تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835449990
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن
خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و معادباوري بر شمرده ميشود، كه همواره در طول تاريخ اسلام، بحث و فحص فراواني را به خود اختصاص داده و موجب پيدايش و رشد گرايشهاي ناهمگون اعتقادي در عالم اسلام شده است.
اشاره:
عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و معادباوري بر شمرده ميشود، كه همواره در طول تاريخ اسلام، بحث و فحص فراواني را به خود اختصاص داده و موجب پيدايش و رشد گرايشهاي ناهمگون اعتقادي در عالم اسلام شده است.
شرور و ناملايمات زندگي و رذائل اخلاقي از شاخصترين اسباب رويش و پيدايش ايراداتي در زمينه دادورزي الهي بودهاند.
اين نوشتار بر آن است كه با تأكيد بر آراء كلامي و فلسفي امام خميني(ره) اثبات نمايد در عالم هستي شرّ محض يا كثيرالشرّ محقق و مجعول بالذات نيست و برخي از اين شبهات بر عدم تفكيك صحيح شرّ ذاتي از عرضي بر ميگردد.
طرح مسئله:
عدالتورزي خداوند در مجموعه عقايد و باورهاي ديني و اسلامي، از جمله اركان شاخص و برجستة خداشناسي و خداباوري است، كه همواره مورد اهميت و توجه فراوان بوده است، به گونهاي كه اختلاف نظر در ردّ يا قبول آن، و يا تعيين حدود و ثغور آن دستمايه تحولات اساسي در نگرشهاي ديني و اعتقادي مسلمانان گرديده است، تا بدانجا كه زمينهساز پيدايش فرق و مذاهبي در عالم اسلام گرديد، كه تا به امروز آثار و پيامدهاي ناگوار آن را در ميان عوام و خواص از مسلمين آشكارا ملاحظه ميكنيم.
باور به دادورزي ذات مقدس خداوندي از آن رو داراي اهميت فراوان است كه نوع نگاه و جهانبيني اسلامي ما منوط و مشروط به پذيرش يا عدم پذيرش آن است؛ زيرا هم در التزام به صفات مبدأ به ويژه حكيم بودن او نقشي بسزا خواهد داشت، و هم در باورمندي به اصل معاد، زيرا روز پسين از آن رو توجيه عقلي و منطقي خواهد يافت كه هر انساني معتقد باشد، خداوند با توجه به اعمال و افعال دنيوياش او را ثواب و جزا ميدهد، كه اين تنها در سايه دادورزي پروردگار معنا مييابد.1
بحث عدل الهي تا بدانجا بر گستره مفاهيم اعتقادي سايه افكنده است، كه اعتقاد و عدم اعتقاد به عدل علامت مذاهب شمرده شده است، در اينكه شخص شيعه است يا سني، معتزلي است يا اشعري2 و بدون آن نه دين تمام است، و نه به نحو قطعي ميتوان راستگو بودن پيامبري را باور داشت.3 زيرا تمام قواعد و احكام اسلامي بر اصل عدل استوار است4 عدل هم اتصاف خداوند به فعل حسن و جميل است و هم كمال او در افعال5 و به بيان امام علي(ع): "عدل يعني اينكه خداوند را به كارهاي ناروا متهم نسازي."6
معناي لغوي و تعريف عدل
عدل در لغت به معاني قصد در امور7 و استوا8 است؛ همچنين به معناي "توسط بين افراط و تفريط" به گونهاي كه خالي از نقصان و زيادت باشد9 نيز آمده است.
از نظر امام خميني(ره) عدل به معناي عام و گسترده آن عبارت است از حدّ وسط ميان افراط و تفريط كه تمام فضائل اخلاقي اعمّ از ظاهري و باطني را در بر ميگيرد، چنانچه صراط مستقيم كه انسان در نماز طالب آن است، نيز همين سير اعتدالي است.10 عدل به صورت خاص كه عدل الهي را نيز در بر ميگيرد از فطرتهاي الهي است كه در كمون ذات بشر مخمر است، هر كس برخلاف آن را [فطري بودن آن] برداشت كند، بداند كه در مقدمات آن نقصاني است.11
در واقع بيان اخير ناظر بر حسن ذاتي عدل و ثبات مفهومي آن است، كه ذات عدل با صرف نظر از شرايط و ظروف مختلف آن و بدون لحاظ فاعل خاص نيكو و پسنديده است، در نتيجه جبرگرايي و حسن و قبح شرعي و نفي عدالت الهي نابخردانه و منتفي خواهد بود، به تعبير علامه طباطبايي عدل به معناي تساوي، توازن و قرار گرفتن هر چيز در جايگاه شايسته و مناسب خويش به گونهايست كه نفس انسان آن را پسنديده و تأييد ميكند.12
شاخههاي كلي عدل الهي
در مجموعه معاني متعددي كه براي عدل الهي گفته شده ميتوان آنها را در سه عنوان عام و كلي خلاصه نمود:
1ـ عدل تكويني
يعني خداوند به هر موجودي به اندازه توانايي و قابليتهاي وجودي آن توجه ميكند، و هيچ شايستگي و ظرفيتي را ناديده نميانگارد. به بيان ديگر، عدل عبارت است از رعايت استحقاقها در افاضه وجود و امتناع نكردن افاضه و رحمت به آنچه امكان وجود و كمال دارد.13
از تعريف فوق بدست ميآيد، برخي ديگر از ريزتعريفهايي كه براي عدل گفته ميشود، در زيرشاخههاي عدل تكويني جاي ميگيرد، مانند موزون بودن، مانند حديث نبوي "و بالعدل قامت السموات و الارض"14 يا تعريف مشهوري كه از نهجالبلاغه بدست ميآيد كه عدل را قرار دادن هر چيز در جاي خودش معنا كرده است.15
يا به تعبير مولوي:
عدل چبود وضع اندر موضعش
ظلم چبود وضع در ناموضعش16
2ـ عدل تشريعي
يعني خداوند در وضع تكاليف و آنچه سعادت بشر در گرو آن است، اهمال نميورزد علاوه بر آن انسان را بيش از توان و طاقتش مكلف نميسازد. شريعت الهي به هر دو معناي يادشده عادلانه است.
3ـ عدل جزايي
عدل جزايي به اين معناست كه خداوند جزاي هر انساني را متناسب با اعمال و افعال صورت گرفته توسط او در نظر ميگيرد. "اعطاء كل ذي حق حقه" و هيچ انساني را به سبب تكليفي كه به او ابلاغ نشده مجازات نميكند.
شبهات عدل الهي
1ـ شبهه اول: شرور
چرا نقص و كاستي و فنا و نيستي در نظام هستي راه يافته است؟ چرا يكي كور و ديگري كر و سومي ناقصالخلقه است؟ يكي سياه است و ديگري سفيد؟ يكي زشت و ديگري زيبا؟ اصلاً چرا جاي اين وجود را عدم نگرفته، آيا اين نوعي منع فيض نيست؟ در جهان خلأهايي وجود دارد، كه همان ناراحتيهاي اين جهان است، عدل الهي ايجاب ميكند كه اين خلأها پر شود، به علاوه يك سلسله امور وجودي نيز هستند كه سبب يك سلسله نقصها و كاستيها و فناها و نيستيها ميشوند، بيماريها، طوفانها، حريقها و زلزلهها از اين قبيل است، عدل الهي ايجاب ميكند، اين گونه امور نباشد.17
پاسخ: خدا چون صرف كمال است، آنچه نيز از ناحيه او باشد، كمال و خير است، و آنچه رذيله و شر است، به عدم تعيّن راجع و از لوازم ماهيت است، كه متعلق جعل و مفاض از حق نيست، چنانچه خداوند ميفرمايد: "مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ" 18و19
به ديگر بيان، خداوند چون صرفالوجود است، صرف هر كمال و جمالي نيز هست، ... و نميتواند چيزي جز وجود و كمال باشد.20
از اين رو آنچه از خداوند صادر ميشود خير و سعادت است و خير و سعادت مساوق وجودند، [زيرا] ماهيتهاي اعتباري و ذاتهاي اختراعي چيزي ندارند.21
نه تنها سعادت در مقام تكوين چنين است، بلكه در مقام نيت و اراده نيز اينگونه است، كه سعادت انسان پيرو معرفت و نسبت دادن اثرها و كمالات وجود، به حق و نفي آن از غير خداست.22 در يك تقسيمبندي و نتيجه گيريكلي، با توجه به تقسيم ارسطو و ميرداماد درباره خيرات و شرور ميتوان اينگونه جمعبندي نمود: اگر موجودي وجودش خير محض باشد بايد مبدأ آن را ايجاد كند، و اگر شر محض باشد نبايد مبدأ آن را خلق نمايد، و اگر كثيرالخير و قليلالشرّ باشد، همچنين بايد آن را بيافريند، زيرا خيريتش راجح است و اگر كثيرالشرّ و قليلالخير باشد، مبدئي نبايد آن را ايجاد نمايد، و الا ترجيح مرجوح بر راجح لازم ميآيد و ما معتقديم موجودات همگي يا خير محض يا كثيرالخير ميباشند.23
شرّ از نگاه انديشمندان اسلامي
مسئله شرّ و رابطه آن با عدالتورزي خداوند همواره در كتب كلامي و فلسفي مورد بحث و توجه فراوان بوده است، و هر كدام از انديشمندان و عالمان در صدد بودهاند، كه با نگرش و بياني نو به حل اين مشكل بپردازند،24در راستاي تكميل و تبيين كاملتر موضوع، نگاهي گذرا به برخي از اين نظريات خواهيم افكند، و در پايان به ديدگاه امام خميني كه ميتوان آن را تحليلي نوين از مسئله شر و ماهيت آن به حساب آورد اشاره خواهيم نمود.
