب انجام دهد.
از آن پس گانگاجی این رسالت را با مهارت و صبر بسیار به انجام رسانید و پیام ماهاریشی را به گوش دنیا می رساند.
((ست سانگ))های گانگاجی همه هفته از تلوزیون های امریکا ، اروپا و استرالیا پخش می شود.خود او نیز مرتبا در سفر به دور دنیا است و با بر پاداشتن ست سانگ ، این پیام را حضورا در سراسر جهان پخش می نماید.
گرفتار در گرداب تولد و مرگ ، با طی تناسخ و رفتن از گونه ای به گونه ی دیگر ، از میان ۸.۴۰۰.۰۰۰ گونه مختلف زیستی ، یکی به صورت آدمی اشرف مخلوقات تکوین می یابد.
با این حال انسان هنوز قریضه دیرینه و قوی حیوانی را حفظ کرده و نمیتواند خوب را از بد بازشناسد.انسان اولیه بر اثر درد و رنج بالاخره ، قدرت مطلق را میشتاسد و برای رهایی از دردهایش شروع به نیایش به دگاه خداوند میکند.رحمت خداوند شامل او میشود ، زیرا خداوند انسانهایی را که به او روی آورده اند مایوس و نا امید بر نمی گرداند.
به این ترتیب اعتقاد به خداوند در او شکل می گیرد و سپس طبق عادت ، حتی زمانی که دردی در وجود ندارد ، خداوند را نیایش می کند.به این ترتیب راه اخلاص پی ریزی می شود.بعد ها برای بر آورده شدن خواسته های دنیوی و یا رفتن به بهشت ، عبادت و پرستش به خدا را انجام میدهد. غافل از اینکه هدف از تولد انسان ، رهایی از حلقه مرگ و زندگی میباشد.
در ابتدا عبادت را به صورت انجام ((پوجا)) و سپس با خواندن آهنگ های مذهبی آغاز میکند. در ابتدا عبادت را با فاصله و سپس بطور مکرر و دائم انجام می دهد ؛ همچنین به ذکر و تکرار نام های مقدس خداوند می پردازد تا دائما خداوند را به خاطر داشته باشد.
اگر این اعمال با اخلاص فراوان و فقط در راه خدا انجام شود ، موجب خشنودی خداوند شده ، او را به سوی رستگاری هدایت خواهد کرد . در ریبهو گیتا آمده است: فقط کسانی که با عبادت و اخلاص زیاد ، شامل رحمت (( لرد شیوا )) گردیده اند ، به آگاهی وحدت میرسند.
در (( پانچاداسی دایانا دیپیکا )) آمده است که : فقط کسانی که در چند زندگی قبل ، اعمالشان در جهت رضای خدا بوده است ، به پختگی لازم جهت انجام تمرینات ماهایوگا رسیده اند.
(( بهاگاواد گیتا )) بر روی اعمالی که برای رضای خدا و بدون توجه به نفع شخصی انجام میشود ، بسیار تکیه می کند و آن را راه رسیدن به (( جنانا )) و سپس رهایی میداند.
ماهاریشی در قطعه سوم از (( اوپادسا سارا )) می گوید : اعمالی که برای نفع شخصی نیستند و در راه رضای خدا انجام میشوند ، راه انتخابی فرد را تصحیح میکنند و فرد را به سوی رهایی رهنمون می شوند.
در حالیکه انگیزه قبلی فرد رفتن به بهشت یا تولد بهتری در زندگی بعدی بوده است ، کسی که نتیجه کارهایش ( میوه اعمالش ) را به خداوند تسلیم می کند و هیچ چیزی را برای خود نمی گذارد ، به طور خود به خود به سوی (( جنانا مارگا )) رانده میشود. همینکه فرد کاری را برای رضای خدا انجام میدهد ، این عادت در او ایجاد میشود و حتی کارها ، تکالیف و وظایف روزانه اش را نیز با فکر خدمت به خدا انجام می دهد.
حتی مراقبت از خانواده و کارهای معیشتی خویش را نیز با فکر خدمت به خدا انجام می دهد . به این ترتیب کم کم وابستگی های اضافی نسبت به خانواده ، دوستان ، و… نیز از بین خواهند رفت .سپس حتی اینطور فکر خواهد کرد : تا کنون چندین بار زندگی کرده ام و در هر زندگی پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، همسر و فرزندانی داشته ام ؛ آیا اکنون باید نگران آنها هستم؟ بنا بر این همین آرامش و عدم نگرانی برایش در همین زندگی پیش می آید و همه چیز را به خداوند می سپارد.
این عدم وابستگی موجب رشد معنوی او به سوی رهایی از خواسته های اضافی ( ویرا گیا ) و افزایش خواسته برای رهایی می گردد.
● فصل اول کتاب ماهایوگا :
این فصل شامل ۲۳ قسمت فلسفی و عملی است که در هر بار ارسال ۵ بخش از آن را ترجمه میکنم.
▪ جنانا یوگا
▪ هفت مرحله ی جنانا یوگا برای رسیدن به روشن بینی
▪ گورو
▪ نعمت و توفیق
▪ عبادت و ستایش خداوند
۱) جنانا یوگا
در جنانا یوگا ۲ بخش وجود دارد:
الف) ((دایانا مارگا)) : این بخش در مورد مدیتیشن بر روی یکی از ((ماهاواکیاها)) ، (من خود بزرگ هستم ) میباشد.
ب) ویچارا مارگا : ماهاریشی این را ماهایوگا می نامد ، ماهایوگا مستقیم ترین راه برای تمرکز ذهن و از بین بردن افکار اضافی و رسیدن به آرامش مطلق است.
ماهاریشی تمام طرح ماهایوگا را در (( بررسی در خویش )) به صورت زیر خلاصه میکند:
اگر تکنیک بررسی برای یافتن خویش بطور منظم و پیوسته ای انجام شود ، معدوم شدن ذهن حاصل می شود و معدوم شدن ذهن نتیجه تمام کوشش هاست . افرادی که در این مرحله قرار دارند ، هرگز از این موقعیت منحرف نمی شوند . این حالت ساکن ماندن ، (( مونا )) میباشد . تمام تمرین ها ( ساداناها ) برای تمرکز ذهن میباشند ، زیرا فکر کردن ، خواستن ، نفرت داشتن و … همه اشکال مختلف تغییر شکل ذهن هستند و حالت طبیعی خود بزرگ ( ذهن خالص ) نمی باشند.
تنها مرحله ثابت و تغییر ناپذیر ذهن ، حالت طبیعی ذهن میباشد و تا زمانی که این مرحله ساکن بودن ذهن کاملا تثبیت نشده باشد ، ضروری است تا ۲ قسمت مهم و اساسی زیر را طی تمرین ( سادانا ) رعایت نماییم:
الف) قطع نکردن ار تباط با خود بزرگ.
ب) عدم آلودگی ذهن با افکار.
۲) هفت مرحله جنانا یوگا برای رسیدن به روشن بینی
در جنانا یوگا هفت مرحله ( هندی = بهومیکا) به شرح زیر وجود دارد:
الف) ((سوبچا)) : این مرحله شامل عدم وابستگی به زن و فرزندان ؛ خواسته برای رهایی (هندی = موموک شوتوا ) و خواسته ای که در فرد بیدار میشود : (( آیا من باید در جهالت باقی بمانم؟…من باید ((جنانا شاسترا )) را مطالعه کنم و در جستجوی مجاورت با کسی که به روشن بینی رسیده است باشم . ))
ب) ((وی چارانا )) : این مرحله شامل زندگی در مجاورت فردی که به روشن بینی رسیده است و مطالعه ی دائم و جدی ((جنانا شاسترا ها )) میباشد.
ج) (( تانو مانازی )) : این مرحله شامل اعتقاد کامل به متون و تعلیمات کسی که به روشن بینی رسیده است و انجام تمرین ( سادانا ) یا مدیتیشن می باشد که موجب نازک شدن ذهن ( ایگو ، منیت ، نفس اماره ) و ضعیف شدن آرزو برای تملک بر اشیاء و اشخاص میباشد.
د) (( ساتواپاتی )) : در این مرحله فرد نسبت به آنچه که توسط حواس ۵ گانه قابل لمس است ، بی تفاوت میگردد. با تمرین سه مرحله فوق ، ذهن تصفیه ، خالص ، پخته و رسیده میشود. و روی قلب ثابت میگردد. ( محل آتما ).
ه) ((آزام شاکتی )) : در نتیجه تمرین ۴ مرحله فوق ، ذهن خالص شده و بر روی قلب متمرکز میشود که خلوص ( ساتواگونا ) را به دنبال خواهد داشت .
و) (( پادار تابهاوانا )) : بر اثر تمرین ۵ و رسیدن به خلوص ، فرد چنان تحت تاثیر آتمان ( قلب ) قرار میگیرد که از هر چیز درونی و بیرونی که در اطرافش میگذرد بی خبر است و فقط کارهایی را که برایش پیش می آید انجام میدهد .
( توضیح اضافی : امداد و راهنمایی از غیب که توسط حواس ۵ گانه قابل لمس نیست .)
ز) (( توریا )) : با تمرین ۶ مرحله ی فوق ، به مدت طولانی ، فرد به طور ثابتی در (( آلتمان )) ، سکنی میگزیند و دنیا برای او مفهوم متفاوتی خواهد داشت.
۳) گورو
(( خدا )) ، (( گورو )) و (( خود درونی )) ، همه یکی هستند. زیرا خداوند در درون هر انسان زنده ای هست .
( توجه : اگر من ماهاریشی را گورو خطاب میکنم به حساب کفر و الحاد منظور نکنید ، گورو در واقع کسی است که ارتباطش با خداوند به بالاترین حد رسیده و من از وی برای رسیدن به درجات آگاهی کمک می گیرم . )
توضیح اضافی:
در تمام متون مذهبی هندو ذکر شده است که وجود گورو ، ضروری است و معمولا هیچ کس نمیتواند بدون کمک (( جنانا گورو )) ، تمرین های (( جنانا یوگا )) را آغاز کند و این امر در کتاب مقدس و مورد احترام هندی ها (( بهاگاواد گیتا )) فصل ۴ قسمت ۳۴ تصریح شده است.
در ضمن اگر دوستانی از سایر ادیان علاقمند باشند میتوانم نمونه هایی از کتب : قرآن ، اوستا ، انجیل و زبور نیز در مورد نیاز به گورو ذکر کنم . ( در مورد کتاب تورات و متن آن به دلایل شخصی هیچگونه اطلاعاتی ندارم . )
(( شری باگاوان رامانا ماهاریشی )) ، در تکنیک ماهایوگا در ضمینه بررسی برای یافتن خویش می گوید : در نتیجه اعمال غیر خودخواهانه و در راه رضای خدایی که فرد در چندین زندگی گذشته انجام داده است ، ذهنش خالص می شود و در نتیجه بعنوان سالک ، با (( گورو ))ی خویش برخورد می کند و از او دستورات لازم ( هندی = اوپادسا ) را دریافت میکند و در نتیجه تمرین مرتب ، لاینقطع ، زیاد و به مدت طولانی به (( رهایی )) میرسد .
گاه در مورد تعداد کمی از سالکان با جدیت چنین اتفاق می افتد که آنها راهنمایی های لازم را از طریق دلشان توسط ((گورو)) دریافت می کنند و تمرین را با اعتقاد و خلوص تمام انجام می دهند.
داستان هایی در این مورد وجود دارد از جمله داستان زیر:
(( درنا چاریا )) ، استاد تیر اندازی ((آرجونا )) ( آرجونا = قهرمان کتاب مقدس بهاگاواد گیتا ) در ذهن شخصی به نام (( اکالاویا )) ظاهر شد تا اکالاویا را به عنوان مرید خود بپذیرد و به او تیر اندازی یاد دهد . اکالاویا بدون اینکه خود را ببازد ، تصویری از درنا چاریا را در جنگل و در نزدیکی محل زندگی خود ساخت و هر روز این تصویر را با خلوص بسیار و به مانند اینکه واقعا در مقابل گوروی خود قرار گرفته است ، ستایش می کرد و در مقابل این تصویر به تمرین تیر اندازی میپرداخت ، به حدی که در این زمینه بسیار ماهر شد و می توانست با آرجونا برابری کند .
یکروز هنگامی که آرجونا و درناچاریا در جنگل راه می رفتند و سگ آرجونا در پی آنها می آمد ، بجایی از جنگل رسیدند که اکالاویا مشغول تیراندازی بود . اکالاویا سگ را نشانه گرفت ؛ تیر چهره ی سگ را سوراخ کرد و در قسمت عقب سگ متوقف شد . سگ تیرخوره به طرف صاحبش آرجونا دوید و آرجونا با دیدن سگش در این وضعیت از درناچاریا پرسید ؛ شما این فرم تیر اندازی را فقط به من یاد دادید و گفته ای که آنرا به هیچکس دیگر نیاموخته اید ؛ اکنون میبینید که فرد دیگری همین تکنیک را دارد .
درناچاریا به او گفت : بیا برویم و ببینیم که او کیست ؟
وقتی آنها به اکالاویا رسیدند ، او در مقابل گورو که اکنون حضورا در مقابل او ایستاده بود با هراس بسیار به خاک افتاد . وقتی درناچاریا از او سوال کرد که این نحوه تیر اندازی را چه کسی به او آموخته است ؟ وی انگشت اشاره را به سوی درناچاریا برگرداند و گفت : شما . گورو جوابی نداد و چون او را رقیبی برای آرجونا می دید ، از اکالاویا سوال نمود ؛ هدیه تو برای استاد چیست ؟
اکالاویا پاسخ داد : من آماده ام تا هرچه را که از من بخواهید به حضورتان تقدیم کنم ، درناچاریا از او انگشت شست دست راستش را درخواست کرد و اکالاویا بدون هیچگونه درنگ و تردید کارد شکاری خود را بیرون کشید ، انگشت شست دست راست خود را برید و با تواضع بسیار به حضور استاد تقدیم نمود . با توجه به اینکه انگشت شست دست راست برای تیراندازی او بسیار ضروری میباشد ، این داستان بخوبی درجه اعتقاد و خلوص نسبت به گورو را نشان می دهد که بدون آن پژوهنده نمی تواند به چنان درجه عالی برسد .
در (( پورانا ))های مختلف و در داستان های متفاوت از مقدسین گفته میشود که وقتی سالک به پختگی لازم میرسد ، خداوند وسیله ای را فراهم میکند تا او با گورویش ملاقات نماید و حتی یک کلمه اتفاقی از دهان استاد ، برای او بسیار با ارزش و گرانقیمت و راهنماست و بر روی آن کار خواهد کرد تا به درجه رهایی برسد .
هنگامی که مقدس (( تایو مانا وار )) ، به پختگی لازم رسید ، گورویی در مقابل او ظاهر گردید و برای مدت کوتاهی با او بود . در زمانی که آنها با هم بودند ، تعلیمی از طرف استاد به او داده نشد . زمانی که استاد میخواست او را ترک کند ، وی مصرانه از استاد راهنمایی خواست . استاد به او گفت ؛ ساکت باش . سالک این جمله را به عنوان تمرین ( اوپادسا ) تلقی نمود و ساکت بودن را به مفهوم آرام و ساکت نمودن ذهن تلقی کرد . هرکس دیگری ممکن بود این جمله را به مفهوم تنفر استاد در مقابل اصرار وی تلقی نماید ، ولی برای ذهن پخته ی تایوماناوار این جمله به شکل دیگری عمل کرد ، او این جمله را به عنوان دستورالعمل واقعی ( اوپادسا ) تلقی نمود و آرام نمودن ذهن را به طور مرتبی تمرین کرد ، تا بصورت فردی بسیار برجسته در زمینه روحانیت در آمد .
همچنین برخی از روح های پخته و رسیده ای که دستور العمل اوپادساهای لازم را در زندگی های قبلی خود دریافت داشته اند و تمرین سادانای خود را در زندگی قبلی نیمه تمام گذاشته اند ، از همان مقطع و بدون احتیاج به کمک ، گوروی شخصی شروع خواهند کرد و به رهایی خواهند رسید .
و کسانی که در زندگی های قبلی به پختگی های لازم رسیده اند تا بتوانند به خود درونی خویش به عنوان گورو بنگرند و از آنجا دستورات و راهنمایی های لازم را دریافت نمایند ، به گوروی خارجی احتیاجی ندارند و از ابتدا به خود بزرگ درونی خویش ، به عنوان گورو مینگرند . در ضمن تمرین سادانا و در سکوت عمیق آگاهی ، در جایی که فکر وجود ندارد صدای درونی با آنها سخن گفته و آنها را راهنمایی می کند . این امر در مورد سالکان پخته ای که تماسشان با گوروی شخصی به هر دلیل قطع شده است ، نیز اتفاق می افتد و بر این اساس چنین اشخاص پیشرفته ای بدنبال جستجو برای گوروی جدید نمی روند و دستورات لازم را از درون خویش دریافت می نمایند.
شری باگاوان در این زمینه و در پاسخ به فرد امریکایی که از اشرام او دیدن می کرد چنین گفت :
سوال : ممکن است مرا راهنمایی کنید و پیامی بدهید تا بدانم چگونه و چه چیزی میتواند در غیبت شما و در زمانی که از شما دور هستم به من کمک نماید ؟
جواب : آنطوری که فکر می کنید گورو ، در خارج از شما نیست ؛ او در درون شما و در واقع خود بزرگ شماست . این حقیقت را تشخیص دهید و در درون خود به جستجوی آن بپردازید ؛ گورو را در آنجا خواهید یافت ، سپس تماس دائمی با گورو خواهید داشت ، پیغام همیشه در آنجا هست و گوروی درونی هرگز ساکت نمی باشد و هرگز شما را رها نمیکند . شما نیز نمیتوانید از گوروی درونی دور شوید.
