واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: صفحه آخر - تركتازي ِ فاتحانه
صفحه آخر - تركتازي ِ فاتحانه
امير پوريا: يك) فرآيند «تغيير سرنوشت» در واپسين لحظهها، نمونههاي استثنايي مشخصي دارد كه در تاريخ ورزش ماندگار شدهاند. در محدوده شناخته شدهتر فوتبال، بازي مشهور آلمان غربي- فرانسه را در جام جهاني 1982 داريم كه در 90 دقيقه، صفر ـ صفر مساوي شد و در وقت اضافه، فرانسه 3-1 پيش افتاد و وقتي همه نيمخيز شده بودند كه خروسها را در فينال ببينند، عقابهاي آلمان دوران رومنينگه و ليت بارسكي و اواخر برايتنر و اوايل ماتئوس، دو گل زدند و بعد از تساوي 3-3، در ضربات پنالتي بازي را بردند و به فينال رفتند تا جلوي ايتاليا 3-1 به زانو در آيند. فينال جام قهرمانان اروپا در 1999 كه هيجان دقايق پاياني آن از عوامل شهرت گزارشگر پخش زندهاش عادل فردوسيپور شد، آن قصه دراماتيك معروف تغيير 1ـ صفر به سود بايرن مونيخ به 2ـ صفر به سود منچستريونايتد را داشت. اما بيرون از حيطه فوتبال، فينال سياستآلود بسكتبال المپيك 1972 مونيخ را داريم كه در اوج منازعات نهان جنگ سرد، در سالهايي كه انبوهي فيلم جاسوسي در آمريكا و به طور متقابل در اروپاي شرقي و به ويژه شوروي سابق، براي رو كردن دست جبهه مخالف ساخته ميشد، ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي در فينالي بسيار نزديك و پاياپاي، تا انتها هماورد هم بودند. در سه ثانيه پاياني، دو پرتاب آزاد داگ كالينز آمريكايي به ثمر رسيد و نتيجه 48-49 به سود شوروي را تبديل به 49-50 به سود آمريكا كرد. سوت پايان به صدا درآمد و آمريكاييها شروع به شادماني كردند. اما دبير وقت فدراسيون جهاني بسكتبال(فيبا) ژنرال آر. ويليام جونز كه اهل بريتانيا بود، به داوران اعتراض كرد كه چرا سه ثانيه زودتر از آنچه بايد، سوت پايان مسابقه را زدهاند. البته به لحاظ قانوني، جونز حق مداخله مستقيم در اين امر را نداشت، اما وجهه و جايگاهش طوري بود كه كسي از مسوولان برپايي مسابقات و افراد دخيل در قضاوت آن رقابت، اجازه سرپيچي به خود نميدادند. داوران سه ثانيه را باز محاسبه كردند و بازي از زير حلقه شوروي كه گل آخر را خورده بود، از سرگرفته شد. الكساندر بلوف كه امتيازآورترين بازيكن روسها بود، از زاويه مايل و از كناره زمين توپ را به شكلي باور نكردني وارد سبد آمريكاييها كرد و با اين پرتاب دو امتيازي، شوروي 50ـ51 پيش افتاد و سوت پايان نهايي به صدا در آمد و آمريكا در سه ثانيه، قهرماني را با نايب قهرماني عوض كرد. همان جا فدراسيون بسكتبال آمريكا به فدراسيون جهاني شكايت كرد اما در آن فضاي سياست زده دوران جنگ سرد، كميته تصميمگيري كه متشكل از پنج كشور بود، با سه راي منفي و دو راي مثبت، اعتراض ايالات متحده را وارد ندانست. نام كشورهاي مخالف را كه بخوانيد، دلايل سياسياش را درمييابيد: مجارستان، لهستان و كوبا عليه آمريكاييها راي دادند و فقط ايتاليا و پورتوريكو با آنها موافقت كردند. حالا و با گذشت بيش از 35 سال، آمريكا هنوز و هرگز مدالهاي نقره آن دوره را نپذيرفته است. مدالها جايي در لوزان در يكي از مقرهاي فيبا نگهداري ميشود!
دو) البته كه بار سياسي فينال بسكتبال المپيك مونيخ بسيار است، ولي اين نميتواند از بار دراماتيك به شدت غافلگيركننده و پيشبينيناپذير آن بكاهد. در حالي كه آنچه پريشب در جريان بازي تركيه و كرواسي در يورو 2008 روي داد، با آن دو گل باورنكردني در دو دقيقه پاياني از 122 دقيقه تلاش دو تيم دونده و سختكوش، با جبران گل بسيار ديرهنگام كلاسنيچ توسط سنتورك و بعدتر با پيروزي تركيه در ضربات پنالتي، اتفاقي استثنايي در تغيير نتيجه بازي در دقايق آخر بود. وقتي با خروج غيرضروري روشتو ركبر از دروازه در آخرين لحظههاي وقت اضافي، كرواتها گلشان را در زماني زدند كه به گل طلايي (به ياد آن دوران حاكميت اين قانون بيرحمانه، شما بخوانيد «مرگ ناگهاني») شباهت داشت، صبري سري اوغلو كه به توپ نرسيد، درست مثل بازيكني كه آخرين بخت تيمش در ضربات پنالتي را از كف داده باشد، سرش را در دو دست گرفت و زانو زد. آن موقع نه او و نه هيچ كدام از ما دوستداران امپراتور فاتح تريم، نيم درصد هم احتمال نميداديم كه تيم او تركتازي (به ضم يا فتحتاي اول، هركدام كه دوست داريد) كند و گل تساوي را يك دقيقه بعد بزند و پيروزي قاطعانه در پنالتيها را با مهار توپ آخر توسط روشتو بابت جبران آن خطاي هولناك، به دست آورد.
سه) امشب ايتالياي محبوب ما بعد از آن احياي دوباره در بازي با فرانسه، در اولين بازي حذفياش با اسپانياي قبراق و زهردار ميجنگد. بر پايه تئوري قديميام در باب اينكه حتي بهترين دورههاي تيم ملي اسپانيا (از جمله در جام ملتهاي اروپاي 1984 فرانسه يا همين امسال) هم نوعي بازي ديمي و توأم با بيكلهگي دارند، معتقدم امشب هم ال دونادون فقط در صورت چيدمان درست ميتواند به لحاظ تاكتيكي حركات توفاني ويا و تورس و اينييستا را خفه كند. اگر فاصله بين خطوط دفاع و مياني آتزوري به اندازه بازي با هلند زياد باشد، بيشك آن دوندگي كلهخرانه ماتادورها كار دستمان خواهد داد. همزمان به زمين فرستادن دي روسي و گاتوزو و پروتا – مثل بازي با فرانسه- ميتواند راهكار اوليه مناسبي باشد. ميماند اين آرزو كه كاسانو در حملات تيم، نقش يار دوازدهم اسپانيا را ايفا نكند يا بهتر از آن اينكه به جاي او آكوئيلاني يا كواليارلا يار آزاد لاجورديها باشد؛ و نيز تكرار اين اعلام كه در صورت حذف ايتاليا، عكس حقير پسفردا و در روزهاي كسالت ميان يكچهارم و نيمهنهايي، به نوار مورب سياه سوگ مزين خواهد شد چنين مباد!
[email protected]
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]