تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840228751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادب جهان - همه چيز تفسير است


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ادب جهان - همه چيز تفسير است


ادب جهان - همه چيز تفسير است

تينا امراللهي:ريچارد هارلند، دريدا را پيشگام جنبش پساساختارگرايي مي‌داند و معتقد است نظريه زباني دريدا با رد پديدار‌شناسي هوسرل شكل مي‌گيرد. اگر امكان دارد لطفا درباره ديدگاه هوسرل به زبان و برداشت متفاوت دريدا صحبت كنيد.

هوسرل در كتاب پديدار‌شناسي زبان بر اساس نگاه خاصي كه از فلسفه پديدارشناختي به زبان دارد، مركز معنا را ذهن سوبژكتيو آدمي مي‌داند. به عبارت ديگر هوسرل هم فردگراست به اين معني كه مركز معنا را در ذهن فرد مي‌داند و هم ذهن‌گراست يعني ذهن را محل تحقق معنا تلقي مي‌كند. به اين دليل به نوع فلسفه هوسرلي I-Philosophy (فلسفه من) مي‌گويند كه شايد ترجمه مناسب‌تر آن در فارسي فلسفه من‌گرا باشد. هوسرل معتقد است ذهن، مركز معناست و زبان ابزار و واسطه براي انتقال معناي ذهني به ديگري است. گويي معنا پديده‌اي ذهني ناب جدايي‌پذير از زبان است و زبان سازوكاري واسطه‌اي است كه از آن براي انتقال دادن معنا استفاده مي‌كنيم. براساس اين ديدگاه چنين تصور مي‌شود كه هرچه دخالت اين واسطه كمتر باشد معنا كمتر مخدوش مي‌شود. وقتي فردي كه معنا در ذهن او است حضور داشته باشد معنا با قوت بيشتري انتقال مي‌يابد. بنابراين نگاه هوسرل به معنا نگاهي حضوري است و زبان واسطه‌اي ناخوشايند تلقي مي‌شود. بر مبناي ديدگاه حضوري هوسرل، بيان شفاهي برتر است. پس نگاه هوسرلي ذهن‌گرا، فردگرا، حضوري و گفتارگراست. البته هوسرل اشاره مي‌كند كه واژه‌ها به محض جدا شدن از فرد ديگر به او متعلق نيستند و در واقع گفتار هم وضعيتي آرماني نيست. از ديد هوسرل وضعيت آرماني به جاي بيناذهنيت، درون‌ذهني بودن است. اين خود نوعي بن‌بست است چون با اين تعريف ديگر ارتباط مفهومي پيدا نمي‌كند. دريدا كاملا اين بحث را وارونه مي‌كند. از ديد دريدا معنا در زبان شكل مي‌گيرد. زبان يك سازوكار واسطگي معناي ذهني نيست بلكه بستر شكل‌گيري، گسترش، ناپايداري و فروريزي معناست. ديدگاه دريدا در انتقاد از ساختارگرايي و در تداوم آن آنتي‌اومانيست (Anti-humanist) است. در واقع دريدا فرد انسان را مركز معنا، مستقل و خودايستا نمي‌داند. زبان به مثابه پديده‌اي اجتماعي(چنانكه سوسور هم بر اين اعتقاد بوده) ولي برخلاف سوسور تاريخي تلقي مي‌شود. پساساختارگراها بعد تاريخ را هم براي مطالعه زبان در حوزه عمل زبان‌شناسان وارد مي‌كنند. پس برخلاف هوسرل در نگاه دريدا زبان يك سازوكار ابزاري و واسطه نيست بلكه نهادي تاريخي- اجتماعي است كه خود توليد‌كننده و واسازنده معناست. ديگر اينكه معنا چيزي جدايي‌ناپذير از حركت انتشاري زبان نيست. يعني معنا چيزي ناب كه بيرون از زبان قابل تصور باشد نيست. دريدا ذهن‌گرا نيست بلكه مانند باقي ساختارگرايان به نظام زبان معتقد است. دريدا فردگرا نيست و در مقابل رويكرد حضوري هوسرل و سوسور، نگاهي غيابي به زبان دارد. وي بر اين باور است كه هميشه در پس گفتار، فكر نوشتار و آرمان نوشتار وجود دارد. نوشتار، زبان در زباني‌ترين شكل آن است. درحالي‌كه گفتار، زبان در انساني‌ترين شكل آن است. معنا در غياب انسان پيوسته در حال واپاشيدن و انتشار است. پس فلسفه زباني دريدا در نقد و واسازي پديدار‌شناسي زبان از ديد هوسرل شكل مي‌گيرد.
ژان ژاك روسو معتقد است زبان‌ها براي به زبان‌ آمدن به وجود آمده‌اند و نوشتار افزوده‌اي غيرضروري و از امراض گفتار است. وي نوشتار را در غياب گوينده در معرض سوء‌تفاهم مي‌داند. چه‌طور است كه گفتار محتاج تكميل مي‌شود و برداشت دريدا از مفهوم مكمل يا افزوده چيست؟
دريدا با كلمه supplement در آثار روسو و در مطلبي تحت عنوان مقاله‌اي در باب منشا زبان‌ها برخورد مي‌كند. در واقع نگاه فلسفي در غرب پيوسته از طريق بازخواني و نقد خودش وارد مراحل بعدي مي‌شود. تمام آنچه امروزه فلسفه پساساختارگرا ناميده مي‌شود كه ماهيتا نوعي فلسفه زبان است، براساس بازخواني و وارونه كردن متون فلسفي پيش از آن شكل گرفته است. البته دريدا در مقاله‌اي كه درباره داروخانه افلاطون نوشته به بازخواني و واسازي متون كهن‌تر فلسفي نيز پرداخته است. مفهوم افزوده در پساساختارگرايي در حقيقت در نتيجه نگاه واسازانه دريدا از آراي روسو مطرح مي‌شود. روسو در آن مقاله به اين مسئله اشاره مي‌كند كه نوشتار نوعي افزوده است. در مورد تفاوت افزوده و مكمل در ترجمه supplement چنانكه دريدا در مقاله‌اي تحت عنوان نامه‌اي به يك دوست ژاپني (كه ترجمه آن در مجله زيباشناخت شماره 5 چاپ شده) ترجمه را نوعي واسازي مي‌داند، درگير تداعي‌هاي معنايي هستيم و در آخر با انتخاب يك معادل نوعي جهت‌گيري را بر معنا تحميل مي‌كنيم. دريدا آنچه اضافه مي‌شود را تكميل‌كننده مي‌داند اما روسو بر وجه افزودني‌بودن تاكيد مي‌كند. دريدا زيركانه در خوانش متن روسو به اين نكته اشاره مي‌كند كه وقتي امكان افزودني وجود داشته باشد، پيوسته نقصاني مطرح بوده است. پس آن به اصطلاح اصل، گرفتار نقصي بوده و يا فكر نقصاني را با خود حمل مي‌كرده كه افزوده/مكمل در حقيقت تلاشي بوده براي رفع آن كمبود. پس هر افزوده‌اي پيشاپيش دلالت بر وجود نوعي كاستي دارد. از اين رو نمي‌توان افزوده را زائد تلقي كرد. دريدا با توجه به فرهنگ لغت فرانسه به چند معناي supplement اشاره مي‌كند. يكي از اين معاني افزودن آن چيزي است كه فقدانش ملموس است. پس اصل، فقدان را با خود داشته است. اين همان مفهومي است كه در واسازي مطرح مي‌شود كه هر متني در عين وجود حضوري‌اش دلالت بر نبوده‌ها، خطوط سفيد و فقدان‌هايش مي‌كند. روسو با به كار بردن اين واژه هرچند سعي دارد بگويد نوشتار افزوده‌اي زائد است، در واقع اعتراف مي‌كند به فقدان ملموسي در آنچه وي اصل زبان مي‌داند يعني نقص گفتار. از ديد دريدا كلمه supplement از مركزيت منفرد ذاتي كه روسو در پي آن است، پيروي نمي‌كند. البته مفهوم نوشتار از ديد دريدا صرفا محدود به صوتي يا غيرصوتي بودن نمي‌شود(ضبط كردن صدا هم نوعي نوشتار است)، بلكه مسئله حضور و غياب در اين مورد مطرح مي‌شود. با طرح مفهوم نوشتار و واسازي از آراي روسو دريدا اولويت تاريخي گفتار بر نوشتار را رد مي‌كند.
دريدا براي توجيه اولويت نوشتار در نظريه زباني‌اش، فرض اولويت قدمت تاريخي بر واقعيت را رد مي‌كند و با تعميم اين نگرش جديد دنيا را با ديدي مركزگريز مي‌بيند. ممكن است درباره ارتباط مركزگريزي دريدا با مفهوم مدلول بيان‌نشدني صحبت كنيد.
دريدا ميان اولويت تاريخي و ادراكي تمايز قائل مي‌شود و به اين نكته اشاره مي‌كند كه الزاما هرچه به لحاظ تاريخي مقدم بر چيز ديگر باشد به لحاظ ادراكي مقدم برآن نيست. دراين‌باره دريدا مثال معروفي از رياضي مي‌زند و مي‌گويد رياضيات امروز نسبت به رياضيات اوليه چهار عمل اصلي بسيار پيچيده‌تر است. نمي‌توان گفت آن رياضيات به اين رياضيات تقدم ادراكي هم دارد بلكه صرفا بحث تقدم تاريخي مطرح است. همين مسئله در رابطه با گفتار و نوشتار هم مورد اشاره قرار مي‌گيرد. شايد آن رياضيات ساده اوليه فكر اين رياضيات پيچيده را با خود حمل مي‌كرده همان‌طور كه گفتار به واسطه نقصي كه داشته همواره فكر آرماني نوشتار را با خود همراه داشته است. اما در مورد بحث مركزيت‌زدايي و مدلول متعالي بايد گفت فلسفه غرب تا قبل از دريدا اضطراب ناشي از بي‌ثباتي معنا و يا به اصطلاح بارت در رفتن معنا و فقدان كنترل اذهان انسان را نمي‌توانسته تحمل كند. در نتيجه هميشه جايي اين نظام را با قائل شدن به مركزي متافيزيكي به ايستايي رسانده است. فلسفه متافيزيك تا قبل از پيدايش ساختارگرايي اين مركز را جايي بيرون و دست نيافتني تعريف مي‌كند. با پيدايش ساختارگرايي جايگاه اين مدلول متعالي در زبان تلقي مي‌شود. براي نمونه سوسور از نظامي صحبت مي‌كند كه در آن دال‌ها به مدلول‌ها دلالت مي‌كنند. در نتيجه با نظامي آرامش‌يافته و ساكن روبه‌رو هستيم. اين ديدگاه واكنش به ترس از دررفتن معناست و همان چيزي است كه دريدا تحت عنوان متافيزيك حضور از آن ياد مي‌كند. يعني وجود مدلولي كه دلالت را به آرامش مي‌رساند. در تفكر پساساختارگرايي مدلولي در كار نيست. دال‌ها به يكديگر دلالت مي‌كنند و همواره معنا به تعويق مي‌افتد.
دريدا در گفتار و پديده به اين مسئله اشاره مي‌كند كه معناي معنا استلزام بي‌پايان است... ارجاع بي‌پايان دالي به دال ديگر كه معنا را به تعويق مي‌اندازد. وي اين حالت را منش انتشار مي‌نامد. درباره ارتباط اين ديد نسبت به زبان و برداشت سوسور از دال و مدلول صحبت مي‌كنيد؟
در سيستم سوسوري هر دال به مدلولي دلالت مي‌كند و نشانه شكل مي‌گيرد. نشانه خود را به طور افتراقي از نشانه‌هاي ديگر متفاوت مي‌كند(وجه سلبي نشانه) و در درونش بي‌هيچ ترديدي دالي به مدلولي دلالت مي‌كند(وجه ايجابي نشانه). دريدا اين سيستم را رها مي‌بيند. فلسفه مبتني بر متافيزيك حضور تلاش كرده در قيد دلالت به مدلول متعالي اين رها بودن را كنترل كند. اما چرا صحبت از متافيزيك و مركز مي‌شود؟ متافيزيك به اين دليل كه در تمام اين آراء تصور يك هستي انكارناپذير وجود دارد(مدلول سوسوري، ذهن هوسرلي وغيره). در حقيقت دريدا وجهي از سوسور را ادامه مي‌دهد يا به عبارت ديگر سوسور، دريدا را در خودش دارد: در وجه سلبي نشانه وقتي نشانه‌اي از طريق تمايز، خود را از نشانه‌هاي ديگر جدا مي‌كند. پس پيوسته اگر وجه ايجابي را انكار كنيم(كه دريدا اين كار را مي‌كند) همه نشانه‌ها در يك وضعيت ناايستا و پويا قرار مي‌گيرند. دريدا وجه سلبي نشانه از ديد سوسور را احيا مي‌كند و به آن تمايز يك تعويق نيز مي‌افزايد. هم نشانه خودش را از نشانه‌هاي ديگر متمايز مي‌كند و هم پيوسته رسيدن به مدلول را به تعويق مي‌اندازد. اما چطور دريدا وجه ايجابي نشانه را نفي مي‌كند. وي به اين مسئله اشاره مي‌كند كه در زبان پيوسته از واژه‌اي به واژه ديگر حركت مي‌كنيم. براي نمونه وقتي پرسيده شود ميز يعني چه، نمي‌توان مدلول متافيزيكي را از ذهن(مثل پديدارشناسي ذهن‌گراي پيرسي) و يا از زبان(چنانكه در نظام ساختارگراي سوسوري مطرح مي‌شود) بيرون آورد. راهي به جز حركت از دالي به دال ديگر نمي‌ماند و احتمالا در تعريف مي‌گوييد ميز يك حجم است با يك رويه و معمولا چهار پايه. باز مي‌توان پرسيد حجم يعني چه و رويه چيست. اين همان منش انتشار است. مدلولي در كار نيست. در سيستم‌هاي رايانه‌اي مفهوم انتشار و به تعويق افتادن مدلول متعالي نمود پيدا مي‌كند. در نرم افزار‌هاي واژه نامه‌هاي رايانه‌اي در جست‌وجوي معناي يك واژه با متني روبه‌رو مي‌شويد كه خود از واژه‌هايي تشكيل شده و مي‌توان معناي هر يك را جست‌وجو كرد. هر دال به دال‌هاي ديگر دلالت مي‌كند و اين امر به لحاظ نظري بي‌پايان است. معنا در تفكر پساساختارگرايي پيوسته به تعويق مي‌افتد اما در عين حال دلالت هميشه وجود دارد.
همان‌طور كه اشاره كرديد دريدا از مفهوم وحدت ميان دال و مدلول در انديشه سوسور انتقاد مي‌كند چرا كه به اعتقاد وي پيوند متافيزيكي ميان دال و مدلول توهم است. لطف مي‌كنيد در ارتباط با برداشت دريدا از مدلول متعالي و تفاوت نشانگي نامحدود به تعبير پيرس و بازي آزاد در بيان دريدا صحبت كنيد.
در فصل دوم كتاب در باب گراماتالوژي دريدا به نقد آراي سوسور و پيرس مي‌پردازد. وي به طور ضمني به وجهي از كار پيرس در برابر سوسور، اولويت مي‌دهد. سوسور به عنوان نشانه‌شناسي ساختارگرا معتقد به وجود زبان به مثابه يك نظام اجتماعي است كه در هر برش از زمان بسته است و به همين دليل و به دليل ارتباط ايجابي دال و مدلول درون هر نشانه امكان برقراري ارتباط در جامعه زباني به وجود مي‌آيد. در تفكر سوسوري با نظام‌هاي دوتايي سروكار داريم(دال/مدلول؛ هم‌زماني/درزماني؛ لانگ/پارول و غيره) درحالي‌كه نظام فكري پيرس در دستگاه‌هاي سه‌تايي شكل مي‌گيرد براي نمونه تفسير، بازنمون و ابژه يا موضوع كه مثلثي را به وجود مي‌آورند كه پيرس به آنچه ميان آنها در جريان است نشانگي مي‌گويد. تفاوت پيرس با سوسور در اين است كه در نظام دوتايي سوسور دال به مدلول دلالت مي‌كند، نشانه زباني شكل مي‌گيرد و دستگاه بسته مي‌شود اما در نظام فكري پيرس، بازنمون به ابژه‌اي اشاره مي‌كند كه لزوما در جهان خارج نيست و اين دلالت از درون تفسير عبور مي‌كند. بازنمون به موضوعي دلالت مي‌كند و اين رابطه تفسير مي‌شود. به اعتقاد پيرس تفسير مي‌تواند خود بازنموني بشود براي برانگيختن تفسير ديگر. اين مسئله در خوانش دريدا از پيرس به آن زنجيره باز تعبير مي‌شود. اينكه پيرس راه را باز مي‌گذارد براي اينكه يك تفسير خود به بازنموني تبديل شود كه مي‌تواند تفسير شود، از ديد دريدا تبديل مي‌شود به نشانگي نامحدود و ناايستايي دلالت و بي‌پاياني اين ناپايداري. معنا هم هست و هم نيست. دريدا به يك تهي و گنگي بي‌پايان اشاره نمي‌كند. برعكس به وجود نظام‌هايي مثل زبان معتقد است كه امكان ارتباط و دلالت را فراهم مي‌كنند اما منش دلالت در آنها انتشاري است و اين با خلأ معنا متفاوت است. در واقع با نبود روبه رو نيستيم و هرچه هست وفور بود است.
دريدا در نوشتار و تمايز به اين نكته اشاره مي‌كند كه زبان در خود لزوم نقد خودش را به همراه دارد. واسازي آنطور كه دريدا تعريف مي‌كند يك روش در مواجهه با متن است و يا مي‌توان آن را نقد دانست؟
بايد متوجه حضور هميشگي متافيزيك حضور باشيم. در جهاني كه دريدا به تصوير مي‌كشد، جهان متن و زبان، برخلاف پديدارشناسي كه آرمانش در مرلوپونتي، هوسرل و ديگران اين بوده كه بتوان بي‌واسطه جهان را ديد، تلاش براي دسترسي به مدلول متعالي نوعي توهم است. اگر چيزي به عنوان نقد واسازانه را بپذيريم بايد قبول كنيم كه نقد واسازانه هميشه خود، واسازي مي‌شود. نقد واسازانه به معناي كشف معنا براي كساني كه موفق به كشف نشده‌اند نيست. منتقد يك سوژه متعالي نيست كه مدلول متعالي را براي ديگران در معرض قرار بدهد. منتقد خود، بخشي از فرآيند واسازي است. منتقد نه تنها متون را واسازانه مي‌خواند(از حاضر به غايب و از غايب به غايب‌هاي ديگر حركت مي‌كند)، چون خود را در قالب متن ارائه مي‌كند پس خودش را در معرض خوانش واسازانه قرار مي‌دهد. هيچ جاي قطعي و تعين يافته‌اي براي معناي متن نيست. فوكو اشاره مي‌كند كه هرچه هست تفسير است و هر تفسير خود دوباره در معرض تفسير قرار مي‌گيرد. اگر با اين ديد به كلمه نقد نگاه كنيم مي‌توانيم حرف از واسازي به مثابه نقد بزنيم. از ديد منتقدان انگليسي-آمريكايي و براي نمونه دركتاب برسلر تلاش مي‌شود دريدا به يك روش، تقليل پيدا كند. بنابراين اگر بپذيريم كه خوانش واسازانه خوانشي است كه در زبان اتفاق مي‌افتد و پيوسته در معرض واسازي است، مي‌توانيم حرف از نقد واسازانه بزنيم.