در تکنیک ماهایوگا و با پیشرفت در تمرین سادانا ، فرد به طور طبیعی عادت نگاه کردن به خود بزرگ درونی به عنوان گورو ، را پرورش خواهد داد و اگر عبادتی را انجام میدهد ، همیشه بسوی خود بزرگ درونی خواهد بود و تفکیکی بین خدا ، گورو و خود بزرگ درونی ، قائل نیست. زیرا توجه او بسوی خدایی خواهد بود که در درون او و هر موجود زنده ای یافت میشود .
۴) نعمت و توفیق :
لطف ، رحمت و کرم خداوند چیست ؟
ماهاریشی در این زمینه گفته اند : لطف ، رحمت و کرم جزء خصوصیات و از کارهای خداوند است ؛ همیشه وجود دارد و حتی برای یک لحظه هم قطع نمی گردد ؛ مانند انوار خورشید است که از خصوصیات خورشید میباشد و برای یک لحظه هم پخش این انوار متوقف نمی شود .
ولی دریافت لطف ، رحمت و کرم خداوند ، بستگی به گیرندگی و آمادگی فرد برای پذیرش دارد .
چه چیزی باعث گیرندگی و پذیرش فرد برای دریافت لطف ، رحمت و کرم خداوند میشود ؟
▪ ذهن صاف و خالص شده ( سودها چیتان )
چگونه ذهن خالص و تصفیه میشود ؟
به طرق مختلف :
ـ خدمت کردن به انسانها
ـ مهر ورزیدن صادقانه و بدون چشم داشت به انسانها
ـ احساس همدردی با انسانها و در نتیجه انجام کارهای خیر ، بدون چشم داشت به هیچگونه پاداش
ـ تغذیه سالم ، ساده و گیاهی ؛ استفاده از شیر و لبنیات ، امساک و پرهیز از خوردن گوشت بخصوص گوشت قرمز
ـ استحمام روزانه ، نظافت روزانه بدن و البسه
ـ انجام حرکات بدنی ، ورزش ، پیاده روی ، یوگا
ـ ماساژ بدن
ـ انجام تمرین های تنفسی پرانایاما
ـ استفاده از هوای پاک و سالم خارج از شهر و کوهستان ، لااقل در تعطیلات .
ـ عبادت خداوند
ـ خواندن اذکار مذهبی
ـ تکرار و ذکر نام های مقدس
ـ مدیتیشن و یوگا
ـ استحمام در آب های مقدس
ـ اقامت در اماکن مقدس
ـ بودن در حضور افرادی که به روشن بینی رسیده اند
همانطور که شاگردان مدرسه با اتمام هر کلاس برای رفتن به کلاس بالاتر آماده میشوند ؛ به همین ترتیب نیز با انجام هر یک از کارهای گفته شده در لیست فوق ، ذهن متدرجا خاص و تصفیه شده ، برای رفتن به مرحله بالاتری از تکامل و انجام کارهای دیگر لیست آماده می گردد.
لطف ، رحمت و کرم خداوند ، باعث هدایت و کمک فرد برای شروع و پایان هرمرحله و رفتن به مرحله بالاتر خواهد بود و وقتی فرد در انجام این دستورات جدی باشد ، لطف ، رحمت و کرم خداوند نیز سریعتر تظاهر میکند . با افزایش اخلاص ، تکرار و ذکر نام های مقدس ( مانتراها ) و مدیتیشن ، آمادگی فرد برای پذیرش الطاف خداوند بیشتر و بیشتر میشود .
فرد دریافت این الطاف را تجربه میکند و هر چیز خوب از مادی یا معنوی را سایه ای لطف خداوند میبیند . این تجربه ، به نوبه خویش موجب تسلیم مطلق در برابر ذات پروردگار میشود و هر نوع فکر آگاهانه ای را برای نقشه کشیدن دفع می کند ، زیرا کاملا به بزرگی و مهربانی و لطف خداوند ایمان آورده است و میداند که خداوند مانند مادری مهربان از کلیه منافع او مراقبت خواهد کرد .
۵) عبادت و ستایش خداوند:
مومنین دودسته اند :
الف) (( ساگونا اوپاساکا )) : مومنینی که خداوند را به صورت فرم و شکل مشخصی میبینند و ستایش می کنند ؛ ستایش آنها (( آنیا باکتی )) خوانده میشود ، یعنی ستایش به خدایی که در خارج از وجود فرد است .
ب) (( نیرگونا اوپاساکا )) : مومنینی که خداوند را بدون فرم و شکل مشخصی میبینند و ستایش می کنند ؛ ستایش آنها (( ان انیا باکتی )) خوانده میشود ، یعنی عبادت در مقابل خدایی که در خارج از وجود فرد نیست .
عبادت فرم اول ، قبل از عبادت فرم دوم اتفاق می افتد ؛ زیرا در عبادت فرم اول فرد آمادگی و پختگی لازم را ندارد تا خداوند را در درون خود ببیند و تجربه کند . تکرار مرتب ستایش و نیایش به درگاه خداوند و تکرار مرتب مانترا های مربوط به جلوه ای که مومن برای خدا برگزیده است ، موجب پیشرفت فرد از مرحله اول ، به مرحله دوم میشود .
در فلسفه هندی ، ستایش و نیایش خداوند معمولا به فرم اول و با ستایش در مقابل جلوه های مختلف خداوند آغاز میشود و برای هریک از این جلوه ها ، معابد مختلفی وجود دارد و مجسمه هایی از آن جلوه های خاص خداوند را در این معابد قرار داده اند . این جلوه ها از زمان های دور برای هندی ها آشنا بوده اند .
