واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: يك تحليلگرعرب در گفتوگو با ايسنا: بوش از ابتداي دخالت در عراق دچار اشتباه شد مبارزه با تروريسم تنها با سلاح امكانپذير نيست
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي خارجي
تروريستها مشروعيتشان را با بحرانيشدن اوضاع اقتصادي و اجتماعي سرزمينشان به دست ميآورند.
انسيه مخالدي، از نويسندگان و تحليلگران روزنامهي الشرقالاوسط ـ چاپ لندن ـ در گفتوگو با خبرنگار سياسي ـ خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران دربارهي مساله تروريسم و تفاوت آن با مساله مقاومت، افزود: مساله تروريسم به استفاده از خشونت و يا تهديد ديگران با انگيزههاي غير مشروع گفته ميشود كه اساسا هدف از آن ايجاد رعب و وحشت در بين مردم و به خطر انداختن زندگي افراد بيگناه جهت دستيابي به منافع نامشروع است.
وي ادامه داد: پديده انتشار تروريسم در جهان به بحران فكري كه جوامع مختلف در آن به سر ميبرند، اشاره دارد؛ بحراني كه براي رسيدن به اهدافش به فلسفه خشونت متوصل ميشود و گسترش اقدامات خشونتآميز در عرصه بينالمللي را از اشكالات سياسي ميداند كه به روند روابط بينالمللي قائم بر تسلط كشورهاي قدرتمند نظامي بر منافع كشورهاي ضعيف مرتبط است.
مخالدي در ادامه با تاكيد بر اين كه مساله تروريسم امر جديدي نيست و پيش از اين در اروپا، آمريكا و خاورميانه هم ظهور يافته است، اظهار كرد: اين پديده به دنبال خود مسايلي چون دفاع از اقليتهاي نژادي، طبقات فقير و كشاورز در آمريكاي لاتين، درگيريهاي مذهبي در انگليس، به رسميتشناختن هويت افراد در اسپانيا و فرانسه و همچنين بروز جنايات زشت را به همراه داشت، اما امروز تفاوت موجود خارج شدن چارچوب درگيريهاي ميان گروههاي ضد نظم موجود در سرزمينهاي ما به سوي گروههاي چندمليتي مخالف جهان غرب است و آن را نماد اشغالگري و كشتار ميدانند و اين امري است كه بعد از پيدايش مساله جهانيسازي ممكن شده و البته اين امر به گسترش اين پديده كمكهايي نيز كرده است.
او در پاسخ به سوالي درباره نقش كشورها و دولتهاي آنان در جلوگيري از انتشار پديده تروريسم در جهان تصريح كرد: دولتها و حكومتهاي آنها اولين گروهي هستند كه در انتشار اين پديده نقش دارند. همگان ميدانند كه تروريستها مشروعيتشان را با بحراني شدن اوضاع اقتصادي و اجتماعي سرزمين اصليشان به دست ميآورند و علاوه بر آن نبود آزاديهاي سياسي، گسترش فساد و احترام نگذاشتن به حقوق انسانها هم در اين مشروعيت سهيم هستند.
اين تحليلگر عرب با اشاره به مساله الجزاير افزود: در اين كشور گروههاي مسلح مستقيما بعد از لغو نتايج انتخابات 1992 از سوي دولت اين كشور، فعاليتهايشان را آغاز كردند كه در نهايت به پيروزي حزب نجات اسلامي منجر شد. بعد از آن ارتش براي جلوگيري از به قدرت رسيدن اسلامگرايان وارد عمل شد كه اين امر نه تنها بهانه كافي را در اختيار گروههاي تندرو قرار داد، بلكه موجبات حمايتهاي مردمي از آنان را نيز فراهم كرد.
وي بيان كرد: گمان ميكنم اولين قدم در راه مبارزه با پديده تروريسم فهم و درك خوب اين پديده و توجه به تمامي دلايل پيدايش آن قبل از شروع هرگونه مبارزهاي باشد.
مخالدي در ادامه به نوشتههايي از كتاب "تروريستها چه ميخواهند؛ يا فهم خطر تروريستها تا چه اندازه است" نوشته لوييز گرچاردسون از دانشگاه هاروارد آمريكا اشاره كرد و گفت: در اين كتاب آمده است كه مساله تروريسم نيازمند شرايطي است كه در آن افراد زماني كه در معامله احساس ظلم ميكنند، به رهبراني نياز دارند كه در جهت بسيج گروهي از اشخاص متعهد قدم برميدارند؛ همچنين پديده تروريسم نيازمند فلسفهاي كلي، ديني و يا ايدئولوژيكي است كه به آن در قانوني جلوه دادن جنايات، كمك ميكند تا بتواند به كارهايش ادامه دهد و در ادامه هم اين پديده به جامعهاي حامي نياز دارد كه اهدافش را محقق سازد.
مخالدي گفت: عملا در سالهاي اخير چيزي تحت عنوان "نتيجه ترس" را شاهديم كه ساخته دستهاي پنهاني است كه ايجاد ترس و وحشت به نفع آنهاست. اينها همانهايي هستند كه اصطلاحاتي چون برخورد تمدنها و تروريسم اسلامي را رواج ميدهند و اگر ما به اين پديده با مفهوم سوسيالوژي آن نگاه كنيم، ميبينيم كه آن نتيجه طبيعي پديده ديگري كه همان جهانيسازي باشد، نيست. جهانيسازي كه پيامدهاي دروني و اجتماعياش در خصوص جامعه سنتي و به ويژه مسلمانان ويرانگر است.
