شانزدهم فروردین، یادآور تولد نویسندهی فقید، محمدعلی علومی است. اگر تقدیر مسیری دیگر برای او رقم میزد و در شانزدهم اردیبهشت سال گذشته (۱۴۰۳) از میان ما نمیرفت، امروز شمعهای ۶۳ سالگیاش را فوت میکرد. علومی که با آثار ارزشمندی همچون رمانهای «سوگ مغان»، «آذرستان» (کتاب برگزیده سال ۷۷)، «ظلمات»، «اندوهگرد»، «پریباد»، «داستانهای غریب مردمان […]
شانزدهم فروردین، یادآور تولد نویسندهی فقید، محمدعلی علومی است. اگر تقدیر مسیری دیگر برای او رقم میزد و در شانزدهم اردیبهشت سال گذشته (۱۴۰۳) از میان ما نمیرفت، امروز شمعهای ۶۳ سالگیاش را فوت میکرد. علومی که با آثار ارزشمندی همچون رمانهای «سوگ مغان»، «آذرستان» (کتاب برگزیده سال ۷۷)، «ظلمات»، «اندوهگرد»، «پریباد»، «داستانهای غریب مردمان عادی»، «هزار و یک شب نو»، «خانه کوچک» و «عطای پهلوان» نامی ماندگار در ادبیات معاصر ایران از خود به جای گذاشت، در چنین روزی در سال ۱۳۴۱ چشم به جهان گشود. او در ۱۸ سالگی راهی تهران شد و در فضای پرشور دانشگاه تهران و دانشکده علوم سیاسی به کسب علم پرداخت، مسیری که بیشک بر دیدگاه و قلم او تاثیر بسزایی گذاشت.
یادبودی برای نویسندهای که میتوانست ۶۳ ساله باشد: جای خالی محمدعلی علومی
شانزدهم فروردین یادآور تولد نویسنده برجسته ایرانی، محمدعلی علومی است؛ نویسندهای که اگر اجل مهلت میداد، امروز شمع ۶۳ سالگیاش را فوت میکرد. علومی که در اردیبهشت سال گذشته (۱۴۰۳) به دیار باقی شتافت، خالق آثار ماندگاری چون رمانهای «سوگ مغان»، «آذرستان»، «ظلمات»، «اندوهگرد»، «پریباد»، «داستانهای غریب مردمان عادی»، «هزار و یک شب نو»، «خانه کوچک» و «عطای پهلوان» بود. او در سال ۱۳۴۱ در بم متولد شد و در هجده سالگی راهی تهران شد تا در فضای دانشگاه تهران و دانشکده علوم سیاسی به تحصیل بپردازد.
رمان «آذرستان» این نویسنده در سال ۱۳۷۷ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت انتخاب شد و رمان طنز «شاهنشاه در کوچه دلگشا» نیز جایزه سی سال رمان طنز ایران را از آن خود کرد. علومی که تجربه تلخ زلزله بم را از سر گذرانده بود، پس از این حادثه مدتی از نوشتن فاصله گرفت. به گفته خودش، همین ننوشتنها سبب شد تا در یک سال، چند رمان متفاوت با محوریت تاثیر زلزله بم به نگارش درآورد که از جمله آنها میتوان به کتابهای «ظلمات»، «پریباد» و «در سوگ مغان» اشاره کرد. با این حال، او در سالهای اخیر نیز با کمنویسی دست و پنجه نرم میکرد و از بیرغبتی برای شروع نوشتن سخن میگفت.
علومی در حوزه طنز نیز آثار متعددی از خود به یادگار گذاشته است؛ کتابهایی چون «شاهنشاه در کوچه دلگشا»، «بررسی انواع طنز در خارستان اثر حکیم قاسمی کرمانی»، «طنز و شیوههای داستانی در بوستان»، «انواع طنز در گلستان سعدی»، «طنز در دوره پهلوی با نقد و بررسی آثار طنزنویسان آن زمان»، «وقایعنگاری بنلادن یا تاریخ عالم آرای طالبان» و «جناب آقای دیو». با این وجود، او در سالهای پایانی عمر خود از غلبه سختیهای زندگی و کمرنگ شدن طنز در جامعه سخن میگفت و معتقد بود که درک درستی از طنز در میان عموم مردم وجود ندارد و جکهای اینترنتی جایگزین آثار طنز اصیل شدهاند. او همچنین بر این باور بود که طنز با ممیزی سازگار نیست و محدودیتها، شور و نشاط را از طنزنویسان میگیرد و افسردگی فراگیر در جامعه نیز مانعی برای خلق آثار طنز است.
اسماعیل امینی، شاعر و طنزپرداز، زبان پخته طنزهای علومی را از ویژگیهای برجسته آثار او میدانست و معتقد بود که علومی با روش خاص خود مینوشت و از جریانهای رایج طنزنویسی پیروی نمیکرد. او همچنین به اشراف علومی بر ادبیات جهان اشاره کرد. علیاصغر شیرزادی، داستاننویس و منتقد ادبی نیز علومی را نویسندهای یکه و یگانه میدانست که اهل روابط عمومی نبود و به هیچ گروه ادبی خاصی تعلق نداشت. او تاکید داشت که علومی شبیه هیچ داستاننویسی نیست و دارای ذهنیت و تخیل نیرومند و رهایی در کار خود است و آثارش آمیزهای از خندههای معصومانه و گریههای مردانه را در خود جای داده است. اسماعیل امینی نیز بر استقلال علومی در جهاننگری و نوع نگاه به موضوعات تاکید داشت و معتقد بود که او دیدگاه خود را بر هر چیز رایج و پرطرفدار ترجیح میداد.
علومی در سالهای پایانی عمر خود به زادگاهش بم بازگشته و به تنهایی زندگی میکرد و در نهایت در شانزدهم اردیبهشت در همان شهر درگذشت. او در آخرین گفتوگوی خود با ایسنا از نبود سبک داستاننویسی مشخص در جامعه ادبی ایران و احساس تنهایی نویسندگانی که دارای سبک هستند سخن گفته بود و اینکه نه ادبیات دستوری را قبول دارد و نه ادبیات تقلیدی را و این فردیت برایش سخت و دردناک است و ترجیح میدهد تنها باشد؛ تنهایی که چندان خوشحالکننده نیست. یادش گرامی باد.