چگونه در ۳ دقیقه تصمیماتی بگیرید که دیگران را متحیر کند؟
اشتراک یک شعر تأملبرانگیز از دنیای پزشکی
ریچارد برلین، MD، روانپزشک و شاعر، در شعر خود با عنوان «صندلی داغ»، تجربهای تکاندهنده از فضای آموزش پزشکی را به تصویر میکشد. این شعر روایتی از لحظهای است که دکتر هری، رئیس بخش بیمارستان، یک انترن خسته و کمخواب را در مقابل جمعی از دستیاران و دانشجویان پزشکی مورد بازخواست و تحقیر قرار میدهد.
«صندلی داغ»: روایتی از فشار و تحقیر در محیط پزشکی
ساعت ۷ صبح و سی دستیار خسته،
مانند بازماندگان یک کشتی شکسته.
پس از ۲۴ ساعت بیخوابی مداوم،
درحالی که کودکان بیمار، رها شده از حمایت هیجیا (الهه سلامت)،
چشمان ما در سایههای خستگی غرق شده.
پیش از ورود او، چندتایی چرت میزنند،
و سپس او میآید:
صورتی گلانداخته، استراحتکرده،
کت سفیدش بینقص و اتوکشیده.
دکتر هری، رئیس این مکه پزشکی،
استاد تشخیص، کسی که با یک کلمه میتواند مسیر شغلیها را نابود کند.
یک عکس قفسه سینه را روی نورباکس میکوبد
و انترن خسته را نشانه میگیرد:
«بگو دکتر، شکل گوشهای این بچه چیست؟»
پانزده ثانیه، سی ثانیه، یک دقیقه سکوت.
عرق از پیشانی انترن میچکد.
دکتر هری او را با سوالاتش میسوزاند،
و سپس مانند آسکلاپیوس (اسطوره پزشکی)، معما را حل میکند،
حتی شانههای انترن را ماساژ میدهد،
گویی میخواهد کبودیها را التیام بخشد.
ما تمام روز به او ناسزا میگوییم،
و تمام شب بیدار میمانیم تا محبتش را به دست آوریم.
و وقتی خودمان به بخش رادیولوژی میرویم،
با دانشجویان مطیع خود،
یک عکس روی نورباکس میگذاریم
و اولین قطرات عرق را بر پیشانیشان میبینیم.
درباره دکتر برلین
دکتر ریچارد برلین به مدت ۲۷ سال است که هر ماه در مجله Psychiatric Times، در ستون «شعر دوران»، اشعاری از تجربیاتش به عنوان یک پزشک منتشر میکند. او استاد روانپزشکی در دانشگاه پزشکی ماساچوست، ووستر است و آخرین کتابش با عنوان «حصارهای نرم» (Tender Fences) منتشر شده است.
این شعر نهتنها بازتابی از فشارهای سیستم آموزشی پزشکی است، بلکه نشاندهنده چرخهای از قدرت و تحقیر است که گاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.