او افزود: جوامعي كه بعد از ورود غرب و توليدات فكري و مادي و گرايشات فرهنگياش هويت مليشان را در معرض خطر ميدانند، جوامعي هستند كه دين را به تنها پناهگاه درباره جنگ فرهنگي و فكري غرب تبديل ميكنند و تا زماني كه غرب اين حقايق را ناديده بگيرد هرگز نميتواند بر اين آفت غلبه يابد.
اين تحليلگر عرب در ادامه بيان كرد: در نظر گرفتن ملت و جامعهي غيرنظامي در مساله مبارزه با تروريسم امر ضروري است، اما متاسفانه اين مساله در حاشيه قرار گرفته و ما در رويارويي با اين امر چيزي جز جنبه نظامي پليسي را شاهد نيستيم؛ و انگار كه درگيريها تنها ميان دو طرف است و يا بنا بر نظريه بوش، رييسجمهور آمريكا، درگيريها ميان محور خير يا جهان غرب و محور شرارت يعني همه جهان است، اما در واقع اين درگيريها، جامعهي مدني، علما و روشنفكران را نيز شامل ميشود.
وي ادامه داد: به نظر من تروريستها با بيگانگان ميجنگند، چرا كه اختلافي را كه ميان آنها است نميپذيرند و اين رفتاري است كه ناشي از نبود تسامح است؛ با وجود اين كه اين ويژگي از تعاليم دين اسلام است.
اين نويسنده عرب، همچنين جهالت در اينباره را ناشي از فهم اشتباه برخي از قرآن و ادعاي آنها مبني بر انحصار طلبي مشروعيت اخلاقي از سوي دين دانست و گفت: بن لادن و بوش مردان دين نيستند و دين هم محور درگيريها نيست، همچنان كه القاعده با انگيزه ديني شكل نگرفت و تاريخ شاهد است كه چگونه حضور بن لادن در افغانستان براي بيرون راندن ارتش شوروي به بركت وجود آمريكاييها بود. متاسفانه انديشه ارتباط دين با تروريسم انديشهاي است كه مطرح شده و در بسياري از اصطلاحات غربيها به كار برده ميشود.
وي با تاكيد بر اين كه بوش از ابتداي دخالت در عراق دچار اشتباه شد، گفت: الان نتيجه اين دخالتها اين شد كه آمريكا در صدد پيچيده كردن امور عراق است و شاهد وارد آمدن خسارتهاي شديد مادي و انساني در عراق هستيم و البته اين خسارتها با توجه به طرحهاي امنيتي موجود در عراق است كه از سوي اشغالگران اعمال شده و به نظر ميرسد كه در وضعيت بهبودي حاصل نشده و ميتوان گفت كه بقاي نيروهاي آمريكايي بزرگترين انگيزه براي آشفته كردن اوضاع اين كشور است.
اين نويسنده در ادامه اظهار كرد: با وجود اين كه ما همواره مطالبي از ترس و وحشت جهان غرب از تهديدهاي تروريستها را ميشنويم، اما حقايق موجود بيانگر آن است كه جهان غرب بزرگترين قرباني تروريست نيست، بلكه آنهايي كه بيشترين خسارت را از اين پديده متحمل ميشوند در بخش ديگر جهان قرار دارند كه همان عراقيها، فلسطينيها، افغانها، الجزايريها و لبنانيها هستند و بركسي پوشيده نيست كه تعداد قربانيان اين پديده در عراق بيش از قربانيان حادثه 11 سبتامبر است.
او درباره نقش اختلافات مذهبي در دامن زدن به اقدامات ترويستي تصريح كرد: اختلافات مذهبي مسالهاي قديمي است و در تعدادي از كشورها از جمله لبنان اين مساله مطرح بوده است، همچنين معروف است كه خشنترين جنگهايي كه اروپا شاهد آن بوده است بين پروتستان و كاتوليك بود؛ اما فرقي كه در عراق در اينباره وجود دارد دخالت برخي گروههاي بيگانه در كمك به اين مذهب يا آن مذهب و ايجاد هرج و مرج به دليل تسلط نداشتن آمريكاييها در اوضاع امنيتي است.
مخالدي راهكارهاي موجود در اين زمينه را خروج نيروهاي آمريكايي از عراق دانست و تاكيد كرد: بدون شك اولين اقدام، خروج تمامي نيروهاي آمريكايي از عراق است و چه بسا كه نمونه كوزوو ميتواند نمونه خوب براي مطابقت با عراق باشد. نيروهاي چند مليتي توانستند كه امنيت را به اين منطقه بازگردانند، اما مهمترين چيز اجماع برادران عراقي بر اساس تفاهم براي ايجاد دولتي بر اساس دموكراسي است.
وي با بيان اين مطلب كه مقاومت استفاده مشروع از هر وسيلهاي براي دفع خطر دشمنان، برچيدن اشغالگران، تحقق استقلال و برداشتن ظلم با قدرت اسلحه است، افزود: مساله مقاومت با قوانين بينالمللي مطابقت داشته و شريعتهاي اسلامي هم آن را تاييد ميكنند. همچنين مجمع عمومي سازمان ملل در قطعنامهي شماره 3246 خود كه درتاريخ14/12/1974 به تصويب رسيد، حق ملتها را در مبارزه مسلحانه براي آزادي از دست اشغالگران به تصويب رساند؛ اما درباره اقدامات تروريستي، استفاده از سلاح، پناه بردن به خشونت به شيوهاي غير مشروع و نقض اصول اساسي شيوههاي غير انساني به شمار ميروند كه با شريعت آسماني و هم چنين مشروعيت بينالمللي منافات دارد.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: سميه رعيت
انتهاي پيام
جمعه 10 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]