تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836446029
منشور كارگزاران
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: منشور كارگزاران
اشاره:
مالك اشتر نخعي از ياران خاص امير مومنان (ع) و از فرماندهان سپاه او بود كه در جنگها دلاوريهاي زيادي از خود نشان داد. امام علي(ع) وي را در سال 37 هجري به فرمانداري مصر برگزيد و نامه مفصلي برايش نوشت كه جنبههاي گوناگون فردي و اجتماعي را در آن بيان كرد؛ اما مالك پيش از آغاز كار در بين راه به تحريك دشمنان مسموم شد و به شهادت نايل گرديد.آنچه در پي ميآيد،بخش دوم آن نوشتار است كه بي ترديد براي همه زمانها و مكانهاست.
***
توجه ويژه به قاضيان
اي مالك، براي امر داوري بين مردم برترين افرادي را كه ميشناسي برگزين؛ كسي كه دشواري كارها او را در تنگنا نيفكند و كشمكش دادخواهان او را به لجاجت نيندازد و در لغزش و خطا، پافشاري نورزد و چون حق را دريافت، راحت و با سعه صدر به سوي آن بازگردد و بر پرتگاه آز قرار نگيرد و به جاي دقت نظر به فهم اندك اكتفا نكند. و از همه بيشتر در شبههها درنگ كند و در اقامه برهان، تواناترين و در مراجعه دادخواه نستوهترين، و در كشف قضايا بردبارترين و پس از تشخيص حكم قاطعترين باشد. كسي كه نه ستايشهاي نابجا او را به غرور افكند و نه تحريكات مردم او را منحرف كند و البته اينان اندكاند.آنگاه بايد داوري او را كاملاً زير نظر بگيري و بر او دست بخشش بگشايي تا او را بهانهاي نماند و نياز وي به مردم كم شود. و نيز بايد به او نزد خويش چنان جايگاهي ببخشي كه هيچيك از نزديكان تو نتواند در تصاحب آن، طمع ورزد تا اوخاطرش از دسيسه اكابر درگاه تو ايمن باشد. و در اين مورد، به دقت بنگر؛ زيرا اين دين مدتها گرفتار اشرار، و بازيچه هوا و هوس، و وسيله دنياپرستي بوده است!
درباره كارگزاران
آنگاه در امور كارگزارانت دقت كن، و آنان را پس از آزمودن به كار بگمار و نه به سهلانگاري وخودرايي؛ زيرا كه سهلانگاري و خودرايي زمينه ستم و خيانت است. و از ميان آنان، كارآزمودگان و آزرمگيناني را برگزين كه از خاندانهاي صالح و پيشگامان در اسلاماند كه اينان در خلق و خوي، بزرگوارتر و آبرومندتر و پاكدامنترند و كمتر به آزمنديها رو ميآورند و بيشتر در عاقبت كارها ميانديشند.سپس در روزي را بر آنان بگشاي؛ زيرا اين كار آنان را در اصلاح نفس توانا ميسازد و از حيف وميل در آنچه در اختيار آنهاست، بازميدارد و حجت را بر آنان تمام ميكند، تا عذري در نافرماني با تو يا خيانت در كار تو، نداشته باشد.
آنگاه به كارهاي آنها با دلجويي رسيدگي كن، و مراقباني پنهان از اهل راستي و وفا برآنان بگمار؛ زيرا مراقبت پنهاني تو از كارهاي ايشان، انگيزه امانتداري و مداراي آنان با مردم ميگردد.و از ياران خيانتكاران بر حذر باش و اگر يكي از آنها دست به خيانتي گشود كه گزارشهاي مراقبان پنهان تو، همه بر آن اتفاق داشت، به همان گزارشها بسنده كن و تازيانه كيفر بر تنش فرود آر و گريبانش را به خاطر اين كار بگير و به خاك مذلتش بنشان و داغ خيانت بر پيشاني و قلاده ننگ و بدنامي بر گردن او بنه!
