تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى بهشت درى است‏بنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832978436




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان:رقص تروريست ها بر لبه تيغ «رقص تروريست ها بر لبه تيغ»عنوان يادداشت روز روزنامه ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛از 31 ژوئيه 2009- 8 مرداد 88- كه سه تبعه آمريكايي به دليل ورود غيرقانوني به خاك جمهوري اسلامي و به اتهام جاسوسي در مرز عراق دستگير شدند تا انتشار خبري درباره دستگيري يك جاسوس زن آمريكايي در مرزهاي شمالي- كه البته تاييد نهايي نشد- فعاليت ها و تحركات جاسوسي عليه ايران شتاب گرفته و ميل به افزايش داشته است. چرا كه در اين ميان 18 مهرماه سال جاري نيز دو تبعه آلماني كه در پوشش توريست و گردشگر در تبريز حضور يافته بودند به اتهام جاسوسي بازداشت شدند. همچنين جاي تأمل است كه به موازات اين تحركات جاسوسي طي يكسال و نيم گذشته دشمنان نشان دار نظام جمهوري اسلامي به اقدامات تروريستي عليه دانشمندان كشورمان دست يازيدند. يكسال پيش در چنين روزهايي-22/10/88- عوامل ضد انقلاب دكتر علي محمدي را ترور و به شهادت رساند. ماه پيش هم دكتر مجيد شهرياري و دكتر فريدون عباسي دو دانشمند هسته اي مورد سوءقصد قرار گرفتند كه دكتر شهرياري به شهادت رسيد. هرچند از همان ابتدا ردپاي رژيم صهيونيستي در ترورها قابل پيش بيني بود اما در ادامه مسئله كاملا مشخص شد بطوري كه همين چند روز پيش روزنامه صهيونيستي هاآرتص و سايت وزارت خارجه اين رژيم جعلي، هر دو ترور دانشمندان هسته اي را جزو موفقيت هاي مئير داگان رئيس پيشين موساد ارزيابي كرده و به اين ترتيب به صراحت اعتراف كردند كه موساد در اين ترورها نقش داشته است. حوادث تروريستي در زاهدان، چابهار، مهاباد و ... را نيز بايد به اقدامات تروريستي دشمنان اضافه كرد. اكنون اين پرسش به ميان مي آيد كه چرا چند كشور غربي و رژيم صهيونيستي راهبرد «جاسوسي و ترور»! را عليه ايران اسلامي برگزيده اند؟ براي پاسخ به اين سؤال ناگزير بايد نقبي به ماه هاي گذشته زد و صحنه رويارويي ايران اسلامي با نظام سلطه و مستكبران و چپاولگران را به نظاره نشست. نقطه عزيمت بحث به دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در سال 88 برمي گردد. از چند ماه مانده به انتخابات، دشمنان خارجي و متأسفانه برخي كه گمارده هاي آنها در داخل محسوب مي شوند بر روي سلامت انتخابات ايران شبهه افكني كردند. نمونه ها و كدها در اين باره به قدري است كه گرد آوردن آنها مصداق مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد بود اما از باب نمونه كه مشتي از خروارها و اندكي از بسيارها است مي توان به مقاله دانيل كالينگرت عضو ارشد CIA اشاره كرد كه صريحاً پارادايم مقوله شبهه افكني در انتخابات را تئوريزه مي كند. يا در همين راستا مركز «سابان» وابسته به انديشكده آمريكايي بروكينگز در جهت براندازي نرم در ايران و حمايت از مخالفان نظام قبل از انتخابات دستورالعمل صادر مي نمايد. خب؛ نمونه هايي از اين دست و پمپاژكردن شبهه تقلب در فضاي قبل از انتخابات نشان از آن داشت كه دشمنان بيروني و داخلي ايران اسلامي موعد انتخابات رياست جمهوري را به عنوان بزنگاهي براي ترور جمهوريت و اسلاميت نظام درنظر گرفته اند و با طراحي هاي پيچيده و تودرتو تمام پتانسيل خود را به صحنه آورده اند تا به زعم خودشان بساط جمهوري اسلامي را جمع نمايند! بنابراين بعد از انتخابات مشاهده مي كنيم كه ادعاي واهي تقلب پيش كشيده شده و از همين رهگذر آشوبها و اغتشاشات خياباني كليد مي خورد. جالب اينجاست كه در ادامه اين پروژه به ثمر ننشسته مقامات ارشد آمريكايي و برخي دولت هاي غربي و همچنين رژيم صهيونيستي از باراك اوباما، هيلاري كلينتون تا ساركوزي و شيمون پرز و نتانياهو آشكارا از آشوبگران و براندازان حمايت مي كنند. حتي برخي از تحليلگران خارجي و غربي كه همواره ژست دموكراسي خواهانه و انسان دوستانه به خود مي گيرند به صحنه آمدند و بر نقش آمريكا و اذنابش در طراحي آشوب ها به منظور سرنگوني و تغيير نظام جمهوري اسلامي تاكيد كردند.  اعترافات «كنت تيمرمن» رئيس بنياد ملي دموكراسي (NED)، «پل كريگ رابرتز» سياستمدار سابق آمريكايي، «لرد بالتيمور» نويسنده و پژوهشگر غربي، «نيل ويلاتيو» تحليلگر برجسته غربي و عضو كمپين مخالفان تحريم و مداخله نظامي در ايران نمونه هايي از اين دست است. اما علي رغم تمام ترفندها، دسيسه ها و كارشكني هايي كه دشمنان بيروني نظام با به خدمت گرفتن بعضي در داخل كشور انجام دادند عمر فتنه 88 با بصيرت آحاد ملت به شماره افتاد و در 9 دي و 22 بهمن همان سال مرگ سياسي فتنه گران رقم خورد. طبيعي است كه دشمنان تابلودار نظام كه مديريت فتنه پس از انتخابات را برعهده داشتند بعد از ناكامي بزرگ در پروژه -به زعم خود- براندازي جمهوري اسلامي به تاكتيك ها و راهبردهاي ديگري روي بياورند از همين روي، در آستانه سالگرد انتخابات رياست جمهوري از كانال شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه تحريمي 1929 را عليه ايران به صحنه آوردند! سپس آمريكا، استراليا و اتحاديه اروپا تحريم هاي يكجانبه را بطرفيت ايران به تصويب رساندند. حتي در شرايطي كه جمهوري اسلامي خردادماه سال جاري گزارش نهايي خود درباره «بررسي دوره اي و جهاني حقوق بشر»-UPR- را در صحن شوراي حقوق بشر سازمان ملل در ژنو ارايه كرده و اين گزارش با اجماع به تصويب رسيد ولي چندي پيش با نفوذ آمريكا، رژيم صهيونيستي و استراليا، كميته سوم مجمع عمومي قطعنامه اي ضد ايراني پيرامون حقوق بشر به تصويب رساند و اين در حالي بود كه 112 كشور عضو سازمان ملل با اين قطعنامه موافقت نكردند. خلاصه آنكه دشمنان با طراحي پروژه تقلب در انتخابات، مشروعيت نظام را نشانه رفته بودند، با اجرايي كردن گزينه- تحريم ها بر ضد ايران به فلج كردن اقتصاد جمهوري اسلامي دل بسته بودند، با پيش كشيدن سياست «ايران هراسي» به دنبال اجماع جامعه جهاني عليه ايران بودند تا بنابر آنچه كه مي پنداشتند جمهوري اسلامي را در عرصه سياسي و ديپلماسي منزوي نمايند و... چه پنبه دانه رنگارنگي در خواب ديده بودند. آنها تضعيف ساختار نظام و شكاف ميان حاكميت و مردم را تصور كرده بودند اما حضور توده هاي ميليوني در 9 دي و 22 بهمن خط بطلاني بر تصور آنها كشيد. به تحريم ها اميد بسته بودند اما نه تنها بي خاصيتي و ناكارآمدي تحريم ها به اعتراف رسانه هاي غربي برملا شد كه امروز ايران اسلامي با به اجرا درآوردن طرح بزرگ اقتصادي هدفمندي يارانه ها، دشمنان بيروني را در موقعيت آچمز قرار داده است. از سوي ديگر در حوزه ديپلماسي و سياسي امروز توپ در زمين دشمن قرار گرفته است. اولا ايران در مذاكرات ژنو3 اقتدار خود را به نمايش گذاشت به طوري كه تيم خانم اشتون در مذاكرات نتوانست دستپاچگي و سراسيمگي خود را پنهان نمايد. ثانيا پيشنهاد هوشمندانه ايران اسلامي مبني بر بازديد از تاسيسات هسته اي كشورمان از سوي كشورهاي مختلف تمام بهانه ها و اشكال تراشي هاي آمريكا و چند كشور دنباله رو او را از بين برد. همه اين موفقيت ها در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران طي دو سال گذشته پيشرفت هاي خارق العاده اي در زمينه مسايل هسته اي داشته است كه همگان حتي دشمنان توان انكار آن را ندارند. اينجاست كه با اشاره به موارد ياد شده مي توان فهميد و پي برد كه چرا داعيه داران قدرت (اعم از قدرت و توان نظامي، سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي و...) منفعلانه و از سر عجز و ناتواني راهبرد «جاسوسي و ترور» عليه ايران را برگزيده اند. واقعيت آن است كه پيشرفت فزاينده و هر روزه نظام جمهوري اسلامي را نمي توانند برتابند. همچنانكه «جان ساورز» رئيس سازمان جاسوسي ام آي 6 انگليس يكماه قبل از ترور دو دانشمند هسته اي كشورمان- عباسي و شهرياري- عجزآلود مي گويد كه ديپلماسي به تنهايي كافي نيست و بايد در برابر ايران از اقدامات اطلاعاتي و جاسوسي بهره برد! آنچه بايد خاطرنشان كرد آن است كه دشمنان در حوزه اطلاعاتي نيز سيلي هاي سنگيني از ايران دريافت كرده اند. در بحبوحه كارزاري كه دشمنان بيروني تمامي ظرفيت و پتانسيل خود را عليه ايران اسلامي به صحنه آورده بودند دستگاه اطلاعاتي كشور با شكار عبدالمالك ريگي سركرده گروهك تروريستي جندالشيطان تودهني محكمي را به تروريسم دولتي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي زد.ضمن آنكه دستگيري سه تبعه آمريكايي، دو تبعه آلماني و مواردي از اين دست كه همگي متهم به جاسوسي هستند نشان از اقتدار و بيداري و هوشياري نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي دارد. اخيرا نيز سربازان گمنام امام زمان(عج) با رصد دقيق اطلاعاتي و اقدامات چند لايه آفندي و پدافندي و نفوذ به عمق اطلاعاتي موساد عوامل اصلي ترور شهيد دكتر مسعود عليمحمدي را شناسايي و دستگير كردند. مروري گذرا بر بازتاب خبر بازداشت تروريست ها و حيرت توام با وحشت سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه از اين موفقيت ها به وضوح نشان مي دهد كه تروريست ها علي رغم بهره گيري از تجهيزات و امكانات بيگانگان، خود را در حال رقص بر لبه تيغ مي دانند. اكنون نوبت دستگاه قضايي است كه اقتدار جمهوري اسلامي ايران را بار ديگر به دشمنان بيروني و نشان دار نظام تحميل نمايد. البته دستگاه قضايي همچنانكه انتظار مي رفت اقدامات ارزشمندي در اين زمينه انجام داده است و در همين ارتباط از جمله براي سه تبعه آمريكايي متهم به جاسوسي كيفرخواست صادر شده و زمان رسيدگي به اتهامات آنها در دادگاه به گفته مقامات قضايي 17بهمن ماه خواهد بود. دو تبعه آلماني نيز به خبرنگار نبودنشان اعتراف داشته و مقامات قضايي تصريح كرده اند كه جرم جاسوسي آنها محرز است و پرونده اين دو در حال تكميل شدن است. همچنين در ماه گذشته 11نفر از عوامل گروهك تروريستي جندالشيطان پس از فرآيند دادرسي اعدام شدند و مردم انقلابي و مؤمن ايران اسلامي بي صبرانه منتظرند تا در اسرع وقت بقيه جاسوسان و تروريست ها و عوامل ستون پنجم دشمن نيز به سزاي اعمالشان برسند. جمهوري اسلامي:مأموريت عقيم «مأموريت عقيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛هيلاري كلينتون، وزير خارجه آمريكا در يك دوره گردي سياسي، بار ديگر براي ديدار و مذاكره با مقامات امارات، يمن، قطر و عمان عازم منطقه شده است. وي در اين سفر سعي مي‌كند با تكرار ادعاهاي هميشگي واشنگتن، شانس خود را براي جلب نظر كشورهاي منطقه امتحان نمايد و در جهت كمك به ديپلماسي شكست خورده و ناكام آمريكا، استمداد و آنها را به دشمني با ايران و اعلام حمايت از سياستهاي ضد ايراني واشنگتن تشويق كند. اين، نخستين سفر يك مقام بلندپايه آمريكا در سال جديد ميلادي به منطقه محسوب مي‌شود كه قرار است از اين طريق، زمينه‌هاي خروج آمريكا از بن بست سياسي در منطقه ارزيابي شود. عليرغم اين واقعيت‌ها، تلاشهاي مستمر واشنگتن براي محاصره سياسي - تبليغاتي ايران همواره استمرار داشته و تقريباً بدون استثنا، هميشه نيز با شكست و ناكامي مطلق مواجه گرديده است. نبايد از نظر دور داشت كه پيش از اين هم "هيلاري كلينتون" وزير خارجه، "رابرت گيتس" وزير دفاع و ساير مقامات ارشد آمريكائي با سفر به منطقه سعي داشته‌اند در ارتباطات منطقه‌اي ايران ايجاد اختلال كنند و روابط سياسي - اقتصادي و مناسبات فيمابين را مطابق خواسته‌هاي واشنگتن، تحت الشعاع قرار دهند. خشم واشنگتن از اينست كه عليرغم اصرار فوق‌العاده آمريكا براي القاي شبهه عليه ايران اسلامي و ارائه چهره‌اي مخدوش از ديپلماسي منطقه‌اي ايران، اين واشنگتن است كه در منطقه دچار بحران‌هاي شديد و گسترده است و در باتلاق حوادث روزمره، دست و پا مي‌زند. زنجيره بحران‌ها در آمريكا، از بحران اقتصادي گرفته تا افول ستاره اقبال "باراك اوباما" براثر اثبات بي كفايتي، بي‌تدبيري و عدم كارآئي وي، همگي نشانگر آنست كه اوباما و دستيارانش نتوانسته‌اند چهره‌اي موجه و قابل اعتماد از دولت خود به نمايش بگذارند. در واقع، مقامات واشنگتن عليرغم اقدامات و برنامه ريزي‌هاي كوتاه مدت و دراز مدت خود براي تخريب مناسبات ايران و همسايگانش، در كل منطقه شاهد اوج گيري اقتدار سياسي و نفوذ كلام ايران هستند و حداقل در 3 مورد، عملاً و بطور آشكار، خواستار همكاريها و كمك ايران براي تضمين موفقيت سياست‌هاي ناكام و انفعالي واشنگتن بوده اند. الف - در افغانستانب - در عراقج - در مسأله فلسطين اين براي مقامات واشنگتن،‌ يك شكست بزرگ سياسي محسوب مي‌شود كه در عين ادعاي ابرقدرتي و اينكه آمريكا نقش اول و برتر در دنياي تك قطبي را به خود اختصاص داده، دست نياز به سوي ايران دراز مي‌كند تا بلكه بتواند سياست‌هاي منطقه‌اي خود را با تضمين و اطمينان بيشتري ادامه دهد لكن در عين حال، نهايت بي اعتباري آمريكا در گفتار و عمل محسوب مي‌شود كه واشنگتن در عين استمداد از ايران، براي كارشكني عليه ايران، از هيچ كوششي فروگذار نمي‌كند. كاملاً آشكار است كه همسايگان ايران، از تجربه‌هاي ناموفق عناصري همچون صدام درس عبرت گرفته‌اند و مي‌دانند كه نبايد با طناب آمريكا به درون چاه بروند و تجربه‌هاي ناكام و شكست خورده صدام را تكرار كنند. علاوه بر اين، قاعدتاً از فرصتهاي كنوني مي‌توان براي اثبات قانونمنديهاي حاكم بر منطقه بهره گرفت. اما آيا كشورهاي طرف مذاكره هيلاري كلينتون به وي خواهند گفت كه براي تكرار تجربه‌هاي ناموفق و ناكام گذشته وسوسه شود چرا كه جاي هيچگونه اميدي به چشم نمي‌خورد. همه به خاطر دارند كه 30 سال پيش در چنين روزهائي، صدام براي تحقق برنامه‌هاي آمريكا سنگ تمام گذاشت و هر آنچه مي‌توانست، به انجام رساند ولي سرانجام توسط اشغالگران آمريكائي سرنگون و براي اعدام به دست دشمنانش، معارضين عراقي، سپرده شد. خوبست خانم كلينتون به اين سئوال پاسخ دهد كه آيا انتظار دارد آمريكا با چنين سياست پرفراز و نشيبي، در منطقه مورد استقبال قرار گيرد؟ آيا كسي هست كه بخواهد دچار سرنوشت صدام شود؟ آيا ديپلماسي ناكام آمريكا با اين رفتارهاي كينه توزانه، راه به جائي خواهد برد؟ البته دوره گردي هيلاري كلينتون ثابت مي‌كند كه وي حتي با وجود آگاهي نسبت به ناكامي‌ها و نامرادي‌هاي ديپلماسي رسواي آمريكا هنوز هم اميدوار است بلكه همسايگان ايران را اغفال كند و آنها را به همراهي با آمريكا وادار نمايد اما سرنوشت شوم صدام، براي همگان يك درس عبرت بزرگ و فراموش نشدني محسوب مي‌گردد، با اين تفاوت كه امروزه اوباما و دستيارانش حتي درون ساختار قدرت آمريكا هم فاقد كمترين وزن و اعتبارند. نتايج انتخابات آبانماه كنگره، به حاكميت دمكراتها در مجلس نمايندگان و سنا پايان داد و همين امر نشان مي‌دهد كه وزير خارجه آمريكا، ضعيف‌تر از هر زمان ممكن دست به اين دوره گردي سياسي زده است، سفري كه از همين ابتدا و حتي قبل از شروع آن،‌ يك "مأموريت عقيم" و بيهوده تلقي شده است. رسالت:عيار ملت در فتنه 88‏ «عيار ملت در فتنه 88‏»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛1- كلمه فتنه از ماده فتن به معناي گداختن طلا براي کاستن ناخالصي ها و رگه هاي زايد مستفاد شده است. با در نظر گرفتن همين اصل، فتنه در قبال بشر و جوامع انساني به معناي آزمايش و امتحان به كار مي رود که سره از ناسره و پاکي را از پلشتي مي ستاند. سربلندي در فتنه و امتحان الهي عيار يک شخص و يا ملت را بالا مي برد و شکست در اين سنت جاودان الهي آغاز خذلان و خسران است.‏ معمر بن خلاد از ابو الحسن (عليه السلام)نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:‏‏...همچنانكه طلا گداخته و آزموده مي شود ،مردم هم آزموده مي شوند و هم چنانكه طلا ناب مي شود مردم نيز ناب مي شوند.(اصول كافي ج2،ص194)‏مردم ايران در سه دهه گذشته در بوته آزمايش ها، امتحان ها وفتنه هاي سختي قرار گرفته اند که هر کدام از آنها به تنهايي مي توانست يک ملت و تفکرش را براي هميشه از صحنه تاريخ حذف کند. اما مردم ايران در هر کوره اي که گداخته شدند ناب تر از گذشته و درخشان تر از قبل شدند. فتنه ها در 31 سال گذشته عيار ملت ايران را روز به روز بالا برده تا جايي که امروز ايران اسلامي و تفکر مترقي  انقلاب اسلامي بر فراز قله هاي اقتدار،شرافت و تاثيرگذاري در عرصه هاي داخلي، منطقه اي و بين المللي قرار دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامي به خوبي اين واقعيت و سنت الهي را در ديدار اخير خود با مردم قم به مناسبت 19 دي تشريح کردند و از آن به عنوان يک دستور العمل ياد نمودند. "وقتى امتحانِ خوب بدهيد، خدا شما را بالا مي برد. امروز خط اسلام، خط ايمان باللَّه، خط انقلاب در كشور و در ميان ملت، خيلى قوى‌تر، پررنگ‌تر و بالاتر است از آنچه كه قبل از اين فتنه‎]‎فتنه 88‏‎[‎‏ بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. اين، نمره‌ الهى است. اين شد براى ما دستورالعمل... امروز ملت ايران در سياستهاى داخلىِ خودش مقتدر است؛ در سياست خارجىِ خودش مقتدر است؛ در تأثيرگذارى بر روى منطقه مقتدر است؛ در تأثيرگذارى بر روى مسائل مهم جهانى هم مقتدر است..." 2- اينکه ايران اسلامي در سياست داخلي و خارجي خود در اوج اقتدار قرار دارد يک تعارف و يا مبالغه نيست. بلکه و اقعيت غير قابل انکاري است که در عرصه خارجي آن دشمنان انقلاب به آن اذعان دارند و در عرصه هاي داخلي نيز پيشبرد موفق سياست ها وبرنامه هاي بزرگي نظير هدفمند شدن يارانه ها نشان مي دهد.‏ همزمان با جمهوري اسلامي ايران چند کشور ديگر نظير بوليوي و الجزاير نيز دست به اصلاح قيمت ها زدند اما پس از گذشت چند ساعت در اوضاع بحران زده کنوني  اقتصاد جهاني با شکست مواجه شدند. اما اعتماد ملت ايران به دولتشان و سرمايه هاي اجتماعي انبوهي که پس از فتنه سال گذشته در بين مردم شکل گرفت مانع از آن شد که کوچکترين اخلالي در روند طرح عظيم تحول اقتصادي صورت پذيرد که مايه شگفتي بسياري از تحليلگران خارجي و داخلي قرار گرفته است. در ساحت خارجي به اذعان هيلاري کلينتون وزير امور خارجه آمريکا امروز در منطقه، فضاي بين المللي و حتي در حياط خلوت آمريکا يعني در آمريکاي لاتين "جبهه ايران" در حال تقويت شدن است و جايي در جهان نيست که منافع ايران و غرب در مقابل هم قرار نگيرند. تقابل جبهه استضعاف و استکبار، جبهه تجديدنظرطلبان نظام بين المللي در برابر محافظه کاران و تماميت خواهان حاکم بر شوراي امنيت، تقابل فقر و غنا و از همه مهتر احتجاج عدالت با بي عدالتي مثل سه دهه گذشته استمرار پيدا کرده با اين تفاوت امروز جبهه عدالتخواهان، تجديدنظرطلبان و مستضعفان به مراتب از گذشته بيشتر تقويت شده و امروز مي تواندسر منشا تحولات بين المللي منطقه و داخلي بزرگي قرار گيرد.‏ ‏3- فتنه 88 عيار ملت را بالا برد اما رگه هاي ناخالصي هنوز به مانند کبک سر در برف دارند و نمي بينند يا نمي خواهند ببينند پيرامونشان چه اتفاقات بزرگي در حال رخ دادن است. آنهايي که در امتحان 88 از ملت جا ماندند "باج سکوت شان" را مي خواهند و مي گويند اگر لب باز کنيم ... اما وقتي لب باز مي کنند نهايت تلاششان تکرار حرفهاي دهه 50 و 60 اروپا در زمينه سياست هاي کنترل جمعيت است که امروز همان اروپايي ها نيز آن نسخه ها را به سطل هاي زباله ريخته اند. البته يک رونوشت از آن را به دستگاه هاي جاسوسي و اطلاعاتي خود سپرده اند. فرانك نوتشتين - مدير سابق مركز مطالعات جمعيت در دانشگاه پرينستون كه بعدا رئيس هيئت إسكان در سازمان ملل شد - يكبار در اظهاراتي صادقانه گفت :" بايد براي جلوگيري از رشد جمعيت كشورهاي جنوب برنامه ريزي شود وگرنه پيشرفت اقتصادي در اين مناطق موجب خواهد شد ابرقدرتهاي كنوني در آينده به اقليتهايي تبديل شوند كه روز به روز وزن كم مي كنند و در نتيجه سهمشان از ثروت جهان كاسته شود و امكان كنترل جهان را از دست بدهند. سياست ملي ما در قبال كشورهاي عقب‌مانده بايد در پرتو اين حقيقت تعريف شود."‏ امروز خاموشي عده اي که غير از خودشان ديگران را نخبه نمي دانند و نخبگي را مصادره کرده اند نه تنها در مصادر تصميم گيري خللي ايجاد نکرده بلکه حکمراني عادلانه و مطلوب را نيز روان تر از گذشته نموده است. آيا اقتدار امروز ايران که مايه مباهات ملت و رهبري است ميراث توافق سعدآباد و خنده هاي متملقانه با جک استراو وزيرخارجه وقت انگليس است؟ آيا اقتدار ايران در سياست داخلي ميراث واهمه هاي بي پايان دولت ها از اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها و تورم 46 درصدي سال 1374 است؟ چرا در زماني که همين به اصطلاح نخبگان مسئوليت مذاکرات هسته اي را بر عهده داشتند، نه تنها غني سازي بلکه تمامي فعاليت هاي هسته اي کشورمان به حال تعليق در آمد؟ "تعليق داوطلبانه غيرالزام آور" را کدام نخبه وارد کتاب هاي حقوق بين الملل کرد؟ چرا همين نخبگاني که امروز برخي به آنها مي نازند و باج سکوتشان را مي خواهند کارمند ديک چني در شرکت هاليبرتن شدند؟ ‏ 4- بالا رفتن عيار ملت به معناي پايان يافتن ابتلائات و امتحان هاي الهي نيست. امتحان سنت جاودان الهي است و با موفقيت در هر مقطع سخت تر مي شود. يک لحظه غفلت مايه اميدواري دشمن و حرکت در مسير تباهي است. غفلت از واقعيت ها ظلال نفوس و مايه گمراهي يک جامعه است. غفلت، فراموش شدن امري از خاطر انسان و عدم توجه به آن است. امري که مي تواند فرصت يا تهديد باشد. در جبهه، جنگ يک واقعيت است و غفلت از واقعيت جنگ در نوبت نبرد، مساوي است با رها کردن تنگه احد و شکستن دندان پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم). خالد بن وليد ها در کمينند تا با سواران خود از تنگه احد به مسلمانان حمله کنند و از پشت، بر قلب سپاه اسلام خنجر بزنند.به تعبير رهبر معظم انقلاب " همه بايد بيدار باشند. نمي خواهيم و نبايد بالش نرم زير سرمان بگذاريم، براى خودمان لالايى بخوانيم؛ هى بگوييم دشمن شكست خورد، دشمن ضعيف است، ما قوى هستيم؛ اين نبايد ما را به خواب ببرد. ما بايد بيدار باشيم؛ همان طور كه اميرالمؤمنين فرمود: "و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لم ينم عنه". وقتى درگيرى داريد، بايد بيدار باشيد."‏ بيداري رمز عزت يک ملت است. هر جا توانستيم درست تشخيص دهيم و به موقع و در همان لحظه حساس وظيفه خود را انجام دهيم، از آن امتحان و ابتلاي الهي سربلند بيرون آمده ايم و غلبه با ماست. آن‌گاه بر عيار ملت افزوده شده است. اما آنجايي که غفلت کرديم و يا صحيح و سقيم را تشخيص داديم اما تنبلي کرديم يا فرزند، خانواده، پست و مقام را ترجيح داديم و در صحنه حاضر نشديم به عيار بالاي خود وفادار نمانده ايم.‏ مردم سالاري:تلفات تاکي؟ «تلفات تاکي؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي‌خوانيد؛ايران در بين کشورهاي جهان داراي رتبه هايي جهاني است که در خيلي مواقع بايد به آن رتبه ها افتخار کرد. اغلب اين رتبه هاي جهاني در بخش کشاورزي وتوليد مطرح است که بررسي آنها هدف نگارش اين مطلب نيست. کشورمان همچنين در ساير شاخص هاي نامطلوب و حوادث نيز داراي رتبه در جهان است، به طوري که در بين کشورهاي منطقه و حتي جهان خسارات ناشي از حوادث غيرمترقبه و همچنين حوادث جاده اي و هوايي کشورمان در رتبه هاي بالا ي جهاني قرار گرفته است. کشتار سالا نه حدود 25 هزار نفر و آسيب هاي جدي جسمي حدود 100 هزار نفر از هموطنان در جاده هاي کشور از جمله آماري است که از ميزان تلفات بسياري از نزاع هاي بين المللي در گوشه و کنار جهان هم بيشتر است. به عبارتي ديگر با توجه به تلفات حوادث جاده اي کشور اينگونه فرض کنيد که ايران دائم درحال جنگ با کشوري مجازي است و روزانه و ماهانه در حال کشته و زخمي دادن است. حال، به اين آمارهاي وحشتناک حوادث جاده اي اضافه کنيد تلفات ناشي از حوادث هوايي کشوررا. براساس آمار موجود سالا نه حدود يک يا 2 حادثه بزرگ هوايي در آسمان کشور رخ مي دهد که اتفاقا تمامي اين حوادث نيز يا ناشي از خطاي انساني است يا از فرسودگي قطعات هواپيما که در هيچ يک از حوادث چندين سال اخير بازخواستي از مديران ارشد اين صنعت پرخطر در کشور نشده است. اصولا  سيستم جوابگويي برخي مديران درکشور ما ظاهرا با تمام سيستم هاي رايج در ساير کشورهاي جهان متفاوت است. در بسياري از کشورهاي جهان با وقوع حوادثي از اين دست جايگاه مسوولين آن پس از بررسي دقيق و موشکافانه تحت تاثير آن حوادث و خسارات ناشي از آن قرار مي گيرد و حتي شاهد برخي استعفاها و جابه جايي ها مي شويم. اين در حالي است که در کشورما هنوز بررسي هاي مربوط به سقوط هاي گذشته به اتمام نرسيده است و پذيرش وقوع چنين حوادثي در کشور ظاهرا عادي شده است. خانه ملت البته در واکنش به حادثه اخير هوايي در کشور از وزير راه و ترابري براي پاسخگويي به نمايندگان در خصوص علل سقوط هواپيما و کشته و زخمي شدن تعداد کثيري از هموطنان دعوت به عمل آورده است تا در اولين جلسه مجلس شوراي اسلا مي حاضر شود، اما نکته در اينجاست که در  حادثه اخير همانطور که از شواهد پيداست شرايط پرواز مهيا نبوده و طبق آخرين اظهارات آقاي بهبهاني وزير راه و ترابري اين پرواز به اصرار مردم انجام شده است! البته قضاوت درخصوص اظهار نظر اخير را به عهده خوانندگان محترم مي گذاريم.جا دارد نمايندگان ملت نيم نگاهي هم به آمار تلفات ساليانه حوادث جاده اي کشور داشته باشند  و در خصوص آن هم سوالا تي مطرح کنند. اگرچه حوادث هوايي بازتاب ناگهاني و فراواني را در اخبار داخلي و خارجي ايجاد مي کنند اما آمار مخوف حوادث جاده اي در طول سال بسيار سنگين تر و وحشتناک تر است، به طوري که در طول 30 سال گذشته بيش از 300 هزار نفر در کف جاده هاي کشور جان خود را از دست داده اند و علي رغم فعاليت دست اندرکاران اين حوزه از حمل ونقل، درساخت و بهبودمعابر اصلي و فرعي کشور هنوز شاهد تلفات بالا يي در اين بخش هستيم. هماهنگي  دستگاه هاي گوناگون البته در کاهش ايجاد حوادث جاده اي در کشور نقش بسيار خواهند داشت که مي توان از آن جمله به نقش صنايع خودروساز در توليد خودروهاي ايمن تر، شرکت هاي تابعه وزارت راه و ترابري براي اصلا ح جاده ها و تجهيزات مربوط به آنها و رفع  نقاط حادثه خيز کشور و نمايندگان مجلس شوراي  اسلا مي براي تدوين قوانين رفع موانع بهبود کيفيت جاده و خودرو  در سازمان ها و ارگان هاي درگير اين بخش از حمل و نقل و همچنين نيروي انتظامي در تقويت حضور فيزيکي و مکانيزه  در جاده هاي کشور نظارت بر نحوه صدور  گواهينامه هاي رانندگي اشاره کرد تا شايد شاهد کاهش تلفات اينگونه حوادث در کشور باشيم. تهران امروز:اصل و فرع سياست «اصل و فرع سياست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم دكتر محمد رضا جمالي است كه در آن مي‌خوانيد؛در احوال كشورداري و آداب اداره حكومت آن چيزي كه اصل است و ابتناي جامعه بر آن قرار دارد، محور قراردادن اصول و گذر از فروع است، به همين خاطر بسياري از بزرگان و دلسوزان نظام تاكيد مي‌نمايند فروع و پرداختن به آنها نبايد شما را از اصول بازدارد. از ابتداي انقلاب تاكنون سعي عده‌اي بر آن بوده است تا با حادثه‌سازي و ابهام‌آفريني در مسير صحيح كه توسط امام و مقام معظم رهبري تعيين شده و مي‌شود خلل ايجاد نمايند. به همين‌خاطر تاريخ انقلاب بسياري از اين ابهام‌آفريني‌ها را به ياد دارد اما در شرايط حاضر و سير قافله تمدني به سوي پيشرفت و توسعه نمي‌توان از چشم‌اندازهاي اميدبخش و مسرت‌آفريني كه با كار و تلاش و اخلاص و عمل خالص براي خدا و برداشتن سنگ‌ها از پيش پاها و باز كردن گره‌ها غافل شد. اگر عده‌اي اصولگرايي را كه نياز امروزه كشور ما مي‌باشد و اقبال عمومي مردم ما به تفكر و گرايش اصولگرايي است را با جنجال‌آفريني و تنش‌زايي اشتباه گرفته‌اند و هر روز به بهانه‌اي حرف‌هايي شاذ و نادر بدون در نظر داشتن جايگاه سياسي و اداري خود عنوان مي‌كنند، آيا وظيفه مطبوعات و اهل خرد اين است كه خود را درگير بحث‌هاي باطل و هيچ و پوچ كنند يا اين است كه به امور مهم و تبيين فراگير كردن نهضت خدمتگزاري براي مردم و ولي‌نعمتان انقلاب و مستضعفين و محرومان و رنج كشيدگان بپردازند؟ راه صحيح و اصولي اين است كه فروع ما را از اصول غافل نكند و زر ناب را به بهاي آهن قراضه‌اي از دست ندهيم. شايد امروز جنجال ژورناليستي براي كساني كه از اصول غافل شده و به فروع پرداخته‌اند نيز رنگ و لعاب خود را از دست داده است اما اين سوال باقي است چرا به جاي اينكه عده‌اي گزارشي از آنچه كه وعده داده بودند ارائه بدهند، بيشتر به حاشيه‌ها مي‌پردازند تا اصول و سياست‌ورزي عالمانه را با سياست‌زدگي دنبال ‌كنند. ابتكار: 77 قرباني براي قدم نورسيده برف و باران؛ «77 قرباني براي قدم نورسيده برف و باران؛ لطفا يک بار هم از جعبه سياه مديريت بگوييد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي‌خوانيد؛پس از مدت‌ها انتظار و آلودگي هوا و خشک شدن زمين و سوختن جنگل ها، بالاخره با تاخيري طولاني زمستان واقعي همراه با سوز سرما و برف و باران همه جاي ايران را فراگرفت. مردم کشورمان که ديگر چشم اميد خود به جبهه‌هاي هواي کم فشار و پرفشار و توده‌هاي ابر را از دست داده بودند، به يکباره پذيراي قدم نورسيده برف و باران شدند، تا در نيمه راه دي ماه دلشان خوش شود که خداي آسمان و زمين آنها را فراموش نکرده است. چرا که به بيان قاآني شيرازي:«ابر با آن تيره‌رخساري که پوشد روي روز/ مردم چشم است دهقان را ز باران داشتن». اما اين فقط روي خوش ماجرا بود و در گوشه اي از کشور همه چيز دست به دست هم داده بود تا از يک اشتباه مديريتي ديگر، قربانگاهي ساخته شود براي پيشکش کردن جان 77 نفر از شهروندان پيش پاي باران رحمتي که از آسمان نازل مي‌شود. روز 19 دي ماه هواپيماي بوئينگ 727 با بيش از 100 نفر سرنشين عليرغم بارش شديد برف و باران و نامساعد بودن اوضاع جوي، پس از دو ساعت اما و اگر، با چراغ سبز مسئولين هواپيمايي کشوري، مهرآباد را به مقصد فرودگاه اروميه ترک مي‌کند اما ساعتي بعد سراز قربانگاه کليسا کندي در 7 کيلومتري اروميه در مي‌آورد و فاجعه اي رقم مي‌خورد. بله به همين راحتي 77 خانواده داغدار مي‌شوند وبيش از 30 قرباني ديگر در بيمارستان‌هاي شهر در دوراهي مرگ و زندگي، دست و پنجه نرم مي‌کنند و بار ديگر سفيد پوش شدن زمين به قيمت سياه پوش شدن مردمان کشورمان تمام مي‌شود. تلخي ماجراي اروميه وقتي تشديد مي‌شود که يادمان بيايد 5 سال پيش درست در همين روز و در همين مکان و در همين اوضاع جوي، يک هواپيماي ديگر نيز سقوط مي‌کند و 11 تن ازمقامات ارشد نظامي کشور از جمله شهيد احمد کاظمي به شهادت مي‌رسند. اما حتي تجربه‌هاي گذشته نيز حريف سوء مديريت‌ها نمي‌شود. برف و باران اگرچه برترين نعمات الهي و مهم ترين فرصت‌ها براي زندگاني و حيات آدمي است و در لطافت طبعشان خلاف نيست، اما هر گاه که دست مداخله گر انسان ناشيانه به اين چرخه وارد شد، اين رحمت بي پايان، به سادگي و ازسرندانم کاري به نقمت و مرارت و تهديد براي زندگي بدل مي‌شود. باران متحول کننده و روينده، روزي به مدد سوء مديريت بحران آلودگي به باران اسيدي مبدل شده و سر و روي شهروندان را تا يک قدمي انواع سرطان مي‌کشاند و روزي ديگر به سبب سوء استفاده ازخاک و جنگل و طبيعت به سيل خروشان مبدل مي‌گردد و همه چيز را مي‌شويد و مي‌برد و خرابي را جايگزين مي‌کند. برف سفيد و بي آزار روزي جان صدها انسان را در راهبندان ناشي از سوء تدبير در راهداري‌ها به خطر مي‌اندازد و روزي ديگر حريف هواپيماي بوئينگ پير و از کار افتاده پرواز 727 مي‌شود. همين چند هفته پيش در موعد تعطيلات آغازسال جديد، به دليل برف شديد در کشورهاي اروپايي و آمريکاي شمالي، صدها و شايد هزاران پرواز طي يک هفته لغو و برنامه ريزي‌هاي هزاران نفر در اين کشورها به هم مي‌ريزد. اما مسئولين فرودگاه‌ها و متوليان پرواز،عليرغم داشتن مدرن ترين هواپيماها و فشار طبيعي مردم، زير بار درخواست‌ها براي ازسر گرفتن فعاليت هواپيماها و متوسل شدن به شگرد نخ نماي سعي و خطا در پرواز‌ها نمي‌شوند و طبيعتا عليرغم اينکه صدها هزار نفر براي هفته‌ها در مبدا ماندند و به مقصد نرسيدند و سردرگمي بي سابقه اي بر مردم اين کشورها حاکم شد اما همه آن مردمان زنده و سالمند و خوني از بيني کسي نريخت. وچنين است در جريان حادثه آتشفشان ايسلند و ... . مثال‌هايي از اين دست زياد است. بر اساس گزارش رسانه ها، خانواده‌هاي قربانيان حادثه و مسافراني که از اين سانحه جان سالم به در برده اند، همگي يک سوال واضح از مسئولين دارند: چرا مسوولان هواپيمايي با وجودي که اوضاع جوي بسيار نامساعد بود اجازه پرواز مي‌دهند تا جان هموطنان اين گونه به خطر بيفتد؟ اما در واکنش به اين سوالات بي جواب، بهبهاني وزير راه و ترابري ساده ترين موضع ممکن را اتخاذ مي‌کند. او با بيان اينکه «چيزي كه در اين حادثه مطرح نبوده، بحث مديريتي است» تلويحا مردم را مقصر اصلي حادثه اروميه قلمداد کرده و تاکيد مي‌کند که «در شرايط نامساعد جوي مردم فشار مي‌آورند كه پرواز انجام شود» و ظاهرا مسئولين هم ناچار به گوش دادن به درخواست مردم براي رفتن به قربانگاه هستند. آيا پراندن بوئينگ پير 37 ساله و از کار فتاده در چنين آب و هوايي چيزي به جز سوء مديريت است؟ آيا عدم تجهيز فرودگاههايي مانند اروميه و.. به امکانات لازم براي فرود در شرايط دشوار آب و هوايي چيزي غير از سهل انگاري مديران است؟ دادن اجازه پرواز با وجود اطلاع کامل از شرايط جوي و مجهز نبودن فرودگاه مقصد اگر قضيه و تصميمي مديريتي نيست، پس چيست؟ و به راستي چند سانحه هوايي ديگر بايد اتفاق بيفتد تا مديران ارشد کشور مجاب شوند سازمان‌هاي متولي تردد هوايي مردم نيازمند تغيير و تحول هستند؟ اما متاسفانه و بر حسب عادت مالوف مديران ارشد کشورمان، بجاي سخن گفتن از جعبه سياه مديريت خود از انتظار براي بررسي محتويات جعبه‌هاي سياه هواپيماي‌هاي ساقط شده سخن مي‌گويند. جناب آقاي وزير، رئيس محترم سازمان هواپيمايي و ..... لطفا دست نگهداريد و براي يکبار هم که شده مردم را به جعبه سياه هواپيما و تشکيل ستاد‌هاي بررسي سانحه حواله ندهيد و بياييد صاف و پوست کنده حکم به سو ء مديريت خود و زير مجموعه هايتان بدهيد تا لااقل براي فرداهاي ديگر اين حادثه تلخ تجربه اي و عبرتي باشد. سياست روز:روياهاي خانم وزير «روياهاي خانم وزير»عنوان يادداشت روزنامه‌ي سياست به قلم علي تتماج است كه در آن مي‌خوانيد؛هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا براي سفري دوره اي راهي كشورهاي عربي حوزه خليج فارس شده است. وي در اين سفر از امارات ،يمن ، قطر و عمان ديدار مي‌كند. هر چند كه وي در اين سفر اهداف سياسي ، اقتصادي و نظامي را پيگيري مي‌كند و تلاش دارد تا منافعي را براي آمريكا در شرايط حاكم شدن بحران اقتصادي بر اين كشور ،كسب و حتي از اين كشورها براي روند سازش در منطقه بهره‌برداري كند اما برخي محافل رسانه اي و سياسي اين سفر را ادامه پروژه ايران هراسي عنوان داشته‌اند. مواضع هيلاري كلينتون هنگام بازديد از امارات و تلاش‌هاي وي براي خدشه دار ساختن روابط ميان كشورهاي عربي و جمهوري اسلامي ايران و ادعاهاي واهي وي درباره فعاليت‌هاي صلح آميز هسته‌اي ايران ، گواهي بر اين تحركات است.البته هيلاري در اين پروژه تنها نبوده و برخي سناتورهاي كنگره نيز در راستاي پروژه ايران هراسي خواستار تدوين راهبرد نظامي براي مقابله با فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران شدند. هر چند كه اينگونه موضع گيري‌ها از سوي مقامات آمريكايي امري تكراري و نخ نما شده است اما مواضع تكرار توهمات و رويا پردازي‌هاي خانم هيلاري مي‌تواند برگرفته از شرايط حاكم شده بر عرصه داخلي و سياست خارجي آمريكا باشد. بسياري از ناظران بر اين عقيده‌اند كه‌ آمريكا كه در اجراي اهداف خود در منطقه بويژه در تقابل با جبهه مقاومت ، چگونگي بازيگري در عراق ، به چالش كشاندن فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح آميز ايران در قالب مذاكرات ايران و 1+5 و... با شكست مواجه شده براي سرپوش نهادن بر اين شكست‌ها و نيز ايجاد فضاي تبليغاتي در آستانه مذاكرات استانبول ، سفر دوره‌اي كلينتون به منطقه را طراحي كرده است. نكته قابل توجه آنكه ابتكار عمل ايران در دعوت از نمايندگان كشورها و نهاد‌هاي بين المللي براي بازديد از تاسيسات هسته‌اي آن هم بدون دعوت از آمريكا و برخي شركاي آن ، سردرگمي و هراس آمريكا را به همراه داشته است ،چرا كه اين اقدام ايران از يك سو نشانه‌اي ديگر بر واهي بودن ادعاهاي آمريكا و متحدانش براي فضاسازي منفي عليه فعاليت‌هاي صلح آميز هسته‌اي ايران است و از سوي ديگر اين ابتكار عمل، تزلزل جايگاه آمريكا براي تحميل خواسته‌هايش به گروه 1+5 را به را به همراه دارد. به اذعان بسياري از آگاهان سياسي ، تور هسته‌اي ايران ، آمريكا را با چالشهاي جهاني مواجه مي‌سازد، لذا اين كشور براي كم رنگ كردن اهميت تور هسته‌اي اعتماد ساز ايران و نيز سرپوش نهادن بر شكست‌هايش در برابر ايران ، فضاسازي منفي عليه نقش منطقه اي ايران را در پيش گرفته است كه مواضع و ادعاهاي كلينتون بخشي از اين پروژه است. برخي ناظران نيز تاكيد دارند كه فضاسازي هيلاري در چارچوب سرپوش نهادن بر رسوايي‌هاي اطلاعاتي صهيونيست‌ها و آمريكا در ايران بوده است بويژه اينكه توانايي‌ها و قابليت‌هاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران براي نفوذ در دستگاههاي جاسوسي و اطلاعاتي صهيونيست‌ها كه به كشف تيم طراحان ترور استاد فيزيك كشورمان ، شهيد مسعود علي محمدي را اجرا كرده‌ بودند ، ضربه‌اي سنگين براي صهيونيست‌ها و آمريكا بوده است. با تمام اين تفاسير هر چند كه پروژه نخ نما شده ايران هراسي همواره از سوي آمريكا تكرار شده است اما تحولات منطقه از شكست زودهنگام اهداف هيلاري در منطقه حكايت دارد. البته آمريكا به دليل بحران اقتصادي پروژه‌اي ديگر از ايران هراسي را نيز اجرا مي‌كند و آن سوق دادن كشورهاي عربي به خريدهاي تسليحاتي است تا اين كشورها بودجه‌هاي عمراني و اجتماعي خويش را صرف رونق اقتصادي آمريكا نمايند. اين پروژه در حالي همچنان اجرا مي‌شود كه به اذعان كشورهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي توان دفاعي ايران نه تنها تهديدي براي منطقه نيست بلكه پشتوانه‌اي براي امنيت و ثبات منطقه است. با تمام اين تفاسير به رغم تمام كارشكني‌هاي آمريكا ، روابط ميان جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي منطقه در سطح مختلف در حال گسترش است و دامنه آن از ابعاد سياسي به بخش‌هاي اقتصادي و نظامي نيز گسترش يافته است.