ابوعليسينا معتقد است، موارد كثيرالشرّ و يا مواردي كه خير و شر مساوي و همسان باشند، عدم وجود متعين و حتمي است، اما در صورتي كه خير غالب بر شرّ باشد شايسته اين است كه لباس وجود و عينيت بپوشد.25
ملاصدرا معتقد است شر آن است كه يا عدم محض است يا منجر به عدم ميشود، عدم محض مانند جهل بسيط، فقر و ضعف؛ قسم دوم مانند الم، حزن و جهل مركب، اولي فقد ذات است و ديگري ناداريِ يكي از كمالات شيء كه مبدأ و سبب وجودي و قابل ادراك و فهم است.26
ميرداماد در كتاب "قبسات" پس از بيان اقسام شرّ و اينكه همه عقلا متفق هستند در اطلاق شر بر آنها ميگويد: اگر وجودي مستلزم يا همراه عدم كمالي باشد، از اين جهت شرّ بالعرض هست، نه از جهت تحقق و وجود خارجي آن و در نهايت اينكه اطلاق شر دو گونه است: بر عدميات از اين باب هست كه غير مؤثرند و بر امور وجوديه از اين لحاظ كه مانع رسيدن به كمالند، مثلاً سرما في نفسه و با قياس به علت موجبه و اسباب ايجادكننده آن، شرّ نيست، شرّيت آن نسبت به ميوهها و درختان است، پس شرّ ذاتي فقدان ميوهها در رسيدن به كمال و شرّ بالعرض سرماست.27
استاد مطهري معتقد است شرّ نسبي است، زير پرده هر شرّي خيري نهفته است، خوبيها و بديها آنگونه كه جمادات و نباتات از هم جدايند از هم متمايز نيستند، بلكه چنان با هم آميختهاند كه گويي با هم تركيب شدهاند، البته نه از نوع تركيب شيميايي بلكه تركيبي عميقتر و لطيفتر از نوع تركيب وجود و عدم28 و همين نسبي بودن شرّ و خير را مولوي اينگونه به نظم در آورده:
زهر مار آن مار را باشد حيات
ليك آن مر آدمي را شد ممات
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد اين را هم بدان29
امام خميني تقسيمي نو و تحليلي جديد از مسئله شرّ ارائه ميدهد، به اين بيان كه هر موجودي را با سه دسته از موجودات ميتوان لحاظ نمود: با علل، با معاليل و يا با موجودات هم عرض آن (نه علت و نه معلول)
وقتي موجودي با علت آن مقايسه ميشود، نميتواند شر رساننده و مضر به آن باشد؛ زيرا وجود معلول تحت وجود علت قرار گرفته و بايد ملائم با آن باشد، اما در قياس علت با معلولش هم بايد گفت: معلول نيز ملائم با علت است، چون تمام شئون و شرافت معلول از علت ميباشد، هيچ ناملايمتي علتي با معلول خود ندارد، بلكه با او سنخيت و توافق دارد. موجود اگر بتواند استضرار يا نقصي برساند فقط به موجود همعرض خود كه نه معلول و نه علت است ممكن ميباشد، اما اينكه اين موجودات به گونهاي باشند كه ضرر و شرشان به موجودات مساوي و همعرض خويش، بيش از نفع آنها باشد، قابل قبول نيست؛ مثلاً عقرب اگر از يك سو شر و ضرري دارد، از سوي ديگر سموم هوا را ميگيرد و روغن آن براي بسياري از امراض دواست و بسياري از منافع ديگر كه ما كشف نكردهايم... در نتيجه آنچه در عالم است يا خير محض است يا خير آن غالب بر شريت است، و مبدأ خير بودن منافاتي ندارد كه چيزي را كه خير آن از ضررش بيشتر است بيافريند.30
شبهه دوم: خلق موت در كنار حيات
( انسان ذاتاً طالب و خواهان حيات و بقا در اين عالم ميباشد، و از مرگ و نيستي متنفر و گريزان است و از هر وسيله ممكن جهت استمداد و تداوم بيشتر حيات خويش بهره ميجويد، حال آيا از بين بردن هستي و بقاي مطلوب انسان و تبديل آن به موت و فنايي كه بشر همواره از آن بيزار است، با دادورزي و عدالتگري پروردگار چگونه همخواني مييابد و بالاتر اينكه قطع رگ حيات و جاودانگي انسان در اين عالم عين ستمورزي بر بندگان به حساب ميآيد.
( پاسخ: موت عبارت است از انتقال از نشئه ظاهره ملكيه به نشئه باطنه ملكوتيه يا آنكه موت عبارت است از حيات ثانوي ملكوتي بعد از حيات اولي ملكي كه به هر تقدير موت امري وجودي است، بلكه اتم از وجود ملكي است؛ زيرا كه حيات ملكي دنيوي مشوب به مواد طبيعيه ميته است و حيات آنها عرض زائل است، برخلاف حيات ذاتي ملكوتي كه براي نفوس استقلال حاصل شود، و آن دار، دار حيات و لوازم حيات است، و ابدان مثالي برزخي، قيام صدوري به نفس دارند.31 علاوه بر آنچه گفته شد علت ديگر اين است كه نفس حصول در نشئه دنيا و خلقت موت و حيات، موجب امتيازات اعمال حسنه و سيئه است، زيرا با علم به عدم ثبات حيات دنيايي و حصول انتقال از اين نشئه فانيه، اعمال انسان فرق مينمايد و امتيازات حاصل ميگردد.32
پس موت را نبايد نيستي و عدم بر شمرد، بلكه عين كمال و نهايت وجود و حقيقت است، و اين همان استعلا و جاودان طلبي است كه فطرت انسان ذاتاً به دنبال آن ميگردد، از اين روست كه ميبينيم بسياري از باورمندان به اديان الهي نه تنها مرگ را شرّ نميدانند، بلكه همواره و به اندازه شيفتگي و علاقه كودك به پستان مادر به مرگ كه در واقع به معبود و محبوب خويش رسيدن است عشق ميورزند.33
شبهه سوم: ثواب بزرگ در مقابل اعمال كوچك
( مزد هر كاري بسته است، به كوششي كه براي آن ميشود، و سودي كه از آن بدست ميآيد، پس احاديثي كه ميگويد: ثواب يك زيارت يا عزاداري يا مانند آنها برابر است، با ثواب هزار پيغمبر يا شهيد (آن هم شهيد بدر) آيا درست است يا نه؟34
پاسخ: يك نظري بياندازيد به انواع نعمتهايي كه خداي عالم به ما داده كه از هزاران سال قبل كه ما در اين دنيا بياييم، تا وقتي كه از اين جهان ميرويم، ... اگر تمام حسابگران بخواهند، نعمتها را به حسب انواع احصاء كنند، عاجزند، آنگاه از خود بپرسيد كه اين همه نعمتهاي بيپايان در مقابل كدام خدمت بوده؟ شما و ما قبل از اينكه بياييم و از ما خبري باشد، چه خدمتي به خداي جهان كرديم، كه در مقابل آن اين نعمتها را داده... با يك نظر به كارخانه خدايي معلوم ميشود، كه خداي عالم همه نعمتها را بيعوض و غرض داده، بلكه به كساني كه در مقابل احكام او برخاسته و گردن فرازي كردند، و دعوي خدايي نمودند، و انبياي او را كشته و قتل و غارت كردند بازخوان نعمت خود را گشوده و به آنها سلطنتها و مملكتها داده و آنها را عزيز دنيا قرار داده ... اين خدايي كه اين همه نعمت را بينظر به خدمت، به فرعون و فرعونيان داده، چه ضرر دارد كه به كرامت [به] يك مجاهد في سبيلالله هزاران نعمتهايي دهد كه كسي آن را نميتواند احصا كند، اينك خوب است نظري به عالم آخرت و نعمتهايي كه قرآن در بيشتر از دويست آيه وعده داده است، بكنيد و مقايسه كنيد ميان اعمالي كه يك انسان در مدت چندساله زندگاني خود ميكند و جزاهايي كه در كتاب آسماني، خصوصاً قرآن كريم، خداي جهان به آن وعده داده است.35
[بنابراين] جميع اين نعمتهايي كه به بندگان عنايت فرموده كه از احصاي آنها بلكه احصاي كليات آنها، عقول عاجز و سرگردان است، بدون سابقه سئوال و استحقاق بوده، پس چه مانعي دارد، كه به مجرد تفضل و بدون هيچ سابقه، اضعاف مضاعف اين ثوابها را به بندگان خود عنايت فرمايد؟36
شبهه چهارم: شفاعت شافعان
از ديگر ايرادات وارد بر عادل بودن پروردگار اين است كه خداوند به برخي انسانهاي مؤمن و متقي و به ويژه انبيا و ائمه اجازه ميدهد، برخي ديگر از انسانها را وساطت كنند و موجب بخشش گناهان آنان شوند، خداوند نيز شفاعت و ضمانت آنها را ميپذيرد، آيا چشمپوشي و صرف نظر از گناهان متمردين و عاصيان، با عدالت و تساوينگري ذات مقدس خداوندي همخواني و همگوني دارد؟
شافع... ظاهرش اخراج از ظلمتهاي جهل به انوار هدايت و علم و باطنش ظهور به شفاعت است در عالم آخرت، چه كه شفاعت شفعاء بيتناسب و تجاذب باطني صورت نگيرد، و از روي جزاف و باطل نخواهد بود.37 [زيرا تنها] دل بستن به شفاعت اوليا و تجري در معاصي از وعدههاي بزرگ شيطاني است... در حديث است كه حضرت صادق(ع) در اواخر عمر بستگان و فرزندان خود را احضار نمود، و قريب به اين مضمون به آنان فرمود كه "فردا با عمل بايد در محضر خداوند برويد"38 يعني گمان نكنيد بستگي شما به من فايده دارد. علاوه بر آن احتمال دارد كه شفاعت نصيب آنان شود كه با شفيع ارتباط معنويشان حاصل باشد و رابطه الهي با آنان طوري باشد كه استعداد براي نائل شدن به شفاعت داشته باشند.39 [زيرا] حضرات شافعين كسي را كه مورد غضب حق است شفاعت نكنند.40
از مجموع جواب و نقد صورت پذيرفته برميآيد شفاعت امري بيمبنا و غيرحكيمانه نيست، و به بيان ديگر اينگونه نيست كه گمان شود هر كسي با كوهي از معاصي، قتل و غارت ديگران و بدون وجود استعداد و نزديكي روحي و معنوي با شافعان، ميتواند در دايره وساطت و ضمانت اولياي الهي قرار بگيرد، بلكه زمينههاي مثبت اخلاقي و اعتقادي برخي از بندگان خدا كه دچار لغزشهايي شدند، ميتواند سبب شمول شفاعت بر آنها شود.
خداوند ـ همانگونه كه در جواب دو شبهه پيش آمد ـ ميتواند با ترحم و تفضل خود بر بندگان، لطفي فوقالعاده و مضاعف به اضعاف را شامل حال آنان گرداند، علاوه بر اينكه تمام انسانها با ويژگيهاي مورد بحث ميتوانند مشمول شفاعت اوليا و مقربان الهي گردند و هيچگونه تبعيض و تفاوتي در اين باره وجود ندارد.
شبهه پنجم: پذيرش توبه گناهكاران
از ديگر شبهات بر عدالت الهي پذيرش توبه و انابه گناهكاران است، كه برخي افراد گاه پس از يك عمر ارتكاب معصيت و گناه و غرق بودن در رذايل و خبائث به درگاه خداوند باز ميگردند، و طلب بخشش و استغفار ميكنند، و آنگونه پاك و مطهر ميگردند كه كودك از مادر زاييده شده داراي قلبي پاك و بيآلايش است.
پاسخ: آيا بخشيدن گناه بيچارگان و درماندگان كه از روي جهالت خلافي را مرتكب شدند، ظلم است؟ آري اگر خدا حق ديگران [حقالناس] را ببخشد و از ستم مردم به يكديگر صرف نظر كند، خلاف عدل است... خدا از حق مردم نميگذرد مگر خود صاحب حق بگذرد. ولي خدا از حق خود اگر بخواهد ميگذرد.41
درباره توبه نيز بايد گفت، توبه اركاني دارد كه بدون آنها توبه حقيقي حاصل نميشود، كه ركن ركين آن ندامت و پشيماني است از گناهان و ديگر عزم بر عدم بازگشت است كه اين دو از مقومات ذاتي و حقيقي توبه ميباشند.42
انسان به مجرد آنكه بگويد توبه كردم از او پذيرفته نميشود، بلكه انسان تائب آن است، كه هر چه به ناحق از مردم برده بايد به آنها ردّ كند، يا آنكه صاحب حق را راضي نمايد، و هر چه از واجبات الهيه را ترك كرده نيز قضا كند حتي اگر از انجام تمام آنها ناتوان است، به مقدار امكان بجا آورد.43
از مجموعه اين سخنان بدست آمد كه صرف توبه گفتاري و لفظي بدون التزام و پايبندي به اصول و اركان مربوط به آن، به خصوص ندامت از گناهان گذشته و عدم بازگشت در آينده، در گستره توبه حقيقي قرار نميگيرد، اما اگر كسي پس از دو شرط قبلي پيشگفته و مشروط به آنكه حق الناس را ادا نموده و نسبت به حق الهي نيز در حد توان و امكان قيام به اعاده و تدارك نمايد، عقل چه اقتضايي دارد و چگونه حكم ميكند؟
به طور قطع در چنين جايي عقلاي عالم عدم پذيرش گناه مجرم نادم را عملي ناپسند و مذموم به حساب ميآورند. به ويژه اينكه پذيرش توبه گناهكاران با رعايت شرايط و ويژگيهاي فوق عموميت داشته و اختصاص به گروهي خاص ندارد، از اينرو شائبه هر گونه بيعدالتي نيز مرتفع خواهد شد.
يادآوري
سه شبهه پيشگفته (ثواب بزرگ، شفاعت و توبه) با رويكرد مشترك ناهمخواني عدالت با تفضلات الهي مطرح گرديد و در پاسخ آنها اثبات شد كه آنچه نامطلوب است، جفا نمودن و ناديده انگاشتن حق بندگان و ظلم كردن به آنها ميباشد، نه لطف و رحمت مضاعف، با اين حال يادآوري دو نكته در راستاي تبيين كامل موضوع لازم به نظر ميآيد.
نكتة اول: عدالت يا تفضل؟
( در پاسخهاي صورت گرفته پيشين، عدالت خداوند كه موضوع اصلي شبهات و ايرادات بود، اثبات نشده، بلكه صرفاً آنچه در جواب اشكالات بيان شد، اين بود كه خداوند بر بندگان ترحم و بخشش مضاعف دارد، اين جواب چگونه ايراد اصلي كه دادورزي پروردگار است را اثبات مينمايد؟
( پاسخ: عدالت از سنخ مفاهيم معقول ثاني فلسفي است، كه خود فينفسه امري بيروني و خارجي به حساب نميآيد، بلكه از حقايق بيروني انتزاع شده، از اين رو عدالت با دو مفهوم مقابل آن قابل مقايسه است، زيرا عدم عدالت يا به ظلم ميانجامد و يا به تفضل از ميان آن دو آنچه نامطلوب و ناپسند است، ستمورزي بر بندگان است، بندگاني كه همه به يك اندازه كوشيدند و كاشتند، اما غير مساوي و معادل دريافتند و درو كردند، و دقيقاً آنچه اين شبهات را پديد آورد، احتمال ظلمگرايي خداوند است كه توجه به گروهي خاص با عدالت او ناهمخوان است. اما ديگر سوي وادي عدل، اكرام و تفضل است كه نه تنها، زمينه و سبب بيعدالتي و دادورزي پروردگار نميگردد، زيرا تمام كساني (نه يك گروه خاص) كه اعمال حسنه بجا آورند، و به رحمت او باورمند باشند، مشمول اين تفضل خواهند شد، و اين خود نه تنها ظلم نيست، بلكه عدالت در تفضل و تنعم است.
نكتة دوم: عدل يا جود؟
ديگر نكته كه يادآوري آن ضرورت دارد، اين است كه خداوند بر بندگان تفضل و ترحم مينمايد، كه اين بالاتر از دادورزي و عدالت است به ديگر بيان، او به جاي عدل، جود را بر بندگان روا ميدارد، اما واقعيت اين است با توجه به آنچه از سخن علي(ع) در نهجالبلاغه بدست ميآيد كه در جواب سائل كه ميپرسد عدل برتر است يا جود؟ آن حضرت ميفرمايد: "عدل برتر از جود است؛ زيرا عدل وضع امور در موضع خويش است، و جود خروج آنها از مسير واقعيشان، ديگر آنكه نتيجه جود فقط بخشششوندگان را در بر ميگيرد، اما در عدل همه انسانها منتفع و بهرهمند خواهند شد."44 حال آيا جوابهاي پيشگفته (در تقدم جود و فضل خدا بر عدل او) را با اين سخن نهجالبلاغه (در تقدم عدل بر جود) چگونه ميتوان توجيه نمود؟
پاسخ: آنچه از سخن علي(ع) با توجه به پرسش سائل متبادر ميشود، عدل و جود بشري مدّ نظر است، نه عدل و جود الهي، به ويژه وقتي فلسفه تقدم عدل را بيان ميدارد، اين حقيقت روشنتر ميگردد، زيرا با توان و قدرت محدود است كه عدلگرايي مقدم بر جود و فضل است، اما اگر با بخشش و عنايات فراوان نه چيزي از خزانه غيب كاسته شود، و نه هيچ امري از موضع خود خارج گردد، طبعاً تفضل بر بندگان مطلوب و پسنديده است، به ويژه اينكه (همانگونه كه در نكته اول آمد) ـ وقتي اينگونه الطاف، تمام كساني كه اين مسير را از طريق توبه، شفاعت يا هر روش مشروع و معقول ديگري طي نمايند در بر گيرد، در عين اينكه تفضل و عنايت است، خود دادورزي و عدالت نيز به حساب ميآيد و احسان به اين معنا از مصاديق عدل است.45
نتيجه
آموزه عدل الهي از ميان مباحث كلامي و اعتقادي از جايگاه ويژه و ممتازي برخوردار بوده و به همان نسبت همواره ايراداتي را در ميان موحدان و باورمندان به حقايق الهي و قدسي فراهم آورده است.
در اين پژوهش با توجه به نظريات كلامي و فلسفي امام خميني(ره) به دست آمد كه در عالم واقعيتي به نام شرّ كه داراي ذات و حقيقتي عيني و خارجي باشد وجود ندارد، و آنچه جعل و مفاض از حق است به صورت مستقيم و معقول اولي نميتواند مصداق شرّ و ضرر باشد؛ زيرا يك شيء در سه حالت ممكن است مضر به شيئ ديگر باشد يكي در حالت علت بودن، ديگري در حال معلوليت و سوم اين است كه يك شي هم عرض، نسبت به شيء ديگر ضرر رساننده باشند. دو فرض اول با قاعده عمومي و عقلي سنخيت ميان علت و معلول در تنافي بوده زيرا ميان علت و معلول تلائم و همخواني ضروري وجود دارد نه تضادّ و اضرار. در فرض آخر نيز شرّ نسبي و اضافي بوده مانند ضرر عقرب براي انسان كه در اين گونه موارد نه شر محض است و نه كثيرالشرّ، درباره خلق موت هم آمد كه نه تنها ضرر نيست بلكه نهايت كمال و به حقيقت رسيدن است، در سه شبهه آخر هم گفته شد آنچه نامطلوب است، ستمورزي است، نه تفضل و كرامتهاي فراوان بر بندگان يا پذيرفتن توبه آنها در دنيا و شفاعت آنها در جهان آخرت به ويژه اينكه اين عنايت به صورت علم و فراگير است.
سوتيترها
تمام قواعد و احكام اسلامي بر اصل عدل استوار است؛ عدل هم اتصاف خداوند به فعل حسن و جميل است و هم كمال او در افعال و به بيان امام علي(ع): "عدل يعني اينكه خداوند را به كارهاي ناروا متهم نسازي."
امام خميني تقسيمي نو و تحليلي جديد از مسئله شرّ ارائه ميدهد، به اين بيان كه هر موجودي را با سه دسته از موجودات ميتوان لحاظ نمود: با علل، با معاليل و يا با موجودات هم عرض آن (نه علت و نه معلول).
عدالت از سنخ مفاهيم معقول ثاني فلسفي است، كه خود فينفسه امري بيروني و خارجي به حساب نميآيد، بلكه از حقايق بيروني انتزاع شده، از اين رو عدالت با دو مفهوم مقابل آن قابل مقايسه است، زيرا عدم عدالت يا به ظلم ميانجامد و يا به تفضل.
با توجه به نظريات كلامي و فلسفي امام خميني(ره) به دست ميآيد كه در عالم واقعيتي به نام شرّ كه داراي ذات و حقيقتي عيني و خارجي باشد وجود ندارد، و آنچه جعل و مفاض از حق است به صورت مستقيم و معقول اولي نميتواند مصداق شرّ و ضرر باشد.
پينوشتها:
1 ـ مباحث مربوط به عدل الهي نه تنها در ميان مسلمانان بلكه همواره از قرون وسطي تا كنون با توجه به شرور اخلاقي و طبيعي ميان ماديون و متألهان از مسيحيت مناقشات فراواني را در پي داشته است. (ر.ك: پترسون و ديگران، عقل و اعتقاد ديني، ص 157-218)
2 ـ مطهري، مجموعه آثار، ج 1 ، ص 86.
3 ـ علامه حلي، نهج الحق و كشف الصدق، ص 88.
4 ـ همان، ص 72.
5 ـ لاهيجي، سرمايه ايمان، ص 57.
6 ـ نهج البلاغه، حكمت 470.
7 ـ فيومي، مصباح المنير، ذيل واژه عدل.
8 ـ ابن فارسي، مقاييس اللغة، ذيل واژه عدل.
9 ـ مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، ج 8، ص 55.
10 ـ امام خميني، عقل و جهل، ص 147-152.
11 ـ همان، چهل حديث، ص 113.
12 ـ طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 331.
13 ـ مطهري، مجموعه آثار، ج 1 ، ص 82.
14 ـ فيض كاشاني، تفسير صافي، ج 2، ص 628.
15 ـ نهجالبلاغه، حكمت 437.
16 ـ مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 2604.
17 ـ مطهري، مجموعه آثار، ج 1 ، ص 159.
18 ـ نساء/ 79.
19 ـ امام خميني، چهل حديث، ص 600 و شرح دعاي سحر، ص 105.
20 ـ همان، طلب و اراده، ص 79.
21 ـ همان، انوارالهدايه، ج 1 ، ص 77-76.
22 ـ همان، تعليقات علي شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ص 137.
23 ـ امام خميني، تقريرات فلسفه، ج2 ، 93-91.
24 ـ مخالفان انديشههاي ديني با مطرح كردن شبهة شر به دنبال اثبات ناسازگاري وجود شر با وجود اصل خدايند، يا بايد خدايي باشد يا جهاني خالي از شر يا اگر شري در جهان هست ـكه هست ـ خود دليل بر عدم وجود خداست. (ر.ك، قراملكي، خدا و مسئله شرّ و مايكل پترسون و ديگران، عقل و اعتقاد ديني) در اين دو كتاب به ترتيب نظريات فيلسوفان و حكماي اسلامي و مسيحي را گردآوري و بررسي كردهاند.
