آیا جنگ بنزودیازپین‌ها به پایان می‌رسد؟ حقایقی که پزشکان به شما نمی‌گویند

آیا جنگ بنزودیازپین‌ها به پایان می‌رسد؟ حقایقی که پزشکان به شما نمی‌گویند

فهرست محتوا

بنزودیازپین‌ها: جنگ بی‌پایان داروی ضداضطراب – حقایقی که پزشکان به شما نمی‌گویند

مقدمه: دارویی با دو چهره متضاد

بنزودیازپین‌ها از دهه 1960 تاکنون به یکی از بحث‌برانگیزترین داروهای روانپزشکی تبدیل شده‌اند. این داروها که ابتدا به عنوان جایگزین ایمن‌تر برای باربیتورات‌ها معرفی شدند، امروز در مرکز یک مناقشه علمی و فرهنگی قرار دارند. دکتر مورهد، روانپزشک و مدیر آموزش رزیدنسی روانپزشکی در مرکز پزشکی تافتس بوستون، در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این موضوع می‌پردازد.

تاریخچه پر فراز و نشیب بنزودیازپین‌ها

اولین بنزودیازپین‌ها در اوایل دهه 1960 معرفی شدند و به سرعت به پرمصرف‌ترین داروهای جهان تبدیل شدند. اما تا دهه 1970، این داروها به موضوعی جنجالی بدل شدند. عناوین خبری مانند “یک اپیدمی جدید سوءمصرف مواد” و کتاب پرفروش بین‌المللی “من دارم تا جایی که می‌توانم سریع می‌رقصم” که داستان اعتیاد به بنزودیازپین‌ها را روایت می‌کرد، توجه عمومی را به این موضوع جلب کرد.

مناقشات جاری: از “اپیدمی یاتروژنیک” تا “رسوایی بنزودیازپین”

برخی پزشکان و محققان بنزودیازپین‌ها را “اپیوئیدهای جدید” نامیده‌اند، در حالی که دیگران از “اپیدمی یاتروژنیک” ناشی از تجویز نادرست سخن می‌گویند. نشریات علمی از “رسوایی بنزودیازپین” صحبت می‌کنند و این داروها را “رده دارویی پراستفاده” توصیف می‌کنند.

در مقابل، برخی کارشناسان معتقدند بنزودیازپین‌ها قربانی بازاریابی خصمانه تولیدکنندگان داروهای ضدافسردگی شده‌اند. “کارگروه بین‌المللی بنزودیازپین‌ها” متشکل از دانشمندان و پزشکان بالینی، با تصویر “بیش از حد منفی” از این داروها مخالفت می‌کند. از سوی دیگر، “اتحادیه شیوه‌های بهترین تجویز بنزودیازپین” معتقد است این داروها “به شکل خطرناکی بیش از حد تجویز می‌شوند” و نباید بیش از 2 تا 4 هفته استفاده شوند.

بنزودیازپین‌ها: مفید یا مضر؟

پس از 60 سال تجربه گسترده با این داروها، انتظار می‌رود پاسخ روشنی درباره سودمندی یا خطرات آنها وجود داشته باشد. در دهه 1960، بنزودیازپین‌ها مؤثرترین داروهای ضداضطراب و به مراتب ایمن‌تر از باربیتورات‌ها و ضدافسردگی‌های سه‌حلقه‌ای بودند. اما تا پایان دهه 1970، اعتیادآور و بالقوه خطرناک بودن آنها تأیید شد.

تحقیقات بعدی نشان داد که بنزودیازپین‌ها اگرچه مانند سایر مواد اعتیادآور باعث ترشح دوپامین در هسته اکومبنس می‌شوند، اما در مدل‌های حیوانی به مراتب کمتر از مواد افیونی و محرک‌ها تقویت‌کننده هستند. به حدی که بسیاری از انسان‌ها در آزمایش‌های دارویی، بنزودیازپین‌ها را به پلاسیبو ترجیح نمی‌دهند.

خطرات بالقوه: از اختلال شناختی تا افزایش خطر زمین‌خوردن

بنزودیازپین‌ها می‌توانند شناخت را مختل کنند، اما تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که خطر زوال عقل را افزایش نمی‌دهند. همچنین اگرچه این داروها تعادل را مختل و خطر زمین‌خوردن را افزایش می‌دهند، مطالعات دقیق نشان داده‌اند که خطر شکستگی لگن در سالمندان را بیشتر نمی‌کنند. نگرانی قدیمی پزشکان درباره افزایش تدریجی دوز در مصرف طولانی‌مدت نیز در مطالعات بزرگ بین‌المللی تأیید نشده است.

بنزودیازپین‌ها در تقاطع گسل فرهنگی

داده‌های علمی درباره بنزودیازپین‌ها هم جهت‌گیری مثبت و هم منفی دارند. به گفته دکتر مورهد، این دوگانگی در داده‌های علمی با یک دوگانگی فرهنگی عمیق‌تر همخوانی دارد که به بحث‌های علمی شدت و فوریت می‌بخشد.

