واضح آرشیو وب فارسی:دولت: كنسرت شواليه به پايان رسيد؛يك شب آتش در نيستان
اعتماد ملي: خيابان نياوران بند آمده است، عقب و جلو هرچه ميبيني ماشين است و آدمهاي كلافهاي كه دير رسيدهاند. كنسرت شواليه قرار بوده ساعت 30/20 دقيقه برگزار شود اما از ساعت 21 گذشته است و هنوز مردم در خيابانهستند. جاي پارك پيدا نميشود. خيابانها و كوچههاي اطراف جا براي سوزن انداختن ندارند. عده زيادي در فضاي برگزاري كنسرت آمادهاند، اما هنوز كنسرت شروع نشده است. منتظرند تا آنها كه در خياباناند به هم برسند زيرا چنين اتفاقي به خاطر وضعيت ما است كه پيش ميآيد. وقتي قرار است هنرمند برجستهاي مثل شهرام ناظري كنسرت دهد، استقبال زياد ميشود اما امكانات لازم براي پوشش دادن چنين استقبالي در تهران وجود ندارد، سالني در شأن و متناسب با مخاطبان هنرمندان بزرگ نداريم و هر كنسرتي در اين قد و قواره با اعمال شاقه برگزار ميشود.
ساعت 30/21 دقيقه سرانجام كنسرت شروع ميشود، شهرام ناظري روي صحنه ميآيد و از مردم تشكر ميكند كه عليرغم اين همه مشكل به كنسرت آمدهاند. او اشارهاي هم ميكند به هنرمنداني كه در جمع هستند؛ بهرام بيضايي، عزتالله انتظامي، جعفر پناهي، بهمن قبادي، رويا نونهالي و ... كنسرت در حالي شروع ميشود كه صداي بوق ماشينها از خيابان به گوش ميرسد اما دقايقي بعد استاد چنان هوش و حواس مردم را ربوده است كه نه صداي بوق ماشينها را ميشنوند، نه نامناسب بودن صندليها برايشان اهميتي دارد و نه مشكلات ريز و درشت ديگري كه ريشه در كمبود امكانات دارد. شهرام ناظري همان شهرام ناظري هميشگي است. شواليه سياهپوش ايستاده است و گروهش نشستهاند. نواختن كه شروع ميشود ميتوان تغيير را شنيد. حضور حافظ ناظري كه در آمريكا در رشته موسيقي تحصيل كرده، در اين تغيير بيتاثير نيست. با اين همه تغيير، تغييري انقلابي نيست، تغييري است آرام در چارچوب موسيقي شهرام ناظري كه خود آغازگر تغييراتي در موسيقي ايراني بود و هنوز هم هست. صدا اما همان صدا است با همان قدرت و همان لحن يگانه كه ميتواند تمام ضعفهاي گروه و امكانات و صداهاي مزاحم بيروني را تحتالشعاع قرار دهد، بهخصوص وقتي با شعر مولوي همراه شده باشد و عرفان و حماسه در هم بياميزد. او با آواز ميآغازد: مرا گويي چه ساني من چه دانم
كدامي وز كياني من چه دانم
بعد به سلسله موي دوست ميرسد:
سلسله موي دوست حلقه دام بلاست
هر كه در اين حلقه نيست فارغ از اين ماجراست
و بعد نوبت به تصنيف ميرسد كه شور و ولولهاي در جمعيت چندهزار نفري مياندازد و صداي تشويقها به آسمان ميرسد:
باز آمدم چون عيد نو، تا قفل زندان بشكنم
وين چرخ مردمخوار را چنگال و دندان بشكنم
اين تصنيف كه با تكرار همراه است اگرچه پيشتر هم از زبان شواليه شنيده شده اما امشب حالي ديگر دارد.
اقدام انساندوستانه
به خاطر تاخير در شروع برنامه، شواليه قصد ندارد به گروهش تنفس دهد اما به جاي تنفس در يك اقدام انساندوستانه شركت ميكند و عزتالله انتظامي روي صحنه ميآيد تا براي كمك به نوجواني كه به خاطر يك اشتباه غيرعمدي محكوم به قصاص شده است، پول جمع كند.
در ميانه صحبت او، مردي از ميان جمعيت بلند ميشود و ميپرسد: استاد ديهاش چقدر است؟ استاد نميشنود اما شواليه سوال را به او منتقل ميكند. استاد ميگويد ديه 47 ميليون تومان است اما از او بيشتر خواستهاند تا ببخشند. آن مرد ميگويد مبلغ ديه را من ميپردازم. صداي تشويقهاي جمعيت به اوج ميرسد. انتظامي توضيح ميدهد كه براي بخشش اين جوان مبلغ بيشتري خواستهاند و ميگويد كه شمارهحساب مشتركي براي كمك به اين جوان باز كردهاند؛ شمارهحساب 717865 به نام كيومرث پوراحمد، عزتالله انتظامي و پرويز پرستويي در بانك ملي شعبه باغ فردوس.
به ياد قيصر و شكيبايي
سپس شهرام ناظري بهتنهايي روي صحنه ميآيد و ياد هنرمندان از دست رفته را گرامي ميدارد و به ياد قيصر امينپور و خسرو شكيبايي يكي از آخرين ساختههايش را با نام ميخواند با شعري از محمدرضا شفيعيكدكني:
در آينه دوباره
نمايان شد
با عطر گيسوانش در باد...
و بعد گروه به او ميپيوندند تا بخش كردي كنسرت را براساس موسيقي بخش شطاك - كه مركز كردستان عراق، تركيه و ايران است- اجرا كنند و شهرام ناظري پيش از شروع اين بخش توضيح ميدهد كه اين موسيقي ايران است، اما به آن مناطق راه يافته است.
پايانبخش آخرين شب كنسرت شواليه تصنيف آشناي آتش در نيستان است:
يك شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون عشقي كه بر جاني فتاد
شعله تا سرگرم كار خويش شد
هر نياي شمع مزار خويش شد...
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دولت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]