واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احمدينژاد بايد انقلاب اداري ايجاد كند استاد حاج حيدر رحيمپور ازغدي در نشستي دوستانه به بيان مسائلي پيرامون انتخابات و پس از انتخابات پرداخت. بعد از اینکه اسلام ادیان منحرف را نسخ کرد، دین مسیح تازه در اروپا شروع به پرورش یافتن كرد. در اروپا به شکلی بود که روشنفکران و تاجراني كه با اسلام مرتبط بودند، هرلحظه آگاهتر میشدند. این آگاهی به جایی رسید که رنسانس ایجاد شد. معمولاً در اروپا، کنیسه یعنی یهودیها پول میدادند و زرسالاري به عهده آنها بود، کشیشها مأمور تزوير بودند، سر مردم كلاه میگذاشتند. رنسانس كه پایه گرفت، اینها از پایین نفوذ کردند، روشنفکران را راضی کردند که 2 حزبی باشند. یک حزب سنتگرا و یک حزب مدرن؛ به شکل 2 شاخه فلاخن كه نهايتاً ساقهاش دست همان سنگپران، يعني اصحاب زر و زور و تزوير است. این احزاب ابزار بودند. وقتی در ایران انقلاب شد، اینها دیدند که شيعه کلاه سرش نمیرود. یک صف مقابل ما قرار دادند که آن صف عبارت بود از التقاط مجاهدین انقلاب، ارتجاع گروه شریعتمداری آذربايجان، خوارج مجاهدین خلق، طلحه و زبیر اسکناسپرستان، نادانها و امثال شریح قاضی و ابوموسی و... این صفها را مقابل ما ايجاد کردند، با اینها میجنگیدیم. وقتی صف آنها را شکست دادیم، برخي درسخواندههاي غرب آمدند با ارتجاع متدین، يعني دینداران انقلابنشناس آنتلكتول پیوند زدند و یک تمدنی برای ما بر پایه مذهب انتخاب آزادی ساختند، آزادید که انتخاب کنید. در صورتي كه فقه شیعه میگوید شما موظفید بر پایه قدرت انتخابتان، بهترین را اختیار کنید. یعنی ما بر پایه مذهب عدل، باید بهترین را اختیار کنیم. پروردگار وقتی میگوید بسم الله الرحمن الرحیم، رحمان مربوط به دنیاست. خداوند وقتی موجودات را آفرید و به آنها گفت که شما باید به اقتضای طبیعتتان عمل کنید، یعنی سنگ را اگر به شیشه زدي، شیشه بايد بشکند. شمشیر اگر دست امیرالمؤمنین بود، عمرابن عبدود را ميكشد، اگر دست ابنملجم بود، فرق علی(ع) را بشکافد. بعد باب وحی در مقابل طبیعت ایجاد میشود. وحي میگوید شما باید بر پایه مذهب عدل و اختیار رفتار کنید. اختيار از خير است در باب افتعال. یعنی عادلانهترین و بهترین را باید بر پایه عدل اختیار کنید، نه اینکه انتخاب کنید. یعنی اختیار شما حجت نیست. لذا با وجود آنكه ما هزار اسم از خداوند میشناسیم، وقتی که میخواهد خودش را به عنوان معبود معرفي كند، میگوید مرا بر پایه ربوبیتم عبادت کنید، نه خالقیت، رازقیت، شافعيت و... الحمد لله رب العالمین، یعنی همه ستایش برای پرورشدهنده شماست. مرا بهخاطر تربیتی که میکنم، بهخاطر وحی نه برای خلق، عبادت كنيد. راه و چاه را به شما آموختم، عبادت کنید. وقتی بر پایه وحی بخواهید عمل کنید، اسلام یعنی تسلیم. در مقابل وحی، دستهایتان را بالا ببريد. منتظر باشید ببینید قرآن، روایت و سنت چه میگوید؟ شما حق انتخاب ندارید، حق اختیار دارید. یکی از مسائلي که در آینده باید بحث شود، همين است كه شیعه موظف است اختیار کند نه انتخاب. انتخاب قدرت ذاتی است، شما قدرت دارید عالم شوید اما منظور اين نيست که عضو سازمان سیا شوید و علم آدمکشی ياد بگيريد. باید قدرت اختیار بر پايه عدل را برای مردم بیان کرد. همچنين ملتی که اقتصاد نداشته باشد، هیچ چیز ندارد. اما معنای اقتصاد این نيست که انسان فقط كسب كند و برای خودش، بچههایش و دیگران ذخیره کند، بسیاری هم از گرسنگی بمیرند. شما باید به اقتصاد بپردازید اما اقتصاد عادلانه و بهترین اقتصاد را اختیار کنید. بهترين اقتصاد این است که همه مردم شغل داشته باشند، اگر اینطور شود، دنیای راحت و امنی خواهند داشت. برگرديم به مسئله انتخابات؛ در دموكراسي غرب، همیشه 2 شاخه فلاخن زر و زور و تزویر با هم پيوند ميخورند، قدرت را دست به دست ميكنند. حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات، حزب محافظهکار و حزب کارگر، در ايران هم چپ و راست درست شد، حتي روحانيها نيز 2 قسمت شدند؛ روحانیت مبارز و روحانیون مبارز. اما با تدبير هرکس كه بود، این 2 شاخه زر و زور و تزویر در دوره احمدينژاد به یک چماق تبديل شد. به طوري كه یکباره دیدیم ناطق نوری، موسوی، خاتمی، مهاجراني و... همه در یک خط ایستادهاند. اين ناآراميهاي فعلي در حالي است كه از اول هم اينها دنبال یک بهانه براي فریب بودند. در حقيقت ميخواستند آرا نزدیک به هم باشد تا بعد بتوانند ناآرامي ايجاد كنند. امریکا هم به کامش میرسيد، مردم هم در 2 صف مقابل هم قرار میگرفتند. در مقابل ناآرامي یا باید اجازه بدهی هجوم بیاورند و یا بايد برخورد كني. امریکا در پاکستان کار خودش را کرد، به بهانه طالبان، طلبههای متعصب را کشت و دیگر هم درست نمی شود. دولت و دین را در مقابل هم قرار دادند، اینجا هم میخواستند همين كار را بكنند. خدا را شکر، کثرت آرا مانع از این حرکت شد و اين آشوبهاي پراكنده هم فرو مينشيند. اما اكنون باید چه کنیم؟ یک نكته خطاب به دكتر احمدینژاد ميگویم. دور دوم، غیر از دور اول است. الآن شما حاکم هستید، بايد بسیاری از افراد خوب و متدین را در بازی بیاورید و اینها را جذب کنید. بینی و بینالله احمدی نژاد یک رحمت و یک برکت آسمانی بود. برخي بچههاي خودي در اين انتخابات نزديك بود، اشتباه كنند، بعضيها اول به سمت رضایی و موسوی رفته بودند. در اين انتخابات در ضمن مشخص شد که هر كانديدا چقدر وزن دارد؟ از بین 4 کاندیدا، کروبی پنجم شد. یعنی آرای باطله از آرای کروبی بیشتر شد. برخي ميگويند كروبي بازي خورد، بايد بگويم یک عدهای هستند که در بازی نیستند ولی میگوییم نیمکتنشین هستند اما کروبی با اينكه انسان خيلي خوبي است، از ابتدا اصلاً در بازی نبود كه بخواهد بازي بخورد. درخصوص موسوی بايد بگويم، وقتي حزب جمهوری اسلامی را میخواستند تأسیس کنند، من تهران پیش آيتالله خامنهای بودم، ايشان گفت امام دستور دادهاند كه حزب جمهوری اسلامی را افتتاح کنید. شب قبل از آن، آيتالله بهشتی با مقداري پول آمده بود و گفته بود مصلحت نیست که حواله یا وامی بگیرید، با اين پول، کارهای مقدماتیاتان را انجام دهید. من از همان اول با گزینش آيتالله خامنهای عضو هیئت مؤسس حزب بودم. موسوی هم همشهری آيتالله خامنهای بود و ايشان هم بنا به لطفي كه به او داشتند، وي را به حزب آوردند و روزنامه حزب را هم به او سپردند. اين در حالي بود كه موسوی قبل از آن با اشخاصی مثل پیمان که یک آدم چپ نيمه مارکسیست بود، نزديك بود. موسوی بعداً با آيتالله خامنهای درگیر شد و تمام وجودش مخالفت با ايشان شده بود. همين آقاي موسوي یک روز آشکارا گفت "فلانی ما سلطان را برداشتیم، باز میخواهیم براي خودمان شاه بتراشیم." یعنی نظرش درباره ولی فقیه عین شاه بود. امام را به عنوان منهای روحانیت به عنوان شخصیتي انقلابی قبول داشتند، بازرگان هم همینطور بود، رفیق من بود اما در اثر همين نوع نگاهها بود كه میگفت ما اسلام را برای ایران میخواهیم ولی شما ایران را برای اسلام میخواهید. دیشب یک آدم متدین با تحصیلات بالا ميگفت چرا امام در آن جریان از موسوی حمایت کرد؟ گفتم امام به هرکس حکومت میدادند، میگفت از حکومت اطاعت کنید. صياد شیرازی گریه میکند، التماس میکند که به من قدرت بدهید، من قبل از اينكه ضدانقلاب در كردستان ريشه بدواند، ريشهاش را ميخشكانم. امام گفتند هرچی بنیصدر میگوید، قبول کنید. امام میخواست سازمان حکومتی درست کند، به صورت خانخانی نباشد. اما به وقتش هم كه رسيد، در ساعت 12 شب فرمود همه هم بگویند بنیصدر خوب است، من میگویم بد است. از نظر آنها این یعنی فوق استبداد اما از نظر ما یعنی اسلام محض. پس امام وقتی از بنیصدر پشتیبانی میکرد، وقتی از بازرگان پیشتیبانی میکرد، وقتي از موسوی پشتیبانی میکرد، از حکومت و رئيس قوه مجريه پشتیبانی می کرد نه از شخص. موسوی بینی و بین الله کاملاً روشنفکر زده بود و همکاریاش با جمهوری اسلامی هم جاهطلبانه بود. از آن هم گذشته، مرد مسلمان، تو در 2 دوره هاشمي رفسنجانی اگر ميآمدي، رئیسجمهور می شدی، در 2 دوره خاتمی ميآمدي، رئیسجمهور می شدی، خودت نخواستی اما حالا آمدی به جنگ عدالتخواهان؟ موسوی، خاتمی، ناطق نوری و هاشمي رفسنجانی در یک خط قرار گرفتهاند. از بحث اصلي فاصله نگيريم، دكتر احمدينژاد بايد نیروهای ارزشی را از هرجا كه هستند، جمع كند و روي کار بیاورد، به نيروهايي كه هستند، قناعت نکند. او یک بار به من گفت آقاي رحیمپور عزيز! اینها نمی خواهند كمك كنند، می خواهند بیایند کار خودشان را به نام ما انجام دهند. گفتم بالاخره هنر مديريت همين است كه اجازه ندهد ساز خود را بزنند. اما وظیفه جریان عدالتخواه از اين به بعد در مقابل خط زر و زور و تزوير چیست؟ سکوت، ماست مالی کردن و...؟ خير، بلكه روشنگری. ما در اسلام سرمايه متمركز در مقابل فقر محرز و مسلم نداريم. ما در اسلام آقازادهپروری و قوم و خویشپروری نداريم. عثمان از وقتی که قوم و خویش بازی کرد، اسلام ازبین رفت. عمر و ابوبکر هم حتي اين كار را نمیکردند. مالک و ابوحنیفه با یکدیگر صحبت می کردند. مالک گفت اگر بعد از شیخین، علی به خلافت رسیده بود، این کارها نميشد. اگر علی آمده بود، امویان جان نمیگرفتند، در دستگاه عثمان، امویان جان گرفتند. چون عثمان، لیبرال بود. مقدس ولی لیبرال. در مقابل اينها اما تهاجم نباید کرد. نه پیغمبر(ص) و نه ائمه(ع) اهل تهاجم نبودند. روی سر پیغمبر خاکستر میریخت، یک روز نیامد اين كار را بكند، حضرت سراغش را گرفت، گفتند بيمار است، رسولالله به عیادتش رفت. او هم ملحفه را روی سرش کشيد و گفت اول تشهد را به من بیاموز، بعد من مسلمان ميشوم. هرگز تهاجمی عمل نکنید. مجاهدين خلق، فدائيان خلق، هرکسی به صورت تهاجمی عمل كرد، شکست خورد. بنیادی و علمی باید مقابله کرد. 30 سال است كه انقلاب شده. امام گفته بود هرچه غیراسلامی باشد، غیرقانونی است. آیا این دادگستری و اقتصاد و ادارات قانونی است؟ بعد از 30 سال، بالاخره بايد ادارات را زیر و رو کنيد، اداراتي بسازیم که متناسب با خط انقلاب باشد. احمدی نژاد اولین کاری که میکند باید ادارات را اصلاح کند؛ انقلاب اداري. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]