واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : جملهای که در پاسخ به سؤال ماست، درباره هیجان دیدار با بچههای مدرسهای و مردمی که در طول مسیر راهپیمایی دورش را گرفته بودند و از او موفقیت تیم ملی در جامملتها را طلب میکردند. او برای به کار بردن واژه خارقالعاده، از معادل انگلیسیاش استفاده میکند. هنوز بعد از سه سال همه لغات فارسی را بلد نیست. برایش سخت است بگوید محیط زیست و در برابر اصرار گفتن این جمله به یکی از دوربینها، عکسی از طبیعت را نشان میدهد و میگوید همان واژهای که شما میخواهید بگویید میشود این عکس زیبا از درختان! افشین که از پاسخ دادن به دوربینها درباره سؤالهای فوتبالی مدام طفره میرفت برای دقایقی کوتاه به چند سؤال ما پاسخ گفت. سؤالهایی که فرق شان با سؤالهای دیگر این بود که اول به مردم در ابتدای شان اشاره میشد و بعد به فوتبال میرسید. سؤال اول درباره استقبال مردم بود که دربارهاش گفت: «واقعاً فوقالعاده بود. من عاشق بچهها هستم. وقتی همیشه چهرههای با نظم بچهها را میبینم انگیزه بالایی بهدست میآورم خیلی شیرین بود که دورم را گرفتند و با هم نام ایران را فریاد زدیم. این یک حس بینظیر است برای اینکه بچهها خیلی پاک هستند و حرفی که میزنند از دل شان میزنند.» افشین و خندههایش در این تور پیاده روی طبیعتگردی شباهتی حتی به حضورش در اردوی تیم ملی ندارد. بودن در کنار مردم و این توجهی که به او میشود انگار برایش خیلی لذتبخش بوده؛ «من مردم را خیلی دوست دارم و عشق به مردم است که مرا این قدر در ایران نگه داشت بهرغم همه مشکلاتی که در کارم داشتم، آنها باعث میشوند که من با بالاترین سطح انگیزه و با همه وجدانم تلاش کنم که هر روز در کارم به عنوان سرمربی تیم ملی موفقتر از قبل باشم و همه تلاشم را میکنم که تمام مردم ایران را با قهرمانی در جامملتهای آسیا شاد کنم.» نامه خداحافظی افشین برای بعد از جامملتها، باعث شده بود که بسیاری از مردم در طول مسیر از او بپرسند چرا استعفا داده و میخواهد از تیم ملی برود؛ «من استعفا ندادم. آن موقع قراردادم تمام میشود و فقط اعلام کردم بعد از آن دیگر در تیم ملی نمیمانم که خیلیها مطمئن باشند قرار نیست اینجا بمانم و اینگونه دلشان با تیم ملی همدل باشد. ما برای موفقیت نیاز به همدلی همه داریم. باید برای مردم، تیم را قهرمان کنیم. اصلاً نامهای که نوشتم فیلم هندی نیست و نخواستم که مظلوم نمایی کنم.» اما چه اتفاقی افتاده بود که باعث شد تا سرمربی تیم ملی تصمیم به نگارش چنین نامهای بگیرد؟ آیا او از چیزی ناراحت بوده؟ سؤالی که در پاسخ به آن میگوید: «شک نکن که همین طور است. مهم من نیستم. مهم تیم ملی است. شرایط طوری بود که لازم دیدم این نامه را بنویسم.» افشین البته حتی برای آیندهاش هم تصمیم به ماندن را ندارد؛ «بنیاد دل شیر به کارش ادامه میدهد اما فکر میکنم بعد از جامملتها زمان خوبی است که من سرمربیگری در یک تیم خارجی را تجربه کنم.» این همان نکتهای است که قبل از این مربی هلندی تیم ملی روسیه گفته بود. اینکه قطبی میتواند در تیمهای غیر ایرانی هم سرمربی باشد. آیا افشین با تجربه و اعتبار بهدست آورده از تیم ملی ایران به مربیگری در سطح بینالمللی به عنوان نفر اول میاندیشد؟ او در پاسخ به این سؤال میگوید: «دیک ادووکات مربی بزرگی است و یک دوست خوب. خیلی خوشحالم که او این نظر را درباره من دارد. فکر میکنم بعد از جامملتها فرصت مناسبی برای تجربههای جدید باشد.» در بخشی از حرفهای قطبی و هنگامه قاضیانی، خانم هنرپیشه حرفهایی درباره نگهداری زمین میزد که خیلی به متن نامه الوداع قطبی داشت. افشین درباره این تشابه کلامی میگوید: «ما هماهنگ نکرده بودیم اما من میگویم ما انسانها همه شریک این زمین هستیم، ایرانیها، همه شریک این وطن هستند و تیم ملی فوتبال متعلق است به همه مردم ایرانی در هر جایی از دنیا که هستند. فرقی ندارد در تهران باشند یا خارج از ایران» و آن نامه با این استدلال چرا نوشته شد؟ وقتی تیم ملی متعلق است به همه، چه کسی این حس را ندارد که تیم ملی ناچار به نگارش نامه شده؟ او در پاسخ به این سؤال میگوید: «احساس میکنم خانواده فوتبال ما این حس را ندارند. متأسفانه ضعف بزرگ ما این است که ما خودمان را شریک نمیدانیم در این ورزش، این فوتبال و این تیم ملی. اگر همدل باشیم من شک ندارم که تیم ملی ما خیلی تواناست و حتماً به موفقیت میرسیم. 2759/1000
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]