واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آنا قزوهانیان متولد تهران و دارای مدرك كارشناسی تاتر از دانشگاه سوره است. او با توجه به علاقه ای كه به هنر مجسمه سازی دارد، مدت پنج سال... وقتی كه توكل، پشتكار وتلاش جمع میشوند او كه نه حمایت گری دارد! و نه كارگاهی! میخواهد با ایدههای خلاقانه اش، تنه درختان خشكیده و بیجان خیابانها را به نمایشگاهی برای عموم شهروندان تبدیل كند تابلكه با این تلاشها ضمن كمك به زیباسازی شهر كه ار دغدغههای دائمی شهروندان و مدیریت شهری بوده و هست! نقشی هم در آموزش و توسعه هنر مجسمه سازی كشور داشته باشد. "آنا قزوهانیان" از جمله هنرمندان جوان ایران زمین است كه با روحیه توكل و پشتكار خود علیرغم مشكلات عدیده ای كه بر سر راه داشته، تلاش دارد تا هر درخت خشكیده و یا بازماندهای تنه درختان بریده شده را كه در گوشه وكنار ابرشهر تهران به وفور یافت میشود، آثاری چشم نواز و ماندگار خلق كند.او كه نه حمایت گری دارد! و نه كارگاهی! به گفته خودش میخواهد با ایدههای خلاقانه اش، تنه درختان خشكیده وبی جان خیابانها را به نمایشگاهی برای عموم شهروندان تبدیل كند تابلكه با این تلاشها ضمن كمك به زیباسازی شهر كه ار دغدغههای دائمیشهروندان و مدیریت شهری بوده و هست! نقشی هم در آموزش وتوسعه هنر مجسمه سازی كشور داشته باشد.آنا قزوهانیان متولد تهران و دارای مدرك كارشناسی تاتر از دانشگاه سوره است. او با توجه به علاقه ای كه به هنر مجسمه سازی دارد، مدت پنج سال شاگرد استاد جمشید مرادیان بوده و در حال حاضر به صورت مستقل در حوزه هنر مورد علاقه خود با تلاش و توكل به جنگ مشكلات فراوانی میرود كه امیدوار است با حمایتها و راهنمائیهای مدیران وسازمانهای ذیربط ،بخصوص عنایت ویژه مدیران شهرداری وزیباسازی كلانشهر تهران مرتفع شود.دانانیوز ضمن تشكر از خانم آنا قزوهانیان، گفتگوی صمیمی و خواندنی را با این هنرمند جوان و پرتلاش كشورمان انجام داده كه در پی میآید: ****** *نقاط قوت و ضعف این حوزه از هنر را برای شخص هنرمند بان فرمایید؟- درپاسخ به سوال اول باید بگویم که مجسمه سازی در قیاس با سایر شاخههای هنرهای تجسمیهمواره با کم اقبالی روبرو بوده چراکه در طی قرون در این مرز وبوم چندان به ان پرداخته نشده وهمواره برای بقای خود دستخوش چالش بوده استالبته از آنجائی که وظیفه هنر تعادل بخشی و تسکین روح بشرغرق شده در مکافاتهای زندگی اجتماعی است این حوزه از هنر هم به اشکال مختلف و بر حسب نیاز اجتماعی خود را احیا کرده و در طول تاریخ به اشکال گوناگون اعم از ریخته گری و شبیه سازی و معرق و منبت خود را عرضه کرده است.با توجه به اینکه هنر و هنرمند با مخاطب است که هویت میابند و با نظر به اینکه این حوزه از هنر همواره مهجور و منزوی بوده است لذا از اقبالی که سایر شاخههای هنرهای تجسمیدر میان مخاطبین بهره جستند بی بهره مانده است شاهد مثال اینکه به سادگی میتوان در اکثر خانههای ایرانی ردپایی از خط و نقاشی یافت حال آنکه مجسمه چندان در ورود به منازل ایرانی خوش اقبال نبوده است البته میتوان جدای از ناشناختگی این حوزه از هنر برای مخاطب هزینه ساخت وفضایی که غالبا مجسمه اشغال میکند را نیز در این امر دخیل دانست.به شخصه علت به انزوا کشیده شدن مجسمه در طول تاریخ ایران را باورهای مذهبی میدانم چرا که همواره حجم ساخته شده توسط دست بشر شبهۀ بت سازی را ایجاد نموده واین با باورهای مذهبی ایرانیان در تعارض بوده وهست. چرا که آنچه پای حجم را به زندگی بشر باز کرد بدوا بحث پرستش بود.پس از سالها بی اعتباری این هنر در این مرز و بوم ناصرالدین شاه بود که بواسطه علاقه اش به هنر و شیفتگی اش به مجسمه بار دیگر پای آن را به ایران باز کرد البته اولین رویکرد مجدد به این هنر نیز تصوری شبیه نگارانه بود که هنوز تا حدی گریبان مجسمه سازی را گرفته در سالهای اخیر ساختارشکنی بیشتری از هنرمندان این رشته دیده میشود و به شخصه امیدوارم این امر در ذائقه مخاطبی که عموما مجسمه را سردیس و تندیس میانگارد و یا هر آنچه از پروازذهن او جلوگیری کند تاثیر مثبتی بگذارد و اندکی در پرورش دید انتزاعی مخاطب موثر واقع شودنقطه قوت مجسمه به باور من چندوجهی بودن آن است که دست مخاطب را برای بررسی و لذت بردن از اثر هنری با چرخش به دور آن باز میگذارد امری که در نقاشی میسر نیست.*جایگاه و نگرش جامعه و مدیران و حوزههای آکادمیک به این بخش از هنرهای تجسمی چگونه است؟ پاسخ به سوال دوم تا حد زیادی در همان بحث نقطه قوت وضعف مطرح گردید مجسمه سازی پس از انقلاب با مشکلات بیشتری نسبت به سایر هنرها روبرو شد و تلاش زیادی توسط بزرگان این هنر صورت گرفت تا نظر روحانیت تا حدی نسبت به این رشته تغییر کرد و زمان زیادی طول کشید تا راه خود را دوباره در اجتماع باز کرد البته کماکان در پاره ای نقاط به عنوان فعل حرام شناخته میشودتا جایی که در برخی از دانشگاهها هنوز هم به همین دلیل از تدریس آن جلوگیری به عمل میاید. *کشورهای مطرح این رشته کدامند؟- در حال حاضر در بسیاری کشورها به آن پرداخته میشود سالانه سمپوزیومهای گوناگونی در سراسر دنیا برگذار میشود که همین امر به ارتباط ارگانیک هنرمند و مخاطب بسیار کمک میکند اما شاخصهای مجسمه سازی دنیا ایتالیا و فرانسه هستند.*راههای رشد و تقویت این رشته چگونه است؟- به نظر من بهترین راه رشد و تقویت این هنر استفاده هر چه بیشتر از مجسمه در فضاهای شهری است چرا که به چهره عبوس شهر روح میبخشد و به مردم غرق در روزمرگی امکان لحظه ای مکث و آشتی با هنر داده میشود اگر بتوانیم در هر کوی و برزن ردپایی از مجسمه و نقاشی به جا گذاریم همه شهر مخاطبمان میشوند و این ارتباط با هنر به تلطیف روح اجتماع کمک میکند اجتماعی که مدرنیته هر روز آن را به سوی خشونت بیشتر سوق میدهد تنها راه نجاتش هنر است. *موانع و مشکلات فعلی شما در پرداختن به این رشته و میزان تقاضا برای آموزش و یادگیری چگونه است؟- همانطور که قبلا گفتم کم اقبالی مجسمه در میان سایر حوزههای هنرهای تجسمیطبعا تقاضا برای آموزش و یادگیری این هنر را هم کمتر میکند کما اینکه هنرمندان این رشته نیز کمترند وقتی تقاضا کم است طبعا انگیزه هم برای پرداختن به مجسمه سازی کم میشود البته نمیتوان از مخاطبی که در یک آپارتمان کوچک زندگی میکند و این شاخصه زندگی مدرن است توقع داشت از حضور یک مجسمه بزرگ در فضای کوچک خانه اش استقبال کند لذا بهترین راه برای مجسمه ساز عرضه کارهنری اش در فضای شهری است همانطور که قبلا هم گفتم به این ترتیب هم او مخاطب بیشتری دارد وهم هنرش تاثیر عمیق تری میگذارد که البته لازمه تحقق این امر نظر مثبت مسولان را میطلبد تا هر چه بیشتر از حضور مجسمه در فضاهای شهری استفاده کنند. جغد خوش یمن دزاشیب - اثر آنا قزوهانیان شهریور 1387 گره زندگی، اثر خانم آنا قزوهانیان (مكان نصب و اجرا: روبروی بیمارستان شهدای تجریش-تهران)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]