نگاهی به لحن مثبت ترامپ در مورد مذاکرات با ایران: آیا واقعیتها پشت درهای بسته متفاوت است؟
با گذشت نزدیک به چهار سال از دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، هنوز هم اظهارات او و مشاورانش درباره ایران، موضوعی داغ و قابل توجه در عرصه سیاسی بینالمللی است. بهخصوص در زمینه مذاکرات مرتبط با برنامه هستهای ایران، مواضع ترامپ در هفتههای اخیر نشاندهنده نوعی لحن مثبت و امیدبخش به نظر میرسد. اما سوالات و ابهامات فراوانی در این زمینه وجود دارد. آیا این لحن مثبت صرفاً سطحی است و واقعیتهای پشت درهای بسته در مذاکرات بسیار متفاوت از آنچه که اعلام میشود، نیست؟
ترامپ در آخرین اظهارات خود بهصراحت از تمایل به مذاکرات جدی با ایرانیها سخن گفته و نشان داده است که به دنبال رسیدن به توافقی است که نه تنها منافع ایالات متحده، بلکه امنیت و ثبات منطقه را نیز تأمین کند. وی به همراه تیم مشاورانش، بارها اعلام کردهاند که در صورت پایبندی ایران به تعهدات بینالمللی و کاهش سطح غنیسازی اورانیوم، ایالات متحده آماده است تا تحریمها را کاهش دهد و به روند مذاکرات ادامه دهد. این اظهارات بهویژه در حالی مطرح میشود که ایران نیز بهطور رسمی اعلام کرده که حاضر به مذاکره و حلوفصل مسائل است، اما به شرطی که آمریکا به تعهدات خود بازگردد و تحریمها را لغو کند.
با این وجود، واقعیتها در عرصه بینالمللی گویای نکات مهمی هستند. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بر این باورند که وضعیت بینالمللی و منطقهای ایران پیچیدهتر از آن است که صرفاً بر اساس یک لحن مثبت از سوی ترامپ ارزیابی شود. در واقع، ابهامهای زیادی در مورد موضع واقعی ایالات متحده در قبال ایران وجود دارد. این ابهامها ناشی از رفتارهای متفاوت و شاید متناقض مقامات آمریکایی است که از یک سو به دنبال مذاکرات مسالمتآمیز هستند و از سوی دیگر، فشارهای تحریمی را بر دوش مردم ایران سنگینی میکنند.
شواهد نشان میدهند که ایرانیها از اظهارات مبهم آمریکا ناامید شدهاند و بهدنبال سیگنالهای واضحتری برای بازگشت به میز مذاکره هستند. بهویژه پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۸ و اعلام دوباره تحریمها علیه ایران، فضای اعتماد بین دو طرف به شدت کاهش یافته است. در این شرایط، هرگونه لحن مثبت باید بهدقت تحلیل شود و نه تنها به عنوان یک سیگنال از سوی ترامپ بلکه بهعنوان یک جایگاه واقعی در دیپلماسی بینالمللی ارزیابی گردد.
اگرچه تیم دیپلماسی ترامپ تمایل دارد تا گفتگوهای مثبتی را با ایران آغاز کند، اما اصول و شرایطی که بر این مذاکرات حاکم است، حایز اهمیت است. آیا قرار است مذاکرات فقط به سطح گفتوگو ختم شود یا بهواقع به تعهدات مشخصی منجر میشود؟ این سوالی است که ذهن بسیاری از تحلیلگران را مشغول کرده است. همچنین با توجه به عدم اعتماد تاریخی بین دو طرف و تجربههای تلخی که در گذشته وجود داشته، شفافیت و رویکرد سازنده از هر دو سو لازم و ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست که توافقی که نتواند بهطور واقعی و عملی منافع ملی ایران را تأمین کند، نمیتواند پایدار باشد. ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای، نه تنها بر منابع انرژی خود بلکه بر فرصتهای دیپلماتیک و اقتصادیاش نیز تأکید دارد. در این راستا، مقامات ایرانی بارها اعلام کردهاند که مذاکرات باید بهگونهای باشد که نیازهای اساسی مردم ایران را محقق کند و به واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی کشور پاسخگو باشد.
در نهایت، تحلیل درست لحن مثبت ترامپ در مذاکرات با ایران نیازمند دقت و مراقبت است. واقعیتها در عرصه دیپلماسی بینالمللی بسیار پیچیدهتر از سطح ظاهری مذاکرات هستند. اظهارات حاکی از خوشبینی دولت ترامپ، باید بر پایه تحلیلهای عمیقتری بررسی شود که میتواند بر اساس شواهد و واقعیتهای میدان عمل ترسیم گردد. از هماکنون میتوان گفت که آینده این مذاکرات با احتیاط و هوشیاری بیشتری پیگیری خواهد شد و تمام طرفهای involved باید خواستار رسیدن به توافقی شوند که نه تنها به نفع آنها، بلکه به نفع صلح و ثبات در منطقه نیز باشد.