تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836203216
آيتالله مكارم شيرازي: مرجعي قرآنپژوه/7حجتالاسلام بنايي:جوانان مخاطبان اصلي تفسير «پيام قرآن» اثر آيتالله مكارم هستند
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آيتالله مكارم شيرازي: مرجعي قرآنپژوه/7حجتالاسلام بنايي:جوانان مخاطبان اصلي تفسير «پيام قرآن» اثر آيتالله مكارم هستند
گروه سياسي: مخاطبان اصلي تفسير موضوعي پيام قرآن، چوانان مسلماناني هستند كه بهرغم گرايشهاي مذهبي در سطحي از مطالعات ديني و فلسفي و اجتماعي نيستند كه خواننده آثار دشوار و مباحث سنگين باشند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، تفسير موضوعي «پيام قرآن» از جمله تأليف ارزشمند آيتالله مكارم شيرازي است كه در بخش قبلي مقاله حجتالاسلام والمسلمين علي بنايي، نماينده مردم قم در مجلس شوراي اسلامي توضيحاتي درباره ويژگيهاي تفسير موضوعي قرآن به طور كلي بيان شد و در ادامه وي به برخي ويژگيهاي بارز اين اثر ارزشمند اشاره ميكند.
ويژگيهاي تفسير موضوعي «پيام قرآن»
كوتاه بودن مباحث و مطالب تفسيري
در تفسير پيام قرآن سعي شده است كه هر گفتاري كه به مناسبتي پيرامون آيه يا آياتي آمده است، كوتاه باشد. عنوانهاي زير كه در اين تفسير به چشم ميخورد، همه كوتاهي و گذرابودن بحثها را مينماياند: اشاره، متن آيات، ترجمه آيات، شرح مفردات (واژگان موضوع موردنظر) تفسير و جمعبندي و توضيحات. در اينجا به عوان نمونه از گفتار مربوط به موضوعي «وحي» سخن خواهيم راند. اين مبحث تحت عنوان «پنجمين منبع معرفت؛ وحي آسمان» چنين آمده است:
الف) اشاره
ب) آيات
ج) ترجمه
د) شرح مفردات: وحي، انزال و تنزيل، تبيين و تكلم.
هــ) تفسير و جمع بندي: «آفتاب عالم تاب وحي». در اين بخش پنجم برداشتهاي كوتاه و جداگانه از دوازده آيه كه مرتبط با موضوع وحي است با عنوان توضيحات، ارائه ميشود:
1 ـ اقسام وحي در قرآن مجيد
2 ـ حقيقت وحي چيست؟
3 ـ وحي در ميان فلاسفه غرب و شرق
4 ـ فرضيه غريزي بودن وحي
5 ـ پيامبر چگونه يقين ميكند كه وحي از سوي خداست؟
6 ـ قرآن غنيترين منبع معرفت در احاديث اسلامي
7 ـ وحي غير پيامبران (وحي الهامي)
8 ـ چگونگي نزول وحي بر پيامبر
9 ـ الهامات غريزي.
بركسي كه با تفاسير گوناگون ترتيبي و موضوعي و مانند آن سر و كار دارد، پوشيده نيست كه روش موضوعي پيام قرآن، جاذبه ويژهاي داشته و به ويژه در عصر حاضر كه فراغت براي مطالعه و دينپژوهي و قرآنپژوهي مسلمان به كمترين زمان خود كاهش يافته است، اقبال نيكويي خواهد داشت. اكنون براي هر يك از بندهاي ياد شده، شاهدي ميآورم تا خواننده از نزديك با متن و تلاش تفسيري پيام قرآن آشنايي يافته و به مطالعه آن رغبت پيدا كند.
نمونه براي «اشاره»: «در حقيقت اگر عقل ما به منزله نورافكن نيرومندي باشد و فطرت و وجدان و تجربه به منزله نورافكنهاي ديگري، وحي همچون خورشيد عالمتاب است و قلمرو آن بسيار وسيعتر و گستردهتر.
نمونه براي «شرح مفردات»: «وحي در قرآن مجيد و روايات اسلامي و ادبيات عرب، در معاني زيادي به كار رفته است، ولي اصل وحي چنان كه راغب در مفردات ميگويد به معني اشاره سريع است و به همين جهت به كارهاي سريع وحي گفته ميشود و به سخنان رمزي و آميخته با كنايه كه با سرعت رد و بدل ميشود، نيز اين واژه اطلاق ميشود كه گاه با اشاره و گاه با كتابت حاصل ميشود، سپس به معارف الهيه كه به انبيا و اوليا اطلاق ميشود، واژه وحي اطلاق شده است.»
نمونه براي «تفسير و جمعبندي»: «پنجمين آيه در پاسخ گروهي از يهود است كه وقتي از پيامبر اكرم شنيديد پيك وحي كه بر او نازل ميشود جبرئيل است، گفتند او دشمن ما است! ميفرمايد بگو كسي كه دشمن جبرئيل است (در واقع دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان الهي اين ايات قرآن و تعليمات اسلام و دستورات آن را بر قلب تو نازل كرده است.» اين تعبير نشان ميدهد كه جبرئيل گاه آيات قرآن را مستقيماً بر قلب پيغمبر اكرم نازل ميكرد در حالي كه از رواياتي استفاده ميشود كه گاه به صورت انساني مجسم شده و در برابر پيامبر ظاهر ميشد و پيام الهي را به او ابلاغ ميكرده است.
«وحي غير پيامبران (وحي الهامي): چنان كه در آغاز اين بحث گفتيم وحي معني گستردهاي دارد كه يكي از شاخههاي آن وحي نبوت و رسالت است ولي شاخه ديگر آن الهامي است كه به قلب غيرانبيا ميافتد و يا پيامي است كه به وسيله بعضي از فرشتگان به غير پيامبران ابلاغ ميشود. نمونه اول همان است كه قرآن درباره مادر موسي ميگويد: «وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي»: ما به قلب مادر موسي الهام كرديم كه نوزادت را شير ده و هنگامي كه بر او (از دشمنان) ترسيدي او را در دريا (نيل) بيفكن و نترس و غمگين مباش. و نظير هيمن معنا درباره حواريون حضرت مسيح نيز آمده است، آنجا كه ميفرمايد:«وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُوَاْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ» (2)؛ و به يادآور هنگامي را كه به حواريون وحي فرستادم كه به من و فرستادهام ايمان بياوريد، گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم.
و نيز درباره حضرت يوسف پيش از آن كه به مقام نبوت برسد، تعبير به وحي شده است، در آن هنگام كه برادران تصميم گرفتند او را در چاه بيفكنند، قرآن ميگويد: «وَأَوْحَيْنَآ إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُون» (3)؛ ما به يوسف در اين هنگام وحي فرستاديم كه در آينده (هنگامي كه به قدرت خواهي رسيد) آنها را از اين كارشان باخبر خواهي ساخت، در حالي كه آنها تو را نميشناسند. اين وحي الهي به قرينه آيه 22 همين سوره، وحي نبوت نبوده، بلكه الهامي بود از سوي خداوند به قلب يوسف، براي اين كه بداند او تنها نيست و خداوند او را حفظ ميكند و به قدرت ميرساند و براي اين كه بداند او تنها نيست و خداوند او را حفظ ميكند و به قدرت ميرساند و برادران از اين عمل خود پشيمان خواهند شد و همين وحي بود كه در آن شرايط دردناك نور اميدي بر قلب يوسف پاشيد... نمونه روشن اين گونه وحي، الهامي است كه به قلب امامان معصوم (ع) ميشد كه در روايات كرارا به آن اشاره شده است.
همانگونه كه نمونههاي تفسير موضوعي پيام قرآن به دست ميدهد، مخاطبان اصلي اين اثر قرآنپژوهانه، چوانان مسلماناني هستند كه بهرغم گرايشهاي مذهبي در سطحي از مطالعات ديني و فلسفي و اجتماعي نيستند كه خواننده آثار دشوار و مباحث سنگين باشند. از اين رو آنان به سهولت ميتوانند از رهگذر اين تفسير موضوعي كه ساده و آسان نگاشته شده است، كم و بيش به شناختهايي از موضوعات قرآني دست يابند. البته طلبههاي جوان نيز از اين طريق ميتوانند آگاهيهاي تفسيريشان را ارتقا بخشيده و ذهن خود را براي تدبر و تعقل در آيات كريم آماده سازند.
نقد و تحليل اقوال مفسران و ديگران
ويژگي ديگر تفسير موضوعي پيام قرآن عبارت است از نقل و نقد آراي كساني كه برداشتهاي ناصواب از آيات قرآني داشتهاند. خوانندگان اين تفسير ضمن آشنايي با نام و گفتار آنان پي ميبرند كه نادرستهاي تفسيري كدامند. در اينجا نمونههايي از اين ويژگي به دست داده ميشود:
« فخر رازي ذيل آيه 38 سوره «طه» كه درباره وحي مادر موسي سخن ميگويد، شش احتمال ذكر است كه غالب آنها خلاف ظاهر است. زيرا ظاهر آن {آيه ياد شده} همان القا به قلب يا شنيدن صوت فرشته است كه با معني لغوي آن نيز سازگار است. (براي توضيح بيشتر به جلد 22، تفسير كبير فخر رازي، ص 52 مراجعه شود.)
مورد ديگر علامه «اقبال لاهوري» است كه از غريزيبودن وحي سخن رانده است. او در كتاب «احياي فكر ديني در اسلام» برگردان استاد «احمد آرام» به طرح برداشت خود درباره وحي و حقيقت آن پرداخته است. در تفسير موضوعي پيام قرآن در ارتباط با فرضيه اقبال لاهوري پيرامون وحي چنين آمده است:
«عصاره اين فرضيه اين است كه وحي نوعي معرفت ناخوداگاه شبيه غرايز و مادون معرفت خود آگاه است كه از طريق حس و تجربه و عقل به دست ميآيد و با تكامل تفكر و عقل دستگاه وحي ضعيف ميشود و عقل جاي آن را ميگيرد و خاتمه يافتن نبوت به وسيله پيامبر اسلام نيز از همين جا سرچشمه ميگيرد.
اين فرضيه با اين كه از سوي يك نويسنده اسلامي اظهار شده است. از جهاتي از فرضياتي است كه دانشمندان و نويسندگان غربي در زمينه وحي دارند، ضعيفتر و پايينتر است، هر چند از نظر فقدان دليل تفاوتي با آنها ندارد و ميتوان گفت بدترين نظريهاي است كه تاكنون درباره وحي داده شده است زيرا اولا دانشمندان غربي وحي را مافوق درك حسي و عقلي انسان ميدانستند، در حالي كه طبق اين فرضيه دستگاه وحي مادون حس و عقل است و اين راستي پندار عجيبي است ثانيا متفكرات غربي هرگز وحي را از جنس غريزه موجود در حيوانات نميشمردهاند در حالي كه طبق اين فرضيه از همان جنس است. ثالثا براي يك مسلمان كه آشنا به قرآن است اين مطلب كاملا واضح است كه وحي از نظر قرآن نوعي ارتباط با علم خداوند است و دريافت معارف فوقالعاده عظيمي كه انسان هرگز نميتواند با پاي عقل به آن برسد از اين درياي بيكران است...
حقيقت اين است جمعي از كساني كه به عنوان متفكر اسلامي معروف شدهاند، بيش از آنكه متفكر اسلامي هستند، متفكر غربي ميباشند و نظرات آنها رنگ تند و زنندهاي از افكار آنها دارد. به همين دليل هميشه تلاش و كوشش آنها اين است كه براي حقايق مافوق طبيعي توجهات طبيعي درست كنند.»
نقد و رد احاديث ناسازگار با معارف اسلامي نيز در اين تفسير موضوعي به چشم ميخورد. حديث معروفي درباره نخستين جلوه وحي بر پيامبر اكرم (ص) در غار حرا وجود دارد كه افزون بر «سيد قطب» در تفسير «في ظلال القرآن» و محدثان و مفسران اهل سنت آن را روايت كرده و در متون روايي آنان همچون «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» آمده است تفسير موضوعي پيام قرآن اين حديث را رد ميكند و در شمار مجعولات ميآورد.
«بعضي از روايات ميگويد وقتي نخستين وحي بر پيامبر اكرم نازل شد و از كوه حرا به خانه خديجه آمد و آنچه را ديده بود براي او تعريف كرد، اضافه فرمود: من بر خود ميترسم. (يعني از اين ميترسم كه اين وحي الهي نباشد.) خديجه او را دلداري دارد و نزد «ورقه بن نوفل» كه پسر عمويش بود برد. ورقه كسي بود كه در زمان جاهليت آيين مسيحيت را انتخاب كرده بود، با سواد بود و به زبان عربي و عبري آشنا بود. او از پيامبر اكرم خواست كه آنچه را ديده شرح دهد. وقتي پيامبر آنچه را ديده بود شرح داد، ورقه گفت اين همان ناموس (پيك وحي) است كه برموسي نازل ميشد و سپس گفت كاش من زنده بودم تا هنگامي كه قومت ميخواهند تو را از اين شهر بيرون كند ياريت كنم.
اين گونه احاديث بدون شك جز مجعولات است. پيامبري كه به وضوح با عالم غيب ارتباط ميگيرد و با تمام وجودش اين رابطه را حس ميكند چه نيازي به ورقه بن نوفل كاهن نصراني دارد و چگونه ميتوان بر چنين وحيي اعتماد كرد، چرا موسي بن عمران كه در وادي طور نخستين وحي را دريافت داشت هرگز چنين شكي به خود راه نداد، يا اين كه موسي تنها صدا را شنيد و فرشته وحي را نديد، آيا اينها دليل بر آن نميشود كه دستهاي مرموز دشمنان براي سست كردن پايههاي وحي و نوبت اسلامي چنين خرافاتي را جعل و به كتب اسلامي كشانيده است؟»
بهرهگيري از احاديث به منظور روشنگري فرونتر مباحث قرآني
در تفسير موضوعي پيام قرآن در هر باب ميتوان احاديث گوناگون و بسياري را نگريست كه هر كدام به گونهاي، روشنگري پيرامون موضوعي قرآني مورد نظر دارد. شكي نيست كه تفسير آميخته به معارف اهلبيت نسبت به تفاسير گسسته از عترت پيامبر اكرم (ص) آثار مطمئن به شمار آمده و مفسران و خوانندگان را از لغزش در واديهاي نگرانكننده باز ميدارند. بسا برداشتهاي قرآني كه به دليل بريدگي از مكتب ولايت، نتوانسته روشنگر راه و زندگي مسلمانان شود و آنان را به سرگرداني فزونتر رانده است.
اينك به منظور ارائه نوع كوشش پديدآورندگان تفسير موضوعي پيام قرآن، حديثهايي چند از اين اثر آورده ميشود كه همراه با نتيجهگيري آنان از كلام عترت است:
«تلاش براي راه يافتن به اين جهان مرموز (وحي) بيهوده است ولي با اين حال پيامبر اكرم يا امامان معصوم هنگامي كه به سؤالات مربوط به كيفيت وحي رو به رو ميشدند، پاسخهاي سربستهاي بيان ميداشتند كه شبحي از وحي را ترسيم ميكند، فقط شبحي. مرحوم «صدوق» در «اعتقادات» درباره نزول وحي سخني دارد كه قاعدتاً از محتواي اخبار جمعآوري شده و حاصل آن چنين است: ما عقيده داريم كه پيش روي اسرافيل لوحي است. هنگامي كه خداوند متعال ميخواهد وحي بفرستد لوح به پيشاني اسرافيل ميخورد و او آنچه را در آن است ميخواند. پس او به ميكائيل القا ميكند، ميكائيل هم به جبرئيل و جبرئيل آن را به انبيا القا ميكند اما آن حال بيهوشي كه عارض پيامبر اكرم (ص) ميشد، بدن سنگين ميگشت و عرق ميكرد، مربوط به موقعي است كه خداوند مستقيماً او را مخاطب ميساخت. اما جبرئيل براي احترام پيامبر هرگز بدون اجازه وارد نميشد و نزد حضرت بسيار مؤدب مينشست.»
مضمون اين حديث اجمالاً در روايات آمده است. در حديث ديگري ميخوانيم «هنگامي كه وحي بر آن حضرت نازل ميشد، صداي زمزمه آرامي نزديك صورت خود ميشنيد» و باز در حديثي آمده است كه وقتي وحي بر آن حضرت نازل ميشد، حتي در روزي كه هوا كاملا سرد بود، از پيشاني مباركش عرق جاري ميشد.»
روي هم رفته از روايات استفاده ميشود كه وحي به اشكال مختلفي بر پيامبر اكرم نازل ميشد و هر كدام اثاري به همراه داشته است و نيز استفاده ميشود كه جبرئيل گاه به صورت اصلي كه خدا او را بر آن صورت آفريده بود، بر پيامبر نازل ميشد و اين احتمالاً در طول عمر پيامبر تنها دوبار انجام شد. (همان گونه كه در سوره نجم بنابر بعضي از تفاسير به آن اشاره شده و گاه فرشته به صورت «دحيه كلبي» نمايان ميگشت.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]
-
گوناگون
پربازدیدترینها