تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات قدرت، انصاف است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840232918




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يوسف شاهين:از مصر با عشق و خشم


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: يوسف شاهين:از مصر با عشق و خشم
ريچارد كورليس/ هفته نامه تايم/ 29 جولاي/ حقيقت كجا پنهان مى‌شود؟

حقيقت، مرگ من است؛ حقيقت، زندگى من است.

پيش از آنكه آخر زمان بشود، من بيهوده به دنبال راهى براى حمايت از تو مى‌گردم،

مصر من، وطن من.

اين ترانه براى سرزمينى كه در رنج و مخمصه قرار دارد متعلق به فيلم «يك داستان مصري» (1982) است (شعر آن را «عبدل ارحيم منصور» سروده است). شايد بتوان گفت كه اين ترانه در واقع سرود شخصى كارگردان اين فيلم؛ يعني، «يوسف شاهين» بوده، كسى كه در 82 سالگى و در پى خونريزى مغزى درگذشت. درگذشت او در واقع به يك حرفه پر مشغله و عبرت آموز پايان داد كه تقريبا شش دهه فيلمسازى و افسانه و مشكلات را در بر مى‌گرفت. شاهين در آمريكا فيلمساز معروفى نيست، حتى براى آنهايى كه عاشق فيلم‌هاى خارجى [غير آمريكايي] هستند. تعداد انگشت شمارى از چهل و چند فيلمى كه او ساخت در اينجا به اكران عمومى رسيد، و اگر هم بخواهيد نسخه دى وى دى فيلم‌هايش را پيدا كنيد كه سرگيجه مى‌گيريد! ولى در جشنواره‌هاى فيلم مختلف، تا چند دهه اصلى ترين و اغلب تنها نماينده كل يك قاره بود (قاره آفريقا) و همچنين يك مذهب جهاني، يعنى اسلام – هرچند البته پدر و مادرش مسيحى و نياكانش يونانى و لبنانى بودند. شاهين در اسكندريه به دنيا آمد و در دوره اى سال‌هاى رشد و نمو خود را پشت سر گذاشت كه هم كره زمين و هم مصر در هرج و مرج قرار داشتند؛ يعنى جنگ جهانى دوم، و هنگامى كه ارتش «رومل» به سمت كشور خود رژه رفت، و پس از جنگ پديده‌اى به نام «اسرائيل» به وجود آمد كه براى دنياى عرب فاجعه بود. شاهين هم يك ناسيوناليست بود و هم يك آدم جهانى نگر. او عاشق فيلم‌هاى‌هاليوودى بود. در جوانى به لس آنجلس رفت و در تماشاخانه «پاسادنا» درس بازيگرى خواند و به همان اندازه كه بازى مستحكم و قاطعانه آمريكاى‌ها را ياد گرفت از انسان گرايى فيلم‌هاى نورئاليستى ايتاليايى‌ها و فيلم‌هاى رمانتيك سينماى هند در دوران طلايى پس از جنگ، درس‌هايى را آموخت. او هم كارگردان مؤلف فيلم‌هاى هنرى بود و هم كارگردان فيلم‌هاى موفق عامه پسند؛ دست كم در دنياى عرب زبان كه اين‌گونه بود. او در فيلم‌هايش به نكات سياسى اشاره مى‌كرد، اغلب هم نكات سياسى متفاوت در فيلم‌هاى متفاوت، ولى معلم وارگى او معمولا تحت تاثير تمايل مهار نشدنى‌اش براى سرگرم كردن تماشاگرانش قرار داشت. شاهين شهرت اوليه‌اش را در سال‌هاى دهه 1950 تثبيت كرد، يعنى زمانى كه مصر به عنوان‌هاليوود دنياى عرب زبان با هند در رقابت بود، و ستارگانى چون عمر شريف و فاتن حمامه قلب تماشاگران سينما را در كشور‌هاى اسلامى از مراكش گرفته تا اندونزى به آتش مى‌كشيدند. شاهين در سال 1954 فاتن حمامه كه از بچگى در كار بازيگرى بود و عمر شريف 22 ساله كه به تازگى از دانشكده فارغ التحصيل شده بود و در اولين فيلم عمر خود؛ يعني، «آفتاب داغ» بازى مى‌كرد را به كار گرفت. اين درام «رومئو- ژوليت» كه ماجراى آن در كشتزار‌هاى نيشكر رخ مى‌داد، اولين حضور سينماى مصر در جشنواره كن بود، و همچنين يك فيلم موفق براى تمام دنياى عرب زبان. دو بازيگر مرد و زن اين فيلم به عنوان جفت عاشق پيشه دوران خود تثبيت شدند. ازدواج آن دو در سال بعد در واقع وصلت دو ستاره بود شبيه به ازدواج اليزابت تيلور و ريچارد برتون در سال‌هاى دهه 1960. از بين فيلم‌هايى كه شاهين در دهه 50 ساخت فيلم قابل توجهش «ايستگاه قاهره» است كه به صورت مستند زندگى سخت و خشن آدم‌هاى دستفروشى را نشان مى‌داد كه به مسافران قطار روزنامه و نوشابه گاز دار مى‌فروختند. با اينكه اين فيلم در مسير تراژدى حركت مى‌كند ولى بيش‌تر قسمت‌هاى اين فيلم كوتاه شور و نشاط خاص فيلم‌هاى كمدى دهه 1950 ايتاليا را دارد، مخصوصا با آن شوخى‌هاى ركيك و داستان‌هاى نشريات جنجالى در مورد گردن زني، و يك قهرمان زن كه سعى دارد هم از دست مقامات مسئول فرار كند و هم يك خواستگار بد عنق (كه نقش اين خواستگار را خود شاهين بازى كرد). در يكى از صحنه‌هاى فيلم، دختر برادر خود را در حالى كه يك قطار به سرعت تمام دارد به سمت او حركت مى‌كند با جهشى از روى ريل قطار جمع مى‌كند؛ در اين صحنه از هيچ گونه حقه سينمايى و بدلكارى استفاده نشد و همه چيز همان فيلمسازى بى باك قديمى بود. بيست سال بعد شاهين فيلم «اسكندريه... چرا؟» را ساخت كه در واقع اولين فيلم از چهارگانه اسكندريه‌اى او بود. پس از آن فيلم‌هاى ديگرى در ادامه اين فيلم ساخت به نام‌هاي: «يك داستان مصري» (1982)، «اسكندريه، دوباره و دوباره» (1990)، و «اسكندريه... نيويورك» (2004).محل وقوع ماجراى فيلم نخست در مصر و در دوره جنگ است، يعنى هنگامى كه ناسيوناليست‌هاى عرب سربازان انگليسى را مى‌كشتند و براى ترور «وينستون چرچيل» طرح يك توطئه را مى‌ريختند؛ يعنى در واقع دست به هر كارى مى‌زدند تا امپراتورى بريتانيا را از فلسطين خارج كنند. ولى اين داستان حماسى تو در تو بيش‌تر داستان زندگى يك مرد جوان است، كه اين مرد جوان آشكارا خود شاهين است، كه شكسپير و فيلم‌هاى آمريكايى را بسيار دوست مى‌دارد. پيش از آنكه فيلم به پايان برسد دست سرنوشت او را به تماشاخانه پاسادنا مى‌برد. چيزى كه يك بزرگ تر درباره او مى‌گويد در مورد خود شاهين هم صدق مى‌كرد: «اين پسر مى‌داند دنبال چه چيزى است؛ او موفق مى‌شود.» او سرانجام با كشتى به بندرگاه نيويورك مى‌رود و در آنجا «مجسمه آزادي» را مى‌بيند. مجسمه آزادى در ديد او تبديل به يك بازيگر زن بسيار عظيم الجثه مى‌شود، بازيگرى كه وقتى در كشور خود بود نيز آن را مى‌شناخت.اين مجسمه لبخند ى بر لب دارد؛ و اين لبخند دقيقا همان واكنشى بود كه شاهين انتظار داشت تماشاگرانش در مواجهه با برخورد‌هاى تاريخى و عاطفى زندگى در دنياى مدرن، از خود نشان بدهند.

من حقيقت را جسته‌ام، بار‌ها و بار‌ها.

خيلى‌ها را دوست داشته‌ام، ولى تعداد كمى مرا به خاطر دارند.

آنها در قلب من جا دارند، ولى آيا من هم در قلب آنها جا دارم؟

من دست محبت به سوى تان دراز مى‌كنم؛ چرا آن را پس مى‌زنيد؟

شاهين عاشق كشورش بود ولى در عين حال منتقد آن هم بود؛ مى‌گفت كشورش (در مقام تشبيه به زن) كمى چاق شده ولى مدت 24 سال است كه انتخابات رياست جمهورى در آن برگزار نمى‌شود. مصر هم او را دوست داشت، ولى اين عشق مثل عشق يك مادر به پسرش بود (مثل عشق خانم ايسلين به ريموند در فيلم كانديداى منچوري). وقتى شاهين رفتار مناسبى از خود نشان مى‌داد و از جشنواره‌هاى فيلم جايزه مى‌گرفت، مصر به خود مى‌باليد؛ اما اگر از وضعيت سياسى انتقاد مى‌كرد آن وقت مصر او را با شكم گرسنه به رختخواب مى‌فرستاد! فيلم حماسى او به نام «روزى روزگارى نيل» كه درباره ساخت سد «آسوان» بود اولين فيلمى بود كه با همكارى مصر و روسيه ساخته شد، ولى حاميان مالى هر دو كشور از تدوين كارگردان فيلم ناراضى بودند و تقاضا كردند كه فيلم يك بار ديگر فيلم بردارى و تدوين شود. اين فيلم كه ساخت آن در سال 1968 آغاز شده بود تا سال 1972 رنگ پرده را به خود نديد. با توجه به اينكه ناصر، سادات و مبارك به راحتى روساى استوديو‌هايى را كه شاهين با آنها كار مى‌كرد، بازى مى‌دادند، واقعا به معجزه شبيه است كه او مى‌توانست حرف‌هاى مورد نظر خود را در فيلم‌هايش بزند. پرداختن شاهين به موضوع افراطيون ايدئولوژيكى دست كم به «ايستگاه قاهره» بر مى‌گردد؛ او در اين فيلم تصوير طنز آميزى از آنها به نمايش گذاشت. ولى شاهين فيلمسازى بسيار ناسيوناليست بود. علاقه شاهين به آمريكا و كتمان آن سرانجام در فيلم «اسكندريه...نيويورك» آشكار شد. در اين فيلم يك فيلمساز پير با يك زن آمريكايى برخورد مى‌كند كه نيم قرن پيش او را دوست داشت. با اين حال شاهين هميشه بين مردم آمريكا و دولت ايالات متحده تمايز قائل بود. مايه شرم است كه فيلم‌هاى يوسف شاهين در اين بخش فلك زده سينماى جهان [آمريكا] چندان شناخته شده نيست. او ابوالهول مينيماليست نبود؛ او معتقد بود كه كمتر هرگز كافى نيست. او كه در فيلم‌هاى خود از سبك‌ها و روش‌هاى مختلف استفاده مى‌كرد همه چيز را در فيلم‌هاى خود به هوا پرتاب مى‌كرد (ايده‌ها، آدم‌ها، ملت‌ها و نواحى مختلف) و توجه به هر كدام از اين چيز‌ها را به عهده خود بيننده مى‌گذاشت. وراى ارزش‌هاى سرگرم كنندگي، فيلم‌هايش براى آمريكايى‌ها ناراحت كننده نيست كه ديدگاه‌هاى يك فيلمساز جهانى از دنياى عرب زبان را شاهد باشند؛ كسى كه براى دل خودش صحبت مى‌كند ولى رويا‌ها و ترس‌هاى مردمى را بازتاب مى‌دهد كه فرهنگ عامه پسند شان در آمريكا تقريبا ناشناخته است. در اشعار ترانه فيلم «يك داستان مصري» كه كلمات و عواطف را به عريان‌ترين شكل ممكن آشكار مى‌كنند، شور و اشتياق ناسيوناليستى و قلب جست‌وجوگر يوسف شاهين را مى‌شنويم:

نه اسمت چندان مهم است، و نه اينكه خانه ات كجاست.

نه رنگ پوستت چندان مهم است، نه اصالتت.

من عاشق انسان‌ها هستم، اهل هر كجا كه باشند.

اى برادر مظلوم! صداى گريه‌ام را بشنو! گريه‌اى از مصر.

اى برادر مظلوم! صداى گريه‌ام را بشنو! گريه‌اى از مصر.
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن