تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836492247
راه طي شده دوم خرداد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: راه طي شده دوم خرداد
فروزان آصف نخعي: «دوم خرداد را درزمره يك جنبش اجتماعي بايد مورد مطالعه قرار داد.» دكتر هاشم آقاجري طي سخنراني خود در حسينيه ارشاد با ذكر مطلب بالا افزود: «دوم خرداد و رايي كه آقاي خاتمي گرفت درواقع حاصل و بيان مجموعه فرآيندهايي بود كه درايران آن روز جريان داشت. انتخابات دوم خرداد يك فرصت بود؛ فرصتي كه مردم ايران بنابه دلايل و عواملي پيدا كردند و توانستند مطالبات معوق مانده خود را بيان كنند. وي در ادامه با اشاره به اينكه آقاي خاتمي بيان مطالبات آن دوره بود، گفت: «در واقع خاتمي نه علت جنبش دوم خرداد بلكه نشانه اين جنبش و معلول آن بود.
دكتر آقاجري در ادامه از منظر مخالفان كه جنبش دوم خرداد را يك حادثه گذرا و حتي نوعي توطئه كه درآن سوي مرزها طراحي و تدوين شده مي دانستند، گفت: «مخالفان معتقد بودند دوم خرداد نوعي توطئه است كه در آن سوي مرزها طراحي و تدوين شده براي آنكه نظام جمهوري اسلامي را با همان مدلي كه اتحاد جماهير شوروي از هم پاشيده شد، ازهم بپاشاند. بسياري از مخالفان دوم خرداد، تبليغ مي كردند كه در اين سناريوي توطئه آميز، خاتمي حكم گورباچفي دارد كه شعارهايش يادآور شعارهاي پروسترويكا وگلاسنوست به عنوان دوره موقتي و گذاري است كه بايد از آن يلتسيني دربيايد و در نهايت طرح فروپاشي جمهوري اسلامي عملي شود.» وي افزود: «تقريباً براساس همين تحليل تمام تحركات و اقداماتي كه بعد از دوم خرداد عليه اين جنبش صورت گرفت طراحي و اجرا شد.» آقاجري سپس با اشاره به اينكه«در ميان برخي از طرفداران جنبش دوم خرداد گاه به عنوان پديده اي حاصل عمل چند فرد خاص همانند بازيگران و كنشگران مشخص مانند شخص آقاي خاتمي و شخص آقاي هاشمي رفسنجاني تحليل مي شد»،افزود: « برخي نيز جنبش را حاصل احزاب و گروه هاي سياسي دست اندركار مانند گروه هايي كه بعدها به جبهه دوم خرداد موسوم شدند، مي دانستند. به عبارتي تحليل جنبش دوم خرداد صرفاً براساس عامل كارگزار انساني، قشرهاي سياسي و به خصوص كارگزاران و عامل هاي نخبه در راس هرم سياسي تحليل مي شد. اما به سادگي مي توان دريافت كه پديده دوم خرداد نه تنها براي مخالفان آن يك پديده غيرمنتظره بود، بلكه حتي براي موافقان آن نيز پديده اي غيرمنتظره بود زيرا دوم خرداد يك جنبش طراحي شده، با رهبري و تشكيلات و برنامه مشخص نبود.» - دو ديدگاه ساختاري و اراده گرايانه به جنبش دكتر آقاجري كه در ادامه سخنان خود با اشاره به اينكه دو ديدگاه اراده گرايانه و ساختاري به جنبش دوم خرداد وجود دارد، گفت: «در ديدگاه اراده گرايانه منحط ترين شكل آن تئوري توطئه است به نحوي كه درتاريخ معاصر ايران، اين ديدگاه همه تحولات جامعه ايران را از انقلاب مشروطيت گرفته، تا انقلاب اسلامي و بالاخره جنبش دوم خرداد را تحليل مي كند. گويي كه مردم ايران، اقشار وطبقات گوناگون اين جامعه هيچ نقشي مثبت يا منفي دراين تحولات نداشته اند. وي سپس به نقطه مقابل اين تئوري پرداخت و گفت: «در مقابل تئوري دسته اول، تئوري هاي ساختارگرا قرار داردكه افراطي ترين شكل اين نظريه؛ نظريه جبري و دترمينيستي است. در دوره جديد نظريه پردازان گوناگون در علوم انساني، از جمله در جامعه شناسي، اين جبر را به جبر تاريخي، جبراجتماعي و جبر اقتصادي تبديل كردند. وي با اشاره به اينكه انديشه هاي ماركس و در سنت ماركسيسم ارتدوكسي، ماركسيسم اكونوميك، ماركسيسم ساختارگرا و اكونوميستي، تحولات جامعه با عامل ساختار، با عامل تقديرها، جبرها و تعيين هاي خارج از اراده بازيگران و آدميان تحليل مي شود، گفت: «گويي كه در اين تحولات تصميم گيري ها، كنش كنشگران تاثيري ندارد. گويي كه گفتمان، ايدئولوژي، فرهنگ، نظام ارزشي، جهان بيني، نگرش ها و طرز تلقي هاي آدميان، يا تاثيري ندارد يا اگر هم تاثيردارد، تاثير ثانوي وتبعي دارد. به زعم آقاجري دراين ديدگاه فرهنگ، ايدئولوژي، جهان بيني و گفتمان نهايتاً معلول ساختار اقتصادي به خصوص ميان متفكران بين الملل دوم نزد كساني چون برنشتاين و كائوتسكي هستند. آقاجري ديدگاه هاي كساني چون برنشتاين و كائوتسكي را در مقابل اراده گرايان و عملگراياني همچون لنين، قراردادكه معتقد بودند نظام سرمايه داري به دليل تضادهاي دروني اش، در يك حركت خودبه خودي، تدريجي وجبري ازبين خواهد رفت. انقلاب پديده اي است كه به وجود مي آيد. انقلاب اتفاق مي افتد و كسي انقلاب را به وجود نمي آورد. از اين منظر آقاجري معتقد است :«به همين دليل نظريه پردازاني چون كائوتسكي معتقد بودند كه هيچ عمل ارادي، براي سرنگوني نظام سرمايه داري، نبايد انجام شود زيرا بي فايده است. از اين رو بايد منتظر بود كه نظام سرمايه داري در سير تاريخي به تدريج از درون گنديده، و درواقع انقلاب به صورت جبري و خودبه خودي متولد بشود.»دكتر آقاجري اختلاف اساسي ميان بلشويك ها به خصوص لنين با كساني چون كائوتسكي و برنشتاين را روي همين مواضع دانست و گفت: «اما واقعيت اين است كه انقلاب ها و جنبش هاي اجتماعي را نه مي شود يكسره معلول ساختارهاي متعين و جبري و خارج از اراده بازيگران تحليل كرد و نه مي توان يكسره آنان را محصول اراده و عمل آدمي بيان كرد. به گمان من نظريه پاسخگو و مكفي براي تحليل جنبش هاي اجتماعي يك نظريه ديالكتيكي و دووجهي است. ديالكتيك ساختار وعامل انساني. ديالكتيك شرايط و روندها وفرآيندهاي عمومي و كلي كه در جامعه و تاريخ جريان دارد با گفتمان، ايدئولوژي، فرهنگ، توليد ديدگاه ها و بالاخره تصميم و عمل انساني است. من فكر مي كنم كه دوم خرداد براثر اين ديالكتيك اتفاق افتاد. - يك مشكل از انقلاب مشروطيت تا الان دكتر آقاجري يك مشكل اساسي از انقلاب مشروطيت و قبل از آن تا به امروز ايران را وجود دوگانگي در حوزه قدرت ذكر كرد و گفت: «قبل از مشروطيت هر چند كه نظام هاي سياسي وجهه دموكراتيك پيدا نكرده بودند و حاكمان كاملاً حوزه اي جداگانه از محكومان و رعيت تشكيل مي دادند اما قبل از مشروطيت هم نوعي دوگانگي ساختاري در سيستم هاي حكومتي ايران در قالب تضاد ميان دربار و دستگاه سلطنت و دستگاه شاه با دستگاه صدراعظم و ديوان وجود داشته است.» آقاجري مصداق اين تضاد را در عصر ناصري در زمان ناصرالدين شاه و ميرزا تقي خان اميركبير مطرح مي كند كه در سيستم سياسي به اوج خود رسيده به نحوي كه ميرزا تقي خان اميركبير نماينده عقل، پيشرفت و استقلال كشور و ناصرالدين شاه به عنوان نماينده قدرت و بوالهوسي و خودخواهي روبه روي يكديگر قرار مي گيرند. وي معتقد است:«بعد از مشروطيت اين دوگانگي ساختاري ميان نهاد سلطنت و نهاد مجلس به صورت نهادينه در قانون اساسي وارد شد تا جايي كه تضاد ميان نهاد سلطنت به عنوان نهاد غيرمنتخب با نهاد مجلس به عنوان نهاد منتخب بعد از مرگ مظفرالدين شاه و در زمان محمدعلي شاه به صورت صف آرايي نظامي و به توپ بستن مجلس متجلي شد.» - پايان جنگ و آغاز تحولات اقتصادي در دوره سازندگي «دكتر آقاجري سپس با اشاره به اينكه فرآيند تحولات بعد از جنگ يك نقطه عطف بسيار مهم است»،گفت: «جنگ و پايان جنگ يك نقطه عطف است كه البته با تغيير قانون اساسي و آمدن دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و هشت سالي كه موسوم شد به دوره سازندگي و فروپاشي بلوك شرق همراه مي شود.» وي افزود:«در هشت سال قبل از دوم خرداد فرآيندهاي ساختاري مثبت و منفي در ايران روي داد كه شرايط را براي جنبش دوم خرداد فراهم كرد. وي با اشاره به اينكه در اين دوره با تحولات اقتصادي و تعديل ساختاري فاصله طبقاتي در ايران افزايش يافته»، گفت: «اين موضوع برخلاف دوره جنگ بود. در دوره جنگ بنا به علل گوناگون اقتصاد جنگي درآمد به شدت پايين نفت، تداوم گفتمان انقلابي گري و ساده زيستي موجود در سال هاي اوليه انقلاب، دولت آقاي مهندس موسوي و نگاه او به مساله توزيع، باعث شده بود كه در واقع دوره هشت ساله جنگ، از نظر توزيع و فاصله طبقاتي و همين طور از نظر درآمدهاي كشور، وضع نسبتاً پايين و نزديك به هم داشته باشد.» دكتر آقاجري در ادامه تاكيد كرد: «در دوره سازندگي شهرنشيني گسترش يافت. مهاجرت روستايي از روستا به شهر تشديد شد. پروسه شهرنشيني و شهري شدن در اين هشت سال رشد كرد. به موازات اين فرآيند گسترش تحصيلات عاليه، افزايش با سوادها و تحصيل كرده ها، پديده دانشگاه آزاد به عنوان يك پديده قابل توجه و مهم، گسترش يافت.» وي افزود: «ارتباطات چه در درون ايران يعني ارتباطات درون ملي و چه ارتباطات برون ملي نسبت به دوره جنگ رشد يافته بود.» - توليد گفتماني در مدل توسعه رفسنجاني دكتر آقاجري مدل توسعه آقاي رفسنجاني را مدل توسعه از بالا نزديك به مدل كره جنوبي ذكر كرد و با اشاره به اينكه به«همين دليل آقاي رفسنجاني تا حدودي به برخي از نشريات و گروه ها اجازه فعاليت مي داد»،گفت: «البته آقاي رفسنجاني در آن هشت سال تصميم گيرنده نهايي نبود.» وي با بيان اين ارزيابي كه«رفسنجاني در مقطع اول رياست جمهوري به جناح راست نزديك تر بود اما در دولت دوم آقاي هاشمي رفسنجاني يك جناح بندي ديگري شكل گرفت كه در واقع منجر به جدا شدن آقاي رفسنجاني از جناح راست سنتي شد»، گفت: «گروهي به نام كارگزاران سازندگي شكل گرفت و آقاي رفسنجاني پدر معنوي آنان تلقي مي شد. اين گروه در تضاد با جناح راست سنتي كه تكيه اش به بازار و بورژوازي سنتي بود و راست صنعتي مدرن، بوروكرات و تكنوكرات را نمايندگي مي كرد.» آقاجري چالش ميان اين دو گروه مخصوصاً در دولت دوم آقاي رفسنجاني را منجر به آن دانست كه جناح راست سنتي عليه آقاي رفسنجاني وارد صحنه شده و دست به متهم سازي، تظاهرات و عملياتي از اين قبيل بزند. وي درباره استراتژي آقاي رفسنجاني در اين شرايط گفت: «آقاي رفسنجاني براي اينكه تعادلي ايجاد كند با مجموعه اي از جناح چپ و نشريات روشنفكري يا جريان هايي مانند مجله ايران فردا، نهضت آزادي و ملي مذهبي ها مدارا مي كرد اما بايد توجه كرد در همان دوره اي كه آقاي رفسنجاني رئيس جمهور است تهديد روشنفكران هم روي داد زيرا آقاي رفسنجاني امور امنيتي كشور را در يك تقسيم كار واگذار كرده بود و توجه خود را اساساً به امور اقتصادي معطوف ساخته بود. به نحوي كه ايشان در آن زمان چندين بار اعلام كرده بود دولت من دولت سياسي نيست و وزراي من همه وزراي كاري هستند. من خودم سياسي هستم و همين براي كابينه كافي است.» دكتر هاشم آقاجري عضو مركزيت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در تبيين فضاي قبل از دوم خرداد معتقد است:«قبل از دوم خرداد داراي فضايي هستيم كه محافل و گروه هاي موجود يا در داخل نظام هستند يا برنظام نيستند بلكه منتقداني هستند كه انقلاب اسلامي را قبول دارند.» وي گروه هايي مانند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با نشريه عصر ما، نيروهاي ملي مذهبي با نشريه ايران فردا و محافل مذهبي روشنفكري با نشريه كيان و روزنامه سلام را كه در اواخر دوره اول رياست جمهوري آقاي رفسنجاني به عرصه آمده بود و به طور مشخص روحانيون مبارز را نمايندگي مي كرد را در زمره گروه ها و محافل دوره سازندگي دانست و گفت: «اين نيروها در دوره سازندگي در شكل دادن به يك گفتمان جديد كه گفتمان مشروط و محدود و پاسخگوكردن قدرت، گفتمان حقوق بشري و دموكراتيك بود، تعيين كننده بودند كه همه و همه آن وجه گفتماني و ايدئولوژيكي فرآيند را مي ساختند.» - موانع پروژه اصلاحات دكتر آقاجري گفت: «بررسي اينكه چرا مطالبات مردم وخواست هاي تاريخي در هشت سال دوره آقاي خاتمي تحقق نيافت و چرا اهداف جنبش اصلاح طلبانه و دموكراتيك دوم خرداد جنبشي كه نه محافظه كار بود و نه انقلابي تحقق نيافت، ضروري است اصلاح طلبان و مردم به صراحت اعلام مي كردند كه خواهان اصلاح نظام هستند... پروژه اصلاحاتي كه موتور محركش يك پروسه بود اما اصلاحات درسطح پروژه با موانعي روبه رو شد.» دكتر آقاجري در بخش ديگري از سخنان خود يكي از نقاط ضعف اصلاح طلبان را عدم سازماندهي نيروهايي دانست كه در دوم خرداد به آقاي خاتمي راي داده بودند و گفت: «نيروهاي دوم خرداد در تكيه به نيروي مردمي متزلزل بودند.» وي با اشاره به اينكه«مكانيسم هاي اصلاح طلبان وآقاي خاتمي ابتدا انتخابات و سپس نهادهاي رسمي يعني مجلس، دولت و وزارتخانه ها بود»،گفت: «زماني كه آقاي خاتمي درقدرت حضور داشت، در انتخابات مجلس هفتم معلوم شد آن مكانيسم ها نيز هيچ تاثيري نداشته و در نهايت بسياري از شعارها ناتمام وتحقق نيافته