واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امامت، شرط توحيد نويسنده:خلیل منتظر قائم نگاهي به حديث سلسلـة الذهب امام رضا (ع) در حديث معروف «سلسله الذهب» به واسطة پدران خود از پيامبر خدا و آن حضرت نيز از جبرئيل(ع) نقل میكند كه خداوند تعالی فرمود: «لا إله إلاّ الله حصني فمن دخل حصني أمن [من] عذابي؛ «لا إله إلاّ الله» (توحيد) قلعة استوار من است. پس هر كس در قلعة من داخل شود، از عذاب من در امان میماند».1 آنگاه در تكميل حديث میفرمايد: «بشروطها و أنا من شروطها؛ [تحقّق آنچه گفتم] شروطی دارد و من از جمله آن شروطم». اين سخن به اين نكته اشاره دارد كه داخل شدن در قلعة توحيد و ايمني يافتن از عذاب دوزخ بدون پذيرش ولايت امام معصوم(ع) امكانپذير نيست. شيخ صدوق(ره) در «كتاب التوحيد» پس از نقل روايت ياد شده، در توضيح «شروط توحيد» چنين مینويسد: «از شروط لا إله إلاّ الله (توحيد) پذيرش اين موضوع است كه [امام] رضا ـ درود خدا بر او باد ـ از سوی خدای عزّ و جلّ [به عنوان] امام بر بندگان [برگزيده شده] و پيروي از او بر آنها واجب است».2 جالب اينجاست كه در روايت ديگري كه از امام رضا(ع) نقل شده است، خداوند متعال میفرمايد: «ولاية علي بن أبيطالبٍ حصني فمن دخل حصني أمن ناري؛ ولايت علی بن ابیطالب، دژ استوار من است. پس هر كس در دژ من وارد شود، از آتش من ايمني میيابد».3 اين روايت به روشنی نقش محوری امامان(ع)در توحيد و يگانگی خدا را نشان میدهد و روشن میسازد كه وارد شدن در حصن ولايت امامان(ع)؛ يعنی داخل شدن در حصن ولايت خدا و پذيرش توحيد و يگانگی او. در بسياري از روايات، ادعيه و زيارات از امامان(ع) به عنوان ارکان يا پایههای توحيد ياد شده است. در روايتی كه از سيدالعابدين علی بن الحسين(ع)، نقل شده، در اين زمينه چنين آمده است: ليس بين الله و بين حجّته حجابٌ، فلا لله دون حجّته سترٌ، نحن أبواب الله، و نحن الصّراط المستقيم، و نحن عيبة علمه، و نحن تراجمة وحيه، و نحن أركان توحيده و نحن موضع سرّه؛ بين خداوند و حجتش هيچ حجابی نيست و خداوند در برابر حجتش هيچ پوششی ندارد. ما دروازههاي خدا، صراط مستقيم، مخزن علم او، ترجمان وحي او، پايههاي توحيد او و جايگاه سرّ او هستيم».4 در زيارت جامعه كبيره نيز از ائمه معصومين(ع) با اين عنوان ياد شده است: «و رضيكم... أركانا لتوحيده؛ و خداوند، شما را پسنديد به اينكه ... پايههای توحيد او باشيد».5 در يكی از دعاهای ماه رجب نيز كه به امام عصر(ع) منسوب است، امامان معصوم(ع) با اين ويژگي توصيف شدهاند: «فجعلتهم معادن لكلماتك و أركانا لتوحيدك؛ پس خداوند، شما را معادن كلمات خود و پايههای توحيد خود قرار داد».6 برای روشن شدن مفهوم اين ويژگی امامان، بايد ابتدا نكتههايی را درباره توحيد و جهانبينی توحيدی يادآور شويم: جهانبينی توحيدی، اساس جهانبينی اسلامی را تشكيل میدهد. بر اساس اين جهانبينی، مبدأ و منتهای جهان، يكی است و جز خدای يگانه كسی سزاوار پرستش نيست. استاد شهيد مرتضی مطهری در اين باره مینويسد: «جهانبينی توحيدی؛ يعنی جهان «يك قطبی» و «تك محوری» است. جهانبينی توحيدی؛ يعنی جهان ماهيت «از اويی» (إنّا لله) و «به سوی اويی» (إنّا إليه راجعون)7 دارد».8 «توحيد، درجات و مراتب دارد، همچنانكه شرك نيز كه مقابل توحيد است، مراتب و درجات دارد. تا انسان همة مراحل توحيد را طی نكند، موحد واقعی نيست».9 ايشان در ادامة سخنان خود، با تقسيم مراتب توحيد به «توحيد نظری» و «توحيد عملی»، مراتب سهگانة توحيد نظری را اينگونه برمیشمارد: ««توحيد ذاتی»؛ يعنی شناختن ذات حق به وحدت و يگانگی ... «توحيد صفاتی»؛ يعنی درك و شناسايی ذات حق به يگانگی عينی با صفات و يگانگی صفات با يكديگر... «توحيد افعالی»؛ يعنی درك و شناختن اينكه جهان با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و كار او و ناشی از اراده اوست».10 استاد شهيد دربارة توحيد عملی نيز میفرمايد: «توحيد عملی يا «توحيد در عبادت»؛ يعنی يگانهپرستی. به عبارت ديگر، در جهت پرستش حق، يگانه شدن».11 با روشن شدن مفهوم و مراتب توحيد میتوان گفت كه هم درك مراتب توحيد و هم تحقّق عينی آن در فرد و جامعه، بدون وجود پيشوايانی كه هم در توحيد نظری و هم در توحيد عملی، سرآمد روزگار خود بوده و به بالاترين مراتب توحيد دست يافته باشند، امكانپذير نيست. از همين رو، امام علی(ع) میفرمايد: إنّ لِ«لا إله إلاّ الله» شُرُوطا وَ إِنِّي وَ ذُرِّيتِي مِنْ شُرُوطِها؛ «لا إله إلاّ الله» شرطهايی دارد و من و فرزندانم از جمله اين شرطها هستيم».12 يكی از صاحبنظران در زمينة نقش امامان معصوم(ع) در توحيد علمی (نظری) مینويسد: «اگرچه خداوند ـ تبارك و تعالی ـ انسان را به فطرت توحيدی آفريد و همراه آن عقل را به او عنايت فرمود تا خود از اين طريق به توحيد نايل گردد، اما انسان به كمك اين قوا و تجهيزات فقط قادر به درك كلياتی از معارف بلند توحيدی است و از درك دقايق و لطافت آنها عاجز است و لذا عقل حكم میكند كه انسان همواره نيازمند كسانی است كه به مرتبة توحيد ناب نايل شده تا از آن مراتب رفيع به او خبر دهند و به اين وسيله او را از ورطة جهالت و افراط و تفريط برهانند».13 جايگاه و نقش ارزندة امامان معصوم(ع) در تبيين و توصيف توحيد نظری آنگاه روشن میشود كه عقايد بیپاية اهلسنّت را دربارة خدا و صفات او ملاحظه كنيم و ببينيم كه چگونه آنها به واسطة دور افتادن از مكتب اهل بيت(ع) از يك سو، قائل به امكان ديدن خدا با چشم (رؤيت)؛ مشابهت او با مخلوقاتش (تشبيه) و دارا بودن چشم، گوش، دست و پا چون انسانها (تجسيم) شدهاند14 و از سوی ديگر، در حلّ مسائلی چون جبر و تفويض، قضا و قدر و... درمانده و به بنبستهای فكری گرفتار آمدهاند. برای درك نقش و جايگاه ائمه(ع) در توحيد عملی و گسترش يگانهپرستی در جهان نيز تنها كافی است نگاهی اجمالی به تاريخ صدر اسلام بيفكنيم تا دريابيم چگونه امت اسلام با سرباز زدن از ولايت ائمة معصومين(ع) در برابر طاغوتهايی چون معاويه، يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و حجاج بن يوسف سر تسليم فرود آورد. بدين ترتيب، جامعة اسلامی به جای رسيدن به جامعة توحيدی به جامعهای گرفتار شرك و كفر، تبديل و در دست كسانی اسير شد كه مردم را به جای اطاعت خدا به اطاعت خود فرا میخواندند. روايات اسلامی، با توجه به نقش حسّاس و تعيينكنندة امامان معصوم(ع) در تحقّق عينی توحيد در جامعه بر ضرورت شناخت امام و حجت الهی در هر عصر، تأكيد و نشناختن امام را برابر با مرگ در حال كفر و شرك دانستهاند.15 از اينرو بود كه امام حسين(ع) هنگام سخن گفتن از فلسفه آفرينش، معرفت خدا را غايت خلقت معرفی میكند و در پاسخ اين پرسش كه معرفت خدا چيست، میفرمايد: «معرفت امامی كه اطاعت او واجب است» متن روايت آن حضرت به شرح زير است: «هان ای مردم! همانا خداوند ـ بزرگ باد ياد او ـ بندگان را نيافريد مگر برای اينكه او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند، او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هر آنچه جز خداست، بینياز شوند. مردی پرسيد: ای فرزند رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد - پدر و مادرم فدايت، معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمود: اين است كه اهل هر زمانی، امامی را كه بايد از او فرمان برند، بشناسند».16 افزون بر آنچه گفته شد، ائمةاطهار(ع) در توحيد و يگانهپرستی، جايگاه و نقش ديگری هم دارند كه به اين اعتبار هم میتوان آنها را «پايههای توحيد» به شمار آورد و آن نقشی است كه آنها در هدايت مردم به سوی خدا و رساندن آنها به مقصد نهايی بر عهده دارند كه پيش از اين در بحث از «باب الله» و «سبيل الله» بودن امامان(ع) به آن اشاره كرديم و گفتيم كه جز از طريق آنها نمیتوان به خدا رسيد. به همين دليل در زيارت جامعة كبيره میخوانيم: «من أراد الله بدء بكم و من وحدّه قبل عنكم و من قصده توجّه بكم؛ هر كس خدا را میخواهد، به شما آغاز میكند و هر كس او را به يگانگی میشناسد، از شما میپذيرد و هر كس آهنگ او دارد، به شما رو میكند».17 پي نوشت ها : 1. معاني الأخبار، صص 370 و 371، ح 1؛ محمد بن علي بنالحيسن شيخ صدوق، ص 25؛ بحار الأنوار، ج 3، ص 7، ح 16. 2. التوحيد، ص 25. 3. معاني الأخبار، ص 371، ح 1. 4. همان، ص 35، ح5 . 5. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 371، ح 2. 6. سيد بن طاووس، إقبال الأعمال، ص 646. 7. سورة بقره(2)، آية 156. 8. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 2 جهانبيني توحيدي، ص 83. 9. همان، ص 99. 10. همان، صص 99ـ103. 11. همان، ص 105. 12. علي بن محمد الليثي الواسطي، عيون الحكم و المواعظ، تحقيق: حسين الحسني البيرجندي، ص 151، ح 2312. 13. محمدباقر تحريري، جلوههاي لاهوتي شرح زيارت جامعه كبيره، ج 2، ص 286. 14. ر. ك: صحيح مسلم، ج 8 ، ص 32، ابو داوود سليمان بن اشعث؛ سنن ابي داوود، ج 2، ص 419؛ صحيح البخاري، ج 2، جزء4، ص 141. ر.ك: مركز المصطفي للدراسات الاسلاميه، العقائد الإسلاميـ[، ج 2، صص 71ـ131. 15. ر. ك: الكافي، ج 1، ص 371، ح 5؛ بحار الأنوار، ج 8 ، ص 368 و ج 32 ، صص 321 و 333. 16. فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع)، صص 604 و 605. 17. من لايحضره الفقيه، ج 2، صص 373 و 374. منبع:ماهنامه موعود شماره 105 /خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]