در مورد ماليات چنان عمل كن كه موجب بهبود حال خراجگزاران گردد؛ زيرا با درستي خراج و درستي حال خراجگزاران، وضع ديگران نيزاصلاح ميشود، و كار اينان جز با بهبود آنان، سامان نميپذيرد؛ زيرا همه مردم، روزي خوار خراج و خراجگزاراناند.
اما بايد نظر تو بيشتر در آباداني زمين باشد تا گرفتن خراج؛ چون خراج بدون آباداني به دست نميآيد و آن كه بدون آباداني، خراج مطالبه كند، كشور را خراب و مردم را هلاك ميكنند و حكومتش چند روز بيش نميپايد.
بنابراين اگر مردم از سنگيني ماليات يا آفتزدگي يا بيآبي يا خشكسالي يا دگرگوني وضع زمين بر اثر غرقاب يا بيآبي شكوه كردند، به آنان تا هر قدر كه فكر ميكني موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفيف بده.
و مبادا اين تخفيف بر تو گران آيد، زيرا كه اين ذخيرهاي است كه به صورت آباداني و زيباسازي كشور به تو بازخواهند گردانيد، به علاوه با اين كار، ستايش آنان را هم به خويش جلب كردهاي و خود نيز از گسترش عدالت در ميان آنان، به شادي و سرفرازي رسيدهاي، و درحالي كه به سبب رفاه و آسايشي كه براي آنان فراهم آوردهاي، به توانمندي بيشترشان تكيه خواهي كرد و به موجب عدالت و رفتار خوشي كه آنان را بدان مأنوس كردهاي، بديشان اطمينان خواهي يافت.
و چه بسا كارهايي پس از اين براي تو پيش آيد و تو بر عهده آنها بگذاري، آنان از صميم دل ميپذيرند؛زيرا هر باري را بر دوش كشور آباد بگذاري تحمل ميتواند كرد؛ ولي بيترديد خرابي هر سرزميني از تنگدستي مردم آنست و تنگدستي مردم هم از رو كردن زمامداران به جمع (مال) و بدگماني آنها به ماندن خويش و كمبهرگي آنان در عبرتگيري است.
درباره كاتبان
آنگاه در حال دبيران خويش نظر كن و بهترين ايشان را به كارهاي خود بگمار و نامههايي را كه در آنها نقشهها و رازهاي نو نهفته است، به برترين ايشان در فضايل اخلاقي بسپار؛ يعني كسي كه نه از بزرگواري تو چنان گستاخ شود كه در حضور ديگران در روي تو بايستد، و نه چنان آسودهخاطر كه از گزارش نامههايي كه از كارگزارانت رسيده و در صدور جواب درست آنها، و هم در آنچه به نام تو ميگيرد يا از جانب تو ميدهد، كوتاهي ورزد، و نه پيماني كه به سود تو ميبندد، سست بندد، و نه از گسستن پيماني كه به زيان توست، ناتوان باشد و نيز كسي را به كار مگمار كه اندازه توانايي خويش در كارها نداند.زيرا آن كه از توانايي خويش ناآگاه است، از قدر و توان ديگران ناآگاهتر است و به علاوه نبايد گزينش تو، تنها بر پايه فراست خود و اطمينان به نظر خويش و خوش گماني باشد، زيرا اين مردان با شناسايي حساسيت واليان، خود را در چشم آنان به خوشخدمتي ميآرايند، درحاليكه چه بسا در پي آن، خيرخواهي و امانت نباشد، پس آنان را از طريق سابقه خدمتي كه براي صالحان پيش از تو كرده بودند، بيازماي.و آنگاه به آن كه در ميان مردم به نيكويي، نامي شهرهتر و با امانت،. چهرهاي شناختهتر دارد، اعتماد كن كه اين نشانه خيرانديشي تو براي خدا و براي كسي است كه تو را به حكومت برگزيده است. براي اداره هر بخش از كار كشور فرد برجستهاي را از ميان كاتبان برگزين؛ كسي را كه كار بزرگ، او را ناتوان نكند و حجم زياد كار او را پريشان نسازد. و اما هر عيبي كه در كاتبان و منشيان تو باشد و تو آن را ناديده انگاري، همان عيب گريبان تو را نيز خواهد گرفت.
بازرگانان و صنعتگران
و اما در مورد بازرگانان و صنعتگران، نصيحتپذير باش و آنان را به نيكي پند ده، چه در مورد پيشهوري كه مقيم و ثابت است و چه در مورد آن كس كه كالايش را ميگرداند و چه در مورد كاسبي كه به نيروي تن و بدن كسب ميكند؛ زيرا اينان سرچشمههاي سودها و مايه رفاهاند و اين منافع را از سرزمينهاي دوردست و واديهاي پرت و از دريا و بيابان و كوه و دشت قلمرو تو فراهم ميآورند، آن نقاطي كه نه مردم در آن گِرد ميتوانند آمد و نه جرات آن را دارند كه بدان نقاط پا گذارند. اينان مردم آرامي هستند كه بيم خطرشان نميرود و مسالمت جوياني هستند كه گمان آشوبگري در مورد آنها وجود ندارد، پس از به كار آنان چه در مركز حكومت و چه در شهرهاي ديگر كشورت رسيدگي كن!با اين همه بدان در بسياري از ايشان، تنگ چشمي آشكار و بخلي ناپسند و احتكار منافع و نرخگذاري خودسرانه در فروش، وجود دارد و اين راهي براي ضرر و زيان مردم و ننگي بر زمامداران است.
بنابراين جلوي احتكار را بگير كه رسول خدا درود و سلام خداوند بر او و خاندان او باد جلوي آن را ميگرفت و بدان كه خريد و فروش بايد جوانمردانه، براساس موازين داد و با نرخهاي منصفانه باشد كه به هيچيك از فروشنده و خريدار، زيان وارد نيايد و اگر كسي پس از اخطار و نهي تو باز احتكار ورزيد، كيفرش ده و عادلانه عقوبتش كن.
فرودستان جامعه
و خداي را، خداي را در مورد قشر پايين بينوايان، نيازمندان، گرفتاران و ناتوانان كه بيچارهاند، كوتاهي مكن در ميان اين قشر! بعضي سائلند و برخي روي گدايي ندارند. و براي خدا حقي را كه او درباره ايشان به تو سپرده، پاس بدار و بخشي از بيتالمال را به آنان اختصاص بده، و نيز بخشي از خالصه اسلامي را در هر شهري، به آنان واگذار؛ چرا كه دورافتادهترين آنها داراي همان حقي است كه نزديكترينشان، و تو مسئوليت همه آنان را برعهده داري، و مبادا غرور رياست و ثروت تو را از رسيدگي بدانها باز دارد، كه يقيناً نميتواني به دليل پرداختن به كارهاي مهم از ناديدهگرفتن حق كوچك، معذور باشي.
پس توجهت را از آنان برمگردان و در برابر آنان چين بر پيشاني ميفكن. به كار آنان كه دستشان به تو نميرسد و چشمها در آنان به خواري مينگرند و بزرگان آنها را كوچك ميشمرند، دلجويانه رسيدگي كن و براي بررسياحوالشان از ياران مورد اعتماد خود كساني را كه اهل خشيت و فروتنياند، برگمار، تا كارهايشان را به تو گزارش دهند. سپس تو خود در مورد آنان چنان عمل كن كه روز ديدار با خدا عذري نماند ؛ زيرا بيشك از ميان توده مردم اينان به عدل و انصاف، نيازمندتر از دستههايديگرند، در مورد اداي حق هر يك، چنان عمل كن كه در پيشگاه خداوند معذور باشي و مدام به كار يتيمان و خردسالان بيسرپرست كه براي گرفتاري خود چارهاي و روي سؤالي ندارند، رسيدگي كن.
البته آنچه برشمردم، براي زمامداران سنگين است --- و حق بهطور كلي سنگين است--- اما خداوند آن را براي مردمانيكه طالب حسن عاقبتاند و در اين راه صبر و شكيباي پيشه ساختهاند و به راستي وعدههاي الهي دل بستهاند، سبك ميسازد.
