تیم رویایی تاتنهام با توماس فرانک: ستارههایی که آینده را میسازند
توماس فرانک، سرمربی جدید تاتنهام، با چالشی دوگانه روبرو است. او باید تیمی را از نو بسازد و در عین حال، جای خالی مربی محبوب قبلی را پر کند. فرانک در برنتفورد نشان داده که مربی سازگار و منعطفی است و انتظار میرود که با هر ترکیبی که در تاتنهام در اختیار داشته باشد، خود را وفق دهد.
در این مقاله، با تکیه بر حدس و گمان و البته دانش فوتبال، به بررسی پنج بازیکن فعلی تاتنهام میپردازیم که فرانک باید تیم جدیدش را بر اساس آنها بنا کند.
میکی فن ده ون: ستون خط دفاعی تاتنهام
به نظر میرسد که میکی فن ده ون، مهمترین بازیکن فعلی تاتنهام است و این اهمیت، فراتر از نام سرمربی است. او در انجام وظایف دفاعی بسیار عالی عمل میکند. با توجه به ابهامات پیرامون آینده کریستین رومرو در تاتنهام، فن ده ون میتواند رهبر خط دفاعی جدید توماس فرانک در کنار بازیکنانی مانند کوین دانسو و لوکا ووشکوویچ کروات باشد. شاید حتی اشلی فیلیپس پس از دوران قرضی تاثیرگذارش در استوک و البته بن دیویس نیز در این ترکیب حضور داشته باشند.
هر سیستم و رویکردی که فرانک اتخاذ کند، اطمینان داریم که فشار کمتری روی همسترینگهای فن ده ون وارد خواهد شد و این یک نکته مثبت است. اگر سرعت ریکاوری فن ده ون به جای اینکه تنها نقطه قوت او باشد، به یکی از ویژگیهای مثبت تیم تبدیل شود، تاتنهام در سال آینده تیمی منسجمتر خواهد بود و فن ده ون نیز میتواند نقش بزرگتری ایفا کند.
شاید دیگر خبری از خط دفاعی ریسکی و تهاجمی نباشد، اما این بدان معنا نیست که فن ده ون اهمیت کمتری پیدا میکند. اگر او مجبور نباشد دائماً به سمت دروازه خودی بدود، میتوانیم از سرعت فوقالعاده او به عنوان یک سلاح تهاجمی نیز استفاده کنیم، به خصوص با توجه به توانایی حمل توپ این بازیکن هلندی.
ماتیس تل: جواهری فرانسوی در خط حمله
میزان اختیارات فرانک در خریدهای جدید و خروجیهای تیم هنوز مشخص نیست. اما به نظر میرسد که تاتنهام بدون مشورت با سرمربی جدید، به دنبال دائمی کردن قرارداد این بازیکن فرانسوی نخواهد بود.
چند ماه اول حضور قرضی تل در تاتنهام پس از پیوستن از بایرن مونیخ، هم جالب و هم تا حدودی بینتیجه بود. اولین بازی او شکست ۴-۰ در جام کارابائو مقابل لیورپول در آنفیلد بود و آخرین بازی او نیز شکست ۴-۱ مقابل برایتون بود که جشنهای لیگ اروپا تاتنهام را در روز آخر مختل کرد.
تل در طول دوران قرضی خود ۲۰ بار به میدان رفت (با دقایق بازی متفاوت) و ۳ گل به ثمر رساند. او یکی از معدود بازیکنانی بود که در هر دو رقابت لیگ برتر و لیگ اروپا به او اعتماد شد و دقایق قابل توجهی بازی کرد.
عملکرد ملموس او چندان چشمگیر نبود، اما این واقعیت نیز وجود دارد که تل به عنوان یک بازیکن و یک انسان، در آن ماههای پر فراز و نشیب تاتنهام، چیزی برای ارائه داشت.
ما از استعداد او خوشمان میآید و با وجود اینکه نمیتوانیم ادعا کنیم که دلیل محکمی برای این حرف داریم، به شدت معتقدیم که فرانک و تل میتوانند به خوبی با هم کنار بیایند.
لوکاس برگوال: ستارهای در حال ظهور
هنوز جنبههای زیادی از بازی او نیاز به صیقل دارد، اما مشخص است که چرا بارسلونا نیز به دنبال جذب این بازیکن بود. تاتنهام با زیرکی توانست بازیکنی را به خدمت بگیرد که در صورت عدم استفاده صحیح از توانایی و حضورش، میتواند خیلی سریع از این باشگاه پیشی بگیرد.
برگوال میتواند به عنوان یک هافبک دفاعی یا یک گزینه تهاجمیتر در سیستم سه نفره خط میانی فرانک عمل کند. او شاید در حال حاضر، توانمندترین بازیکن در میانه میدان در کنار استعدادهای جنگنده مانند رودریگو بنتانکور، پاپ سار و ایو بیسوما باشد.
او در اولین فصل حضورش در تاتنهام اشتباهات زیادی داشت، اما با توجه به نحوه بازی تاتنهام تحت هدایت آنگه پوستکوعلو و جوانی و کم تجربگی برگوال، جای تعجب نبود که اشتباهات بیشتری رخ ندهد.
او میتواند در این بازی به اوج برسد و دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم او در فصل بعد، عملکرد بهتری نخواهد داشت.
مصدومیت او را از حضور در پایان بازیهای لیگ اروپا محروم کرد، اما اگر در دسترس بود، مطمئنیم که با توجه به جایگاهی که در ترکیب اصلی آنگه به دست آورده بود، بازی میکرد.
و دلیلی نمیبینیم که فرانک دیدگاهی متفاوت نسبت به او داشته باشد.
جیمز مدیسون: خلاق و تعیینکننده
به نظر میرسد که تغییرات قابل توجهی در خط حمله تاتنهام اجتنابناپذیر است. سون هیونگ مین و ریچارلیسون هر دو ممکن است تیم را ترک کنند و حتی در صورت ماندن نیز، نقش کمتری خواهند داشت. اما مدیسون میتواند و باید همچنان یک مهره کلیدی باقی بماند.
او میتواند یک فوتبالیست دیوانهکننده باشد، مستعد دورههای طولانی بیتفاوتی و بازیهای ساکت. اما او این توانایی را دارد که قفل یک خط دفاعی منسجم را باز کند. تاتنهام در غیاب مدیسون به دلیل مصدومیت، اغلب به طرز چشمگیری بیروح و کسلکننده بود.
میکل دامسگارد نقش مهمی در توانایی برنتفورد در خلق موقعیتهایی داشت که به طور قابل توجهی باعث افزایش جایگاه یوان ویسا و برایان مبئومو شد. مدیسون بهترین گزینه برای ایفای نقشی مشابه است. دژان کولوسفسکی نیز دیگر رقیب جدی اوست، اما احتمالاً در صورت نیاز در نقشهای مختلفی به کار گرفته خواهد شد.
برنان جانسون: گلزن بالفطره
بازیکنی که شاید همیشه به نظر نرسد کار زیادی انجام میدهد، اما نمیتوان از این واقعیت چشمپوشی کرد که آمار او به طور فزایندهای چشمگیر است. جایگاه او در تاریخ تاتنهام پس از گل پیروزیبخش و فوقالعادهاش در فینال لیگ اروپا، برای همیشه تثبیت شده است، اما این تنها یک مورد اتفاقی نبود.
او به سطح اوج رحیم استرلینگ نزدیک نیست، اما شباهتهای آشکاری در نحوه جمعآوری آمار جانسون و انتقاداتی که از او میشود، وجود دارد.
با این حال، آنچه که همیشه در مورد استرلینگ میگفتیم، در مورد جانسون نیز صدق میکند. اگر به ثمر رساندن گلهای به ظاهر ساده به همین راحتی بود، همه این کار را میکردند، اما اینطور نیست.
جانسون کمتر شبیه مبئومو است، که بیشتر به سبک (البته نه کیفیت) محمد صلاح، یک گلزن کناری است. اگر فرانک به دنبال منبعی برای گلزنی در ترکیب جدید خود باشد، جانسون یک گزینه واضح و مشخص است.