چرا یک قاتل همسر در جنوب تهران به خاطر یک گوشی عادی بیتفاوت ماند؟
در حادثهای دردناک که در یکی از محلههای جنوب تهران رخ داد، یک مرد به نام «علی»، همسر خود «سارا» را به طرز هولناکی به قتل رساند. این حادثه که تمامی رسانهها را در کانون توجه قرار داده، نهتنها به دلیل وحشتناکش بلکه به دلیل دلایل پشت پردهای که در آن نهفته است، بحثبرانگیز شده است. به نظر میرسد که یکی از عوامل اصلی این جنایت، یک گوشی تلفن همراه عادی بوده است. حال این پرسش مهم مطرح میشود: چرا علی به خاطر یک گوشی بیتفاوت ماند و دست به چنین عمل خشونتبار زد؟
وقایع پیش از جنایت
این حادثه تلخ در روز ۲۵ مهر ۱۴۰۲ رخ داد. بر اساس گزارشهای اولیه، علی و سارا، به عنوان یک زوج جوان، در حالی که ظاهراً زندگی بدون تنشی داشتند، به دلایلی نامعلوم با یکدیگر دچار اختلاف شدند. منابع محلی گزارش میدهند که این اختلاف ناشی از عدم توافق بر روی مسائل مالی و مواد مختلف زندگی، از جمله نحوه استفاده از منابع مالی مشترک بوده است.
در روز وقوع جنایت، علی متوجه شده بود که سارا به دلیل خرید یک گوشی جدید، اقدام به فروش گوشی قدیمی خود کرده است. این موضوع به نظر علی به نوعی خیانت به اعتمادش آمده و موجب خشم او شده است.
انگیزه قتل
تحقیقات پلیس نشان میدهد که علی به دلیل حسادت و خشم ناشی از دانستن فروش گوشی سابق سارا، به تحریکات روحی اولیه توجه کرده و به یک تصمیم خطرناک دست زد. او به دنبال ایجاد درگیری بود و پس از یک مشاجره لفظی، به طرز هولناکی دست به قتل همسرش زد. کارشناسان روانشناسی بر این باورند که عامل جنایت در بسیاری از موارد به مشکلات روحی و عدم کنترل عواطف برمیگردد.
این جنایت نهتنها متاثر از یک تفاهم مالی و خرید و فروش یک گوشی بود، بلکه نشاندهنده ضعفهای بزرگتری از جمله عدم توانایی در مدیریت خشم و ارتباطات در زندگی زناشویی میباشد. متاسفانه، علی در یک لحظه، در کمال بیتوجهی به عواقب اقداماتش، زندگی سارا و خود را تحت تاثیر قرار داد.
عواقب و پیامدها
پس از وقوع این حادثه، علی به سرعت توسط پلیس دستگیر شد و پروندهاش به دادگاه ارسال گردید. این حادثه بار دیگر توجه جامعه را به معضلهای خانوادگی و عدم توانایی در مدیریت مشکلات زناشویی جلب کرده و یادآور این نکته است که حتی یک مورد کوچک میتواند به فجایعی بزرگ تبدیل شود.
در این راستا، نهادهای اجتماعی و روانشناسی در ایران دعوت به بررسی مشکلات خانوادگی و ایجاد کمپینهای آگاهیرسانی در خصوص مدیریت عواطف و مشکلات زناشویی کردند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نیاز به برگزاری کارگاههای آموزشی برای زوجین در خصوص ارتباطات صحیح و حل اختلافات پیش از رسیدن به مراحل بحرانی ضروری است.
نتیجهگیری
این حادثه که ناشی از یک بیتوجهی به مسائل کوچک و عمیقتر در زندگی زناشویی است، نشاندهنده این مطلب است که بسیاری از افراد به سادگی میتوانند در برابر مشکلات جزئی و رفتارها بیتوجه بمانند و در نهایت، چنین فجایعی به بار بیاورند. از این رو، لزوم آموزش و آگاهیبخشی در این زمینه بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود.
چنین حوادثی تنها به از دست رفتن زندگی افراد منجر نمیشود، بلکه توان اجتماعی و اقتصادی جامعه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. لذا توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی و نهادینهسازی رویکردهای مناسب در بین افراد میتواند به پیشگیری از بروز چنین جنایتهایی کمک کند.