واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: نگاهي به نمايش "بيژن و منيژه" نوشته و كارگرداني "محمود عزيزي" براي مردم اين روزگار
"بيژن و منيژه" از داستانهاي كهن ايراني است كه فردوسي حكيم نيز اين داستان را در شاهنامه به نظم درآورده است. اهميت "بيژن و منيژه" در داستانهاي حماسي شاهنامه، به عاشقانه بودنش است در ميان آن همه داستان حماسي و رزمي در اين داستان به دليل استقرار صلح در سرزمين توران و ايران، زمزمه عشق نيز ميان آدمها درگرفته است.محمود عزيزي هم در اين دوران كه صلح و آرامشي بر محيط و جغرافياي ما حاكم است، عشق بيژن و منيژه را به ما گوشزد ميكند كه اگر جنگ بيايد ديگر جايي براي عشق و نوازش نميماند. هر چند اين عشق هم سختيها و مرارتهاي خود را دارد، اما عزيزي از حضور حماسي و جنگاورانه رستم دستان كاسته است تا همه چيز در لفافه بماند. او در شاهنامه تعدادي از سربازان و محافظان افراسياب را ميكشد و با فراري شدن پادشاه توران، غنيمت بسيار با خود به ايران ميآورد. اين صحنهها نيز اندكي روحيه حماسي دارد كه به اقتضاي زمانه ما كه اصلاً جنگ و حماسه به هيچ شكلش به نفع ما نخواهد بود، فقط به عشق پرداخته است و رستم در نقش پهلوان، بيژن را از چاه بيرون ميآورد.آنچه در صحنه، جلوهگري زيباييشناسانه دارد، همانا توجه به طراحي صحنه است. پيام فروتن اولاً به اختصارگرايي اهميت داده است، ثانياً با توجه به فضاي داستان بيژن و منيژه از المانهاي مرتبط با اين موقعيت مانند تصاوير مينياتورهاي ايراني و كلاسيك بهرهمند شده است، ثالثاً سطوح شيبدار دوطرفه نيز در القاي مكانها و كاربردي شدن، به كار گرفته شده است، رابعاً در مدرن جلوه كردن فضا و نمايش نيز همين تركيب و جابهجاييهاي طراحي صحنه حضور پررنگ و مؤثري دارد. يعني در مجموع مـــيتـــوان گــفـــت كـــه طـــراحـــي صـحـنــه حـضــور فـعــالانــه و زيباييشناسانهاي در كل نمايش بيژن و منيژه به نويسندگي و كارگرداني محمود عزيزي داشته و اين حضور پررنگ و پرفايده، دلالــــت بــــر فــهــــم كــــاربــــردي پــيــــام فـــروتـــن از مــتـــن دارد. به عبارت بهتر، نيروي تحليل و استدلال پيرامون كاربردي شدن امكانات صحنهاي، در اين بازي باقاعده به كار آمده است. همچنين نورپردازي و استفاده از اسلايد در اين فضاسازي و خوش منظريهاي صحنـه كـاربـرد داشتـه اسـت. اغلـب در طـراحـي صحنـههـاي نمايشهاي ايراني، از شكل تزئيني آن بهرهمند ميشوند و زماني كه طراحي صحنه حضور خود را بر صحنه به عنوان يك عنصر كارآمد و كاربردي نمايان ميسازد، آن وقت بر اهميت داشتن و كاربردش افزوده ميشود. در بيژن و منيژه هم بنا بر اينكه الان چه موقعيت و لحظهاي در حال بازآفريني است، طراحي صحنه با كمترين المانها و ابزار موجود به كار گرفته ميشود. سطح شيبدار در القاي تاج و تخت و چاه، يك صندلي راحتي در القاي نشيمنگاه و حذف اين موارد در ايجاد فضاهاي باز مفهوم پيدا ميكنند، شب و ستارهها نيز با اسلايد بر پرده پسزمينه صحنه تداعي ميشود. با آنكه تابلوهاي زيادي در اين نمايش وجود دارد مدام اين موارد جا به جا مي شوند تا تغيير موقعيت نيز براي مخاطب عيني شود و او در اين زمينه سردرگم نماند.داستان مدنظر محمود عزيزي در بيشتر موارد متكي به داستان فردوسي از بيژن و منيژه است، اما در آن دخل و تصرف هم بوده است. به اين دليل كه بايد تفسير و تحليلي براي زمانه امروز و مخاطب اين روزگار در صحنه ارائه شود. تأكيد عزيزي بر القاي مفهوم عشق در يك نظام مادي و انساني است و البته آنچه در شاهنامه است ماديتر جلوه ميكند و در اين بازي عشق بر ماده غالب ميشود تا جايي براي هوسبازيهاي زودگذر باقي نگذارد. مطمئناً بر روي صحنه، پرداختن به روابط مادي و هوسبازيها چندان ممكن نيست. حتي اشاره به آنها نيز خيلي مختصر شده است. شايد هدف، همان القاي عشق غيرمادي است و هوسبازي در پس نشسته است. در صورتي كه در شاهنامه، گرگين اين هوس و وسوسه را در بيژن بيدار ميسازد و او با هدف ديدن زيبارويان حرمسراي افراسياب به باغ پادشاه تـــوران پـــامـــيگـــذارد. او آن قـــدر زيـبـــا و مـتـيــن جـلــوه مــيكـنــد كــه در نظر منيژه تصويري از سياوش يا يك پري آسماني را جلوهگر ميسازد.عزيزي همچنين صحنههايي مانند پرحرفي منيژه و دايه را به متن خود افزوده است تا با ايجاد لحظههاي طنز، از آه و نالههاي احتمالي نمايش بكاهد. در لحظهاي كه اين دو زن پرحرفي ميكنند و رستم به دنبال تدبيري براي نجات جان بيژن از چاه است و اين پرحرفيها نه تنها بنابر خواهش رستم كم نميشود كه زيادتر هم ميشود. عزيزي با اين بازي جلوه ديگري از زن را در كنار عشق به تصوير ميكشد تا بار واقعگرايانه زندگي نيز در آن نگاه آرماني دخالت داده شود.در بقيه موارد عزيزي وفادار به شاهنامه فردوسي، قصه را بنابر افت و خيزهاي متن اصلي پيش ميبرد. هرچند صحنهاي كه با حركات موزون اجرا ميشود، نميتوانست به هيچ شكلي با كار چفت و بست پيدا كند. آنچه با نام حركات موزون در بيژن و منيژه اجرا ميشود در بيشتر لحظات با ناهماهنگي گروه روبه رو ميشد. با آنكه نادر رجبزاده سالها تجربه كار دارد و يكي از موفقترين طراحان حركات موزون است، اما به دليل رفتن هنرمندان از اين گروه و آمدن هنرجويان تازه نفستر، تا رسيدن به مرحله پختگي اين گروه جديد، خطاهاي بسياري پيش روي اين گروه خواهد بود. چنانچه در اجراي بيژن و منيژه شكل دايره كه يك ركن اساسي در موزون تلقي شدن حركات است، بارها از سوي اعضاي گروه حركت به هم ميريخت. حتي خود طراحيها هم چندان سنخيتي با فضا، آدمها و تاريخ نداشت. پيدا كردن حركات موزون مربوط به دوره پيش از اسلام كار راحتي نيست، اما نشدني هم نخواهد بود. سفالها و ظروف به جاي مانده از آن دوران، خود بهترين منبع براي اجراي فيگورها و حركات موزون است كه اگر مطالعاتي در اين زمينه انجام شود خود بهترين كاربرد را براي رقصندگان ايجاد خواهد كرد و ديگر ضرورتي به استفاده از چتر نبود.بازي در بيژن و منيژه و نقالي نقش اساسي را داشت و متأسفانه بازيگران از همان ابتدا با صداي نارسا و گاهي خشدار در صحنه ابراز وجود كردند. اين دلالت بر نبودن تمرين بدن و بيان و ايجاد هماهنگي پيش از اجراي هر شب دارد.
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]