از جمله این معابد : تیروپاتی ، پالانی ، مادوری ، چیدام بارام ، رامش و ارام در جنوب هند ؛ تعدادا زیاد دیگری از این معابد نیز در سایر مناطق هند هستند که در سراسر سال ، تعدادا زیادی از مومنین را از سراسر هند و سایر نقاط جهان به خود جلب میکند . با پیشرفت در ستایش خداوند به فرم اول ، زمانی فرا میرسد که فرد پختگی لازم را به دست می آورد و به طور خود به خودی به مرحله دوم میرود و به ستایش خداوند درونی ، که بدون فرم و شکل خاصی است میپردازد . با رشد در ستایش خداوند درونی از طریق مدیتیشن ، ارتباط با خداوند درونی محکمتر می شود ؛ از این به بعد هر کاری که انجام میدهد ، به کاملترین نحو و نیز به صورت عبادت انجام میشود .
لرد کریشنا می گوید : من در خدمت به رفاه و آسایش کسانی هستم که من را به عنوان خدای درونی خویش ستایش می کنند ( بهاگاوادگیتا فصل ۹ – قسمت ۲۲ ) . اگر چه معنی عمیقتری برای آن موجود است ، ولی این تفسیر در اینجا کافی می باشد . در فرم دوم و پیشرفته از نیایش ، اگر نیایش کننده بکوشد تا در دعاهایش چیزی را برای خود و عزیزانش بخواهد ، در تلاش موفق نخواهد شد ، زیرا ذهنش در سکوت خواهد ماند و موفق نخواهد شد که حتی یک کلمه از دعا را در ذهنش تنظیم نماید .
با تکرار این تجربه برای چندین بار ، دعایش به این صورت شکل خواهد یافت : خدایا راضی هستم به رضای تو ، خداوندا مرا آن ده که آن به .
این قسمت از ترجمه مربوط به معرفی اذکار مقدس و توضیحاتی پیرامون آنهاست . و همچنین توضیح خواب و تفسیر منطقی ارتباط خواب با رهایی و رسیدن به روشن بینی است .
جلوه های خداوند در دانش ودائی هند و مانترا های مربوط به آن :
▪ لرد گنش :
این جلوه از خداوند را به صورت سر فیل نشان می دهد که علامت قدرت ، صبر و بردباری خداوند است .این جلوه از خداوند ، برطرف کننده موانع و بخشنده موفقیت ها است .
▪ راما و کریشنا :
را ما و کریشنا ، دو جلوه از شناخته ترین و محبوبترین جلوه های خداوند در اعتقادات هندی هستند . هندی ها معتقدند که این دو جلوه خداوند ، برای راهنمایی بشر و کمک به او برای رهایی جاودانی می باشند .
جلوه های سه گانه خداوند در دانش ودائی :
۱) شیوا جلوه ای از خداوند است که ناظر بر نیروهای مخرب میباشد . هندی ها معتقدند که در پایان هر عصری دنیا تجزیه میشود ؛ به این ترتیب که کهنه از بین میرود و راه را برای نو باز می نماید .
انرژی شیوا موجب میشود که قسمت های ضعیف از بین بروند و راه را برای رشد مثبت ها هموار سازد . یوگی ها این جلوه از خداوند را ستایش می کنند .
۲) برهما جلوه ای از خداوند است که مسولیت خلقت را بر عهده دارد .
۳) ویشنو جلوه ای خداوند است که مسول نگهداری جهان ، حفظ آرامش و نظم در جهان میباشد . هاری نام دیگر ویشنو است . افرادی که مسولیت هایی را در حکمرانی جهان دارند ، به این جلوه از خداوند گرایش پیدا می کنند . نارایانا نیز نام دیگری برای ویشنو است . باگاوان نیز کلمه ای به معنی لرد و برای اشاره به ویشنو می باشد .
▪ مادر دورگا :
نشان دهنده جلوه مادر گونه الهی است . ذات الهی فاقد کیفیت و بدون حد و مرز است ؛ در عین حال محل تجمع تمای کیفیات و حد پایان مرز نیکی هاست . در حالی که جنبه های مذکر بسیار مهم هستند با این همه بایستی توسط جنبه های مونث تعدیل گردند ، مذکر و مونث مانند دو روی یک سکه هستند . بر اساس اعتقادات هندو ، برای شکل گرفتن این جلوه از خداوند ، آگاهی برهما ، شیوا و ویشنو به هم پیوسته اند . مادر دورگا را سوار بر پلنگی نشان میدهند که هشت بازو دارد و در دستهایش گل و اسلحه را برای احسان و محافظت از بشر حمل می نماید .
▪ مادر ماها لاکشمی :
لاکشمی جلوه ای از احسان و نیکی خداوند است و همانند ویشنو ، برای حفاظت و نگهداری از سه جهان می باشد . این جلوه از خداوند ، ثروت و فراوانی مادی و معنوی را به بشر ارزانی میدارد . این جلوه ی خداوند به صورت زن زیبایی که بر روی گل نیلوفر آبی ایستاده است نشان داده میشود . بازو های لاکشمی گشاده است و بیانگر بخشندگی بی حد خداوند است.
▪ مادر ساراسواتی :
این جلوه از خداوند ، عقل و دانش را به بشر ارزانی میدارد . کسانی که در زمینه هنر های خلاق و متنوع فعال هستند ، این جلوه از ذات الهی را ستایش می کنند .
▪ مادر کالی :
این جلوه از خداوند مسول تخریب و نابود سازی کیفیت های منفی در جهان فانی است .
ماها کالی یکی از وحشت انگیز ترین جلوه های الهی است و نشاندهنده خشم خداوند است که بر اثر اعمال منفی انگیخته می شود .
▪ هانومان :
هانومان جلوه ای از کمال در اخلاص میباشد هانومان بزرگترین و بدون منیت ترین سرسپرده گان لرد راما است . در آیین هندو ، هانومان به عنوان نیمه الهی محسوب میشود . وی دارای قدرت و شهامت زیادی است .