25 ـ ابن سينا، شفا، (بخش الهيات، ج 1) ص 421.
26 ـ ملاصدرا، الحكمة المتعاليه، ج 7، 86-85.
27 ـ جان هيك فيلسوف معاصر مشهور آمريكايي نيز ميگويد: سوء عمل چيزي كه في نفسه خير است. شرّ ميباشد، شر به انحراف گراييدن چيزي است كه ذاتاً خير است، شر بودن نابينايي فقدان كاركرد صحيح چشم است. (فلسفه دين، ص 94)
28 ـ مطهري، مجموعه آثار، ج 1 ، ص 150.
29 ـ مولوي، مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 68.
30 ـ امام خميني، تقريرات فلسفه، ج 2، ص 94-93.
31 ـ امام خميني، چهل حديث، ص 323.
32 ـ همان، ص 324.
33 ـ از اين رو بحث موت را در بحث شرور مطرح نكرديم، زيرا شرور در تمام حالات آن حتي در شرّ قليل و خير كثير مضر به بشر است، اما مرگ در نظر معتقدان به آموزههاي ديني همواره خير و پيوستن به جاودانگي است و برخلاف آن فكر نميشود، جز از سر جهالت و ناداني.
34 ـ امام خميني، كشف الاسرار، ص 166.
35 ـ همان، ص 168-167.
36 ـ همان، چهل حديث، ص 485.
37 ـ همان، آداب الصلوة، ص 223.
38 ـ بحارالانوار، ج 7، ص 239، ح 4.
39 ـ امام خميني، جلوههاي رحماني، ص 43.
40 ـ همان، چهل حديث، ص 479.
41 ـ همان، كشف الاسرار، ص 81.
42 ـ همان، چهل حديث، ص 275.
43 ـ همان، ص 278.
44 ـ نهجالبلاغه، حكمت، 437.
45 ـ همانگونه كه در روايت آمده: ان الله امر بالعدل و عاملنا بما فوقه و هو التفضل، (مجلسي، بحارالانوار، ج 5، ص 335).
...................................................................................
منبع: ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف، شماره 56
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]
صفحات پیشنهادی
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و معادباوري بر شمرده ميشود، كه ...
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و معادباوري بر شمرده ميشود، كه ...
عدل الهي
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة ...
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة ...
عدل الهى
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة ...
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة ...
عدل الهی از دیدگاه امام خمینی
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي ... از نظر امام خميني(ره) عدل به معناي عام و گسترده آن عبارت است از حدّ وسط ميان .
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي ... از نظر امام خميني(ره) عدل به معناي عام و گسترده آن عبارت است از حدّ وسط ميان .
نقد شبهاتی در باب زیارت
مشغول بود، در خواب دید که ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي .
مشغول بود، در خواب دید که ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي .
غرض الهی در خلق
غرض الهی در خلق نویسنده : محمدمهدی جندقیانمنبع : راسخون چکیدهیکی از مباحث ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل .
غرض الهی در خلق نویسنده : محمدمهدی جندقیانمنبع : راسخون چکیدهیکی از مباحث ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن-نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل .
عدل الهی به چه معناست؟
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و ... عدل جزايي به اين معناست كه ...
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن خبرگزاري فارس: عدل الهي از آموزههاي بنيادين و اساسي در گسترة مباحث مربوط به مبدأ و ... عدل جزايي به اين معناست كه ...
وجود شر در عالم منافاتی با بحث عدل الهی ندارد
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن بحث عدل الهي تا بدانجا بر گستره مفاهيم اعتقادي سايه افكنده است، كه اعتقاد و عدم .... وقتي موجودي با علت آن مقايسه ...
نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن بحث عدل الهي تا بدانجا بر گستره مفاهيم اعتقادي سايه افكنده است، كه اعتقاد و عدم .... وقتي موجودي با علت آن مقايسه ...
طلايينيك در گفتگو با فارس: جهان اسلام بايد واكنش قاطعي در ...
نويسنده: سيد رسول آقا داوود تعامل روابط عموميها با رسانهها... نويسنده: محمدرضا مطهرى نقش معلم در شكوفايى خلاقيت... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن.
نويسنده: سيد رسول آقا داوود تعامل روابط عموميها با رسانهها... نويسنده: محمدرضا مطهرى نقش معلم در شكوفايى خلاقيت... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن.
نويسنده: داود ميرزاييمقدم آيندهي مخاطب رسانهاي
نويسنده: داود ميرزاييمقدم آيندهي مخاطب رسانهاي خبرگزاري فارس: امروزه رسانهها، مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن ...
نويسنده: داود ميرزاييمقدم آيندهي مخاطب رسانهاي خبرگزاري فارس: امروزه رسانهها، مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و ... نويسنده: مسلم محمدي بررسي عدل الهي و نقد شبهات آن ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها