واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به مشکلاتمان بخنديم تا ترسمان برطرف شود نويسنده:مهدي مجرد زاده کرماني راههاي تازه براي مقابله با انواع هراسها همه هراس دارند کمتر کسي است که به يک يا چند نوع فوبيا دچار نباشد.در عين حال کساني هم که به فکر چاره مي افتند،چندان زياد نيستند . يک علتش آن است که باورشان نمي شود مي توان اين ترسها را به راحتي برطرف کرد.بعضيها هم خجالت مي کشند که اعتراف کنند از سوسک يا موش يا زنبور و امثال اينها مي ترسند.براي اين که متوجه شويد اين گونه ترسها چه قدر فراوان است، فرض کنيد شبي در يک روستاي کوچک دور افتاده هستيد.در منزل شما يک نفر مرده است و براي دفن او ناچاريد تا صبح صبر کنيد.اما برق قطع شده و امکان تماس تلفني هم وجود ندارد . سوال اين است:"آيا حاضريد در چنين شب تاريکي با يک مرده در يک اتاق تنها بخوابيد ؟ اگر پاسختان منفي است ، حداقل به يکي از اين سه نوع هراس:ترس از تاريکي ، ترس از مرده ، و ترس از تنهايي دچار هستيد.اما حتي اگر هم بدون احساس ناراحتي حاضر باشيد در چنين اتاقي بخوابيد ، باز هم معني اش اين نيست که هيچ نوع هراسي نداريد ، چون ممکن است دچار ترس از جانوران ، ارتفاع ، سخن گفتن در جمع ، و نظاير اينها باشيد. اين پرسش را در جمع مطرح کنيد تا متوجه شويد فوبياها تا چه حد شايع هستند. در شماره 154اين نشريه درباره رفع هراسها راهي را پيشنهاد کرده ايم.آقاي ريچارد بندلر که مبتکر اين روش است ، مي گويد:از سي و پنج سال پيش تاکنون بسياري از افراد به دفتر من آمده اند ، در حالي که دچار فوبيا بوده اند.ولي وقتي دفتر مرا ترک کردند ، يک نفرشان هم فوبيا نداشتند. شايد در بيان اين مطلب کمي مبالغه وجود داشته باشد.شواهدي در دست است که نشان مي دهد ايشان صد در صد هم موفق نبوده اند ، ولي من به طور قطع مي توانم بگويم که اين شيوه اگر به شکل صحيح به کار گرفته شود بسيار قوي و موثر است و حتي اگر روي صد درصد افراد هم اثر نکند ، حداقل روي نود درصد افراد تاثير قوي ، فوري و قطعي دارد . شيوه هاي تازه آقاي بندلر آقاي ريچارد بندلر را قبلا معرفي کرده ايم.بدون اينکه بخواهيم حق آقاي جان گريندر را ناديده بگيريم ، بايد بگويم که آقاي بندلر به حق بنيان گذار اصلي ان . ال .پي و در حال حاضر معروف به بزرگترين متخصص هيپنوتيزم در جهان هستند.در اوايل دهه 1970 که ايشان کار تحقيق در اين زمينه را آغاز کردند ، هيچ کس از کيفيتهاي اصلي و فرعي تصويرهاي ذهني و نحوه تغيير آنها اطلاعي نداشت و کسي نمي دانست که با تغيير کيفيتهاي فرعي مي توان چنين تغييرهاي عظيمي در رفتار انسانها پديد آورد.او حرکتي را در روان شناسي باليني پديد آورد که امواج آن يقيناً دهه هاي آينده را فرا خواهد گرفت. در آخرين کتاب آقاي بندلر"زندگي دلخواه"که در سال 2008 منتشر شده است ، چند روش تازه براي رفع فوبيا ديده مي شود.يکي از اين شيوه ها"آستانه بسندگي "نام دارد.مبناي فکري اين روش چنين است که براي افراد ، هر چيزي تا حدود معيني قابل تحمل است.اگر از آن حدود بگذرد ، ضمير ناآگاه راهي براي خروج از آن حالت پيدا مي کند . با استفاده از اين اصل ، آقاي بندلر ابتدا شخص را در ترانس هيپنوتيک خفيفي فرو مي برد و آنگاه با او شروع به صحبت مي کند : 1 ـ به زماني که دچار اين نوع هراس شده ايد فکر کنيد و پنج مورد را به ياد آوريد . 2 ـ در سينماي ذهن خود اولين مورد را تماشا کنيد.سپس بيدرنگ موارد دوم ، سوم ، چهارم ، و پنجم را به ياد آوريد . 3 ـ فرض کنيد هر پنج مورد به شکل مضحکي پشت سر هم قرار گرفته اند و مانند يک فيلم واحد نشان داده مي شوند . خودتان را در فيلم ببينيد که به شکل مسخره اي ترسيده ايد . 4 ـ اين فيلم را چندين بار ببينيد و هر بار آن را درشت تر و روشن تر مجسم کنيد . اين کار باعث مي شود که کم کم از تماشاي آن ناراحت شويد . 5 ـ اين تکرارها را تا جايي ادامه دهيد که در نظرتان مسخره جلوه کند و با خودتان بگوييد بسه ديگه ! اگر اين پنج مورد را از ابتدا تا انتها ببينيد و سپس فيلم را به اول برگردانيد و هر بار سرعت آن را کمي بيشتر کنيد ، کم کم با افزايش سرعت به جايي مي رسيد که تحملش سخت مي شود . اين همان آستانه بسندگي است . شيوه خنده دار آقاي بندلر ، روانشناس و پژوهشگر 58 ساله معتقد است که مي توان از خنده نيز استفاده مثبت کرد.او غالبا مراجعه کننده را وا مي دارد که به مشکلات خود بخندد. در اغلب شيوه هاي ايشان نوعي خوش طبعي و خنده ملاحظه مي شود.در نظر ايشان اگر شخص بتواند به رفتار خودش بخندد و در همان حال بگويد:"سوسک ! من از سوسک مي ترسيدم ؟!"يا"خنده داره!آسانسور هم ترس داره ؟!"ترس او برطرف مي شود.در واقع وقتي به گذشته خود و اشتباههايي که مرتکب شده ايم فکر مي کنيم ، معمولا خنده مان مي گيرد .او مي گويد:"چرا صبر کنيم و منتظر آينده شويم ؟!از همين حالا مي توانيم به مشکلاتمان بخنديم!" در مورد کساني که از ارتفاع هراس داشته اند ، اتفاق افتاده است که وي آنها را به بالاي يک برج برده و به خنده واداشته است (حتي به زور غلغلک !)و سپس بلافاصله مجبورشان کرده که از بالاي پرتگاه به پايين بنگرند.او معتقد است که در اثر خنده اندروفين (مرفين دروني ) در بدن ايجاد مي شود و اين ماده ذهن را براي تغيير رفتار آماده مي کند . در نظر آقاي بندلر هر چه بيشتر به عامل ترس خود بخنديد (ولو به زور )مقدار اين ماده شيميايي افزايش مي يابد.پس از آن اگر به طور ذهني (يا در عالم واقع ) با عامل ترس رو به رو شويد ، و نترسيد ، آمادگي بيشتري براي غلبه بر ترس پيدا مي کنيد.يکي از راههاي پيشنهادي او براي رفع هراس چنين است : 1 ـ زماني را به خاطر آوريد که موضوعي شما را به خنده انداخته و از ته دل به آن خنده ايد.زماني که نمي توانستيد خودداري کنيد و جلو خنده تان را بگيريد.در آن هنگام چه احساسي داشتيد ؟ سعي کنيد آن را به روشني مجسم سازيد و خود را در آن موقعيت فرض کنيد . 2 ـ به خودتان بخنديد و سعي کنيد بر شدت خنده بيفزاييد تا خنده به صورت مداوم درآيد . 3 ـ همان طور که در حال خنديدن هستيد ، چيزي را که از آن مي ترسيديد در نظر مجسم کنيد و ببينيد که خنده چگونه حالت ترس را تغيير مي دهد.به کيفيتهاي فرعي موضوع ترس دقت کنيد و ببينيد چگونه تغيير مي کنند. آقاي بندلر عقيده دارد که از اين شيوه نه تنها براي مقابله با فوبيا ، بلکه براي رفع اضطراب نيز مي توان استفاده کرد.وي بارها از اين شيوه براي کاهش ترس از سخن گفتن در جمع استفاده کرده است . او معتقد است که اين ترس را بعضي معلمان در شاگردان ايجاد مي کنند.زيرا شاگرد را براي پس دادن درس جلوي کلاس مي آورند و سپس اشتباههاي او را تذکر مي دهند و با اين کار ، گاهي باعث مي شوند که ساير شاگردان به او بخندند . کساني را مي شناسم که از ترس تکرار اين عمل حتي تحصيل در دانشگاه را نيمه کاره رها کرده اند . بسياري از کودکان و نوجوانان از سخن گفتن در اجتماعات لذت مي برند.آنها دوست دارند در بحثها و مناظره ها شرکت کنند.اين کودکان ممکن است بعدها حقوقدان شوند و يا به مشاغل سياسي روي آورند.اما بعضي از کودکان هم از جمع هراس دارند و وقتي در اجتماعي حضور پيدا مي کنند ، بيشتر به درون خود توجه دارند تا آنچه که در بيرون مي گذرد . منبع:هفته نامه ي موفقيت،شماره ي 171 /ن
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]