بخشي از وقت و نيروي خود را براي حاجتمندان اختصاص ده و جلسههاي عمومي با ايشان بگذار و در آن، برايخدايي كه تو را آفريده است، فروتني كن و سپاهيان و ياران پاسدار و نگهبان خود را از آنان دور ساز، تا هركس از آن حاجتمندان كه حرفي دارد، بدون ترس بگويد؛ زيرا من از پيامبر خدا -- درود و سلام خداوند بر او و خاندان او باد --- شنودم كه بارها ميفرمود: بنابراين درشتي، بدزباني و لكنت آنان را تحمل كن و تنگ خلقي و غرور را از خود دورساز تا خداوند بدين وسيله دامنه رحمتش را بر تو بگشايد و پاداش طاعتش را بر تو ارزاني فرمايد عطاي خود را بر آنان گوارا ساز و در مقام خودداري از بخشش، خوش روي و پوزش طلب باش.
فرمانروا و كارهايش
كارهايي نيز هست كه تو ناگزير شخصاً بايد بدانها بپردازي: يكي از آنها پاسخگويي به كارگزاراني است كه دبيران تو از آن در ميمانند. ديگر برطرف ساختن نيازهاي مردم است، در همان روزيكه بر تو عرضه ميشود، اين از كارهايي است كه در حوصله ياران تو نميگنجد. و نيز كار هر روز را همان روز انجام ده؛ زيرا هر روز كاري براي خود دارد.براي آنچه در ميان تو و خداي توست، بهترين اوقات و بزرگترين بخش از ساعات را قرار بده؛ هر چند كه همه اوقات براي خداست، اگر نيت در آنها صالح و رعيت سالم باشند.و بايد در فرصت ويژهاي كه در آن وظيفه ديني را خالصانه براي خدا انجام ميدهي، فرائضي را برپا داري كه تنها برايخداست. پس بخشي از تنت را در شب و روز به خدا هديه كن، و آنچه بدان وسيله به خدا تقرب جستهاي، كامل و بيريا و بيكاستي ادا كن، و هر سختي را بر بدنت هموار ساز.
و چون با مردم به نماز برخاستي، نه چنان طول بده كه باعث بيزاري شود و نه چنان شتاب كن كه نماز را ضايع گرداني؛ زيرا در ميان مردم كساني وجود دارند كه بيمارند يا كار فوري دارند. و من خود از پيامبر خدا --- درود و سلام خدا بر او و خاندان او باد -- هنگامي كه مرا به سوي يمن ميفرستاد، پرسيدم: فرمود:
و اما بعد از همه اينها، مگذار پوشيده بودنت از چشم مردم طولاني شود؛ زيرا پوشيده ماندن زمامداران از مردم، خود نوعي تنگنا و كماطلاعي از كارهاست و اين پوشيدگي از مردم، رشته اطلاع زمامداران را از آنچه نزد مردم ميگذرد قطع ميكند و در نتيجه كوچك در نظرشان بزرگ مينمايد و بزرگ، كوچك و زشت، زيبا و زيبا، زشت جلوه ميكند و حق و باطل در نظرشان به هم ميآميزد. و بيشك زمامدار هم بشري است كه نميداند مردم چه چيزهايي را از او ميپوشانند و بر پيشاني حق هم، نشانينخورده است تا بدان وسيله راست از دروغ، معلوم گردد.
و تو، ناگزير يكي از او دو كس خواهي بود: يا مردي هستيكه در مورد حق، با گشاده دستي عمل ميكني؛ در اين صورت وقتي حقِ واجبي را ادا ميكني يا كردار بزرگوارانهاي كه بايد انجام ميدهي، چرا از مردم رويمي پوشي؟ و يا مبتلا به امساك هستي، در اين صورت همين كه مردم از تو مأيوس شوند، زودا كه از خواستن و پرسيدن از تو خودداري كنند (و از دورت بپراكنند) با آنكه ميداني كه بيشتر نيازهاي مردم از تو، از نوعي است كه براي تو هزينهاي ندارد؛ زيرا يا از ستمي شكايت آوردهاند و يا در معاملهاي انصاف ميطلبند.
محارم اسرار
ديگر اينكه هر زمامداري، ياران نزديك و محارم اسراري دارد كه در ميان ايشان امتياز خواهي و درازدستيو بِيانصافي در داد و ستد پيدا ميشود؛ اما تو ريشه اينان را با قطع انگيزههاي اين خصلتها بركن، مبادا به هيچ يك از اطرافيان و نزديكانت زميني واگذاري، و مبادا كسي از سوي توبه اين طمع بيفتد كه مالك آب و زميني گردد و به همسايگان در آبياري يا كار مشترك خسارت وارد آورد و بارش را بر دوش ديگران گذارد، كه بهره شيرين آن را تنها آنان ميبرند و ننگ آن در دنيا و آخرت براي تو ميماند.
حق را در مورد هركه بايد، دور و يا نزديك، رعايت كن و در آن پايداري ورز و به حساب خدا گذار، و بگذار به نزديك و يارانت هرچه ميخواهد برسد، و اگر در اين راه به دشواري برخوردي به عاقبت آن بينديش كه فرجام چنين كاري پسنديده است.
اگر مردم به تو گمان ستمكاري بردند، عذر خود را بديشان بنمايان، و با اين كار گمان بدمردم را از خويش دور كن؛ زيرا عذرخواهي عادت دادن خويش به عدالت است و مداراي با مردم، و هم كاري است كه تو با آن به خواسته خود ---- كه پايبند كردن مردم به حقجويي است --- رسيدهاي.
پيشنهاد صلح
صلحي را كه دشمن پيشنهاد ميكند، ولي رضاي خدا در آن است رد مكن، كه در صلح آسايش سپاه و رهايي از نگرانيها و امنيت كشور نهفته است؛ اما از دشمنت بعد از صلح، بسيار بسيار برحذر باش؛ زيرا دشمن چه بسا نزديك ميشود كه غافلگير كند، پس جانب دورانديشي را از دست منه و خوش گماني را كنار بگذار.
و اگر با دشمن عقد پيماني بستي يا بدو جامه امانيپوشاندي، به پيمانت وفا كن و در اماني كه دادهاي، امانتورز و از دل و جان بر سر پيمان خود باش؛ زيرا مردم - با وجود گوناگوني خواستهها و اختلاف نظرهايشان - اتفاق نظري كه در اهميت وفاي به عهد دارند، در هيچ يك از فرايض ديگر الهي ندارند. حتي مشركان هم در روابط اجتماعي خود به اين امر پايبند بودند؛ زيرا كه عواقب سوءپيمان شكني را ميدانستند. پس هرگز در اماني كه دادهاي، دغل مورز و در پيماني كه بستهاي، خيانت مكن و با دشمن خود نيرنگ مباز. زيرا هيچكس جز نادان تيره دل با خداوند گستاخي نميكند. و همانا خداوند پيمان و امان خويش را امنيتي قرار داد و آن را از سر رحمت بين بندگانش گسترانيد و حريمي ساخت كه مردم در پناه آن آرام يابند و در كنار آن پناه جويند، پس هيچگونه دغل و فريبكاري و خدعهاي نيايد در آن راه يابد.
و پيماني مبند كه الفاظ آن آسيبپذير باشد، و چون با تأكيد عهدي را استوار كردي، ديگر در مورد آن به سخنان دوپهلو روي مياور. و مبادا تنگنا و دشواري كاري كه عهد و پيمان الهي بدان پايبندت ساخته است، تو را به نا حق به فسخ پيمان بكشاند؛ زيرا بيترديد شكيبايي تو بر تنگناييكه گشايش و نيكي فرجام آن را اميد ميبري، بهتر از نيرنگي است كه بر نتايج سوء آن بيمناكي و هم از بازخواست الهي كه بدان گرفتارآيي و دنيا و آخرت تو تباه گردد.
پرهيز ازخونريزي
از ريختن ناحق خونها بپرهيز، كه بيگمان هيچ چيز به انتقام نزديكتر و در كيفر سنگينتر و در نابودي نعمت و كوتاهي عمر درخورتر از ناحق ريختن خونها نيست. و خدا كه پاك و منزه است ، در روز رستاخيز داوري بين بندگانش را با بازخواست خونهايي كه به ناحق ريختهاند، ميآغازد. بنابر اين سيطره حكومت خود را با خونريزي ناحق نيرومند، گردان كه اين كار نه تنها حكومت را ناتوان و سست، بلكه نابود ميكند و به ديگري انتقال ميدهد.
و هيچ عذري نزد خدا و نزد من در قتل عمد نداري؛ زيرا حتماً قصاص خواهد داشت. و اگر دچار خطا شدي و به هنگام مجازات كردن تازيانه يا شمشير يا دست تو از اختيارت خارج شد، كه گاه يك ضربه مشت يا بيشتر از آن موجب قتلي ميگردد، غرورت برتو چيره نشود كه از پرداخت خونبها و حقوق اولياي مقتول سر باز زني.
چنين مكن
زنهار كه از خودپسندي و از اعتماد برچيزي كه مايه خوشايند توست و از دوست داشتن چابلوسي بپرهيزي، كه اين احوال خود از بهترين فرصتهاي شيطان براي تباه كردن نيكويي نيكوكاران است.
و بپرهيز از منت نهادن به مردم در بخشش و از زيادهنماييكاري كه كردهاي و تخلف در وعدهاي كه به آنان دادهاي؛ زيرا منّت نهادن احسان را باطل ميكند و زيادهنمايي ،نور حق را از بين ميبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و مردم ميشود. خداوند تعالي ميفرمايد:
و از شتاب در كار پيش از رسيدن زمان آن، و از سهل انگاري در انجام دادن آن وقتي كه امكان انجام دادن دارد بپرهيز، و نيز از پافشاري در امور هنگامي كه وجه درست آن نامشخص است، يا سستي در انجام دادن آن زماني كه درستي آن روشن است؛ يعني هركاري را در جاي خود و به هنگام خود به جاي آر.
از اينكه براي خود حقي، در آنچه همه درآن برابرند، بيش از ديگران بخواهي و از تغافل در مورد امور مهمي كه حقيقت آن برهمگان آشكار است، بپرهيز؛ زيرا تاوان اين غفلت از توبه نفع ديگران باز گرفته خواهد شد، و به زوديپردهها از كارها به يكسو خواهد رفت و داد ستمديده از تو بازستانده خواهد شد.
پس آتش خشم و شعله قدرت و سطوت دست و تندي زبانت را در اختيار بگيرد، و در همه اين موارد با نگاهداشت تنديهاي زبان و تأخير در اِعمال قدرت مراقبت كن تا غضبت فرونشيند و عنان اختيار خود را به كفگيري، و اما هرگز اين ملكات در جانت جاي نگيرد، مگر اينكه دائماً بازگشت به سوي خدا را به يادآوري.
هشدار!
بر تو واجب است كه آنچه را برپيشينيان تو گذشته است، چه عدالت در حكومت و چه سنت پسنديده و چه خبريكه از پيامبر ما - درود و سلام خدا براو و خاندان او باد - رسيده است و چه واجبي كه در كتاب الهي آمده است، به يادآوري و آنگاه بايد از رفتار ما كه با آن آشنايي، در هر يك از اين موارد پيروي كني و در به كار بستن آنچه در اين منشور از تو برآن پيمان گرفتهام، از جان بكوشي و من با اين پيمان حجت خود را پرتو تمام كردهام تا بهانهاي در هنگام شتافتن نفست به سوي هوسها نداشته باشي.
و از خدا ميخواهم كه با رحمت گسترده و نيروي بيكرانيكه در برآوردن هر حاجتي دارد. من و تو را در هرچه رضاي اوست، در داشتن عذر آشكار نزد او و مخلوقش موفق كند و هم نام نيك در ميان بندگان و يادگار نيكو در كشور از ما برجاي ماند و هم نعمتش را برما تمام و بزرگوارياش را برما دوچندان كند، و نيز از او ميخواهم كه فرجام مرا و تو را سعادت و شهادت قرار دهد كه به سوياو باز ميگرديم و درود برپيامبر خدا و خاندان پاك او.
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]
-
گوناگون
پربازدیدترینها