ديدارهاي مكرر مقامات ايران و كشورهاي منطقه از جمله قطر، عمان و امارات ، حمايت كشورهاي عربي از رياست ايران بر اوپك، حضور ناوگان دريايي ايران در سواحل عمان ، امضاي چندين توافقنامه امنيتي ميان ايران و كشورهاي عربي و... خود گواهي بر مناسبات همه جانبه ايران و كشورهاي منطقه است. البته آمريكايي‌ها براي اجراي پروژه‌هاي خود هزينه‌هاي بسياري مي‌پردازند و بعضا پيشنهادهاي بسياري را براي كشورهاي عربي مطرح مي‌كنند كه بيان مسائلي همچون فروش تسليحات پيشرفته و كمك به آمريكا تحولات منطقه‌اي بخشي از اين سناريو است. با تمام اين تفاسير روند تحولات نشان مي‌دهد كه اين اقدامات نيز نتوانسته دستاوردي براي آمريكا داشته باشد و كشورهاي منطقه با محوريت ايران و كشورهاي عربي، افغانستان و پاكستان، تركيه و... به دنبال بومي سازي مسائل منطقه و ايجاد شرايط خروج بيگانگان از منطقه هستند. امري كه روياهاي آمريكايي‌ها از جمله خانم هيلاري وزير خارجه آمريكا را نابود ساخته است. اين همگرايي با تقويت توان دفاعي در برابر بيگانگان ، اتخاذ مواضع واحد در برابر رژيم صهيونيستي و... مي‌تواند تكميل گردد كه مسلما دستاوردهاي بسياري براي كشورهاي منطقه به همراه خواهد داشت. البته آمريكا همچنان با ادعاها و وعده‌هاي پوشالي به دنبال فريب كشورهاي منطقه است كه بيداري دولتها و تاكيد ملتها بر تحكيم روابط منطقه‌اي سدي در برابر اين توطئه‌ها است. آنچه مسلم گرديده همگرايي كشورهاي عربي به خواسته‌هاي آمريكا صرفا به استمرار مداخلات آمريكا در امور داخلي اين كشورها و انحراف اين كشورها از دشمن واقعي منطقه يعني رژيم صهيونيستي و حضور بيگانگان منجر مي‌گردد، در حالي كه استمرار همگرايي آنها به طرح‌هاي جمهوري اسلامي ايران براي تامين امنيت و ثبات منطقه و مقابله با دشمنان اتحاد همسايگان، بيشترين دستاورد را براي كشورهاي منطقه به همراه خواهد داشت. جهان صنعت:قسمت دوم سريال شاهکار هوايي‌ «قسمت دوم سريال شاهکار هوايي‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم محمدحسين مهرزاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ پس از اينکه سازمان هواپيمايي کشوري موفق شد سال گذشته رکورد سوانح هوايي را به نام ايران ثبت کند گويي هنوز مسوولان درس نگرفته‌اند و سريال سوانح امسال هم شروع شد. پس از آنکه شامگاه يکشنبه 77 نفر با بوئينگ 37 ساله هما راهي ديار باقي شدند آخرين ساعات دوشنبه باز هم هما حادثه آفريد که البته جاي شکرش باقي است که نتوانستند کسي را به آخرت بفرستند چراکه پرواز شماره 439 هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران که با چهار ساعت و 45 دقيقه تاخير ساري را به مقصد بندرعباس ترک کرده بود در فرودگاه مهرآباد فرود اضطراري کرد و تا ساعت 20:1 بامداد مسافران معطل شدند تا بالاخره در اين ساعت به سمت بندرعباس حرکت کردند. گويي اين بار ايرلاين ملي به شدت در حال محقق‌کردن شعار با ما به بهشت برويد است؛ ايرلايني که زماني بدون حادثه بودن خود را به رخ بزرگ‌ترين ايرلاين‌هاي جهان مي‌کشيد حالا از فوکر گرفته تا بوئينگ سانحه مي‌دهد. سال گذشته حوادث متعدد هوايي باعث شد احساس کنيم سازمان هواپيمايي درس گرفته و ديگر خبري از سوانح سريالي نخواهد بود. حتي وقتي رضا نخجواني، رييس اين سازمان از ايمني گفت و اينکه حاضر است حتي پروازها لغو شود ولي جان مسافران به خطر نيفتد خدا را شکر کرديم که کسي هست و هنوز هم جان مردم کمي تا قسمتي ارزش دارد. اما حدود يک‌سال و اندي کافي بود تا بوئينگ پير هما مسايل زيادي را مشخص کند. هواپيمايي که به تازگي اورهال (تعميرات اساسي) شده بود و مثلا مجوزهاي لازم را هم اخذ کرده بود به جاي فرود روي باند 15 کيلومتر آن طرف‌تر کاري کرد که مسوولان نامش را فرود مي‌گذارند اما هر چه به عکس‌ها نگاه کرديم شبيه همه چيز بود جز فرود!  البته احتمالا اين‌گونه به زمين اصابت کردن هم در رديف فرود اضطراري قرار مي‌گيرد.با اين حال همه تلاش کرديم از گمانه‌زني پرهيز کنيم و نگوييم وقوع سانحه تنها به علت نقص فني بوده است اگرچه آن سوي ماجرا مسوولان از خلبان گرفته تا آسمان توفاني را مقصر معرفي کردند و دم بر نياوردند که يک هواپيماي 37 ساله هم مي‌تواند دچار نقص شود اما ما سعي کرديم جانب انصاف  را نگاه داريم. اگرچه براي رسانه ملي اتفاقات جنوب سودان به اندازه اختصاص گفت‌وگو ويژه خبري مهم بود و کشته شدن قريب به 80 ايراني در يک سانحه هوايي به زحمت لابه‌لاي خبرها پيدا مي‌شد اما بد نيست مسوولان اين سازمان بدانند اين موضوع اصلا براي مردم به همين شکل دنبال نخواهد شد و افکار عمومي سوال‌هاي بسياري دارد که مسوولان بايد پاسخ دهند  حتي اگر رسانه ملي به راحتي از کنار واقعه‌اي با اين درجه اهميت بگذرد. با اين حال وقتي در آخرين دقايق دوشنبه‌شب منابع خبري از فرود اضطراري دوباره سخن گفتند و نوشتند، مطمئن شديم که دوباره سريال سوانح آغاز شده و اين تازه قسمت دوم شاهکار مشترک مسوولان هوايي کشور است. اگر سال گذشته رضا نخجواني مي‌توانست به بهانه تازه کار بودن و تاثير اقدامات روساي قبلي سازمان هواپيمايي مسووليت سوانح را به دوش ديگران بيندازد امسال ديگر اين کار را هم نمي‌تواند بکند.البته ايشان فعلا پاسخگوي مردم نيستند و از دسترس اصحاب رسانه خارج شده‌اند اما بالاخره زمان پاسخگويي هم فرا مي‌رسد. دنياي اقتصاد:راه‌حل‌هايي براي معضل بدهي دولت به بخش‌خصوصي «راه‌حل‌هايي براي معضل بدهي دولت به بخش‌خصوصي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛داستان بدهي سازمان‌ها و شركت‌هاي دولتي مجري طرح‌هاي عمراني به پيمانكاران بخش‌خصوصي كه از سال 1384 تاكنون ادامه دارد، ابعاد شگفت‌انگيزي پيدا كرده است. رييس ه




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن