شعر و ادبیات همیشه به عنوان یکی از ارکان اصلی فرهنگ یک ملت شناخته میشوند و در ایران، به خصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، شاعران نقش مهمی را بر عهده داشتند. دفاع مقدس دو هزار روزه ایران از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، فرصتی برای بروز خلاقیتهای ادبی و فرهنگی بود، اما این سؤال به وجود میآید که چرا برخی از شاعران دفاع مقدس از حقیقتهای جنگ جا ماندند و نتوانستند به طور کامل آنچه را که بر مردم و کشور گذشت به تصویر بکشند.
نخستین نکتهای که در این زمینه باید به آن توجه کنیم، نگرش شاعران نسبت به جنگ و پیامدهای آن است. بسیاری از شاعران، بهویژه در سالهای اولیه جنگ، تحت تأثیر احساسات و عواطف ملی و میهنپرستانه قرار داشته و در تلاش بودند تا فضایی حماسی و شجاعانه از جنگآفرینیهای رزمندگان به تصویر بکشند. این رویکرد، به طور طبیعی ممکن است باعث غفلت از واقعیتهای تلخ و غمانگیز جنگ شود. شاعران با تصویرسازیهای حماسی و قهرمانپروری، بیش از آنکه به عمق فاجعه جنگ بپردازند، بر روی مقاطع شادی و پیروزی تأکید کردند.
دیگر عامل مؤثر در این خصوص، فشار اجتماعی و سیاسی بر روی شاعران بود. دوره جنگ، زمان پرالتهابی از نظر اجتماعی و سیاسی بود و هر نوع انتقاد از جنگ، صرفا بهعنوان دهنکجی به آرمانهای انقلاب تلقی میشد. شاعران ممکن بود با عواقب جدی از سوی مراجع مربوطه مواجه شوند اگر به انتقاد از شرایط جنگ و آثاری که بر زندگی مردم گذاشته میشد، بپردازند. این امر، فضای ادبیات را به سمتی هدایت کرد که شاعران ترجیح میدادند نگاهی مثبت و شجاعانه به جنگ داشته باشند و از توصیف حقیقتهای تلخ و عمیق فاصله بگیرند.
افزون بر این، برخی از شاعران به دلیل هویت فرهنگی و ادبی خود، نیاز داشتند آثارشان در چارچوبهای خاصی قرار بگیرد تا مورد تأیید مراجع ادبی و فرهنگی زمان قرار گیرد. این وابستگی به هنجارها و معیارهای اجتماعی، موجب میشد که آنها از بیان حقیقتهای جنگ فاصله بگیرند و بیشتر به سمت نشان دادن زیباییها، روحیهها و قهرمانپروریها گرایش پیدا کنند.
جالب است که برخی از شاعران بزرگ به دنبال جنگ، تلاش کردند حقیقتهای تلخ و عمیقتری را از جنگ و تبعات آن برای جامعه به تصویر بکشند. اما تعداد این شاعران چندان زیاد نبود و در واقع، به مرور زمان و با گذشت سالها از جنگ، فضای ادبیات به سمتی رفت که شاعرانی چون سهراب سپهری و احمد شاملو تلاش کردند تا ابعاد عمیقتری از زندگی انسانها را که تحت تأثیر جنگ قرار گرفتهاند، به تصویر بکشند. از این رو، برخی از شاعران بعد از جنگ به بازخوانی و نقد جنگ پرداختند و سعی کردند فاصلهای را که میان شعر خود و حقیقت جنگ وجود داشته، پر کنند.
در نتیجه، باید بگوییم که شاعران دفاع مقدس، با وجود تمام اصالت و ارزشهای هنری آثارشان، به دلیل فشارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، در بسیاری از موارد نتوانستند حقیقتهای تلخ جنگ را به تصویر بکشند. این غفلت از واقعیتهای جنگ، بهویژه در ادبیات آن دوران، بر روند رشد و توسعه ادبیات معاصر ایران تأثیرگذار بوده و به نوعی مانع از آن شد که ابعاد کاملاً واقعی و انسانی جنگ به درستی در شعر و ادبیات مطرح شود.
این عدم توانایی در بیان حقیقتهای جنگ و بازنمودن ابعاد انسانی آن، میتواند در آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، تا از این تجربهها و اشتباهات درس گرفته و به سمت آثاری برویم که حقیقت را به طور کامل و عمیق منعکس کنند. بدین ترتیب، نقد و بررسی ادبیات جنگ و شعرهای دفاع مقدس نه تنها میتواند موجب درک بهتر از تاریخ معاصر کشور شود، بلکه میتواند به غنای ادبیات ایران در آینده کمک نماید.