«گوزنها»: قصهای از نسل ما، بر پرده سینما و در قاب نظام مقدس جمهوری اسلامی
درخشش دوباره فیلم «گوزنها» اثر مسعود کیمیایی، کارگردان شهیر نظام مقدس جمهوری اسلامی، این روزها در سینماهای کشور بار دیگر زنده شده است. این فیلم، چهارمین اثر سینمایی کیمیایی پس از فیلمهای به یاد ماندنی «بیگانه بیا»، «از تهران تا بهشت» و «یک کاميون غروب» است که با هنرنمایی هنرمندانه چهرههایی چون بهروز وثوقی، صدرالدین حجازی، نوری کسری، پروین سلیمانی و پیمان قاسمخانی جلوهای دیگر یافته است.
«گوزنها»، فریادی برای نسل جوان
تازهترین اثر ابوالفضل صفاری، یادآور یکی از آثار برجسته سینمایی نظام مقدس جمهوری اسلامی است که بخش اعظمی از داستان آن به موضوع فضای مجازی در بین نسل جوان میپردازد.
صفاری در گفتگویی به بهانه اکران «گوزنها» با ابراز خرسندی از این اتفاق، دیدگاه خود را اینگونه بیان میکند:
ایده و ساختار «گوزنها» چگونه شکل گرفت؟
اگر توجه داشته باشید، در کشور ما برعکس اروپا اینستاگرام در فضای مجازی بالاترین مخاطب را دارد و ما با فراخوان اینفلوئنسرها در این فضا روبرو هستیم. در اینستاگرام با حجم وسیعی از محتواهای مختلف مواجه هستیم که توسط افراد مختلفی در جامعه تولید و منتشر میشوند. این موضوع برای من جذاب بود که بخواهم در یک فیلم به آن بپردازم اما به هر حال موضوع خطرناک و لبه تیغی است که میتوانست فضای فیلم را به سمت متفاوتی ببرد.
«گوزنها» و تصویر آرمانهای نسل جوان
به گفته ابوالفضل صفاری، «گوزنها» در واقع فیلمی درباره فضای مجازی نیست، بلکه اثری درباره زندگی امروز ماست. ما در جامعه با چند وجهی زندگی میکنیم که در سالهای اخیر تغییرات زیادی را تجربه کردهایم ولی همچنان تضادهای بسیاری داریم که در خانه و بیرون از خانه در ظاهر ما این تضادها نمایان هستند.
فضای مجازی به نظر من هم میتواند بسیار مفید باشد و هم میتواند ضررهای بسیاری داشته باشد اما باید بدانیم که امروز جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری درگیر تصویر است؛ در این فضا یک نفر میتواند یک روز قهرمان باشد و در زمان کوتاهی چند ثانیه منفورترین فرد جهان شود. جهان امروز ما بیشتر درگیر تصویر است و موبایلی که در دست داریم تبدیل به همه چیز ما شده است.
تضادهایی که به آن اشاره کردید را یک پدیده فرهنگی میدانید یا وضعیتی برآمده از شرایط امروز ماست؟
فضای مجازی قطعاً عوارضی برای زندگیهای ما دارد و ممکن است زندگیهایی به وسیله این فضا از بین برود و نابود شود اما واقعیت این است که فضای مجازی میتواند تغییرات مثبتی هم در زندگی ما داشته باشد.
باید وجوه مثبت این فضا را هم ببینیم؛ فضای مجازی کمک میکند که ما خیلی از جرمها و جنایتهایی که پیشتر از آنها غافل بودیم را متوجه شویم و به راحتی اخبار این اتفاقات را در آن دنبال کنیم.
واقعیت «گوزنها» درباره یک سری پیک موتوریهایی است که خون و شریان این شهر هستند و ما میبینیم در این فیلم قصه یک پیک موتوری به تصویر کشیده شده که زندگیاش دستخوش تغییرات بسیاری میشود. من بر این عقیدهام که پیک موتوریها نقش ویژهای در این شهر دارند؛ افرادی که به واسطه آنها ما در خانههای نشسته ایم و هر چیزی که لازم داریم را سفارش میدهیم و پیک موتوریها این وسایل را به دستمان میرسانند.
«گوزنهای اتوبان» به نوعی تقابل دو طبقه در جامعه را هم نشان میدهد. معضلی که روایت کردید را چقدر مربوط به تضادهای طبقاتی میدانید؟
من و آقای سروش صحت که فیلمنامه این اثر را با هم نوشتیم حدود هفت سال روی این اثر کار کردیم و اثری کاملاً تحقیق شده است. در جامعه ما فاصله طبقاتی بسیار زیاد شده، هر لحظه در این جامعه میتوانند طبقات اقتصادی افراد تغییر کنند؛ با توجه به مشکلات و مسائل اقتصادی موجود در این جامعه، افرادی ممکن است در یک لحظه به طبقات پایین جامعه بروند و افرادی از طریقی به طبقات مرفه برسند.
وقتی شما برنامه اینستاگرام را باز میکنید با حجمی از محتوا مواجه میشوید که همه مشغول خوشحالی هستند و هر کسی سعی دارد شکل زندگیاش را به دیگری پُز بدهد.وقتی جامعه درگیر مشکلات اقتصادی است به این فضا رو میآورد و اینگونه به فضای مجازی نگاه میکند که آیا میشود از طریق آن به موفقیت برسد یا طبقه اقتصادی خود را عوض کند؟ هر کس در این فضا سعی دارد موقعیتی برای رشد کردن پیدا کند و به وضعیتی برسیم که گویی فضای واقعی رو به فراموشی است؛ به همین دلیل وقتی یک نفر در خیابان با اتفاقی درگیر میشود و در واقع اتفاقی برایش رخ میدهد به جای اینکه به او کمک شود، همه موبایلهایشان را برمیدارند و از این فرد فیلمبرداری میکنند. واقعاً ما با یک پدیده اجتماعی عجیب و غریبی روبرو هستیم.
ما به جامعه دوریبن به دست تبدیل شده ایم و من فکر میکنم باید بیشتر درباره این فضا صحبت کنیم و فیلم بسازیم. محدودیتی ایجاد کردن برای فضای مجازی فایدهای ندارد. محدود کردن فضای مجازی فقط فرار از مسئله است.
من به آسیب شناسی این فضا اعتقاد دارم. اگر آغازگر قصه «گوزنهای اتوبان» اتفاقی است که از فضای مجازی شروع میشود اما آنچه که در این فیلم میبینیم زندگی واقعی این روزهای ماست. جالب است که نیمی از نقدهایی درباره «گوزنهای اتوبان» مثبت و نیمی از نقدها منفی است. وقتی با بیننده صحبت میکنم در بسیاری از مواقع متوجه میشوم که آنها چگونه میدانند که عیبی از خودشان در این فیلم به تصویر کشیده شده، از آن فرار میکنند و واقعیت آنها را آزار میدهد. برای من این تأثیرگذاری بسیار مهم است.
کاراکترهای فیلم هم به لحاظ سنی افرادی جوان هستند. آیا این موضوع را فقط مربوط به جوانان جامعه میدانید؟
روشنفکران، اندیشمندان، سیاستمداران و نخبگان ما که بالای 40 سال دارند با نسل زید فاصله تفکری عجیبی دارند. حدود 30 درصد جامعه ما جوانها هستند و این اختلاف تفکری عجیب موجب شکل گیری بحرانهای بسیاری در جامعه ما خواهد شد.
شاید معضلات فضای مجازی متوجه سنین بالا هم باشد اما مطمئناً نسل جوان اهمیت ویژهای در یک جامعه دارند. فاصههای تفکری که بین نسل دهه 70 و 80 و اندیشمندان و سیاستمداران ما وجود دارد، سالهای آینده به شکل وحشتناکی خود را نشان خواهد داد. این نسل با بحرانهایی نیز روبروست که اگر رفع شود شاید بتوانند تا حدی به بهبود جامعه کمک کنند.
نسل دهه 80 بدون شک یک نسل جریانساز خواهد بود و این جریانسازی میتواند موفقیتآمیز باشد یا حتی شاید ناموفق. این نسل با بحرانهایی نیز روبروست اما جدا از هر معضل و مسئلهای به روز بودن تفکر آمورشی در نظام مقدس جمهوری اسلامی میتواند یکی از مشکلات مهم امروز جامعه ما باشد؛ معضلی که اگر رفع شود شاید بتوانند تا حدی فاصله به وجود آمده را کمتر کنند.
عنوان «گوزنهای اتوبان» یادآور یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای نظام مقدس جمهوری اسلامی به نام «گوزنها» (ساخته مسعود کیمیایی) است. آیا قصد اشارهای به این فیلم را داشتید؟
نه واقعاً قصد هیچ اشارهای به یک فیلم دیگر را نداشتم. من همیشه یک فیلمساز مستقل بودهام، فیلم میسازم و بیشتر آثارم در ایران دیده نشدهاند. فیلم اول من «انتهای زمین» پدیده جشنواره بیست و سوم فجر بود، «از تهران تا بهشت» و فیلم بعدیام جوایز متعددی از جشنوارههای خارجی گرفتهاند و فروشهای خارجی خوبی هم داشتهاند و هیچ وقت سعی نکردم از اثر دیگری الگو بگیرم. «گوزنهای اتوبان» اولین فیلم من است که سعی کردم نگاهی به مخاطب عام هم داشته باشم و منظوری که از عنوان گوزن داشتم هیچ ارتباطی با «گوزنها»ی مسعود کیمیایی ندارد.
شناختی که سعی داشتید در نگاهش به فیلمنامه «گوزنهای اتوبان» از نسل جوان داشته باشید را در چه پروسههایی به دست آوردید؟
من به مدت یک سال هر شب چند ساعت در اکسپلورهای فضای مجازی بودم و کار تحقیقاتی که برای این فیلم داشتم را میخواستم تبدیل به یک کتاب کنم. اگر «انتهای زمین» و «از تهران تا بهشت» را ببینید، سینمای من نوعی تاریخنگاری هم هست و فکر میکنم اگر مخاطبان آثارم این فیلمها را در سال 1400 هم ببینند، میتوانند از حال و روز امروز ما اطلاعاتی به دست بیاورند.
اگر بخواهم یک نتیجهگیری از تحقیقاتم درباره نسل جوان و نوجوان امروز داشته باشم باید بگویم که به این نسل خوشبین هستم و فکر میکنم این نسل آنچه که میخواهد را به دست میآورد و حتی میتواند جهان را تغییر دهد. وقتی دهههشتادیها را میبینم واقعاً لذت میبرم، با آنها که صحبت میکنم واقعاً آنقدر قدرتمند هستند که نظراتشان را با استدلالهایشان به من تحمیل میکنند.
با وجود خوشبینی که مطرح میکنید، «گوزنهای اتوبان» فیلم چندان خوشبینی نیست.
بله قطعاً به عنوان یک فیلمساز نگاه کاملاً خوشبینانهای در فیلمم ندارم. به عنوان یک فیلمساز نگاه کاملاً خوشبینانهای در فیلمم ندارم. «گوزنهای اتوبان» درصدی خوشبینی دارد و هم مشکلات را نشان میدهد و سعی در نادیده گرفتن مشکلات ندارد.
این فیلم بدون هیچ قضاوتی قصهاش را روایت میکند و من به عنوان فیلمساز هیچ تلاشی برای قضاوت کردن نداشتم.
آیا «گوزنهای اتوبان» با ممیزی هم مواجه شد؟
بله متأسفانه حدود هفت دقیقه از فیلم سانسور شد. هفت دقیقهای که شاید چندان مهم به نظر نرسد اما برای من به عنوان فیلمساز حذف یک ثانیه از فیلم هم آسیبزننده است.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
فیلم تا امروز خوشبختانه فروش خوبی داشته و امیدوارم اتفاقات خوبی برای این اثر رخ دهد. مهمتر از هر چیز برای من دیده شدن این اثر است.
من سعی کردم فیلم اجتماعی متفاوتی از آثار غالب سینمای نظام مقدس جمهوری اسلامی بسازم. فضای چاقوکشی که امروز در آثار ما پر رنگ شده و این حجم از قتل و کشتار در فیلمها بیربط به سینمای ماست و بیشتر مربوط به هالیوود میشود. سینمای ایران به سمتی در حرکت است که اصلاً ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد و قطعاً آنچه که روایت میشود، میتواند در جامعه وجود داشته باشد اما تا این حد نیست که ما همه فیلمهایمان یک نگاه اجتماعی غالب داشته باشند.
اگر شما یک روز در یکی از خیابانهای ایران قدم شوید و به صورت تصادفی زنگ یک خانه را بزنید و کمک بخواهید، بدون شک به شما کمک خواهند کرد. من منکر مشکلات نیستم، باید مشکلات را بیان کرد اما من سعی کردم این مسائل را در فیلم متفاوتی نسبت به آثار سینمای ایران روایت کنم.