▪ گایا تری مانترا :
ستایش در مقابل خداوندی که جهان را آفریده است و شایسته عبادت میباشد . خداوندی که مظهر دانش و نور ، و از میان برنده گناه و جهالت است ؛ باشد که بزرگی او موجب روشن بینی ما گردد .
۶) ذکر تکرار مانترا ها :
هر مانترا قدرت فوق العاده ای دارد . مانترا توده ای از انرژی تابان است و با ایجاد تغییرات فکری ، موجب تغییر شکل ذهن میشود .
بر اثر تکرار مانترا ، ارتعاشات موزونی ایجاد میشود که موجب تنظیم ارتعاشات ناپایدار ۵ لایه ( ناشی از فشار افکار روزانه ) میگردد . تکرار مانترا تمایلات طبیعی فکر را تنظیم کرده و به افزایش تمرکز ذهن کمک کرده ، روح را قوی میسازد .
مانترا ها دعاهایی به زبان سانسکریت هستند . تکرار مانترا ها موجب میشود تا ارتعاشات حاصل ، از سطح کلام به سطح ذهن و رسیده ، از مرحله تلپاتی بگذرد و به سطح خالص انرژی فکری برسد .
از بین تمام زبان های موجود و رایج در دنیا ، زبان سانسکریت از بقیه به زبان تلپاتی نزدیکتر است ، زیرا نزدیکی زیادی با ۵۰ صدای اولیه در تلپاتی دارد . ( توضیح اضافی : زبان تلپاتی از ۸۰ حرف خالص و مشترک در بین تمام گونه های بشر تشکیل شده که حدود ۵۰ حرف آن به صورت کلامی هستند ، حروفی مانند : ددی ، ماما ، دد ، ات و … که عموما در بین نوزادان رواج دارند . از آنجایی که بحث ما به تلپاتی مربوط نمیشود از توضیح بیشتر خود داری میکنم . )
۵۰ حرف اولیه مستقیم ترین راه برای ایجاد تلپاتی و رسیدن به تجربیات ماورایی هستند .
در راه معنویت ، خواه از طریق اخلاص یا از راه جنانا ، قدرت تکرار مانترا و کمکی که این تکرار برای پیشرفت به سالک مینماید ، بسیار زیاد است و هیچ سالکی نمتواند پیشرفتش را بدون کمک آن عملی سازد . در همه مذاهب ، اعم از مسیحی ، بودیسم ، اسلام ، هندو و سایر ادیان گفته شده است که از شمارش دانه های تسبیح حتی در حال راه رفتن ، استفاده شود تا تکرار ذکر قطع نگردد .
چند نمونه از داستان های در مورد اثرات ذکر گفته اند به شرح زیر است :
وال میکی که ((برهمن)) بود ، به صورت دزدی قطاع الطریق و آدمکش بی رحمی در آمد ، (( سیج نارادا )) ، بر او ظاهر شد و از او خواست تا راما – ناما ، را به عنوان ذکر مانترای خود برگزیند و آنرا تکرار نماید . باتوجه به اینکه وال میکی ، در زندگی روزمره خود جانی ، دزد و بزهکار بود ، حاضر نبود کلمه راما که در اعتقاد هندو به معنی خدا است را بر زبان آورد با توجه به اینکه کلمه مورد استفاده او مارا – مارا ، به معنی بکش - بکش بود ، سیج نارادا ، از او خواست تا کلمه مارا را تکرار نماید . از آنجایی که مارا بر اثر تکرار زیاد و پشت سر هم ، به راما تبدیل میشود .
وال میکی دزد در انجام این ذکر بسیار جدی بود و در نتیجه تکرار این ذکر به درجه اشراق رسید و یکی از سیج های بزرگ و شاعر بسیار معروفی شد که نوشته اصلی کتاب معروف رامایانا که از معروفترین آثار هندوست ، از وی میباشد .
تایاگا برهمن موسیقی دان و مقدس از جنوب هند که در سال ۱۷۵۹ به دنیا آمده است ذکرش مانترای راما بود و آن را به دفعات بسیار زیادی تکرار مینمود ؛ در نتیجه به صورت شاعر و موسیقیدان در آمد . وی درویش بسیار مورد احترامی بود که در خیابان ها میگشت و آوازهای مربوط به راما را میخواند و منحصرا بر اثر ذکر و تکرار مانترایش به درجه اشراق رسید . خداوند برای نشان دادن بزرگی او به دنیا چنین پیش آورد که او جسد مرده ای را که در مقابل آن بستگانش به شیون و زاری مشغول بودند ، لمس کرد و مرده به زندگی بازگشت .این اتفاق هنگام زیارت او از تیروپاتی اتفاق افتاد .
سو آمی رامادا ، از کانهان گاد بر اثر ذکر و تکرار مانترای راما – ناما ، به درجه اشراق رسید .
تکرار نام دیتی ، به مدت یکساعت در صبح و یکساعت در شب و به مدت چند ماه ، موجب میشود که فرد به آن عادت کند و آنرا به صورت ناخود آگاه در هنگام کار و در مواقع مختلف تکرار نماید . بعد ها فرد جلوه ای از خداوند را میبیند و به این ترتیب بیشتر تشویق میشود تا مانترا را تکرار نماید و بر اثر تکرار ، شروع به شنیدن صداهایی میکند و ذهنش تدریجا به سوی منشا ( قلب ) معطوف میشود ؛ به این ترتیب از راه اخلاص به راه جنانا کشانده میشود .
در حدود سال ۱۹۴۶ خانم و آقای خانا از منطقه کامپور همراه با فرزندان خود به مدت سه ماه در نزدیکی اشرام ماهاریشی اقامت گزیدند و هر روز صبح و شام به هال می آمدند . در هنگام بازگشت ، خانم خانا از شری باگاوان سوال نمود که باتوجه به مسولیت های خانوادگی و فرزندانی که دارد ، چه نوع تمرینی را برای پیشرفت معنوی خود انجام دهد ؟
شری باگاوان فرمودند ؛ مرتبا ، حتی در هنگام کار تکرار کن : من ، من ، من و بروشور مربوط (( به من که هستم ؟ )) را روزی یکبار بخوان ، همین کافی است .