باقي ماند.» - اهداف و نتايج دوم خرداد دوم خرداد نتايجي را هم در برداشت ولي بايد اهداف و نتايج را از هم جدا كنيم. دكتر آقاجري با ذكر اين موضوع با تاكيد بر اينكه اهدافي كه جنبش دوم خرداد داشت از جمله پاسخگوكردن قدرت، ايران براي ايرانيان، حقوق بشر و دموكراسي تحقق پيدا نكرد، گفت: «شاهد اين موضوع تحولاتي است كه در سيستم مشاهده مي شود ولي نتايجي برجاي گذاشت از جمله عمومي كردن فرهنگ دموكراتيك، آشنا كردن مردم با حقوق خودشان، زمينه سازي براي شكل گيري ان جي اوها و حركت از پايين در جامعه و باز كردن نسبي فضاي عرصه عمومي از اين دست هستند كه تا به امروز نيز ادامه دارند.» آقاجري در ادامه سخنان خود خلاء جدي درگفتمان دوم خرداد و عمل دولت اصلاحات را كه مخالفان اصلاحات به خوبي از آن استفاده كردند در شعارهايي ذكر كرد كه در درجه اول براي روشنفكران و نخبگان ملموس بود. وي با اشاره به اينكه « اصلاح طلبان به برداشتي كه مردم از شعارهايي مانند آزادي، دموكراسي و جامعه مدني داشتند توجه نكردند افزود: «زحمتكشان و فرودستان اين جامعه، طبقات حاشيه نشين محرومان كه آنان نيز به خاتمي راي داده بودند از جامعه مدني، آزادي و دموكراسي نان، كار، حل معضلات معيشتي و اقتصادي شان را مراد مي كردند كه اين موضوع در شعارهاي اصلاح طلبان مورد غفلت واقع شد.» وي در ادامه با اشاره به اينكه «واقعيت هاي جامعه ايران به ما مي گويد بايد به اين بخش توجه اكيد داشته باشيم» ،گفت: «ايران همه اش تهران از خيابان انقلاب به بالا نيست. اين جامعه اي است كه داراي لرستان، بلوچستان، كهكيلويه و مناطق محروم نيز هست. در همين تهران مناطق حاشيه نشين از جمله اسلامشهر و ديگر شهرك ها نيز وجود دارد. براي اين بخش از جامعه دموكراسي به معناي نان و كار و محو فقر است.» وي افزود: «در استراتژي توسعه اقتصادي دولت آقاي خاتمي كه ادامه استراتژي دولت قبلي بود،گفتمان عدالت طلبي كمرنگ بود و دموكراسي صرفاً در يك رويكرد ليبرالي به دموكراسي سياسي محدود مي شد.» دكتر آقاجري سپس با اشاره به اينكه «دموكراسي به معناي حقيقي كلمه، دموكراسي است كه علاوه بر ابعاد سياسي، ابعاد اقتصادي و اجتماعي را هم در بر بگيرد و فاصله طبقاتي را كم كند»، گفت: «برنامه استراتژي اقتصادي بايد به گونه اي باشد كه همه از نعمت دموكراسي بهره مند شوند؛ هم روشنفكران و نخبگان و دانشگاهيان و روزنامه نگاران و هم اقشار فرودست شامل كارگران، زحمتكشان و محرومان اما اين وجه در اصلاحات وجود نداشت. ضمن آنكه در وجه سياسي نيز اقتدارگرايان با بحران هايي كه آفريدند عملاً نگذاشتند توسعه سياسي به پيش برود.» وي در پايان افزود: «اما جنبش دوم خرداد خود حاكي از وجود شكاف هاي اساسي در جامعه ايران داشته و دارد و تا اين شكاف ها پر نشود، تا اين مسائل حل نشود بايد منتظر بود كه در شرايط مناسب از فرصت هاي به دست آمده اي كه ممكن است در آينده مجدداً تكرار شود، اين دست از جنبش ها به صورت هاي مختلف خود را مجدداً نشان بدهند.» [email protected]
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]
-
گوناگون
پربازدیدترینها