واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دانش - زنان را آموزش دهيد
دانش - زنان را آموزش دهيد
ديويد بايلو/ ترجمه كاوه فيضاللهي:انديشهاي ناخوشايند است: فعاليتهاي انسان موجب انقراض هزاران گونه است و تنها راه كند كردن يا جلوگيري از اين پديده، به نظر دانشمندان دانشگاه استانفورد، پل ارليك (P. Ehrlich) و رابرت پرينگل (R. Pringle)، داشتن خانوادههاي كوچكتر و چشمپوشي از برخي آسودگيهاي زندگي مدرن، از خوردن گوشت گرفته تا رانندگي با ماشين است. ارليك، نويسنده كتاب جنجالي «بمب جمعيت» (1968)، كه پيشبيني ميكرد در دهه 1970 صدها ميليون نفر از مردم جهان از گرسنگي خواهند مرد، ميگويد «اين انقراض ــ كه ششمين انقراض تودهاي در 4ميليارد سال تاريخ زمين است ــ ميتواند به اندازه انقراضهاي پيشين فاجعهبار باشد.» سرنوشتي كه ارليك در اين كتاب پيشبيني كرده بود به دليل انقلاب سبز در كشاورزي آسيا تحقق نيافت. در انقلاب سبز ارقام جديدي از غلات به اضافه كاربرد پيشرفته كود و آبياري به كشاورزان امكان داد براي سير كردن جمعيت افزوده به قدر كافي غذا توليد كنند. اما اين خود تهديد جديدي است. ارليك ميگويد: «چيزي در حد قبليها،» همچون انقراض تودهاي پايان كرتاسه كه نيمي از تمام گونهها ازجمله دايناسورها را كشت، «تمدن را ويران خواهد كرد.» بر اساس مقالهاي كه دو زيستشناس به نامهاي ديويد ويك (D. Wake) و وانس وردنبرگ (V. Vredenburg) در ژورنال آكادمي ملي علوم ايالات متحده نوشتهاند، هماكنون دستكم 2000 گونه قورباغه، سمندر و دوزيستان ديگر در خطر انقراض قرار دارند. بنا به گزارشي ديگر نواحي ساحلي درياها و دهانه رودها تا 91 درصد از گونههاي قطعيشان، ازجمله صدفهاي خوراكي را از دست دادهاند. و نزديك به 50 درصد از تمام چمنزارها و جنگلهاي مناطق معتدل ناپديد شدهاند. اما در ميان همه اينها گونهاي كه مسوول اين تغييرات است ــ از طريق مصرف بيش از حد، آلودگي و فشارهاي ديگري كه وارد ميكند ــ همچنان به شكوفايي خود ادامه داده و تكثير شده و جمعيتاش تقريبا به 7/6 ميليارد نفر رسيده و باز هم دارد بر آن اضافه ميشود. ارليك و پرينگل در طرحشان براي مقابله با بحران تنوع زيستي مينويسند «سرنوشت تنوع زيستي در 10 ميليون سال آينده تقريبا به طور قطع در طول 50 تا 100 سال آينده و در نتيجه فعاليتهاي يك گونه تعيين خواهد شد.» و پرينگل ميافزايد «مناطق طبيعي بازمانده جهان و گونههاي موجود در آنها دارند ساييده ميشوند و اين يك تراژدي چندلايه است.»
به اين دليل است كه ارليك و پرينگل خواستار آموزش زنان هستند كه در كشورهاي توسعهيافته اروپا رشد جمعيت را كند كرده يا متوقف ساخته است. آنها مينويسند «آموزش و استخدام ــ بهويژه براي زنان ــ همراه با دسترسي به وسايل پيشگيري از آبستني و سقط بيخطر جنين مهمترين اجزا هستند.» و ارليك ميافزايد «بنياديترين واكنش تداوم روند توقف رشد جمعيت و آغاز كاهش آن است. دوم آن است كه فكري به حال مصرف بيش از حد بكنيم. اگر در رابطه با آنها كاري نكنيم، آنگاه است كه تمام مشكلات ديگر آغاز ميشود: جمعيت بيشتر به معناي انتشار گازهاي گلخانهاي بيشتر است كه خود يعني تغييرات اقليمي سريعتر.» سري مقالاتي كه در ژورنال آكادمي ملي علوم ايالات متحده منتشر شده دامنه انقراض ششم را به تفصيل نشان ميدهد. به استناد اتحاديه بينالمللي حفاظت از طبيعت (IUCN)، در پايان سال گذشته بيش از 16 هزار گونه با خطر انقراض روبهرو و 785 گونه تا آن زمان منقرض شده بودند. اما زيستشناس مشهور، ادوارد ويلسون (E. O. Wilson)، اشاره ميكند كه بيشتر گونهها هنوز كشف نشدهاند و ممكن است بدون آنكه انسان متوجه رفتنشان شود، رو به خاموشي روند؛ او برآورد ميكند كه هر سال دستكم 12 هزار گونه منقرض ميشوند.
