واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خودروي نو توقيف ميكنند، لاشه تحويل ميدهند! او ميافزايد: شما به راهنمايي و رانندگي برويد تا تكريم مردم را ببينيد؛ تا متوجه شويد اين پليس مردمي كه ميگويند و تبليغ ميكنند، چه معنايي دارد! اگر اقبال كسي برگردد و به هر دليل وسيله نقليهاش توسط پليس توقيف و به پاركينگ منتقل شود، بايد فاتحهاي براي وسيله بخواند و هر روز كه از توقيف ميگذرد، مطمئن باشد نه تنها آسيبي به آن وارد خواهد شد بلكه در انتها هم هيچ كس پاسخگو نخواهد بود!به گزارش ايسنا، وارد پاركينگ انقلاب كه ميشوم، پر از موتورسيكلتهاي توقيفي است، موتورهايي كه زير آفتاب، مظلومانه روزهاي بازداشت خود را ميگذرانند، بيآنكه كسي مراقب باشد اتفاقي براي آنها كه شايد تمام دارايي يك شهروند باشند، نيفتد.رسول، جواني است كه بعد از 17 روز موتورش از توقيف بيرون آمده و حالا در حالي كه هر دو چرخ آن پنچر است، عرقريزان، آن را يدك ميكشد.او ميگويد: بهخاطر نداشتن كلاه ايمني، در حالي كه تمام مدارك را داشتم، موتورم توقيف شد و الان هفده روز است كه نتوانستهام يك ريال درآمد داشته باشم، زيرا پيك موتوري هستم و همه زندگيم با اين موتور ميچرخد!رسول در حالي كه مشتي آب بهصورتش ميزند، ادامه ميدهد: حدود دو ساعت است كه در ميان اين موتورها بهدنبال موتورم ميگردم و حالا هم كه پيدايش كردهام، بنزين ندارد، لاستيكها باد ندارد، فرمان پيچيده و خدا ميداند چه بلاهاي ديگري هم برسرش آمده كه مشخص نيست!اين شهروند ادامه ميدهد: در هيچ كجاي جهان با شهروندان اينگونه برخورد نميشود، من تخلف كردم، قبول، بايد جريمه بشوم، ميپذيرم، اما چرا اين همه به من ضرر وارد ميكنند.هدايتي، مردي دوكاره است، او نيز موتورش را از ميان موتورسيكلتهاي توقيف شده با زحمت پيدا كرده در حالي كه قاب جلوي آن شكسته و باطري ندارد!او ميگويد: من حقم را حلال نميكنم، روزي كه موتورم توقيف شد به افسري كه اين كار را كرد گفتم، حالا هم ميگويم، از خدا ميخواهم كه حقم را بگيرد.وي ادامه ميدهد: من غذا جابهجا ميكنم، اين موتور تمام داراييم است، هرچه التماس كردم قبول نكردند و به دليل نداشتن مدارك، موتورم را گرفتند؛ ظرف سه روز ببين چه بلايي سرش آمده است؟حسين هم جوان ديگري است كه از راه نرسيده سرش را جلو ميآورد و ميگويد: وقتي يك وسيله توقيف ميشود بايد طبق قانون رسيد داده شود كه اين وسيله سالم است يا نه، اما متاسفانه نه تنها رسيد نميدهند، اگر اعتراض هم بشود به دادگاه ميفرستند.او ميافزايد: شما به راهنمايي و رانندگي برويد تا تكريم مردم را ببينيد؛ تا متوجه شويد اين پليس مردمي كه ميگويند و تبليغ ميكنند، چه معنايي دارد!ساعت نه صبح روز پنجشنبه بهعنوان يك مراجعه كننده به راهنمايي و رانندگي ميروم، تلفن همراهم را ميگيرند و فيشي ميدهند و قبل از ورود تمام جيب، زير كمربند، جورابها، كيف و اعضا را بهمانند ديگر شهرونداني كه قصد دخول دارند، تفتيش كرده و در مقابل اعتراضم، گروهبان جوان با بد اخميميگويد: ناراحت هستيد برويد!مقابل كيوسك كپي، ازدحام بيشتري است؛ بدون توجه به لزوم رعايت مسايل اسلامي، زن و مرد پشت سرهم درخواست كپي و دريافت برگههاي مخصوص را دارند.ساختمان قديمي راهنمايي و رانندگي شيراز، مشتمل بر چند سوله بزرگ است كه به ساختمان اداري تبديل شده اگرچه هيچ شباهتي به ساختمان اداري نداشته و ندارد.با وجود توجه فراوان به پليس، ساختمان راهنمايي و رانندگي استان فارس بههيچ عنوان در شان اين شهر و مردمانش نيست.دفتر فرمانده راهور، در ساختمان شماره يك كه ظاهرا شيكترين آنها است، قرار دارد، وارد راهروي سمت چپ كه ميشوي احساس بدي داري، حس ميكني وارد فضاي اطلاعاتي و امنيتي شدهاي، نقطهاي براي بازجويي، براي استنطاق!مردم در سالني كه ابتداي آن دري شيشهاي است و سربازي پشت ميز آهني كهنهاي نشسته است، منتظر هستند، هر يك با نامهاي، درخواستي، پروندهاي و آقاي رييس هم جلسهاي خارج از اداره دارد؛ فرياد از اتاقي كه تابلو جانشين دارد بلند ميشود و سربازي كه تا بناگوشش قرمز شده، با احساسي از تنفر خارج ميشود.كمي آنطرفتر سوله مراجعه براي موتور و ماشينهاي توقيف شده قرار دارد، با سقفي بلند و محوطهاي كه از فضاي اصلي با ديوار و شيشه جدا شده است، آن طرف چند مامور نشستهاند كه يكي دو نفر كادر و بقيه وظيفه هستند و هر از گاهي با فرياد، اسمي را صدا ميزنند، هيچ ابزار ارتباطي وجود ندارد، نه بلندگويي، نه سيستم شماره دهي، صفها بههم ريخته است و زن و مرد تفاوتي ندارند؛ در همين حين، خانمي با عصبانيت به صورت جواني كه پشت سرش قرار دارد سيلي ميزند و عدهاي ميخندند و ....جواني كه درجهاش ستوان سه است، با عصبانيت خطاب به يكي از مراجعين ميگويد: "مگه نميبيني دارم كارم ميكنم، يك دقيقه وايسا، همين است كه ميبيني."جوان آن طرف باجه هم چندان مودب و موقر نيست، متلك ميگويد و بيادبي ميكند، اما عدهاي از مراجعان به او تذكر ميدهند.بعد از طي مراحل قانوني، مراجعان حواله ميگيرند؛ صدايي خفه از درون اتاقي كه با پنجره آهني به محوطه ربط دارد، بيرون ميخزد، عدهاي مقابل پنجره جمع شدهاند و صدا را بهرسم قديم تكرار ميكنند، آقاي..... خانم....... و هر كدام از افرادي كه در انتظار نشستهاند حداقل يكساعت معطل شدهاند.افراد بايد هزينه يدككش يا جرثقيل را پرداخت كرده و قبض پاركينگ را هم بهازاي هر روز توقيف با عددي مشخص به شماره حسابي واريز كنند.ساعت دوازده ظهر است؛ هنوز تعدادي از مراجعاني كه ساعت 9 صبح همراه با هم وارد شدهاند، در محوطه سرگردان هستند؛ عدهاي هم موفق به گرفتن نامه آزادي شدهاند و برخي هم عطا را بهلقا بخشيده و رفتهاند.به گزارش ايسنا، وضعيت نابسامان ترافيكي، سالهاست كه با همين شيوه مديريتي اداره ميشود؛ سالهاست كه موتورها توقيف شده و مجددا آزاد ميشوند اما هنوز اكثرا بدون كلاه ايمني هستند، سالهاست كه براي توقفهاي نابهجا، جريمه زير برفپاككن گذاشته ميشود، جرثقيل، ماشين را ميبرد و .. اما همچنان اين معضل پابرجا مانده و هنوز هم ماشينها، دوبله و سوبله ميايستند و در مكانهاي ممنوعه پارك ميكنند و ...هنوز افسران پليس هنگام جريمه كردن متخلفان اخم كرده و برابر قانون با افراد مواجه نميشوند، سالهاست كه وسيله نقليه مردم در پاركينگها تكه تكه ميشود؛ سالها است كه كسي پاسخگو نيست.مردم ميپرسند، چرا هزينه يدككش و جرثقيل را آنان بايد بدهند، آيا اين هزينه و هزينههايي مانند جريمه توقف نابهجا و ... بهدليل نبود و كمبود پاركينگ در شهري كه عوارض را شهرداري تا قران آخر اخذ كرده و ميكند، نيست؟چرا مردم بايد هم عوارض بدهند، هم جريمه بشوند و هم توهين بشنوند و هم غير مستقيم با كشاندنشان به ادارهاي كه كرامت انساني پشيزي ارزش ندارد، شخصيتشان زيرسوال برود، مگر متخلف رانندگي، قاتل و جاني و بزهكاري خطرناك است؟چرا فرهنگ پليس در مواجهه با مردم تغيير نميكند؟ چرا با رفتارهايمان مردم را به سمتي ميبريم كه پليس را از خود ندانند.چه كسي پاسخگوي صاحبان وسايل نقليهاي است كه در هنگام انتقال به پاركينگ و بعد از آن آسيبهاي جدي ديدهاند.فرمانده راهور استان فارس در پاسخ به اين سئوال كه چرا مردم را تفتيش بدني ميكنيد، ميگويد: اين يك فرمان و دستور است كه مراقب باشيم.سرهنگ حميدرضا ضيايي ميافزايد: ممكن است فردي با وارد كردن يك بسته به محوطه نظامي زمينه انفجار يا اتفاقي را فراهم كند كه جبران آن سخت است بنابراين بايد مراقبتهاي لازم بهعمل آيد.وي تاكيد كرد: پليس همواره كرامت انسانها را پاس داشته و احترام شهروندان را در عاليترين رتبه مورد توجه قرار داده و ميدهد.ضيايي با بيان اينكه نيروي پليس يك نيروي كاملا مردمي است، خاطرنشان كرد: اين ساختمان در شان پليس راهور و مردم شيراز نيست اما با وجود تلاشهايي كه از ابتداي ورودم به استان فارس، براي تنظيف و بهينهسازي ساختمانها و محوطه كردهام، هنوز هم ساختمانها را در خور و مناسب نميدانم.وي ابراز اميدواري كرد؛ در آينده، ساختماني مناسب براي استقرار پليس راهور استان ساخته شود.سالهاست مردم شيراز چهار راه راهنمايي و رانندگي و ساختمان اداره پليس راهنمايي و رانندگي را ميشناسند؛ سالهاست كه در اين محدوده تردد دارند، بايد مسوولان باور كنند كه اين ساختمان و روند كاري، هنوز تا شان مردم فاصلهاي زمين تا آسمان دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]