واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آشنايي با پيروزي حزبالله در جنگ 33 روزه با اسرائيل
خاورميانه- همشهري آنلاين:
نيروهاي حزبالله لبنان 22در تير 1385 عمليات وعده صادق را آغاز كردند و به اعتقاد اغلب كارشناسان علت اصلي پيروزي حزبالله برخورداري از عوامل و عناصر معنوي همچون توكل به خدا، روحيه و اراده بود.
نيروهاي حزبالله در مرز لبنان و فلسطين اشغالي در 22 تير 1385 عمليات وعده صادق را براي آزادي باقيمانده اسراي لبناني به ويژه سمير قنطار آغاز كردند كه در نتيجه آن سه نظامي اسرائيلي كشته شدند و دو نظامي ديگر به اسارت درآمدند كه به خاك لبنان منتقل شدند. حزبالله از همان ابتدا براي مبادله اسراي اسرائيل با باقيمانده زندانيان لبناني اعلام آمادگي كرد اما ارتش اسرائيل بدون توجه به اين موضوع عمليات نظامي را براي نجات دو نظامي اسير خود آغاز كرد كه در پي آن 5 نظامي ديگر اسرائيلي كشته و 5 تن ديگر نيز زخمي شدند.
با وجود اينكه اين شكستها از آمادگي نداشتن ارتش صهيونيستي براي ورود به جنگ حكايت داشت اما ايهود اولمرت نخست وزير رژيم صهيونيستي به دستور آمريكا دستور حمله همه جانبه را به لبنان آغاز كرد.
جنگ اسرائيل و آمريكا ضد لبنان در سال 2006 معروف به جنگ ژوئيه و جنگ دوم لبنان از 12 ژوئيه 2006 (22تير 1385) ميان ارتش رژيم صهيونيستي و نيروهاي حزبالله لبنان آغاز شد كه دامنه آن شمال سرزمينهاي اشغالي و سراسر لبنان را در برگرفت و با قطعنامه 1701 شوراي امنيت در 14 اوت 2006 (24 مرداد 1385) به پايان رسيد.
ارتش صهيونيستي به روال گذشته استراتژي جنگ از راه دور را به مرحله اجرا گذاشت به گونهاي كه نيروي هوايي رژيم صهيونيستي 15 هزار بار مناطق مختلف لبنان را بمباران كردند، نيروي دريايي اين رژيم هم در مدت 8 هزار ساعت دريانوردي، نواحي ساحلي لبنان را به منظور تنگتر كردن حلقه محاصره، بي وقفه گلوله باران كردند و نيروي زميني ارتش صهيونيستي هم دستكم 160 هزار گلوله توپ، 2500 گلوله خمپاره به سوي لبنان شليك كردند.
هر چند در نتيجه اين حملات كه با استفاده از سلاحهاي غيرمجاز مانند بمبهاي خوشهاي فسفري همراه بود حدود 1200 تن از غيرنظاميان لبناني كشته و هزاران تن ديگر زخمي و بي خانمان شدند اما اين حملات فاقد ارزش نظامي بود.
در اين جنگ، نخستين بار تلفات نظاميان رژيم صهيونيستي از تلفات طرف مقابل فراتر رفت و در مقابل 74 شهيد از اعضاي جنبش مقاومت اسلامي لبنان، 117 نظامي و افسر ارشد رژيم صهيونيستي كشته شدند.
اين در حالي بود كه اين رژيم در جنگ 6 روزه سال 1967 با ارتش چند كشور عربي شامل مصر، سوريه و اردن، فقط 16 كشته داده بود.
منابع نظامي رژيم صهيونيستي اعلام كردند كه 245 نظامي اسراييلي بر اثر صدمه روحي در جنگ 33 روزه دچار بيماري رواني شدند.
برتري نظامي اسرائيل به ويژه در ابعاد تسليحاتي و آموزشي در بخشهاي نيروي هوايي، هوانيروز و زرهي كه در جنگهاي گذشته سهم بسيار مهمي در جلوگيري از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائيل داشتند، در اين جنگ فاقد كارايي نظامي بود و نتوانست نقشي در جلوگيري از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائيل داشته باشد.
نيروي هوايي اسرائيل در جنگ 33 روزه حتي يك بمباران نتيجه بخش نداشت و فقط براي ماندن در صحنه رزم به بمباران متراكم و گسترده و انهدام زير ساختارهاي آشكار شهرهاي لبنان اقدام ميكرد.
منهدم شدن دو فروند هواپيماي جنگي اسراييل در اين جنگ اوج ناتواني نيروي هوايي اين رژيم محسوب ميشود.
تانكهاي مركاوا كه براساس تئوري برتري نظامي اسرائيل در جنگهاي مستقيم، نزديك و شهري، بارها موفق عمل كردهبود و در هر دوره براساس فناوري روز بهينه ساز ميشد و سابقه سال ها جولان دادن در سرزمين هاي اشغالي ، شهرهاي فلسطين و همچنين در داخل شهرهاي لبنان و از جمله بيروت را در كارنامه خود داشت درمحدوده بسيار كوچك جغرافيايي، يكي پس از ديگري و هر روز بيشتر از روز قبل منهدم شدند.
دو فروند هليكوپتر نظامي اسرائيل كه عامل برتري ساز اين رژيم در جنگهاي غيرخطي و احاطهاي بود منهدم شدند و در اين جنگ توان نزديك شدن به خطوط نيروهاي حزبالله را نداشتند.
عمليات هليبرد با بكارگيري انواع هليكوپترهاي نظامي فوق پيشرفته يكي از اصليترين تاكتيكهاي جنگهاي غيرخطي و احاطهاي است كه از طريق پياده كردن نيرو در پشت خطوط و در عمق خاك طرف مقابل ميتواند ضمن انهدام نيرو، ربودن فرماندهان و عناصر اصلي، جبهههاي جديدي را ضد طرف مقابل ايجاد و موجب تجزيه نيروهاي طرف مقابل و از هم پاشيدگي طرحهاي پدافندي آنها شود.
اين رژيم با استفاده از همين تاكتيك در جنگ با ارتشهاي عربي، اقدام به ربودن و ترور مخالفان كرده و صدماتي به آنها وارد كرده بود اما در جنگ 33 روزه با وجود اينكه كماندوهاي اسرائيلي بارها كوشيدند با پياده شدن در پشت خطوط دفاعي حزبالله ضرباتي را به اين نيروها وارد كنند اما اين تلاشها با شكست همراه شد كه تلاش براي ربودن شيخ «محمد يزيك» معاون سيدحسننصرالله در بعلبك از جمله اين اقدامات بودكه با شكستمفتضحانهاي روبرو شد.
شگفتي جنگ 33 روزه
يكي از صحنههاي شگفت انگيز در جنگ 33 روزه منهدم شدن دو فروند ناوچه «ساعره» اسرائيل بود.
اينكه اين ناوچهها از كجا، چگونه و با استفاده از چه مواد انفجاري منهدم شدند و چرا سامانههاي الكترونيك دفاعي موجود در اين ناوچهها كوچكترين واكنشي نشان ندادند از جمله مواردي است كه نظاميان اسرائيلي و آمريكايي را حيرتزده كرده است.
در واقع عامل اين موفقيتهاي حزبالله برتري و مديريت بر اطلاعات بوده است. توان، تعداد، برد، انبارهاي موشك، قدرت انفجار و محل سكوهاي پرتاب، اصليترين نيازمنديهاي اطلاعاتي اسرائيل در اين جنگ بود كه هيچ گاه نتوانست حتي به درصدي از اين اطلاعات دست يابد اين در حالي است كه يكي از فرماندهان نظامي رژيم صهيونيستي مدعي بود كه حدود 10 سال به صورت شبانه روز از منطقه 20 كيلومتري حاشيه مرزي مراقبت ميشد و همه عناصر اصلي و فرعي حزبالله در سراسر لبنان زير نظر بودند اما در جنگ 33 روزه هيچ يك از اين اقدامات نتوانست كوچكترين نقشي در شكست خفت بار اين رژيم داشته باشد و حتي از سالها تردد و فعاليت مهندسي حزبالله در حاشيه مرزي براي آماده سازي منطقه مطلع نشده بودند.
حزبالله با مخفي كردن و مديريت بر اين اطلاعات توانست همراه با وارد كردن ضربات نظامي و خسارات مالي و جاني به اسرائيل، دامنه جنگ را هم كنترل كند به عبارت ديگر توانست قدرت موشكي خود را به نيروي بازدارنده و تعيين كننده در سرنوشت جنگ تبديل كند.
به كارگيري مرحلهاي و گام به گام اين موشكها در برد و تعداد توانست در بعد سياسي - نظامي صدمات زيادي را به اين رژيم وارد كند و شايد بتوان گفت كه علت محدود شدن دامنه جنگ يعني گسترش نيافتن جنگ به بيروت و تل اويو و تعداد روزهاي جنگ از 33 روز به مدتي طولانيتر، از جمله ابتكارات حزبالله در مديريت بر اطلاعات پايهاي جنگ از طريق وارد شدن مرحلهاي كنترل دامنه و شدت اين جنگ بود.
تشكيلجلسات فوقسري حزبالله و حفظ ارتباطات راديو و تلويزيوني با مردم داخل و خارج از لبنان از ديگر عوامل برتري ساز حزبالله به ويژه در جنگ رواني بود.
در اثنايجنگ همه جهانيان و به خصوص مردم لبنان و حتي مردم و مسئولان صهيونيستي مشتاق شنيدن پيامهاي سيدحسننصرالله بودند. كميت، محتواي پيامها و به خصوص صلابت همراه با خونسردي و آرامشي كه در اين پيامها نهفته بود، مهمترين عامل در تصميمگيري طرفين براي كنترل دامنه جنگ بود، اعتماد كم نظير مردم لبنان به حزبالله و رهبر جاودانه آن يعني سيدحسننصرالله و پايداري مردم از اقوام و مذاهب مختلف، موجب خلق دستاوردهاي چشمگير در ابعاد نظامي و داخلي لبنان و هم ابعاد بيروني و بينالمللي براي اين كشور شد.
در صحنه داخلي هرگونه مجال را از عناصر مزدور خارجي و سران برخي از احزاب و دولتمردان لبناني كه از قبل براي قرباني كردن حزبالله در اين جنگ با رژيم آمريكا به توافق رسيده بودند سلب كرد و علاوه بر اين موجب بالارفتن سطح تحمل مردم در هنگام وارد شدن فشارهاي شديد رواني ناشي از بمباران سنگين شهرها شده به نحوي كه مردم لبنان در زير آتش و دود و در كنار شهدا و زخميهاي خود فقط و فقط براي سلامتي سيدحسننصرالله دعا ميكردند.
در مجموع تسلط حزبالله بر اركان جنگ نامتقارن از قبيل بهرهگيري از اصل غافلگيري، فرسايشي كردن جنگ براي ناكام گذاشتن جنگ برق آسا، دفاع متحرك همه جانبه و برخورداري از حفاظ ضد اطلاعات نظامي از جمله عوامل موثر بر پيروزي نظامي حزبالله در جنگ 33 روزه محسوب ميشود.
به اعتقاد اغلب كارشناسان علت اصلي پيروزي حزبالله برخورداري حزبالله از عوامل و عناصر معنوي همچون توكل به خدا، روحيه و اراده باز ميگردد.
پس از شكست نظامي آمريكا و رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه، آنها همه تلاش خود را به كار گرفتند به اميد اينكه بتوانند شكست نظامي را در عرصه سياسي جبران كنند.
در اين زمينه آنها از حل بحران سياسي و رياست جمهوري لبنان جلوگيري كردند و كوشيدند با تبديل اختلافات سياسي به درگيريهاي مذهبي و فرقهاي از فضاي حاصل از آن براي دستيابي به هدف ديرينه خود در زمينه خلع سلاح حزبالله استفاده كنند كه بار ديگر در اين عرصه نيز شكست خوردند.
به همين علت ناظران سياسي از امضاي موافقتنامه دوحه ميان جناحهاي سياسي رقيب لبنان به عنوان پيروزي سياسي ديگر براي حزبالله و جنبش مقاومت اسلامي لبنان ارزيابي ميكنند كه اين پيروزي با پيروزي سياسي ديگري در زمينه امضاء اجراي موافقتنامه تبادل اسرا و اجساد ميان دو طرف تكميلشد زيرا اجراي اين موافقتنامه به آزادي سمير قنطار قديميترين اسير لبناني انجاميد كه خودداري اسرائيل از آزادي وي باعث آغاز جنگ 33 روزه شده بود.
همچنين با پيروزي حزبالله در جنگ 33 روزه بسياري از طرحها و توطئههاي آمريكا و رژيم صهيونيستي ناكامماند كه به اعتقاد اغلب كارشناسان اگر آمريكا و رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه پيروز ميشدند به جنگهاي ديگر در منطقه دامن ميزدند.
با شكست آمريكا و رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه طرحهايي چون خاورميانه بزرگ، خاورميانه جديد از ادبيات سياسي خاورميانه حذف شدند و به جاي آن خاورميانهاي جديد شكل گرفته كه در آن عناصر مقاومت نقش اصلي را ايفا ميكنند.
واحد مركزي خبر
تاريخ درج: 24 مرداد 1387 ساعت 23:00 تاريخ تاييد: 25 مرداد 1387 ساعت 00:07 تاريخ به روز رساني: 25 مرداد 1387 ساعت 00:15
جمعه 25 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]