واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: روزهای پایانی لالایی های مادر
هر تمدنی از دل باورها، آرزوها و آمال مردمانش شکل می گیرد و موجودیت می یابد. هرچه این سرزمین ها قدمت و پیشینه بیشتری داشته باشند، نوع و عمق نگاهشان به زندگی غنی تر است.
هر تمدنی از دل باورها، آرزوها و آمال مردمانش شکل می گیرد و موجودیت می یابد. هرچه این سرزمین ها قدمت و پیشینه بیشتری داشته باشند، نوع و عمق نگاهشان به زندگی غنی تر است. ادبیات شفاهی هر قومی نمونه ای روشن از تاریخ چندهزار ساله یک ملت است. ادبیاتی که ریشه های خود را در وقایع تاریخی، مسائل اجتماعی، حسرت ها، شرایط اقلیمی و اعتقادات بومی ـ مذهبی گسترده است. این ادبیات شامل داستان ها، آوازها، سوگواره ها و ترانه ها می شود که همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
با ظهور پدیده ای به نام شهرنشینی، ادبیات شفاهی و فلکلور در زندگی مردمان جوامع گوناگون رنگ باخت و مهجور شد و زمانه سیلی محکم فراموشی را بر صورت این شکل از ادبیات نواخت. با ورود تلویزیون و رادیو، قصه های جن و پری مادربزرگان جذابیت خود را از دست داد و مادران از فرط خستگی و مشغله کار دیگر برای کودکانشان لالایی نخواندند. تا جایی که امروز دیدن مادری که کودکش را در گهواره یا روی زانوانش در حال خواندن لالایی تکان می دهد، کیمیا شده است.
ترانه و شعر که در دنیای امروز جزو ادبیات مکتوب ما حساب می شود، بارزترین شکل ادبیات فلکلور و شفاهی همه تمدن هاست. انسان اولیه پیش از آن که زبانی را برای ارتباط برقرارکردن با دیگران خلق کند، از طریق آوا با دیگران سخن می گفت و هنوز هم شعر و ترانه که ماحصل تکامل آواهای اولیه است، بیش از هر چیز ارتباط حسی و عاطفی میان مردمان برقرار می کند. لالایی نیز نوعی شعر است، نغمه ای ابدی است که در آن احساسات جاوید مردم جوامع مختلف سروده شده است.
زنان به شعر از مردان نزدیک ترند. این حس و حال زاده طبیعت و زنانگی آنهاست و سبب ابراز احساسات، علاقه به پرورش فرزندان و ایجاد ارتباط صمیمانه می شود.
● تاریخچه لالایی
لالایی در زبان اطفال معنی می دهد و صوتی است که به وسیله آن کودک را در گهواره می خوابانند و در واقع آواز خواندن مادران و دایگان برای خوابانیدن طفل شیرخواره است. لالایی نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه ای است که میان مادر و کودک بسته می شود. رشته ای است نامرئی که از لب های مادر تا گوش های کودک را نوازش می دهد و تاثیر جادویی آن، خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرا می گیرد. رشته ای که حامل آرمان ها و آرزوهای صادقانه و بی وسواس مادر است و تکان های دمادم گهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار می زند.
این آرزوها آنچنان بی تشویش و ساده بیان می شوند که ذهن شنونده در درک حقیقیت آنها، بی تصمیم و سرگردان می ماند. تنوع و کیفیت لالایی، هنگام روز یا شب و هنگام اشتغال به کار یا فراغت، از نظر متن و نوا متفاوتند. ترانه ها بسیار ساده اند و کلمات و اصطلاحاتی که در آنها به کارگرفته شده نیز ساده اند. بار موسیقی لالایی ها با اهمیت و تاثیرگذاراست. مادران در گوشه و کنار ایران زمین برای ناز و نوازش کودکان خود ترانه هایی خاص ساخته و پرداخته اند که مانند همه ترانه ها، زاییده ذوق و تخیل و بیان حس و حال خودشان است.
این ترانه ها بسیار زیبا و ساده اند و کلماتی که در آنها به کار رفته نیز درخور سن کوکان است. در قدیم که مردان عازم جنگ یا شکار می شدند، زنان برای آرام کردن دل خود و بهانه های کودکشان برای پدر لالایی می خواندند. لالایی های هر دیاری تحت تاثیر محیط جغرافیایی، آب و هوا و ویژگی های اقلیمی و منطقه ای و نحوه زندگی مردم آن دیارند. ترانه های مردم گرمسیری با مناطق سردسیری متفاوت است و حتی نحوه بیان احساسات در آنها فرق دارد. یک ترانه گرمسیری سوزنده، پرالتهاب، عمیق و آتشین و یک ترانه سردسیری آرام، ملایم و لطیف است. ناله و شکوه و شکایت از روزگار و ستم های زمانه و رنج های ناگفتنی و سوزنده در لالایی ها به حد وفور به چشم می خورد.
● لالایی در انحصار زنان
در لالایی خصلتی است که آن را تنها روان زنانه دریافت می کند. مادر لالایی را از خود آغاز می کند و در آن لحظه به جز کودک و گهواره و حال دل خویش به چیز دیگر نمی اندیشد. او روایت دل خود را می خواند، ممکن است این روایت قصه جامعه باشد، ممکن است نباشد. حتی اگر هم باشد این مادر نیست که آن را به جامعه تعمیم می دهد، بلکه خود لالایی است که قصه دیگران هم می شود. براساس کتاب زنان و سروده هایشان در گستره فرهنگ مردم ایران زمین نوشته صادق همایونی بسیاری از شاعران مرد که سعی کرده اند، لالایی بسرایند، در این زمینه موفق نبوده اند، چرا که لالایی را از اجتماع آغاز کرده اند یا به زبان ساده تر لالایی را دستاویز گفته های اجتماعی خود کرده اند که از خصلت این ترانه های ساده بیرون است.
نکته: در لالایی خصلتی است که آن را تنها روان زنانه دریافت می کند. مادر لالایی را از خود آغاز می کند و در آن لحظه به جز کودک و گهواره و حال دل خویش به چیز دیگر نمی اندیشد. او روایت دل خود را می خواند
لالایی ها به گونه های متفاوت تقسیم می شوند و از آنجا که این ترانه ها با محوریت ارتباط زنان با فرزندانشان سروده می شود، موضوع اصلی آنها آرزوهایی است که زنان برای فرزندانشان دارند، مثلا لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش تندرست بماند و او را به مقدسات می سپارد یا لالایی هایی که مادر آرزو می کند، کودکش بزرگ شود، به مکتب برود و باسواد شود، ترانه هایی که مادر آرزو می کند کودکش به ثمر برسد، لالایی هایی که مادر در آنها به کودک می گوید با وجود او دیگر بی کس و تنها نیست یا مادر آرزو می کند کودکش بزرگ شود و همسر بگیرد یا شوهر کند و او عروسی اش را ببیند. لالایی هایی که مادر آرزو می کند هنگامی که کودکش بزرگ شد قدرشناس زحمات او باشد و البته برخی لالایی ها که مادر در آنها از نحسی کودک و از این که چرا نمی خوابد گلایه می کند. این لالایی ها گاه لحنی ملامت بار و گاه عصبی و گاه طنزآمیز دارد.
● افول لالایی
ظهور پدیده شهرنشینی و در پی آن رشد و نفوذ تکنولوژی و همچنین دنیای پررنگ و لعاب رسانه های گوناگون، انسان ها را به سوی آینده می کشاند و گذشته را محتوم به فراموشی می کند. در دنیای امروز که زنان پا به پای مردان در جامعه کار می کنند و شب خسته و با هزاران دلمشغولی راهی خانه ها می شوند و گاه حتی مجال در آغوش کشیدن فرزندان خود را نمی یابند، خواندن لالایی امری محال به نظر می رسد. علی انتظاری، جامعه شناس در این باره می گوید: «در گذشته مضمون اکثر لالایی ها به عدم حضور پدر در خانه مربوط می شد.
مردان برای جنگ و شکار بیرون می رفتند و ممکن بود دیگر به خانه بازنگردند، مادران برای آرام کردن خود و کودکی که مدام بهانه پدرش را می گرفت، لالایی های پرامید می سرودند که محتوای آنها حکایت از پیروزی و بازگشت پدر داشت. امروز با تغییر نقش ها زنان نیز در کار و فعالیت بیرون از خانه سهم دارند و شرایط زندگی قالبی نسبتا امن و عقلانی به خود گرفته است.» از طرفی آشنایی کودکان با انواع بازی کامپیوتری، اینترنت، فیلم و تفریحات متنوع باعث شد تا اهمیت و جذابیت لالایی برای خانواده ها و فرزندانشان از بین برود. انتظاری این عوامل را در مهجور شدن لالایی ها موثر می داند و می افزاید: «کودکان با تلویزیون و بازی های کامپیوتری بیش از خانواده شان رابطه دارند و گاهی مواقع هنگام دیدن فیلم یا گوش دادن به موسیقی خوابشان می برد، از طرفی سرعت زندگی بالا رفته و مادران حوصله و فرزندان صبوری و علاقه ای به گوش دادن لالایی ندارند.»
با پیشرفت تکنولوژی و تغییر زندگی و نیازهای زندگی افراد جامعه، نوع معیشت آنها تغییر می کند، اما ادبیات فلکلوریک جزو میراث فرهنگی تمدن های گوناگون به حساب می آید و این دگرگونی ها هرچند شکل کاربردی خود را از دست می دهند، باید با کمک پژوهشگران و تاریخ شناسان از خطر فراموشی نجات پیدا کنند. امروز می توان با استفاده از این لالایی ها که زمانی تنها به منظور ابراز احساسات و خوابانیدن کودک سروده می شدند، سبک جدیدی از موسیقی را به وجود آورد و در تجدید حیات این اشعار کهن قدمی برداشت و از یاد نبریم این ترانه ها از همان آواهایی برمی خیزد که اجداد ما درگذشته از طریق آن کلام را یافتند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]