در یک سو، میراث پیوریتن (تطهیرگرایی) آمریکایی قرار دارد: این حس که باید افرادی جدی، تحصیلکرده و سخت‌کوش باشیم، همراه با ترس از اینکه پرداختن به خواسته‌هایمان ما را به سمت فریب خود و خودویرانگری سوق دهد. جامعه‌شناسان این جریان فرهنگی را “فردگرایی سودمندگرا” نامیده‌اند.

در سوی دیگر، میراث لیبرال قرار دارد: این احساس که باید آزاد باشیم تا به عنوان فرد خود را بیان کنیم، نگرانی درباره نظر دیگران را کنار بگذاریم و به دنبال سعادت شخصی خود باشیم. در این شیوه زندگی، ما نسبت به مراجع قدرت مشکوک و در برابر نوآوری و لذت گشوده‌ایم. (جامعه‌شناسان این جریان را “فردگرایی بیانگر” نامیده‌اند.)

دیدگاه‌های متضاد: از محدودسازی تا آزادی انتخاب

در یک سو، این نگرش عمیق و آزاردهنده وجود دارد که مردم بنزودیازپین‌ها را بیش از حد دوست دارند، که این داروها راهی آسان برای فرار از واقعیت و مواجهه با مشکلاتمان هستند. این یک واکنش اساساً پیوریتن به بنزودیازپین‌هاست.

در سوی دیگر، این دیدگاه قرار دارد که بنزودیازپین‌ها تسکین سریع و مؤثری برای بیماری و رنج واقعی فراهم می‌کنند، پس چرا باید بیماران را دچار عذاب وجدان کنیم و سعی کنیم آنها را از مصرف این داروها منع کنیم؟ این دیدگاه لیبرال است: اگر بیماران به عنوان افراد احساس می‌کنند که استفاده از این داروها ارزش دارد، دیگران چه حق دارند فکر کنند بهتر می‌دانند؟

راه حل میانه: انطباق درمان با بیمار

به عنوان یک فرهنگ و حرفه، اگر بتوانیم هر دو سوی این بحث را ادغام کنیم، عملکرد بهتری با بنزودیازپین‌ها خواهیم داشت. هر دو طرف درست می‌گویند و هر دو طرف اشتباه می‌کنند (اگر به حد افراط برسند). بیماران و پزشکان در میانه قرار دارند و باید در هر ویزیت، جوانب مثبت و منفی این داروها را برای هر بیمار به دقت در نظر بگیرند.

درمان خوب نه “بنزودیازپین‌ها خوب هستند” و نه “بنزودیازپین‌ها بد هستند”. درمان خوب یعنی انطباق درمان با بیمار و سنجش جنبه‌های خوب و بد هر گزینه درمانی.

رسانه‌ها و افراط‌گرایی: از ترس‌افکنی تا واقع‌نگری

این رویکرد در مطب پزشک به مراتب آسان‌تر از عرصه عمومی است. تصویرسازی رسانه‌ها از مسائل روانپزشکی باید کلیک جذب کند، و مواضع افراطی کلیک جذب می‌کنند. به طور طبیعی، جریان ثابتی از مقالات برجسته وجود دارد که بنزودیازپین‌ها را شیطانی جلوه می‌دهند.

با این حال، استثناهای اخیری در این روند وجود داشته است. یکی مقاله‌ای در مجله ووگ با عنوان “نیلوفر سفید، لورازپام و من” است که داستان نویسنده از سودمندی طولانی‌مدت لورازپام، سپس اختلال مصرف و ترک دردناک را روایت می‌کند. دیگری مقاله‌ای در نیویورک تایمز با عنوان “وقتی دیگر بنزوها را نمی‌توانستند بگیرند، ترک شکنجه بود” که بر خطرات توقف یا کاهش سریع این داروها تأکید دارد.

آینده بنزودیازپین‌ها: نیاز به درمان‌های بهتر

روزی جنگ‌های بنزودیازپینی به پایان خواهد رسید – اما احتمالاً نه تا زمانی که مجموعه بهتری از درمان‌ها داشته باشیم که آنها را منسوخ کند. تا آن زمان، ما به شدت به این داروها برای افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی ناتوان‌کننده، طولانی‌مدت و مقاوم به درمان نیاز داریم. و تا آن زمان، ما که از آنها استفاده می‌کنیم باید هوشیاری مداوم درباره خطراتشان داشته باشیم.

هر درمان پزشکی به یک عمل متعادل‌سازی مخاطره‌آمیز منجر می‌شود. هر درمان پزشکی ناقص است و این ظرفیت را دارد که بیش از آنچه ممکن است به بیماران کمک کند، به آنها آسیب برساند. با هر درمان پزشکی، کمانی کج می‌گیریم، تیری کج پرتاب می‌کنیم و دعا می‌کنیم که به سیب برخورد کند نه به فردی که زیر آن است.

دکتر مورهد روانپزشک و مدیر آموزش رزیدنسی روانپزشکی عمومی در مرکز پزشکی تافتس در بوستون است. او frequently به عنوان مدافع سلامت روان سخنرانی می‌کند و نویسنده کتاب “علم برچسب‌زدایی: آموزش و حمایت از سلامت روان” است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *