راز ماندگاری عشق: داستان عاشقانه یا داستان زندگی؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چه چیزی باعث میشود یک رابطه عاشقانه دوام بیاورد؟ آیا فقط شور و شوق اولیه کافی است، یا چیزی فراتر از آن لازم است؟ در این مقاله، به بررسی تفاوت بین “داستان عاشقانه” و “داستان زندگی” در روابط عاشقانه میپردازیم و به شما نشان میدهیم که چگونه میتوان هر دو را در کنار هم داشت و از یک رابطه طولانیمدت و پرمهر لذت برد. این موضوع، کلید فهم و ایجاد روابط پایدار و رضایتبخش است.
داستان عاشقانه: شوق اولیه و غلبه بر موانع
اغلب فیلمها و داستانهای عاشقانه، بر روی شور و شوق اولیه و غلبه بر موانع برای رسیدن به معشوق تمرکز دارند. این تصاویر زیبا و جذاب هستند، اما تصویر کاملی از یک رابطه طولانیمدت ارائه نمیدهند. به عبارت دیگر، آنچه در سینما میبینیم، بیشتر “داستان عاشقانه” است تا “داستان زندگی”. در این داستانها، موانع یکی پس از دیگری از سر راه برداشته میشوند و همه چیز به خوشی ختم میشود. اما واقعیت زندگی مشترک به مراتب پیچیدهتر است. به طور طعنهآمیز، اگر میخواهید تصویری واقعبینانهتر از چالشهای زندگی زناشویی را ببینید، بهتر است فیلمهایی در مورد طلاق مانند “عشق آبی” (Blue Valentine) یا “داستان ازدواج” (Marriage Story) را تماشا کنید.
دیدگاه استِر پرل (Esther Perel)، نویسنده و درمانگر مشهور، در این زمینه بسیار آموزنده است. او به تفکیک بین داستان عاشقانه و داستان زندگی در روابط عاشقانه تاکید میکند؛ نکتهای که به وضوح در فرهنگ ما مغفول مانده است.
عشق و زندگی: آیا میتوان با کسی که نمیتوان با او زندگی ساخت، عاشق شد؟
آیا تا به حال دچار عشقی پرشور و آتشین شدهاید که در نهایت متوجه ناسازگاری کامل خود با طرف مقابل شدهاید؟ گاهی اوقات، همان چیزهایی که ذهن و جسم ما را مجذوب میکنند – جاذبههای فوری و شدیدی که نسبت به برخی افراد احساس میکنیم – نخستین نشانههای اتصال عمیق هستند. اما این احساسات اولیه همه چیز را در مورد تطابق ارزشها، تصورات مشترک از آینده، یا امکان زندگی مشترک بدون درگیریهای مداوم به ما نمیگویند.
در اینجا، یافتههای تحقیقاتی درباره شباهتها نقش مهمی دارند. اگرچه گاهی “متضادها جذب میشوند” در مراحل اولیه یک رابطه صادق است، اما پایدارترین و رضایتبخشترین روابط، بین افرادی برقرار میشوند که از نظر شخصیت، ارزشها و جهانبینی به هم شبیهترند. به عبارت دیگر، ویژگیها و پویاییهایی که باعث ایجاد عاشقانهای آتشین میشوند، همیشه همان ویژگیهایی نیستند که منجر به پیوندی صمیمی، آرام و همراه با همدلی میشود.
داستان زندگی: فراز و نشیبها و روزمرگیها
یکی از دشواریهای انتخاب شریک زندگی برای یک عمر این است که باید مطمئن شوید که او میتواند در مواقع سخت و چالش برانگیز، شما را حمایت کند. آیا او میداند چگونه شما را آرام کند و به شما در تصمیمگیریهای دشوار کمک کند؟ آیا او میداند چه زمانی باید بیصدا از شما حمایت کند و چه زمانی باید از شما دفاع کند؟ به همین دلیل، گذراندن زمان کافی برای شناختن شریک زندگی قبل از تعهد، بسیار مهم است. باید برخی از چالشها را با هم پشت سر بگذارید تا ببینید چگونه در این لحظات با هم کنار میآیید. اینکه شریک زندگی شما در بهترین و بدترین لحظات چگونه از شما حمایت میکند، بسیار مهم است.
