واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: !GhaZ12th August 2010, 06:56 PMبا سلام خدمت کاربران و کارشناس محترم من به مدت 2 سال هست که کابوس میبینم و این من و خیلی آزار میده ... به خاطر همین کابوس ها همه ی دوستانم از من فاصله گرفتن .واقعا نمیدونم چرا بدترین قسمتش اینه که وقتی بیدار میشم یادم نمیاد چه خابی دیدم اما میدونم که تو چه خونه ای بودم ... راستش من این موضوع رو اوایل به خانواده ام میگفتم از اونجا که زیادی شوخ تشریف دارن مسخره ام میکردن ... بعد اون بهشون گفتم که خوب شدم ... اما هنوزز هم همینطورم ... اگر میشه راهنماییم کنین با تشکر غزاله bexpect14th August 2010, 05:44 AMبا سلام خدمت کاربران و کارشناس محترم من به مدت 2 سال هست که کابوس میبینم و این من و خیلی آزار میده ... به خاطر همین کابوس ها همه ی دوستانم از من فاصله گرفتن .واقعا نمیدونم چرا بدترین قسمتش اینه که وقتی بیدار میشم یادم نمیاد چه خابی دیدم اما میدونم که تو چه خونه ای بودم ... راستش من این موضوع رو اوایل به خانواده ام میگفتم از اونجا که زیادی شوخ تشریف دارن مسخره ام میکردن ... بعد اون بهشون گفتم که خوب شدم ... اما هنوزز هم همینطورم ... اگر میشه راهنماییم کنین با تشکر غزاله دوست عزیزوقتی که خواب هستید ضمیر ناخودآگاهتان فعال و ضمیر خوداگاهتان غیر فغال است. وقتی بیدار میشین عکس این موضوع رخ میده. درواقع شما هیچ چیز را فراموش نمیکنید. تمام اطلاعات و دیتای خاطراتتان در همان ضمیر ناخوداگاهتون بایگانی میشه. درست مثل هاردیسک کامپیوترتون که تمام دیتاهای سیتمتونو سیو میکنه. حتما" گهگاه برای شما پیش اومده که رؤیایی را بارها و بارها میبینید و اصلا"آن را بیاد نمیارین اما پس از مدتی طولانی مثلا"چند سال متوجه میشین رؤیایی را سالها میدید که مثل یک سریال تلویزیونی هر دفعه ادامه قسمت بعدشم میدیدی ولی درطول این چند سال اصلا" بیاد نیاوردی. علت اینکه شما خاطرات رؤیاتونو فراموش میکنید اینه که سرعت پردازش خاطرات از ترمینال مابین ناخوداگاه به خوداگاهتون خیله کمه و این موضوع درخصوص همه انسانها صدق میکنه و خاص شما نیست. به بیان دیگه وقتی بیدار میشی دیتا از ناخوداگاه قصد داره به خوداگاه منتقل بشه ولی موفق نمیشه. عوامل محیطی و همچنین نگرانی از فراموشی هم به این قضیه دامن میزنه. ولی با یک تمرین میتونی بتدریح خاطرات رؤیاتو بیاد بیاری. بدینصورتکه یه قلم و کاغذ بذاری نزدیک تخت خوابت و تصمیم بگیری که هرزمان ازخواب بیدار میشی بلافاصله رؤیاتو بیاد بیاری و خیلی سریع و فوری یاداشتشون کنی. از ضبط صوت هم میتونی استفاده کنی. حالا لطفا" به این سؤالات پاسخ بدین. جند سالتونه؟ آیا داروهای روانکاوه ازقبیل آرامبخشها و ضد افسردگیها و ... همچنین ضد تشنح ها مصرف میکنید؟ آیا قبل ازخواب غذاهای سنگین میل میکنید؟ آیا درطول روز احساس نگرانی خاصی دارید؟ ار چیزی میترسید یا مطلب بخصوصی ذهن شما را مشغول کرده؟ آیا مشکل هورمونی ازقبیل پرکاری و یا کم کاری تیروئید و یا بینظمی در پیریود دارید؟ آیا در زمان کودکی بزرگترها شما را از چیزی مثلا" به نام "لولو" یا "خخی" برای تبیه ترساندنت؟ آیا تابحال پیش اومده که درخواب راه بروید یعنی از مکانی به مکان دیگر قدم بزنید؟ آیا علائم ترسهای وسوایی مثل وحشت از تاریکی موقت در شما یا اعضای خانوادتان دیده شده؟ آیا کابوس فقط درخواب شبانه برای شما رخ میده؟ چند ساعت طی شبانه روزخواب عمیق دارید؟ آیا سابقه بیماری حمله خواب (ناکولوبسیا) در شما یا اعضاء خانوادتان وجود داشته؟ !GhaZ14th August 2010, 11:58 AMجند سالتونه؟17 آیا داروهای روانکاوه ازقبیل آرامبخشها و ضد افسردگیها و ... همچنین ضد تشنح ها مصرف میکنید؟خیر آیا قبل ازخواب غذاهای سنگین میل میکنید؟ خیر آیا درطول روز احساس نگرانی خاصی دارید؟ ار چیزی میترسید یا مطلب بخصوصی ذهن شما را مشغول کرده؟در اکثر مواقع بله آیا مشکل هورمونی ازقبیل پرکاری و یا کم کاری تیروئید و یا بینظمی در پیریود دارید؟درمورد تیروئید نه اما در مورد عادت ماهانه بله و تحت درمان هستم آیا در زمان کودکی بزرگترها شما را از چیزی مثلا" به نام "لولو" یا "خخی" برای تبیه ترساندنت؟ با این حرفها نه اما اگر میخواستن سوراخ وسیله ای نرم از دستکش جراحی(بادشده) استفاده میکردن آیا تابحال پیش اومده که درخواب راه بروید یعنی از مکانی به مکان دیگر قدم بزنید؟ خیر آیا علائم ترسهای وسوایی مثل وحشت از تاریکی موقت در شما یا اعضای خانوادتان دیده شده؟اوایل که تنها می خوابیدم این ترس رو داشتم اما الان نه آیا کابوس فقط درخواب شبانه برای شما رخ میده؟ بله چند ساعت طی شبانه روزخواب عمیق دارید؟4الی5 آیا سابقه بیماری حمله خواب (ناکولوبسیا) در شما یا اعضاء خانوادتان وجود داشته؟ خیر ضمن تشکر باید خدمتتون عرض کنم من خوابی که میبینم در رابطه با اتاقم هست . من اوایل که به این اتاق اومدم میترسیدم چون پدر بزذگم در اون اتاق فوت شدند . bexpect14th August 2010, 05:11 PMجند سالتونه؟17 آیا داروهای روانکاوه ازقبیل آرامبخشها و ضد افسردگیها و ... همچنین ضد تشنح ها مصرف میکنید؟خیر آیا قبل ازخواب غذاهای سنگین میل میکنید؟ خیر آیا درطول روز احساس نگرانی خاصی دارید؟ ار چیزی میترسید یا مطلب بخصوصی ذهن شما را مشغول کرده؟در اکثر مواقع بله آیا مشکل هورمونی ازقبیل پرکاری و یا کم کاری تیروئید و یا بینظمی در پیریود دارید؟درمورد تیروئید نه اما در مورد عادت ماهانه بله و تحت درمان هستم آیا در زمان کودکی بزرگترها شما را از چیزی مثلا" به نام "لولو" یا "خخی" برای تبیه ترساندنت؟ با این حرفها نه اما اگر میخواستن سوراخ وسیله ای نرم از دستکش جراحی(بادشده) استفاده میکردن آیا تابحال پیش اومده که درخواب راه بروید یعنی از مکانی به مکان دیگر قدم بزنید؟ خیر آیا علائم ترسهای وسوایی مثل وحشت از تاریکی موقت در شما یا اعضای خانوادتان دیده شده؟اوایل که تنها می خوابیدم این ترس رو داشتم اما الان نه آیا کابوس فقط درخواب شبانه برای شما رخ میده؟ بله چند ساعت طی شبانه روزخواب عمیق دارید؟4الی5 آیا سابقه بیماری حمله خواب (ناکولوبسیا) در شما یا اعضاء خانوادتان وجود داشته؟ خیر ضمن تشکر باید خدمتتون عرض کنم من خوابی که میبینم در رابطه با اتاقم هست . من اوایل که به این اتاق اومدم میترسیدم چون پدر بزذگم در اون اتاق فوت شدند . خوب پدربزرگ مرحوم شما در اون اتاق فوت کرد. چرا باید فوت آن مرحوم برای شما انگیزه وحشت بشه؟ تشخیص پزشک معالج شما درخصوص ناهماهنگی پریود شما چه بوده و چه داروهایی به شما تجویز نموده؟ درمورد عامل نگرانیت (سؤال چهارم) بیشتر توضیح بده. !GhaZ15th August 2010, 04:44 PMبا سلام والا من اوایل که به اتاقم وارد شدم خیلی میترسیدم اما الان ترسی ندارم ... اوایل به مدت 2هفته قرصی تجویز کردند که الان یادم نمیاد بعد ایننکه بهشون اطلاع دادم با خوردن قرص از درد زیاد نمیتونم بخوابم ایشون تشخیص دادند که از استرس بیش ازحد که پیریودم نا منظمه و فقط چند تا ورزش دادند که انجام بدم ... در مورد نگرانی هم باید بگم من یه درسی رو افتادم که استانی بوده و این خیلی فراره ... این یکیشه ... یکی دیگه هم اینه که نمیدونم قراره آینده ام چی بشه چون اصلا به درس علاقه ای ندارم از طرفی فشاره پدر و مادرم آزارم میده ... از طرفیدیگه یه مشکلاتی جدیدا پیش اومده که واقعا بار سنگینی رو رو دوشم گذاشته و نمیدونم باید چی کار کنم ... البته این مشکل مربوط بهخودم نمیشه