پدر شدن به سبک کریتوس: صدایی که مردانگی را دوباره تعریف کرد

پدر شدن به سبک کریتوس: صدایی که مردانگی را دوباره تعریف کرد

فهرست محتوا

پدر شدن به سبک کریتوس: صدایی که تعریف جدیدی از مردانگی ارائه کرد

کریستوفر جاج (Christopher Judge)، بازیگر نقش کریتوس در دو نسخه اخیر God of War، فراتر از یک اجرای صرفاً حرفه‌ای، تجربه‌ای عمیق و صمیمانه را در صحنه ضبط حرکات (موکاپ) این بازی به نمایش گذاشت. دیدگاه او نسبت به جهان، به طور کامل تعریف جدیدی از مفهوم پدر بودن ارائه داد.

از دیدگاه بسیاری از منتقدان و فعالان حوزه بازی‌های ویدیویی، این مجموعه، به ویژه تجربه او در God of War، با سایر پروژه‌های بازیگری گذشته‌اش تفاوت چشمگیری داشته است.

به گفته او:

برای من واقعاً تجربه‌ای بی‌نظیر بود، چرا که در پروژه‌های قبلی معمولاً یک ساختار سلسله مراتبی سفت و سخت در صحنه وجود داشت، اما تقریباً از همان روز اول، در صحنه‌های God of War خبری از این سلسله مراتب نبود.

او اضافه می‌کند:

هیچ سلسله مراتبی در کار نبود. همه با احترام با هم برخورد می‌کردند، با هم مشورت می‌کردند، برای کار هر فرد احترام قائل بودند.

این نگرش، تا بالاترین سطوح تیم توسعه هم دیده می‌شد. جاج ادامه می‌دهد:

وقتی زمان فیلم‌برداری فرا می‌رسید، افراد مختلف می‌آمدند و ایده‌هایی را با کوری بارلوگ (Cory Barlog)، کارگردان بازی، مطرح می‌کردند و او به آن‌ها گوش می‌داد. من فقط داشتم نگاه می‌کردم و با خودم می‌گفتم این موضوع واقعاً عجیب است.

جاج تاکید می‌کند که این تجربه از لحاظ شخصی برای او بسیار ارزشمند بوده است. او توضیح می‌دهد زمانی که برای ایفای نقش کریتوس دعوت شد، در دوره سختی از زندگی‌اش قرار داشت (اشاره به بازیگر نقش قبلی کریتوس در نسخه‌های اولیه بازی). او در تلاش بود تا نگرش نوینی نسبت به الکل را کنار بگذارد و تحت مشاوره قرار گرفته بود و همان پس زمینه‌ی شخصی برایش کمک کننده بود، آن هم پس از دو بار زمین خوردن، او با تمام وجود به دنبال دلیلی برای توبه بود. در این دوره، جاج شروع به بازنگری در تعریف خود از مرد بودن کرد.

او در طول جلسات مشاوره می‌گوید:

فهمیدم که مرد بودن، خرد کردن و سرکوب دیگران نیست. بلکه در توانمندسازی دیگران، گوش دادن به آن‌ها و احساس کردن است که صدایتان شنیده می‌شود. صحنه God of War اولین جایی بود که این‌ها را در عمل دیدم.

جاج در پایان گفت:

هر صبح به این فکر می‌کردم که همه واقعاً می‌خواهند آنجا باشند، که برای من چیز خیلی عجیبی بود. کسی شکایت نمی‌کرد. همه خوشحال بودند که در آنجا حضور دارند. یک کار تیمی واقعی بود. واقعاً اولین جایی بود که دیدم چقدر انسان‌های حامی، پرورش‌دهنده، دلسوز و سرشار از محبت وجود داشت. و همین موضوع دید من را نسبت به جهان و معنای واقعی مرد بودن کاملاً تغییر داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *