دانش - گفت‌وشنود يك روز آفتابي

واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دانش - گفت‌وشنود يك روز آفتابي
دانش - گفت‌وشنود يك روز آفتابي

سايمون ريچ/ ترجمه كوروش حاضرمشار:قورباغه اول: هي، مي‌تونم يه چيزي ازت بپرسم؟ چرا بچه‌هاي آدم ما رو تشريح مي‌كنن؟

قورباغه دوم: جزء درساشونه. بدن ما رو تو مدرسه مي‌شكافن و درباره يافته‌هاشون گزارش مي‌نويسن.
آها. خوب، فكر مي‌كنم مي‌تونست از اينم بدتر باشه، مگه نه؟ منظورم اينه كه حداقل الكي نمي‌ميريم.
رو چه حساب اين حرفو مي‌زني؟
خوب، مرگ ما باعث پيشرفت و انتشار دانش مي‌شه. ما داريم خيلي فداكاري مي‌كنيم، اما حداقل به يه دردي مي‌خوره.
بزار يه چيزي رو نشونت بدم.
اين چيه؟
اين يه گزارش كالبدشكافي قورباغه است.
كي اينو نوشته؟
يه آدم 14 ساله از نيويورك. يه بچه‌اي به اسم سايمون.
(در حال ورق زدن) اينه؟ همش همين؟
بعله!
عجب! به نظر نمياد وقت زيادي واسش گذاشته باشه.
به نمودار صفحه آخر نگاه كن.
آه، خداي من... چقدر كج و معوجه. مثل اينكه وقتي داشت مي‌كشيدش حتي به كاغذ نگاه هم نمي‌كرد. شايد داشت تلويزيوني، چيزي تماشا مي‌كرد.
نتيجه‌گيري شو بخون.
«در نتيجه، قورباغه‌ها از شگفتي‌هاي علمي دنياي زيست‌شناسي هستند.» اينا معنيش چيه؟
هيچ معني‌اي نداره.
چرا حاشيه صفحه‌ها اينقدر زياده؟
داشت سعي مي‌كرد كاري كنه به نظر بياد پنج صفحه نوشته، در حالي كه فقط چهار صفحه نوشته بود.
يعني حتي نتونسته بود از مشاهداتش روي بدن‌هاي مرده ما يه صفحه بيشتر بنويسه؟
فكر كنم همينطوره.
به نظرم اين پاراگراف رو عينا از روي يه دانشنامه كپي كرده. شك دارم حتي يكي از اين اطلاعات هم يادش مونده باشه.
توجه كردي كه املاي كلمه «علم» رو تو عنوان گزارش اشتباه نوشته؟
واي... حواسم نبود. باورم نميشه.
حتي به خودش زحمت نداد اونو با غلط‌گير چك كنه.
كيو تشريح كرده؟
هارولد.
شوهر بتسي؟ خداي من، نه. پس هارولد به خاطر اين كشته شد. به خاطر اين... مثلا «گزارش».
(سرش را تكان مي‌دهد.) آره، به خاطر اين زندگيشو ازش گرفتند.
(سكوت طولاني)
خب، چه ميشه كرد، حداقل يه كفن كه داره.
آره. پلاستيك رو پوست قورباغه خيلي حال مي‌ده.
New Yorker, Jun.30, 2008
يکشنبه 9 تير 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]

[مشاهده در: www.irna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]