واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : منظور از لقاء الله چیست؟ قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا...(110/ کهف) بدون شک منظور از لقای خدا، ملاقات حسی نیست، زیرا لازمه ملاقات حسی، جسم داشتن است، جسم داشتن لازمه اش محدود بودن، نیازمند بودن و فناپذیر بودن است و هر عاقلی می داند که خداوند دارای چنین صفاتی نیست. پس منظور از لقای خدا، شهود باطنی است، یعنی انسان در قیامت چون آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان مشاهده می کند، انگار او را با چشم دل آشکارا دیده است. به همین دلیل طبق آیات قرآن حتی لجوج ترین منکران خدا در قیامت زبان به اعتراف می گشایند چرا که دیگر راهی برای انکار نمی بینند. احادیث مربوطه: پیامبر اکرم(ص): هر که دیدار خدا را دوست داشته باشد، خدا دیدار او را دوست دارد و هر که دیدار خدا را خوش نداشته باشد، خدا نیز دیدار او را خوش ندارد. امام علی(ع): در نامه خود به مردم مصر نوشت: همانا من به دیدار خداوند مشتاقم و چشم به راه و امیدوار به پاداش نیکوی او هستم. امام علی(ع): کسی که دوستدار دیدار خداوند سبحان باشد، دنیا را از یاد نبرد. چرا مریم از خدا تقاضای مرگ کرد؟ فاجاءها المخاض الی جذع النخله قالت یلیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا(23/مریم) تقاضای مرگ از خدا کار درستی نیست، ولی گاه در زندگی انسان حوادث سختی روی می دهد که طعم مرگ در ذائقه او شیرین تر از زندگی می شود. مریم نیز در آن لحظات در فکرش این تصور بود که تمام آبرو و حیثیتش در برابر مردم بی خرد با تولد این فرزند به خطر خواهد افتاد. پس آرزو کرد که کاش می مرد و به کلی فراموش می شد. این خود دلیل بر آن است که او عفت و پاکدامنی را حتی از جانش بیشتر دوست می داشت و برای آبروی خود ارزشی بیش از حیات خود قائل بود. روزی که مرگ را می کُشند و انذرهم یوم الحسره اذ قضی الامر و هم فی غفله و هم لا یؤمنون(39/ مریم) از رسول خدا روایت شده است: چون اهل بهشت وارد بهشت و اهل دوزخ وارد دوزخ می شوند، کسی صدا می زند، ای اهل بهشت! سپس بانگ دیگری می زند، ای اهل آتش! پس هر دو گروه به صاحب صدا توجه می کنند. آنگاه مرگ را به صورت گوسفندی سیاه و سفید می آورند. ان صدا زننده میگوید: آیا مرگ را می شناسید؟ می گویند: این است، این است، و همه او را می شناسند. پس آن شخص، آن گوسفند را سر می برد و بهشتیان را صدا می زند که دیگر مرگی ندارید و جاودانه در بهشت خواهید بود و به دوزخیان نیز صدا ی زند که دیگر مرگی ندارید و در آتش جاودانه خواهید ماند. خداوند در این باره می فرماید: و انذرهم یوم الحسره. در ادامه روایت از حضرت امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است: پس بهشتیان آن قدر خوشحال می شوند که اگر در آن روز مرگی برای کسی بود، بی شک از خوشحالی می مردند و دوزخیان آن قدر دچار حسرت می شوند که اگر در آن روز مرگی بود، بی شک می مردند. همه وارد جهنم می شوند و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا/ ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظلمین فیها جثیا(71-72 مریم) بیشتر مفسران در تفسیر این آیات گفته اند که همه انسان ها، نیک و بد، بدون استثنا وارد جهنم می شوند؛ منتها دوزخ بر نیکان، سرد و سالم خواهد بود؛ همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم سرد شد؛ چرا که آتش با آنان سخنیت ندارد. ولی دوزخیان که با آتش دوزخ تناسب دارند، همچون ماده آتش گیر فورا شعله ور می شوند. در روایتی می خوانیم که شخصی از جابربن عبدالله انصاری درباره این آیه پرسید. جابر با دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبی با این دو گوش خود از پیامبر شنیدم که اگر دروغ بگویم، هر دو کر باد. فرمود: «ورود در این آیه به معنای داخل شدن است، هیچ نیکوکار و بدکاری نیست مگر اینکه داخل جهنم می شود. آتش در برابر مؤمنان، سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که بر ابراهیم بود؛ تا آنجا که آتش از شدت سردی فریاد می کشد. سپس خداوند پرهیزگاران را رهایی می بخشد و ظالمان را ذلیلانه در آن رها می کند.» احادیث مربوطه: امام صادق(ع): در بیان گفته جبرئیل به پیامبر خدا فرمود: اگر یک حلقه از آن زنجیر هفتاد گزی جهنم بر دنیا نهاده شود دنیا از گرمای آن گداخته گردد. پیامبر اکرم(ص): هر کس ذره ای ایمان در دلش باشد سرانجام از آتش بیرون می آید. امام علی(ع): کیفر آن کس از همه سخت تر است که خوبی را به بدی پاداش دهد. شفاعت؛ کلاس عالی تربیتی: یومئذ لا تنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا(109/ طه) گروهی پندارهای غلطی از شفاعت دارند و آن را بی شباهت به رابطه بازی های دنیا نمی دانند؛ در حالی که شفاعت از نظر منطق اسلام، یک کلاس عالی تربیتی است؛ درسی برای آنها که راه حق را با پای تلاش و کوشش می پیمایند، ولی گاهی گرفتار کمبودها و لغزش هایی می شوند. این لغزش ها ممکن است گرد و غبار نومیدی بر دلهایشان بپاشد. در اینجاست که شفاعت همچون یک نیوری محرک به سراغ آنها می آید و می گوید: مأیوس نشوید و راه حق را همچنان ادامه دهید و دست از تلاش و کوشش در این راه برندارید. اگر لغزشی از شما سر زده است، شفیعانی وجود دارند که به اجازه خداوند رحمان که رحمت عامش همگان را فرا گرفته، از شما شفاعت می کنند. شفاعت، دعوت به تنبلی یا فرار از زیر با مسئولیت یا چراغ سبز در برابر ارتکاب گناه نیست؛ بلکه حقیقت شفاعت، دعوت به استقامت در راه حق و کاستن گناه تا حد امکان است. احادیث مربوطه: امام باقر(ع): انسان برای قبیله خود شفاعت می کند؛ انسان برای خانواده خود شفاعت می کند؛ انسان به اندازه عمل خود در حق دو نفر شفاعت می کند؛ این است آن مقام پسندیده. پیامبر اکرم(ص): همانا نزدیکترین شما به من در فردای قیامت و سزاوارترین شما به شفاعت من، راستگوترین، امانتدارترین، خوش اخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است. امام صادق(ع): حتی اگر فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل درباره فرد ناصبی شفاعت کنند، شفاعتشان پذیرفته نمی شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]