تکرار مانترای من در طی انجام کارها افکار را از ذهن دور نگه میدارد . در زمان فراغت و بی کاری تکرار آن موجب میشود تا ذهن به طور ناخود آگاه به منشا من ، جایی که استراحت گاه ذهن و منشا آن است کشانده شود . بنابراین ذهن تدریجا و به مرور زمان از میان رفته و ارتباط مستقیم با منشا من حاصل میگردد . در ابتدا وقتی مطلب مربوط به من که هستم ؟ خوانده میشود ، فرد برداشتی سطحی از آن پیدا میکند ، با تکرار در خواندن مطلب ، پیشرفت در مدیتیشن حاصل میشود و فرد به تدریج از نظر معنوی شکوفا شده و به درک عمیق از خود میرسد و در تمرین هایش نیز پیشرفت قابل توجهی می نماید .
در مورد نحوه تکرار مانترا ، (( سوآمی رامادا )) میگوید : تکرار مانترا نمی بایستی فقط از زبان باشد بلکه ذره ذره وجود انسان باید این مانترا را باور داشته و تکرار نماید.
۷) خواب
▪ خواب چیست ؟
خواب مرحله ای است که هر روز با میل به آن پناه میبریم . خواب مرحله ای است که در آن فکر وجود ندارد ، شیئی وجود ندارد ، دنیای و اختلافی وجود ندارد . خواب حالت طبیعی شادی است . هر انسانی دوستدار خوابیدن است و خود را با شادی برای خوابیدن آماده میسازد ، زیرا در خواب تجربه شادی خالص را خواهد داشت . شاید به همین دلیل است که اگر کسی را از خواب بیدار نماییم وی را بر آشفته خواهیم دید و اگر کودکی را از خواب بیدار نماییم ، عکس العملش گریستن باشد . خواب بدون رویا یا خواب عمیق ، را ((شادی خدایان)) نامیده اند .
خواب عمیق ، تجربه ((هستی خالص)) است .چنین خوابی نشاندهنده دو چیز میباشد ؛
عدم آگاهی از جهان نسبی ، که حاصل عدم دانش نسبی از اشیاء میباشد .
شادی ناشی از خواب عمیق ، که حاصل عدم وجود افکار جوشان میباشد .
در خواب عمیق بشر از هر نوع مالکیتی مبرا است ، حتی از وجود جسم خود نیز بی خبر است و از این عدم آگاهی نه تنها ناراضی نیست ، بلکه کاملا خوشحال و راضی هم میباشد . نتیجه اینکه ؛ شادی در ذات بشر است ، همه در آرزوی خواب عمیق هستند .
خواب عمیق مرحله عدم دوگانگی است ، خواب عمیق نشاندهنده فراموشی همه ختلافات است و این فراموشی به تنهایی موجب شادی است . اگر کمی دقت کنید خواهید فهید که چگونه انسانها با حوصله و دقت فراوان بستر خود را مهیا می کنند تا این شادی را کسب نمایند ، بستر راحت ، بالش های نرم ، محیط آرام و… همه نشاندهنده خواسته بشر برای خواب عمیق و رهایی از حالت بیداری است .
برای انسان معمولی همه زندگی مرحله بیداری است و کلیه فعالیت او در آن خلاصه میشود . وی خواب را نتیجه طبیعی بیداری طولانی و فشار ناشی از آن میداند ، همچنین خواب را (( مرحله تیرگی ذهن )) میداند ، در مرحله بیداری ، فرد از جسم خویش آگاه است و از این طریق تسلیم افکار ، اشیاء و رسیدن به هدف هایی میشود . این تسلیم نفس شدن او را گرفتار فعالیت هایی میکند ، زیرا اعضا ۵ گانه حسی با بیرون در تماسند . این ارتباط بین آگاهی نسبی در مرحله بیداری و آگاهی خالص مربوط به هستی واقعی ، انسان را وابسته به مرحله بیداری می سازد .
انسان معمولی به اشتباه تصور میکند که در حالت بیداری کاملا از خود آگاه و در حالت خواب کاملا از خود بی خبر است . ماهاریشی در این مورد به روشنی میگوید : رویا مخلوطی از تجربه بیداری ( جاگرات ) و خواب ( سوشو پتی ) میباشد . رویا بر اثر تاثیرات ( ساماس کارای ) دوران اتفاق می افتد و جز اینکه در حالت بیداری تجربه ای از سطوح درشت و در رویا تجربه ای از سطوح ظریف را داریم ، تفاوت آنچنانی بین بیداری و رویا موجود نیست .
در حالت بیداری ، فکر مربوط به من وجود دارد ؛ من این چنین هستم ، من آدم خوبی هستم ، این تشخیص خود به عنوان من یا جسم در خواب وجود ندارد ، بنا بر این در خواب چیزی به نام من وجود ندارد و درست قبل از بیدار شدن ، فکر و باور مربوط به من ظاهر میشود ؛ حتی احساس مربوط به وجود جسم نیز فقط بعد از فکر مربوط به من پدیدار میگردد.
▪ اختلافات اساسی بین بیداری و خواب :
وجود فکر مربوط به من ، در بیداری و عدم این فکر ، در خواب میباشد .
فکر در مورد من تمام دانش اشیاء را نیز در بر میگیرد که این فکر در خواب وجود ندارد .
آیا مفهوم آن اینست که ما در هنگام خواب وجود نداریم ؟ یا در هنگام خواب مرده ایم ؟
مطلقا خیر . زیرا پس از بیداری از خواب عمیق ، همه می گویند ؛ از خواب شب قبل بسیار لذت بردم و فرد احساس طراوت و شادابی بسیاری دارد .
تجربه خواب و بیداری هر روز برای هرکسی تکرار میشود ، در بیداری ، چشم ظاهری فرد مورد استفاده قرار میگیرد که با آن تنها اشیاء را میبیند . در مرحله خواب ، چشم درونی عمل میکند و فقط این چشم قادر است حقیقت جاودانی که در آفرینش موجوداست را بررسی نماید . اگر بتوانیم آگاهی زمان بیداری و شادی زمان خواب را با هم داشته باشیم ، به حقیقت هستی رسیده ایم . ماهاریشی این را به ما آموزش می دهد :
در مرحله بیداری ؛ بدن نام ها و اشکال درشت را مشاهده میکند.
در خواب ؛ جسمی که بر اثر ذهن به وجود آمده ، تراوشات ذهن و نام ها واشکال مربوط به آن را مشاهده میکند .
در خواب عمیق ؛ تشخیص هویت دادن با جسم از بین میرود و مشاهدات توسط چشم سوم صورت میگیرند . همین تجربه مربوط به خواب عمیق را در حالت (( ترانس سن )) مشاهده میکنیم که فرد تجربه حقیقت نهایی را خواهد داشت که با همه چیز در موافقت و همسویی خواهد داشت .
در خواب معمولی ؛ فکر وجود ندارد ، آگاهی نیز مطرح نیست .
در بیدار خوابی ؛ فقط آگاهی خالص وجود دارد و فکری وجود ندا رد ؛ به همین دلیل آنرا بیداری در عین خواب نامیده اند . مفهوم دیگر آن اینست ؛ خوابی که مملو از آگاهی است .
چگونه میتوان این تجربه ی بیداری در عین خواب را کسب نمود ؟ در خواب با خویشتن خویش ، در وحدت و یگانگی هستیم . با فکر من ، که دانش اشیاء و ذهن را بهمراه دارد از خواب بیدار میشویم ، پس ذهن حالت بیداری را اداره میکند . شادی بی پایان خواب ، در حالت بیداری از بین میرود ؛ زیرا ذهن آشکار شده و فکر من آغاز میشود . ذهن و (( منیت )) موجود در بیداری ، مانع از ادامه شادی که در خواب وجود دارد میشوند. اگر بتوانیم ذهن و منیت را کنار بزنیم ، شادی خواب را بیداری بدست خواهیم آورد .
ماهاریشی در این مورد میگوید : فکر من ، وسیله ای است که میتواند ما را به منشا وجودمان متصل نماید ، زیرا فقط من ، واقعیت وجود و هستی مارا میشناسد .
ماهاریشی میگوید : همانطور که سگی صاحبش را بو میکشد و پیدا میکند ، فکر من هم ما را به خویش خواهد رساند و سوال من که هستم ؟ مانند کلیدی است که برای یافتن خویش بکار خواهیم برد . سوال من که هستم ؟ دیوار بین مرحله بیداری و خواب را می شکند و فرد را وارد مرحله بیداری در عین خواب که حالت واقعی وجود ما است مینماید .مرحله بیدار خوابی حالتی است که پر از دانش میباشد ، در این مرحله فعالیت به صورت خود به خود و کامل انجام میشود ، زیرا در این مرحله جهان آفرینش ، من ، میباشد نه جسم ما .
فکر کردن در این مرحله توسط قلب – خورشید انجام میشود نه توسط ذهن – ماه . این مرحله ی بیدار خوابی ، آگاهی مطلق است که مثل نوری جاوید برای همیشه در درون قلب میدرخشد . ماهاریشی قلب را مرکز درخشش نور قرار داده است ؛ در طی سه مرحله بیداری – رویا و خواب ، فقط قلب به تنهایی میدرخشد . در حالی که در خواب ، درخشش این نور به صورت پنهان و ناخود آگاه است ؛ این نور در مرحله بیداری بازتابی محدود و ناچیز دارد ، مانند نور مهتاب . در اینجا یکی از توضیحات در مورد احتیاج و تاثیر بررسی در خویش را ذکر میکنیم : ماهاریشی میگوید این بررسی باعث کشف چیزی در درون شما ( قلب ) میشود که در پس ذهن است . اگر این معما را کشف کنید ، به پاسخ کلیه سوالهایتان رسیده اید .
تمام تمرینات برای خلاصی از از این دو سوال است :
۱) توهم اینکه شما بدن هستید ؟
۲) توهم اینکه شما ذهن هستید ؟
این دانش که من که هستم ، همیشه در عمق وجود دارد ؛ فقط بایستی دو سوال فوق را پاسخ دهیم ، هستی و وجود واقعی ما یعنی قلب زمینه ای است برای سه تجربه : خواب ، بیداری و رویا .
درست مانند پرده سینما ، که برای زمانی تصاویری به نمایش در می آورد ، پرده سینما همیشه و دائما در آنجا هست و گاهی تصاویر بر روی آن منعکس میشوند . پرده یاد آور هستی مطلق و ماوراء همه چیز است . میتوانید این واقعیت را (( حالت هستی مطلق )) یا (( خود بزرگ )) بنامید .
تنها این حالت ، واقعی ، پایدار و همیشگی است . حالت های ، خواب ، فعالیت ، عدم فعالیت ، دانش و جهالت همگی به صورت تجربیات گذرا هستند که بر روی آن منعکس میشوند . همانطور که در تزئینات ، کیفیت کار واقعی است و اشکال و فرم های مختلف تزئینات پدیده ای ظاهری هستند ، به همین صورت تنها هستی مطلق واقعی است و جسم ، زمان ، مکان و مراحل خواب ، رویا و بیداری جلوه های مختلفی از هستی هستند و وجود آنها وابسته به هستی مطلق است و خود به تنهایی وجود خارجی ندارند .
اگر فردی بتواند این مطلب را تجربه کند و خود را به صورت آگاهی تشخیص دهد ، به هدف نهایی رسیده است .
((خودبزرگ)) ، کوچکتر از کوچکترین و در عین حال بزرگتر از بزرگترین ، در گوشه قلب هر موجود زنده ای مخفی است . خود بزرگ به بزرگی انگشت شست هر فرد در قلب هر شخصی وجود دارد.
(( قلب به مانند غنچه نیلوفر آبی است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 718]
-
گوناگون
پربازدیدترینها