واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: چگونه موتور ميل و رغبت يادگيري در شاگردان را به حركت در آوريم؟
در زبان شيرين فارسي ضربالمثل نغزي داريم: «سالي كه نكوست از بهارش پيداست» يعني هر بهار آيينه تمام نماي فصلهاي ديگر است.
وقتي طراوت بهار را حس ميكنيم، بارش لطيفش را ميبينيم، رويش گل و گياهش را مشاهده ميكنيم و به تماشاي منظرههاي دلفريبش مينشينيم، تصويري از «سال خوب» در ذهنمان نقش ميبندد و به استقبال آن ميرويم. به استقبال سال خوب رفتن، يعني فزودن ميل به كار و تلاش و جنب و جوش و رغبت بيشتر به بودن و بهتر زيستن. در دنياي ياد دادن، «شروع خوب» ياد دهنده، «بهار درس» اوست؛ بهاري با تمام زيباييهايش، با تمام طراوت و لطافتش و با تمام پيامهاي دلفريب و رغبتانگيزش.
هيچ كس نميداند پشت در بسته چيست. وقتي كليد مياندازيم و در بستهاي را باز ميكنيم، همه چيز آشكار ميشود؛ باغي مصفا، دشتي خرم، يا زميني افتاده و بيسبزه و گل.
شروع درس معلم، همان كليدي است كه در بسته را به روي شاگردانش ميگشايد. معلم با اين كليد، هم ميتواند بچهها را دعوت كند وارد باغي باصفا بشوند و از مناظر آن لذت ببرند و هم بچهها را وادارد به زميني افتاده قدم بگذارند كه نه صفايي دارد نه ذوقي را برميانگيزد.
وقتي در اتاقي تاريك نشستهايم، هيچ چيز نميبينيم. به محض اينكه كليد برق را ميزنيم، روشنايي ميآيد و همه چيز قابل رويت ميشود.
شروع درس معلم، همان كليد برقي است كه نور ميتاباند. آيا كليد برق ما، اتاقي را روشن ميكند كه ميل و رغبت ماندن در آن پيدا شود وادارمان كند به تماشا بنشينيم، كنجكاو شويم و به تفحص بپردازيم؟
يا فضايي را روشن ميكند كه ماندن در آن كسالت و بيميلي ميآورد و خواب آلودگي ميافزايد؟
تا «استارت» نزنيم موتوري به كار نميافتد. با زدن استارت، موتور روشن ميشود. با روشن شدن موتور ميتوانيم حركت كنيم، راه بپيماييم و به مقصد برسيم.
شروع درس معلم همان استارت است كه موتور ميل و رغبت و علاقه شاگردان را به حركت ميآورد و سير و سياحت و گشت و تماشا را ممكن ميسازد. با اينكه، اين مهارت، زماني كوتاه دارد، ولي راه را براي به كار انداختن مهارتهاي ديگر باز ميكند.
* * *
مهارت در شروع خوب، مهارت در فضاسازي به قصد ايجاد آمادگي در يادگيرندگان است. آهن ربايي است كه حواس يادگيرندگان را ميربايد. پريشان حاليها را به فراموشي ميسپارد و جاذبه «دانستن» و «يادگرفتن» را افزون ميكند. اگر معلمي اين مهارت را نداشته باشد، به زحمت ميتواند دنياي ذوق انگيزي براي شاگردانش به وجود آورد. ذوق برانگيخته شده به بركت يك شروع دلچسب، تا انتها ادامه مي يابد. وقتي توجه بچهها را به موضوع درس خودمان جلب كنيم، بيرون كلاس، با همه غم و شاديهايي كه براي آنها دارد، به فراموشي سپرده ميشود و بچهها تا آخر با ما و همراه ما باقي ميمانند.
حتما نميخواهيم از معلماني باشيم كه كليدشان درهاي بسته دنياي پر از رمز و راز و گاه پر ابهام و پرمخاطره بچهها را نميگشايد و ورود آنها را به باغ پرگل و ريحان «دانستن براي زيستن» «بهتر شدن» «بيشتر خواستن» و «باز هم خواستن» دشوار ميكند.
حتماً نميخواهيم از معلماني باشيم كه استارتمان خوب نميزند و موتورها را خاموش نگه ميدارد. يا آنقدر بد ميزند كه قدرت باطري را ميگيرد و اميدي براي حركت باقي نميگذارد.
استفاده از مهارتهاي آغازين در شروع تدريس ميتواند بهاري براي سالي خوش باشد، سالي كه همين «نميخواهيمها» تحقق بخشد و «ميخواهيمهايي» به پا كند كه خلاقيتهاي معلمان حرفهمند را بارور سازد. ذوق و ابتكار حرفهاي آنان را برانگيزد و دنياي ياد گرفتنهاي كودكان را پرشور و شاداب نگه دارد.
«خوش باد زندگي پرشكوه ياد دهي معلماني كه با شروع خوب درسشان، بهاران يادگيري را به بچهها هديه ميكنند.»
(دكتر علي رؤوف) محد بيگرضايي (دبستان استقلال)
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]