اما احساس بدی دارم اینا باعث میشه که استرس داشته باشم bexpect15th August 2010, 05:41 PMبا سلام والا من اوایل که به اتاقم وارد شدم خیلی میترسیدم اما الان ترسی ندارم ... اوایل به مدت 2هفته قرصی تجویز کردند که الان یادم نمیاد بعد ایننکه بهشون اطلاع دادم با خوردن قرص از درد زیاد نمیتونم بخوابم ایشون تشخیص دادند که از استرس بیش ازحد که پیریودم نا منظمه و فقط چند تا ورزش دادند که انجام بدم ... در مورد نگرانی هم باید بگم من یه درسی رو افتادم که استانی بوده و این خیلی فراره ... این یکیشه ... یکی دیگه هم اینه که نمیدونم قراره آینده ام چی بشه چون اصلا به درس علاقه ای ندارم از طرفی فشاره پدر و مادرم آزارم میده ... از طرفیدیگه یه مشکلاتی جدیدا پیش اومده که واقعا بار سنگینی رو رو دوشم گذاشته و نمیدونم باید چی کار کنم ... البته این مشکل مربوط بهخودم نمیشه اما احساس بدی دارم اینا باعث میشه که استرس داشته باشم سلام. از آنجاییکه مشکلات روحی عامل ایجاد بسیاری از بیماریهای جسمی است وقتی که اطباء درتشخیص غلت یک بیماری به مشکل برمیخورند- خیلی راحت میگن مشکل شما عصبیه که دراکثر موارد درخصوص بیماریهای جسمی ناشناخته تشحیص درستیه. وقتی بیمار میپرسه چطور؟ پزشک میگه استرس و اضطراب و ایجورچیزا. در واقع استرس و اضطراب دو مقوله مجزا هستند. حال که شما این واژه ها را بکاربردین از شما سؤال میکنم برداشتتون از این واژه ها چیه؟ به بیان دیگر منظورتون از واژه استرس چیه؟ !GhaZ16th August 2010, 01:16 PMبا سلام ... فرمایش شما صحیح . خوب این طبیعیه که به هر فردی که حرف از استرس و اضطراب زده میشه فکر طرف به سمت کارهای روز مره و حرس و جوش هایی که میخوره هدایت میشه . من هم همینطور بودم... و باید بگم من سواد زادی ندارم منظورم در حد سواد شما است به همین دلید همین فکر رو در مورد استرس و اضطراب داشتم bexpect16th August 2010, 01:24 PMبا سلام ... فرمایش شما صحیح . خوب این طبیعیه که به هر فردی که حرف از استرس و اضطراب زده میشه فکر طرف به سمت کارهای روز مره و حرس و جوش هایی که میخوره هدایت میشه . من هم همینطور بودم... و باید بگم من سواد زادی ندارم منظورم در حد سواد شما است به همین دلید همین فکر رو در مورد استرس و اضطراب داشتم عزیزم. منظور من سواد و این جیزا نبود. پرسیدم برداشت خودت از این حرف چیه؟ حالا بگو 1-تمرینی که گفتمو انجام دادی؟ 2- بازم کابوس میبینی؟ آخرین بار کی بوده؟ !GhaZ16th August 2010, 01:35 PMمنظورتون و متوجه شدم ...کلی عرض کردم خدمتتون ... بله تمرینات رو روزی 3 بار انجام میدم ... آخرین بار دیشب بود ... من هر شب کابوس میبینم خیلی کم پیش میاد شبی کابوس نبینم bexpect16th August 2010, 01:40 PMمنظورتون و متوجه شدم ...کلی عرض کردم خدمتتون ... بله تمرینات رو روزی 3 بار انجام میدم ... آخرین بار دیشب بود ... من هر شب کابوس میبینم خیلی کم پیش میاد شبی کابوس نبینم اگه تمرینو درست انجام داده باشی حالا دیگه باید بدونی چه کابوسی دیدی. خوب توضیح بده. !GhaZ16th August 2010, 01:45 PMفقط در حدی میدونم که تو اتاقم اتفاق می افته و یه چیزی اذیتم میکنه ولی من اون افراد یا چیز ها رو نمیبینم ... bexpect16th August 2010, 02:03 PMفقط در حدی میدونم که تو اتاقم اتفاق می افته و یه چیزی اذیتم میکنه ولی من اون افراد یا چیز ها رو نمیبینم ... تمرینی که گفتمو انجام بده و اونی که اذیتت میکنه رو پیداش کن تا حسابشو برسم.:d !GhaZ16th August 2010, 02:24 PM:))مرسی بابت کمک هاتون ... امیدوارم بتونم اون و پیدا کنم ... اگه پیدا کنم اول از همه خودم حسابشو میرسم بعد به شما میگم :d سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]