با توجه به مفاهيم مطرح در پساساختارگرايي آيا مي‌توان اين رويكرد را نقد كرد؟
در فصل مربوط به متن، از ويرايش دوم كتاب نشانه‌شناسي كاربردي به دور از هيجانات پساساختارگرايي اين مفهوم را در معرض خوانش واسازانه قرار داده‌ام. اين مسئله بحثي فلسفي است كه عمدتا در حوزه فلسفه زبان به چيستي معنا و چيستي زبان و كاركرد آن باز مي‌گردد. اگر از منظر يك تحليلگر گفتمان يا يك نظريه‌پرداز علوم ارتباطات به اين بحث نگاه كنيم، مشكلاتي در رابطه با پساساختارگرايي مطرح خواهند بود. مي‌خواهم از موضعي پساساختارگرايانه به نقد پساساختارگرايي بپردازم و نه با توجه به مواضع پيشين. دريدا منش انتشار را شبيه دومينو مي‌داند كه حركت يك دال در دال‌هاي ديگر منتشر مي‌شود. به لحاظ نظري اين حركت مي‌تواند تا بي‌نهايت ادامه داشته باشد اما همين‌جا يك كاستي مطرح مي‌شود چراكه اين حركت به لحاظ عملي نمي‌تواند تا بي‌نهايت پيش برود. من هم معتقدم معنا يك حقيقت غير زباني ناب نيست كه بخواهيم آن را جايي پيدا كنيم اما در هر مقطع از خوانش و در هر لحظه كنش ارتباط، يك قاب گفتماني گروهي از معناها و دال‌ها را در وضعيت تثبيت شده‌تري قرار مي‌دهد يعني قاب‌هاي گفتماني يا لايه‌هاي نشانه‌شناختي و كاركرد آن لايه‌هاست كه امكان ارتباط و نه لزوما دستيابي به مدلول متعالي را به وجود مي‌آورد. در بحث دريدا به لحاظ سياسي يك نوع محافظه‌كاري ديده مي‌شود(هر چه گفته مي‌شود تا بي‌نهايت ادامه پيدا مي‌كند) و در نتيجه زبان به عنوان يك عمل‌گر اجتماعي و به عنوان يكي از مهم‌ترين عرصه‌هاي توليد باور و اعمال قدرت ناديده گرفته مي‌شود. به محض اينكه زبان را در بستر قاب‌هاي گفتماني مطالعه كنيم در عين حال كه رويكرد پساساختارگرا حفظ شده است، از اين محافظه‌كاري هم فاصله گرفته‌ايم و امكان نگاه انتقادي به كاربرد زبان در عمل اجتماعي را پيدا مي‌كنيم. پس قاب‌هاي گفتماني همان قاب‌هاي ايدئولوژيكي توليد معنا و باور هستند و با اينكه پيوسته در حال شكسته‌شدن هستند پيوسته در حال عمل‌كردن نيز هستند. بر اين اساس مي‌توان پساساختارگرايي را به نوعي نشانه‌شناسي انتقادي ارتقا داد.
 يکشنبه 6 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 616]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن