آیا فیلم “میمون شیطانی” لایق تماشا است؟ بررسی یک کمدی ترسناک اقتباسی از استیون کینگ
آیا جرأت تماشای فیلم ترسناک “میمون شیطانی” (The Monkey) را دارید؟ این فیلم کمدی ترسناک که با اقتباس از داستان کوتاه استیون کینگ ساخته شده، در سال ۲۰۲۵ به سینماها خواهد آمد و با کلیشههای ژانر وحشت بازی میکند. اما آیا این اثر سینمایی، فراتر از یک اقتباس کلیشهای، ارزش وقت گذاشتن را دارد؟ در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
اقتباسی کمدی-ترسناک از استیون کینگ
فیلم “میمون” که در زبان فارسی نیز با همین نام شناخته میشود، بر اساس داستان کوتاهی به همین نام از استیون کینگ، نویسنده مشهور ژانر وحشت ساخته شده است. داستان اصلی حول یک اسباببازی میمون میچرخد که با نواختن سنجهایش، وقایع ناگوار و ترسناکی را به دنبال دارد. این داستان کوتاه کینگ، یکی از آثار مشهور اوست که به خوبی ترس و اضطراب انسانی را به تصویر میکشد و زمینهای برای اقتباسهای سینمایی و سریالی متعددی فراهم کرده است. از جمله فیلمهای مشهوری که به نوعی از داستانهای استیون کینگ اقتباس کردهاند، میتوان به “درخشش” (The Shining) به کارگردانی استنلی کوبریک و بازی جک نیکلسون، “رستگاری در شاوشنگ” (The Shawshank Redemption) به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی مورگان فریمن و تیم رابینز، و “مسیر سبز” (The Green Mile) به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تام هنکس اشاره کرد.

داستان کتاب “میمون”: عروسکی که ترس میآفریند
داستان کتاب The Monkey حول محور یک عروسک میمون میچرخد که به عنوان یک اسباببازی برای کودکی خریداری میشود. این عروسک که دارای یک ساز درام است، به نوعی نماد شوم و ترسناک در زندگی شخصیتها تبدیل میشود. هر بار که درام عروسک به صدا درمیآید، حوادث وحشتناکی رخ میدهد که به تدریج زندگی یک خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را مجبور به تدبیری برای رهایی از این تهدید میکند. داستان “میمون” با استفاده از عناصر ترسناک و روانشناختی، این امکان را میدهد که به عمق ترسهای انسانی و عواقب تصمیمات نادرست فکر کنیم. استیون کینگ با خلق این داستان، بار دیگر نشان میدهد که چگونه میتواند با استفاده از نمادها، استعارهها و روایتهای جذاب، به بررسی موضوعات عمیق انسانی بپردازد.
اقتباسهای سینمایی و سریالی زیادی از رمانها و داستانهای استیون کینگ ساخته شده که نمونههایی از آنها رو ذکر کردیم و با اینحال، این سوال مطرح میشود که تا چه اندازه فیلم The Monkey به داستان اصلی وفادار خواهد ماند و آیا میتواند به همان اندازه تاثیرگذار و ترسناک باشد؟ چیزی که مشخص است، این فیلم در ژانر کمدی ترسناک ساخته شده است. اما سوال مهمتر این است که آیا این فیلم میتواند به یک اثر سینمایی قابل توجه تبدیل شود؟

داستان فیلم و شخصیتهای اصلی The Monkey
در ادامه، هال، شخصیت اصلی داستان، به همراه برادر دوقلویش، بیل، معرفی میشوند. اینکه شخصیت اصلی در حین صحبت و در قلب یک آسایشگاه روانی به سر میبرد، داستانی در مورد خود و آدمهای اطرافش را تعریف میکند، این مسئله به داستان خود و آدمهای اطرافش تعریف میکند، داستان خود و آدمهای اطرافش را تعریف میکند و به داستان اصلی شاخ و برگ بیشتری میدهد و در فیلمهای دیگر کمتر دیده شده است.
معرفی شخصیتهای The Monkey از طریق صحبتهای هال و بعضاً با دیالوگهایی که بین کاراکترها رد و بدل میشود، صورت میگیرد. برای مثال، تماشاگر با پدر دو برادر دوقلو آشنا میشود. از آن جایی که در ابتدای اثر، تماشاگر از درام میمون عروسکی و اتفاقات شومی که بعد از به صدا در آمدن آن رخ میدهد مطلع میشود، حواسش به این عروسک هست و استرس را تجربه میکند.

ترس یا خنده؟ بررسی المانهای ژانری The Monkey
یکی از ضعفهای اصلی فیلم در شخصیتپردازی آن رخ میدهد. شخصیتها خیلی سطحی و مصنوعی هستند. بازی بازیگران کاراکترها نیز به مصنوعی بودن کاراکترهای فیلم دامن میزنند. بازی بازیگران کاراکترها نیز به مصنوعی بودن کاراکترهای فیلم دامن میزنند. اما اولین تراجدی اصلی فیلم با مرگ یکی از کاراکترهای اثر اتفاق میافتد. این مرگ خیلی ناگهانی رخ میدهد و به مخاطب شوک وارد میکند، ولی از طرفی اگر اغراقآمیز و غیرطبیعی نیز به نظر برسد. شاید هم قرار است طنزی به فیلم بدهد که به مخاطب شوک وارد میکند.
شاید هم قرار است طنزی به فیلم بدهد، این نکته را هم میتوان در نظر گرفت و خلاقانه نیز است. ولی از طرفی اغراقآمیز و غیرطبیعی نیز هست. شاید هم قرار است طنزی به فیلم بدهد که در ادامه کاراکتر اصلی داستان(هال) وارد ماجرا شده و مشخص میشود هر بار میمون عروسکی درام را میزند، اتفاقی ناخوشایند، وحشتناک و بدی در راه است و این اتفاق شوم با مرگ کاراکترهای اثر رقم میخورد. در ابتدا ممکن است تماشاگر باور نکند که چگونه یک میمون عروسکی میتواند باعث ایجاد اتفاقاتی شوم و مرگبار شود، اما به تدریج و با پیشروی داستان، این عنصر خیالی و ترسناک با وقایع و اتفاقات نادرست فکر میکند. استیون کینگ با خلق این داستان، بار دیگر نشان میدهد که چگونه میتواند با استفاده از نمادها، استعارهها و روایتهای جذاب، به بررسی موضوعات عمیق انسانی بپردازد.

از طرفی، برخی صحنههای فیلم “میمون” با وجود پتانسیل ایجاد ترس و وحشت، به سمت ایجاد خنده و شادی در مخاطب پیش میروند. صحنههای پر از خون و صحنههای مرگ، به خوبی به تماشاگر شوک وارد میکنند و مشخص میشود هر بار که میمون عروسکی درام را میزند، اتفاقی ناخوشایند در انتظار کاراکترهای اصلی است. گویی فیلم The Monkey در لحظات اولیه، تلاش میکند عناصری از ژانر خود را به رخ بکشد و تماشاگر را برای تجربههای پر از ترس و استرس آماده کند. اما در ادامه، این ترس و دلهره به مضحکه و خندهدار بودن تبدیل میشود که البته تلفیق هر دوی اینها نیز میتواند برای بعضی از تماشاگران جالب باشد و تجربههای پر از ترس و استرس را برایشان رقم بزند.
این در حالی است که ترفند سکانسهای پرتنش و مرگ کاراکترها، از همان ابتدا، مشخص است و بیننده نمیتواند حدس بزند چه اتفاقات بدی در انتظار کاراکترهای اصلی داستان خواهد بود. در واقعیت، بسیاری از فیلمهای ترسناک حول محور مکانهای تسخیر شده، اتفاقات ماوراءالطبیعی، ارواح خبیث و تاریخچههای مرموز میگردند؛ حال آن که در فیلم میمون، اتفاقات ترسناک به نوعی به قدرت و تواناییهای کنترلنشده در کنترل سرنوشت و تاثیرات آن بر انتخابهای اشاره دارد.
جمعبندی
در نهایت، The Monkey با کارگردانی آز پرکینز و اقتباس از داستان کوتاه استیون کینگ، تلاش میکند تا با ترکیب عناصر کمدی و ترسناک، تجربهای متفاوت برای تماشاگران فراهم آورد. استفاده از کلیشههای ژانری و پیشبینیپذیر بودن برخی از اتفاقات، ممکن است برای برخی ناامیدکننده باشد، اما در مجموع این فیلم میتواند لحظاتی مفرح و سرگرمکننده را برای دوستداران ژانر کمدی ترسناک به ارمغان بیاورد. البته تا زمان اکران فیلم باید صبر کرد و دید آیا در گیشه هم موفق خواهد بود یا خیر؟
نمره نهایی به فیلم: ۴ از ۱۰