به لطف تركيب مرگبار تغييرات اقليمي، تخريب زيستگاه و نوعي آلودگي قارچي مرگبار به نام كيتريديوميكوز، دوزيستان ازجمله تهديدشدهترينها هستند و بسياري از گونههاي بيهمتا، ازجمله قورباغههايي در استراليا كه بچههايشان را در شكم خودشان پرورش ميدادند، اكنون ديگر ناپديد شدهاند. در واقع پيشبيني سال گذشته هيات مياندولتي تغييرات اقليمي وابسته به سازمان ملل كه دوزيستاني كه در ارتفاعات زندگي ميكنند هر لحظه بيشتر به سمت انقراض ميروند، اكنون به واقعيت پيوسته است. در ضمن استفاده انسان از جانداران دريايي، مخصوصا صيد بيرويه ماهي، اقيانوسها را خالي كرده است. سوابق شيلات لانگلاين نشان ميدهد كه نزديك به 90 درصد ذخاير دو ماهي پولاك و هدك (از انواع ماهي روغن) در قرن گذشته از بين رفته و ماهي كد به تنهايي از سال 1852 تاكنون تا 96 درصد كاهش يافته است. كوسههاي بزرگ مدام كمتر ميشوند و جمعيت گونههاي ديگر، ازجمله سفرهماهيهاي دماغگاوي صدفخوار، در غياب شكارچيان ديگر در حال انفجار است. عروسهاي دريايي ازجمله تنها موجودات زندهاي هستند كه در آبهاي كماكسيژن مناطق مرگ كه روز به روز گسترش بيشتري مييابند، حال و روز خوشي دارند. حتي روي سطح «سد بزرگ آبسنگي» ــ به طول بيش از دو هزار كيلومتر در شمال شرقي استراليا ــ تنها 23 درصد از مرجانهاي زنده پوشيده شده كه نصف مقدار آن در سال 1980 است.
با افزايش جمعيت انسان كه پيشبيني ميشود تا سال 2050 به 3/9 ميليارد نفر برسد، همراه با نياز به غذاي بيشتر، كالاهاي بيشتر و منابع بيشتر، چشمانداز گونههاي ديگر تيره و تار به نظر ميآيد. اما ارليك و پرينگل اشاره ميكنند كه اين دورنما براي انسان هم مشكلساز خواهد بود. بهويژه آنكه انسان متكي به خدماتي همچون آب پاك است كه طبيعت به رايگان در اختيارش ميگذارد. سپس ميرسيم به زنبورها: صرف نظر از اينكه زنبورهاي عسل به عنوان يك گونه در نتيجه اختلال فروپاشي كلني منقرض شوند يا در اثر تغييرات اقليمي يا تهديدهاي ديگر، انقراض موضعي جمعيتهاي گوناگون زنبور عسل و خدماتي كه با گردهافشاني فراهم ميكنند بر كشاورزي انسان تاثيري فاجعهبار خواهد گذاشت. از اين رو ارليك و پرينگل در عين حال خواستار تخصيص پول وقف براي تامين بودجه حفاظت از مناطق شدند، ازجمله در برنامه پاز كن لا ناتورالزا كه در كاستاريكا مطرح شده و با يك بار برداشت 500 ميليون دلاري از محل ماليات، بودجه حفاظتي سيستم پاركهاي ملي براي هميشه تامين خواهد شد. گذشته از اين با تشخيص ارزش اقتصادي خدمات اكوسيستمي گوناگون نظير گردهافشاني و بازگرداندن زمينهاي تخريبشده به وضعيت طبيعي براي كمك به دفع اين بحران تنوع زيستي با آثار همراهش بر بشريت، خواستار آن شدند كه زمينهاي كشاورزي براي زندگي حياتوحش مساعدتر شوند. ارليك ميگويد «در اطراف بسياري از اين مناطق حفاظتشده مردم فقير و بيچارهاي زندگي ميكنند. اگر من هم جاي آنها بودم اسبهاي آبي را با تير ميزدم و ميخوردم.»
Scientific American, Aug. 12, 2008
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]