به همان اندازه که لحظات بزرگ اهمیت دارند، زندگی از تعاملات کوچک بیشماری، 87127 بار شستن لباسها و تصمیمگیری حیاتی در مورد نحوه برقراری ارتباط در مورد تمیزی یا کثیفی ظروف ماشین ظرفشویی تشکیل شده است. تحقیقات، ارتباط بین تقسیم کارهای خانه و رضایت از رابطه و بینشهای کلیدی جان گاتمن (John Gottman) در مورد اهمیت تعاملات روزمره بین شرکا را تایید میکند. جنبههای روزمره زندگی برای حس کلی شادی در روابط ما بسیار مهم هستند، زیرا بخش اعظم زندگی واقعی ما را تشکیل میدهند.
آیا این به معنای پایان داستان عاشقانه است؟
تغییر تمرکز به سمت ساختن داستان زندگی، لزوماً پتانسیل یک داستان عاشقانه زیبا را از بین نمیبرد. ایجاد لحظات و تجربیاتی که احساسات هیجان و جذابیت را برمیانگیزند، ارزش صرف زمان و تلاش را دارد. آنها به رابطه انرژی میدهند و به حفظ آن در طولانی مدت کمک میکنند. در حقیقت، تحقیقات نشان دادهاند که نحوه روایت یک زوج از داستان آشنایی و شروع رابطهشان با میزان خوشبختی و احتمال طلاق آنها مرتبط است. داستانهای عاشقانه مهم هستند.
با این حال، کنار گذاشتن فشار برای اینکه رابطه همیشه یک عشق رمانتیک باشد، میتواند آسودگی خاطر ایجاد کند. گاهی اوقات، تلاشهای ما برای رمانتیک بودن نتیجه میدهد و ما را به یاد جذابیت و گیرایی شریک زندگیمان میاندازد. گاهی اوقات هم با سردرد و بحثی در مورد پارک کردن خودرو به پایان میرسد. کاهش یا شکست گاه به گاه رمانتیسم به معنای فروپاشی رابطه نیست. هنگامی که اهمیت بیشتری به زندگیای که با هم ساختهاید میدهید، یک قرار شام بد یا یک تعطیلات دشوار، حس داشتن چیزی خاص را از بین نمیبرد.
شاید داستان زندگی، خود یک داستان عاشقانه باشد
تفکیک بین داستان عاشقانه و داستان زندگی برای تنظیم و مدیریت انتظارات مهم است. با این حال، فرصتی نیز برای تغییر فیلمنامه عاشقانه و دیدن اینکه داستان عاشقانه میتواند از طریق ارتباطات روزانه بین شرکا نیز روایت شود، وجود دارد.
در یک مطالعه اخیر که هنوز منتشر نشده است، از اعضای زوجهای متاهل پرسیدم که چه زمانی بیشتر از سوی شریک زندگی خود احساس عشق میکنند. من و دانشجویانم با کمال تعجب دریافتیم که بیشتر داستانها در مورد فعالیتهای روزمره بودند، نه ژستهای بزرگ. افراد زمانی احساس عشق بیشتری میکردند که شریک زندگیشان قهوه صبح آنها را آماده میکرد، یادداشتی برای آنها روی یخچال میگذاشت، یا کار خود را متوقف میکرد تا در پایان روز دوباره با آنها ارتباط برقرار کند. شاید داستانهای عاشقانه و داستانهای زندگی، نقاط مشترکی داشته باشند که ارزش جستجوی آنها را دارد.







