تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836096696
چگونه والدين خوبي باشيم؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: sharoen2nd January 2008, 03:55 PM[CENTER]چگونه والدين خوبى باشيم؟ [ [/FONT][/SIZE]عصبانيت و اضطراب عصبانيت بزرگسالان خصوصاً والدين بيش از هرچيزى موجب ترس كودكان در خانه مى شود. عصبانيت حتى اگر ملايم ابراز شود كودك را در غم و اندوه فراوانى فرو مى برد. كودكان عصبانيت والدين را چيزى مى دانند كه محيط زندگى شان را تغيير داده و ثبات شان را تهديد مى كند و از اين موضوع غمگين و عصبانى مى شوند زيرا آن را خفت آور مى دانند و احساس مى كنند كه مورد نفرت واقع شده اند.كودكان به روش هاى متفاوتى عصبانيت را احساس مى كنند: • گاهى اوقات كودك احساس مى كند كه او را به زور به اطراف مى كشند و مى چرخانند و مى خواهند خردش كنند[/SIZE]. • بعضى از كودكان عصبانيت را انفجارى از شرمندگى و خجالت مى دانند درست مثل اين است كه والدين درباره آنها پرونده اى كاملاً جنايى باز مى كنند. .» • بعضى مواقع كودكان از عصبانيت پدر يا مادرشان عصبانى مى شوند و بدين وسيله نسبت به تحقير شدن از خود واكنش نشان مى دهند. عصبانيت والدين، كودكان را مضطرب مى كند و آنها سعى مى كنند از خود دفاع كرده و عزت نفس شان را حفظ كنند ولى اين حالات تدافعى، عزت نفسى بسيار شكننده يا كاذب به وجود مى آورد. برخى از اين حالات تدافعى به صورت زير خواهد بود: ١- دروغكودكان دروغ مى گويند تا بر سرشان فرياد نزنند.» ٢- دورىبسيارى از كودكان تا آنجا كه مى توانند از پدر يا مادر خود دورى مى كنند تا مبادا بر سرشان داد بزنند. حتى اگر عصبانيت مستقيماً متوجه شان نباشد احساس مى كنند كه آنها را نيز در برمى گيرد. . ٣- پرخاشگرى بعضى از كودكان در برابر عصبانيت پدر يا مادر تمايل مى يابند به آن جواب دهند. كودك با «سخنان» يا «طرز برخوردي» بى ادبانه سعى مى كند مقابله به مثل كند و اين رفتار باعث مى شود كه عصبانيت پدر يا مادر شدت يابد.. برخى از كودكان نيز سعى مى كنند خود را خونسرد و سرسخت نشان دهند و با حركات ناشى از بى تفاوتى به والدين خود بگويند كه خشم شان روى وى تأثيرى ندارد . نوع ديگر دفاع پرخاشگرانه دلقك بازى است. وقتى مادر پيتر- ۱۱ ساله- بر سرش فرياد مى كشد او هرهر و كركر مى كند و بدين طريق سعى دارد درد و ناراحتى اش را پنهان كند. عصبانيت پدر و مادر يكى از روشهاى مهم ارتباط او با فرزندانش است و به جا و مناسب آن ضرورى نيز هست اما بى مورد عصبانى شدن جنبه اجتناب ناپذير يك پدر يا مادر است و اغلب از گرفتاريهاى عميق آنها و سرمايه گذارى شان روى كودك شان ناشى مى شود.. از طرفى گاهى اوقات كودكان مان نيز ممكن است از كوره در بروند و دست به هر كارى بزنند كه توجه ما را به خود جلب نمايند: نق مى زنند، جيغ مى كشند، اخم مى كنند و يا داد و بيداد راه مى اندازند تا اينكه ناديده گرفته نشوند. اما اگر كودكى برخى از واكنشهايى كه در بالا اشاره شد- دروغگويى، دورى، پرخاشگري- را از خود نشان داد بايد نسبت به عصبانيت مان كارى انجام دهيم. اولين گام اين است كه دليل عصبانيت مان را بيابيم: آيا بيش از حد عصبانى مى شويم؛ آيا عصبانيت مان با نوع رفتار كودك مان متناسب است؟ اين سؤالات را مى توانيم از خود بپرسيم: • آيا وقتى كودكم رشته افكارم را از هم پاره مى كند عصبانى مى شوم؟ • آيا چنانچه كوچكترين تغييرى در برنامه خانگى ام پيش بيايد عصبانى مى شوم؟ • آيا هر نوع بروز احساسات كودك مانند هيجان يا اضطراب وى، مرا عصبانى مى كند؟ • آيا تقاضاهاى كودك مان به نظر زياده خواهى مى آيد؟ • آيا از هر رفتارى كه فقط ناراحت كننده باشد نه «كاملاً ناخوشايند» بسيار عصبانى مى شوم؟ • آيا زمانى كه به كودكم كمك مى كنم چيزى را ياد بگيرد يا كارى را كامل كند غالباً بر سرش فرياد مى كشم. چنانچه اكثر پاسخهاى سؤالات فوق «مثبت» است يعنى اينكه اضطراب و عصبانيت مان با احساس همدلى مان كه مى تواند به كودك واكنش مثبت نشان دهد تداخل مى يابد. ۱- خشم خود را كنترل كنيم. ۲- به طريقى آن را جبران نماييم. • زمانى كه عصبانى مى شويم بهترين كار اين است يك قدم به عقب برداشته و قبل از اينكه دست به كارى بزنيم تا ده بشماريم. بدين ترتيب شدت عصبانيت كنترل نشده مان كاهش مى يابد. وقتى بياموزيم كه احساسات خود را كنترل كنيم سرمشق بسيار خوبى براى فرزندان خود خواهيم بود[/SIZE]. • از كودك خود كمك بخواهيم؛ بچه ها وقتى كه بفهمند چگونه مى توانند به والدين كمك كنند تا آنها عصبانى نشوند غالباً از اين كار لذت مى برند. اين روش كودكان را تشويق مى كند تا از احساسات ديگران و شرايطى كه اين احساسات را در آنها به وجود مى آورد بيشتر آگاه شوند. • حتى وقتى عصبانى هستيم بايد مواظب باشيم كه چه مى گويم. بايد سعى كنيم تا جايى كه امكان دارد موضوعى كه عصبانيت ما را برمى انگيزد روشن و واضح سازيم.خيلى بهتر است كه به كودك بگوييم: «چون دارد ديرمان مى شود عصبانى ام.» نه اينكه بگوييم: «تو هميشه باعث مى شوى كه ديرم بشود.» يا به جاى اينكه بگوييم: «روش انجام دادن كارهايت بسيار وحشتناك است» بگوييم: «چون انجام دادن تكاليف مدرسه ات را گذاشته اى دقيقه آخر عصبانى هستم.» وقتى به عصبانيت خود اعتراف كنيم مى توانيم به كودك مان توضيح دهيم كه دقيقاً چه چيزى ما را عصبانى كرده است. جبران عصبانيت وقتى كه نمى توانيم جلوى اضطراب و به دنبال آن عصبانيت را بگيريم بايد آن را به گونه اى جبران كنيم كه البته اين كار را نبايد با دادن پول، هديه يا مهمان كردن كودك به چيزى انجام دهيم بلكه بهترين كار نشان دادن جنبه هاى مثبت احساس مان نسبت به كودك است مانند زير: وقتى كه كودكى فرياد مى زند (مثلاً در برابر خشم پدرش به صورت پرخاشگرانه از خود دفاع مى كند) پدرش بهتر است به او بگويد: «مى فهمم كه تو هم مثل من عصبانى هستي» كه در اين صورت صداى كودك آرام تر شده و احساس نااميدى در او كاسته مى شود. چنين تأييدى اغلب سبب مى شود تا كودك ارتباط بهترى با والدين خود داشته باشد و چون عصبانيت او را پذيرفته اند، حس مى كند كه او را درك كرده و قبول دارند. مهارت شنيدن صحبتهاى كودك هرگز نبايد دست كم گرفته شود. ۶- هرگز منكر عصبانيت خود نشويد. اگر احساسات واقعى مان را انكار كنيم ممكن است بتوانيم موقتاً «ظاهر خود را حفظ نماييم» اما كودكمان به شدت گيج مى شود. كودكى كه عزت نفسى قوى دارد به خوبى احساسات ديگران را درك مى كند و وقتى كه پدر يا مادر عصبانى اش مصرانه مى گويد: «عصبانى نيستم» به دانش خود نسبت به خواندن احساسات ديگران بى اعتماد مى شود. كودكان از طريق تشخيص صادقانه احساسات والدين مى توانند بدون ناراحتى احساسات خودشان را نيز تشخيص دهند. با استفاده از اين شيوه ها مى توانيم حتى در زمان گردباد اوضاع روحى مان خطوط ارتباطى با كودكمان را باز نگهداريم. افسردگى والدين معمولاً والدين افسرده يا سوگوار و ماتم زده نمى توانند برخوردى مناسب با كودك خود داشته باشند. اندوه پدر يا مادر ممكن است چنان عميق باشد كه تا مدتى عشق و علاقه به كودكشان تيره و تار شود و براى اين كه اين حالتهاى روحى، عزت نفس كودك مان را پايين نياورد بايد درك كنيم اين حالات براى كودكان چه مفهومى دارند و چگونه مى توانيم ارتباط با كودكمان را حفظ كنيم. اگر بين پدر يا مادر و كودك ارتباط مثبتى برقرار نباشد عزت نفس وى به شدت به خطر مى افتد. شخص افسرده به نظر «سرد» يا «كسل» مى آيد و بودن با او هيچ لذتى ندارد. والدين افسرده تأثير مخربى روى كودكشان مى گذارند. كودك به واكنش هاى انعطاف پذير والدين نياز دارد اما پدر يا مادر افسرده نسبت به كودك خود نمى تواند اين گونه واكنش نشان دهد و بدين ترتيب احتمال دارد كودك گيج، پريشان يا افسرده شود. كودكمان را از رنجهاى خود دور نگه داريمهميشه نمى توانيم افسردگى را كنترل كنيم و يا از مصيبت دور بمانيم اما مى توانيم گام هايى برداريم تا كودكمان گزندى نبيند: ۱- در لحظاتى كه دچار افسردگى يا مصيبتى اجتناب ناپذير شديد كودكتان را به اشخاص مطمئن بسپاريد. پدر يا مادربزرگ، عمه (خاله)، عمو (دايي) بهترين حاميهاى كودك پس از پدر و مادر مى باشند. اگر اين اقوام در نزديكى كودك نبودند مى توانيد كودك خود را تشويق كنيد تا به آنها تلفن بزند يا برايشان نامه بنويسد. برخى از دوستان يا حتى حيوانات خانگى مكملهاى خوبى براى گذراندن روزهاى سخت مى باشند. مثلاً وقتى كودكى از يك حيوان خانگى مراقبت كند اين حس در او به وجود مى آيد كه مى تواند از خود نيز مراقبت نمايد. البته هيچ كدام از موارد فوق نمى تواند جايگزين والدين باشند اما به طور موقت مى توانند نقش حمايت عاطفى كودك را ايفا كنند. ۲- هرگز منكر افسردگى تان نشويد. غالباً والدين تصور مى كنند براى اين كه به كودك آسيبى نرسانند بايد احساسات بد خود را انكار كنند اما چنين رفتارى كودك را گيج مى كند زيرا بين آنچه كه مى بيند و باور مى كند و يا از شما مى فهمد و مى تواند درباره اش صحبت كند تفاوت احساس مى نمايد. . ۳- احساسات كودكتان را بپذيريد. وقتى شما عزادار باشيد كودكتان نيز احتمالاً احساس عزاداربودن مى كند. اگر بگوييد كه: «تو هم مثل من احساس خيلى بدى داري» بهتر است تا بگوييد: «اين روزها به زودى مى گذرند!» . ۴- به كودكتان نشان دهيد مى تواند شما را تسلى دهد. كودك از ناتوان بودن در برابر ناراحتى پدر يا مادر متنفر است و اگر بتواند آنها را وادار به لبخند زدن و يا خنديدن نمايد و يا پدر يا مادرش را از «افسردگي» برهاند، اعتماد به نفس به دست مى آورد. اما در اين كار نبايد زياده روى كنيد و كودك نبايد در برابر شاد كردن شما احساس مسئوليت زيادى نمايد. هانا زمانى كه به كودكش «مونا» دوچرخه سوارى مى آموخت پس از لحظه اى دست خود را از پشت دوچرخه رها كرد و آهسته به كنارى رفت اما در همان حال كه احساس شادى و غرور مى كرد نگران بود كه مبادا دخترش نتواند دوچرخه را هدايت كند... ولى وقتى مونا با دوچرخه به سمت مادرش برگشت چشمانش از اين پيروزى درخشيد و «هانا» فهميد كه سرپرستى يك كودك، چنين ترسهاى كوچكى كه تا سر حد مرگ والدين را مى هراساند دارد اما بايد به كودك ياد داد كه كارهايى را خودش به تنهايى انجام دهد با گفتن اين كه او «خيلى كوچك» يا «خيلى جوان» است ندانسته به او مى گوييم، توانايى ندارد و لذت به تنهايى انجام دادن كارها كه دقيقاً همان چيزى است كه براى عزت نفس لازم است را از او مى گيريم. پس بايد علت ترسهاى بى موردمان را جست وجو كنيم. چگونه مى توانيم بين ترسهاى افراطى و توجه معقول به كودك تعادلى برقرار سازيم؟ در كودك خود اعتماد به نفس ايجاد كنيم. براى اين كه ترسهاى بى مورد خود را بشناسيم بهتر است از خود بپرسيم: • آيا هر فعاليت فيزيكى بالقوه خطرناك است؟ • آيا فقط وقتى كه كودك در خانه كنارم است نگران نيستم؟ • آيا انجام دادن هر فعاليتى كه صرفاً ممكن است حادثه ساز باشد ممنوع است؟ • آيا وقتى به كودكم شناكردن يا دوچرخه سوارى ياد مى دهم نگران هستم مبادا اتفاقى بيفتد؟ و ... اگر پدر يا مادرى احساس مى كند كه در مورد كودك ترسى افراطى دارد و او را بيش از حد از انجام دادن كارها بازمى دارد يا حمايت مى كند پس بهترين تدبير اين است كه نظر همسرش را نيز بپرسد. اين روش كمك مى كند تا ترس خود را با كسى كه به همان اندازه نگران رفاه و سلامتى كودك است در ميان بگذارد. . در ذيل براى رسيدن به اين تعادل روشهايى مطرح كرده ام: پيامهاى هراس آور در صحنه اى از فيلم «كرامر عليه كرامر» كابوس هر پدر و مادرى به تصوير كشيده مى شود. پسربچه همان طور كه هواپيماى اسباب بازى در دست دارد از پلكان سرسره بالا مى رود. پدر خطر را مى بيند و به پسرش هشدار مى دهد. «آن هواپيما را پايين بگذار.» اما چون مشغول صحبت و شوخى كردن با دوستش است واكنشهايش آرامند. دوستش نيز براى اين كه او را خاطرجمع كند در حالى كه مشغول صحبت كردن است مى رود تا اسباب بازى را از پسربچه بگيرد ولى قبل از اين كه بتواند آن را بگيرد پسرك مى افتد و بال هواپيما درست زير چشمش را مى شكافد. اين صحنه نزديك بودن كودك با فاجعه هنگام بازى را به تصوير كشيده است و اين كه چه آسان هوشيارى والدين بى نتيجه مى ماند. پدر فكر مى كند كه بدترين اتفاق افتاده است (آيا او چشمش را از دست داده است!) و اين صحنه روى آسيب پذيرى بى وقفه ما والدين تأكيد دارد چرا كه وقتى به موقع عمل نمى كنيم احساس گناه مى نماييم. به هر حال به آنچه كه بايد دقت كرد اين است كه چگونه نگرانى بزرگسالان احتمال حادثه را افزايش مى دهد. پسرك مشغول بازى است و با اعتماد به نفس از پلكان بالا مى رود ولى پدرش حواسش را پرت مى كند و از طرفى ديگر دوست پدرش كه سعى دارد اسباب بازى را بگيرد ممانعت پسربچه سبب به هم خوردن تعادلش مى شود و حادثه رخ مى دهد. كودكان وقتى ترس ما را احساس مى كنند دچار ترس شده يا حواسشان پرت مى شود و بد عمل مى كنند. آنها وقتى كه تنها بازى مى كنند كمتر مى افتند، زمين مى خورند و زخمى مى شوند تا زمانى كه والدينشان دائماً مراقبشان هستند و خطرات را به آنها گوشزد مى كنند و يا با عجله به سمت شان مى روند تا از آنها محافظت كنند. كودكانى كه والدينشان بيش از حد مراقبشان هستند نمى توانند عزت نفس خود را حفظ كنند زيرا پدر يا مادر دائماً در كارهايشان دخالت مى كنند و عملاً به آنها نشان مى دهند كه به توانايى آنها اعتماد ندارند. «كري» ۵ ساله روى يك ديوار بلند راه مى رود و سعى مى كند تعادل خود را حفظ كند وناگهان پدرش فرياد مى كشد: «مواظب باش!» «كري» از حركت باز مى ايستد و دستهايش را از پهلو باز مى كند تا به حفظ تعادلش كمك كند و مثل يك هواپيما كه شيرجه اى ناگهانى مى زند كج مى شود. گام برداشتن وى كه قبلا روان بود حالا سفت و سخت مى شود. لذتى كه صورتش را پرفروغ كرده بود به نگرانى مضحكى تبديل مى شود و به جاى اينكه با شوق بگويد: «ببين چه كار مى كنم!» ابروهايش را بالا مى برد و مى گويد: «نمى توانم اين كار را بكنم مى خواهم پايين بيايم!» لحظه اى بعد با كمك شانه پدرش از روى ديوار پايين مى آيد. اگر پدر« كرى » ميان فعاليت وى ابراز ترس نمى كرد، كرى اعتماد به نفس خود را از دست نمى داد. فريادهايى مثل:«مواظب باش» بايد فقط در لحظات اضطرارى بيان شوند اما مواقع ديگر كلمات هشدار دهنده بايد قبل يا بعد از فعاليت كودك گفته شود اگر پدر كرى مى گفت:« تو مى توانى روى ديوار راه بروى اما يادت باشد مواظب باشي!» كرى مى توانست كنترل ماجراجويى خود را در دست داشته باشد.كودكانى كه والدين شان آنها را بيش از حد مورد حمايت قرار مى دهند اغلب دست و پا چلفتى مى شوند. «گرت»، سيزده ساله، در برابر ترس پدر و مادرش واكنش«تسليم» را از خود نشان مى داد. وقتى كارى را مى خواست انجام دهد، سوالات پى درپى پدرش از توانايى وى نسبت به انجام دادن آن كار او را متقاعد مى كرد كه نمى تواند از پس آن كار برآيد. مثلا يك بار تصميم گرفت تا خودش به تنهايى به تئاتر برود. پدرش از او پرسيد: «مطمئن هستى كه خودت به تنهايى مى توانى آنجا بروي؟ »و بعد پرسيد: «اگر كسى تو را راهنمايى نكرد چه كار مى كني» و «مى دانى كه آن حوالى چگونه است؟» و «مطمئن هستى كه تئاتر خيلى دير تمام نمى شود؟» اين نگرانى كه او از عهده چنين كارى برنيايد همه چيز را در نظر «گرت» كنترل ناپذير جلوه داد و به اين نتيجه رسيد كه:« نمى توانم خود را به دردسر بيندازم» .« گرت»اين پيام را از پدرش شنيد كه«همه چيز خيلى سخت و خطرناك است.» اگر پدر«گرت» مى توانست ميزان ترس خود را تشخيص دهد حتما نحوه پرسشهاى خود را تغيير مى داد و به جاى اين كه سؤالات خود را آنقدر منفى بيان كند مى پرسيد: • چگونه به آنجا مى روي؟ • كس ديگرى نيز مى آيد؟ • چه وقت تئاتر تمام مى شود؟ گرت مى تواند به اين سؤالها پاسخ دهد چون آنها از بار ترس پدر سنگين نشده اند و بدين ترتيب مى تواند با پدرش درباره اينكه آيا وضعيت مشكلى به وجود مى آيد صحبت كند. «جودي» در مقابل ترس افراطى مادرش مقاومت مى كند. او معتقد است مادرش بيش از حد نگران است. او مى گويد: «من هرگز اجازه ندارم كارى را كه ديگر بچه ها اجازه دارند، انجام بدهم. هفته گذشته به يك مهمانى در قايق دعوت شده بودم ... بايد حرفهاى مادرم را درباره اين كه چه اتفاقى ممكن بود بيفتد مى شنيديد. به نظرش خيلى خطرناك مى آمد و به هيچ طريقى امكان نداشت كه بروم فكر مى كند كه بيرون از خانه چندين باتلاق وجود دارد يا از پشت هر درختى ناگهان سر و كله يك چيزى مثل هيولا پيدا مى شود ومن نمى توانم از خود دفاع كنم. يا اينكه قدرت تشخيص ندارم و واقعا سانحه پذيرم. در حالى كه اينطور نيست.... ببينيد زانوها و آرنجهايم را ببينيد آيا روى آنها اثرى از زخم هاى ناجور است؟ نه.... من هم نمى بينم و هرگز حتى يك بار جايى از استخوانم نشكسته است.من مى دانم، شما مى دانيد، ديگران هم مى دانند بچه ها به مهمانى خواهند رفت و به سلامت هم برمى گردند اما چون مادرم شنيده است قايقى غرق شده است پس حتما قايق ما هم غرق مى شود درست مثل اينكه چنگالهاى گرسنه مرگ آماده است تا فقط مرا ببلعد.» با شكايت جودى مى توانيم بفهميم كه چرا او آنقدر عصبانى است. او نه تنها اجازه نيافته به مهمانى برود بلكه بايد پيامهاى زير را نيز تحمل كند: • دنيا آنقدر خطرناك است كه نمى شود در آن لذتى برد. • او آنقدر آماده نيست تا در شرايطى طبيعى از خودش دفاع كند. • قدرت تشخيص اش خيلى پايين است. • سانحه پذير است. اگر تشخيص دهيم كه بيش از حد كودك مان را حمايت مى كنيم يا گاهى اوقات دچار ترسهاى بى مورد مى شويم. آنگاه حل اين مشكل آسان تر شده و بدين ترتيب مى توانيم از نبردهاى غيرضرورى با نوجوانان و در نتيجه لرزش كردن آنها جلوگيرى كنيم. مادر جودى مى توانست: • درباره خطرات گردش تفريحى يا هر فعاليت ديگر صحبت كند. • با «جودي» درباره اينكه در مواقع اضطرارى آيا مى داند كه چه كارهايى انجام دهد حرف بزند. • قضاوت و تشخيص جودى را در يكسرى از موقعيتها ارزيابى نمايد. • توانايى كلى او را ارزيابى كند. و در پايان ممكن است نتيجه همان باشد يعنى پدر يا مادر هنوز به فرزندش اجازه ندهند به مهمانى در قايق برود ولى پيامهاى مضر و ناراحت كننده را هم به او تلقين ننمايند و بدين ترتيب به جاى اين كه «جودي» فكر كند مادرش هر چيزى را بسيار خطرناك مى داند مى تواند درك كند كه اگر اين حادثه به خصوص پذيرفتن نيست اما ممكن است حوادث ديگرى پيش بيايد و مطمئن مى شود مادرش او را نادان و نالايق نمى داند بلكه به طور كلى دلواپس امنيت آن كار مى باشد و در ضمن مى آموزد چگونه رفتار كند تا مادرش را متقاعد كند كه او احساس مسئوليت مى كند. طلاق يا جدايى وقتى كه در ازدواج شكست مى خوريم، چگونه مى توانيم جلوى اثر منفى آن روى زندگى فرزندمان را بگيريم؟ گاهى اوقات نجات يك ازدواج از فروپاشى غيرممكن است در اين گونه مواقع بايد به كودكان مان كمك كنيم كه مراحل اين تغييرات ناراحت كننده را به خوبى از سر بگذرانند. طلاق باعث آشفتگى، اضطراب و نگرانى مى شود زيرا خانواده دستخوش تغيير شده و والدين و كودكان بيش از گذشته محتاج كمك هستند و نتيجه فرعى معمول طلاق پايين آمدن عزت نفس كودكان است. بسيارى از كودكان هنگام طلاق والدين انگيز ه شان را از دست داده و به تكاليف مدرسه و وظايف روزمره شان نمى رسند. دختران زير شانزده سالى كه والدين شان از هم جدا شده اند دو برابر دخترانى كه با والدين شان زندگى مى كنند قبل از ازدواج به خطر صاحب فرزند و مادر نوجوان شدن مى افتند يا احتمال دارد سه برابر دختران ديگر قبل از ۱۶ سالگى خانه را به دلايل ناسازگارى و احساس بدشان ترك كنند و بالاخره چهار برابر دختران ديگر ممكن است قبل از رسيدن به سن ۲۰ سالگى ازدواج كنند به اميد اينكه اين ازدواج جايگزين خانواده از هم گسيخته شان شود. پسرانى كه قبل از ۱۶ سالگى والدين شان از هم جدا شده اند تمايل دارند وانمود كنند كه عزت نفس شان از آنچه كه هست كمتر است. بزهكارى، پرسه زنى و رفتارهاى تهاجمى بيشتر در بين پسرهايى كه والدين شان از هم جدا شده اند ديده مى شود چرا كه آنها رنج شان را زير«قوى و خشن» بودن و تحميل درد و عذاب به ديگران پنهان مى كنند. آنها احساس خودشان را با وانمود كردن به اينكه نگرش «بى فكر و خيال» دارند كنترل مى كنند. اما والدينى كه كودكان خود را طى مراحل طلاق و بعد از آن درك كرده و خود را به آنها نزديك مى كنند مى توانند جلوى بروز عزت نفس اندك در آنها را بگيرند. چگونه مى توانيد به فرزندتان كمك كنيد تا با طلاق كنار بيايد؟۱ _ كودك تان را تشويق كنيد تا در كارهاى مدرسه شركت كند، پيش دوستان خود برود و همچنان مانند گذشته به تفريح و ورزش ادامه دهد. ۲ _ به كودكان خود بفهمانيد كه آنها در جدايى شما از يكديگر هيچ گناهى ندارند. برخى كودكان هنگام طلاق والدين گرفتار سرگشتگى مى شوند. به طور مرتب به كودك خود متذكر شويد كه او مسئول مشكلات شما نيست و او را از احساس گناه رها سازيد. معمولا كودكانى كه عزت نفس اندك دارند هنگام جدايى والدين شان احساس خجالت و شرمندگى مى كنند و معتقدند كه آنها در به وجود آمدن اين شرايط بد مقصرند. اما اگر به او بگوييد: «تقصير تو نبود. ما نتوانستيم با هم كنار بياييم.» احتمالا شدت اين نوع واكنش كودك تخفيف مى يابد. حتى مى توانيد تا اندازه اى در مورد اين كه چرا ازدواجى ناموفق است توضيح دهيد. اما هرگز از همسرتان بد نگوييد و تقصير را به گردن او نيندازيد و تنها روى مشكلى كه باعث شكست روابط تان شده است متمركز شويد. ۴ _ تا جايى كه امكان دارد به قولهاى حتى كوچك تان عمل كنيد. وقتى طلاق مى گيريم و مجددا تشكيل خانواده مى دهيم كودكان مان رفتار ما را خيانت تلقى مى كنند. بايد به هر قولى كه به آنها مى دهيم وفادار بمانيم. قولى كه زير پا گذاشته شود كودك را نسبت به احساس خيانت مطمئن خواهد كرد. چنين اعتبارى براى كودكى كه زندگى اش دائم در تغيير است فوق العاده مهم مى باشد. اعتبار شما به او اعتماد به نفس و اطمينان مى دهد كه جايى پا برجا در زندگى شما دارد. مهم تر از همه بهترين راه توجه به كودك تان تماس داشتن با او است تا هر زمان كه مى خواهد به شما دست سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]
صفحات پیشنهادی
چگونه والدين خوبي باشيم؟
2 ژانويه 2008 – چگونه والدين خوبي باشيم؟-sharoen2nd January 2008, 03:55 PM[CENTER]چگونه والدين خوبى باشيم؟ [ [/FONT][/SIZE]عصبانيت و اضطراب ...
2 ژانويه 2008 – چگونه والدين خوبي باشيم؟-sharoen2nd January 2008, 03:55 PM[CENTER]چگونه والدين خوبى باشيم؟ [ [/FONT][/SIZE]عصبانيت و اضطراب ...
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟ ... یاد بگیریم ، اگر چه با وجود اصول حاکم جهت پدر و مادر خوب بودن باز هم والدین کامل بودن محال است ولی مصمم هستیم تا بهترین باشیم.
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟ ... یاد بگیریم ، اگر چه با وجود اصول حاکم جهت پدر و مادر خوب بودن باز هم والدین کامل بودن محال است ولی مصمم هستیم تا بهترین باشیم.
چگونه والديني ايده آل باشيم؟
چگونه والديني ايده آل باشيم؟ ... به گزارش سرويس علمي پزشكي باشگاه خبرنگاران، بسياري از والدين در جست وجوي راه حلي ... حال چگونه مي توان پدر و مادر خوبي بود؟
چگونه والديني ايده آل باشيم؟ ... به گزارش سرويس علمي پزشكي باشگاه خبرنگاران، بسياري از والدين در جست وجوي راه حلي ... حال چگونه مي توان پدر و مادر خوبي بود؟
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟-برای بسیاری از زوجهای جوان، برقراری روابط خوب با خانواده همسر کار مشکلی است، اما نکتههای ... چگونه با والدین همسرمان رفتار کنیم؟
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟-برای بسیاری از زوجهای جوان، برقراری روابط خوب با خانواده همسر کار مشکلی است، اما نکتههای ... چگونه با والدین همسرمان رفتار کنیم؟
چگونه فرزند خوبي باشيم؟
26 آگوست 2008 – چگونه فرزند خوبي باشيم؟ سيد علي طباطبايي ... گام اول: رمز طلائي فرزند خوب بودن اين است كه با والدين خودتان وقت بگذرانيد. بزرگترين ترس پدر ...
26 آگوست 2008 – چگونه فرزند خوبي باشيم؟ سيد علي طباطبايي ... گام اول: رمز طلائي فرزند خوب بودن اين است كه با والدين خودتان وقت بگذرانيد. بزرگترين ترس پدر ...
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟ برای بسیاری از زوجهای جوان، برقراری روابط خوب با خانواده همسر كار مشكلی است، اما نكتههای زیر به شما كمك میكند كه آسانتر بتوانید با ...
چگونه عروس یا داماد خوبی باشیم؟ برای بسیاری از زوجهای جوان، برقراری روابط خوب با خانواده همسر كار مشكلی است، اما نكتههای زیر به شما كمك میكند كه آسانتر بتوانید با ...
چگونه یک دفتر کارگاه خوب داشته باشیم؟
با خانوادهی همسرتان مهربان باشید: داشتن رابطهی خوب با والدین همسر، نهتنها موجب میشود که همه روزگار بهتری در کنار هم داشته ... چگونه همه جا معشوق مطلوبی باشیم؟
با خانوادهی همسرتان مهربان باشید: داشتن رابطهی خوب با والدین همسر، نهتنها موجب میشود که همه روزگار بهتری در کنار هم داشته ... چگونه همه جا معشوق مطلوبی باشیم؟
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟ رشد تربیتی کودک مهمترین کار در هر جامعهای است زیرا کودکان، آینده ما هستند و والدین بیشترین تأثیر را در رشد آنان ایفا میکنند.
چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟ رشد تربیتی کودک مهمترین کار در هر جامعهای است زیرا کودکان، آینده ما هستند و والدین بیشترین تأثیر را در رشد آنان ایفا میکنند.
چگونه مادر موفقي باشيم؟
چگونه مادر موفقي باشيم؟ منبع:روزنامه جام ... بنا به گفته کارشناسان ، در حقيقت نگراني از اين که آيا والدين خوبي هستيد يا نه ، بخصوص درباره فرزند اول طبيعي است.
چگونه مادر موفقي باشيم؟ منبع:روزنامه جام ... بنا به گفته کارشناسان ، در حقيقت نگراني از اين که آيا والدين خوبي هستيد يا نه ، بخصوص درباره فرزند اول طبيعي است.
چگونه الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید؟
چگونه الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید؟-والدین نمی دانند که چه تاثیری بر فرزندانشان دارند. از زمانی که به دنیا می آییم، ... پذیر داشته باشیم. اما چطور می توانیم ...
چگونه الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید؟-والدین نمی دانند که چه تاثیری بر فرزندانشان دارند. از زمانی که به دنیا می آییم، ... پذیر داشته باشیم. اما چطور می توانیم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها